اینترنت و ارتباط بین فرهنگی
دانش آموزی که وارد فضای آموزش مجازی میشود، درست همانند دانش آموزانی که وارد محیط آموزش حضوری میشوند، با خود اندوخته هایی به همراه دارد. اندوخته هایی که شامل "آموزش و تجربه های پیشین" ، "شیوههای یادگیری" و "زبان و فرهنگ" است تا حد امکان در زوایای دو اندوختهی قبلی گنجانده شده است. مقوله بعدی پوشش که همانا هویت و همانندی است. این پوشش، پوششی فرهنگی است که با رشتههای خود، انتظارات، زبان و توانایی تفسیری از درون درهم تنیده شده است. هر چند چنین بافتههایی را تعدادی از دانشآموزان دیگر (پیشتر) پوشیدهاند، اما با این وجود، این پوشش حقیقاً با آنچه پیشتر مرسوم بوده است، تفاوت دارد. این پوشش که بر شانه های دانشجویان قرار میگیرد، در پیشرفت او تاثیر دارد. این پوشش می تواند سبب انحراف یا سقوط او شود. یا هنگامی که سخت او را دربر گرفته باشد، اورا به چالش کشاند. پوشش فضای آموزشی مجازی بر خلاف پوشش فضای آموزشی سنتی که مستلزم تعامل رودررو دانشآموزان است، مورد توجه سایر اعضای کلاس نبود. مگر صاحب آن جزئیات پوشش را در قالب متن به دیگران عرضه میکرد. این پوشش، خواه مرئی و خواه نامرئی، بخش از آموخته های دانشآموز، در نتیجه، بخشی مهمی از تجربه های یادگیری او در هر زمان و مکان است.
- این پژوهش دو هدف که شامل: چگونگی تأثیر فرهنگ بر آموزش آنلاین و نقش فرهنگ در شکلدهی به تجربه آموزش فضای مجازی را بررسی کند.
قبل از هر چیز باید گفت: نیاز شدید به دسترسی آسان در آموزش در سطح دنیا در کنفرانس ژانتین (Jomtien) در سال 1992 مطرح و شکل گرفت. 10 سال بعد، یونسکو اعلام کرد که 877 میلیون مشغول به کار در دنیایی که به طور فزاینده نیاز به سواد کاربردی دارد، بیسوادند. پژوهش سازمان توسعه و همکاری اقتصادی از 20 کشور صنعتی نشان داد که دستکم از هر چهار فرد بزرگسال، یک فرد از حداقل تحصیلات برای گذران زندگی و کار در جامعه محروم است. رشد ارتباطات اینترنت و ارتباط کامپیوتر محور و قابل استفاده بودن این وسایل ارتباطی در «هر زمان» و «هر مکان»، از نگاه بسیاری از مؤسسهها شیوهای بود برای تأمین نیاز روزافزون به آموزش، در مکان خاص و در زمان خاص در جایگاهی به بزرگی جهان. این دیدگاه تعدادی از از مربیان آموزش سنتی و دیگر امور تجاری را به سمت ارائه خدمات آموزشی از طریق ارتباطات آنلاین کشاند. برنامههای آموزشی از راه دور در محیطهای آموزشی مجازی تنظیم میشوند که غالب آنها با وجود اینکه عمدتاً توسط مربیان غیر انگلیسی زبان طراحی میشود، عمدتاً به زبان انگلیسی و برطبق الگوهای غربی تنظیم میشود.
در پاسخ به در دسترس بودن تعداد روزافزون منابع آنلاین، پژوهشی در حوزهی کارایی آموزش آنلاین انجام شده است. مرکز توجه این پژوهش بر روی نتایج یادگیری است؛ عمدهی آن از طریق کامپیوتر که اطلاعات را دقیقاً جمعآوری میکند، قابل دستیابی است. اما امروزه پژوهشها اهمیتی به مسائل مربوط به متناسب بودن نوآموز با یک فضای آموزشی آنلاین نمیدهند. در واقع، به نظر میرسد مربیان آنلاین چنین تصور میکنند؛ به دلیل اینکه محیطهای آموزشی آنلاین بهتر از محیطهای آموزشی سنتی است، همچنین از آنجایی که این محیطها به آسانی میتوانند در اختیار همه قرار بگیرند، باید بطور کلی این محیطهای آموزشی مجازی مناسب همه بوده و همه بتوانند از هر نوع آموزشی بهرهمند شوند.
در حال حاضر، مسأله تأثیر فرهنگ در آموزش آنلاین بررسی می شود؛ اینکه چگونه برنامههای خاصی را میتوان برای رفع نیازهای گروههای مختلفی از دانش آموزان در یک مجموعهی فرهنگی خاص طراحی کرد؟ و یا اینکه چگونه برنامهای را که برای کاربران آمریکایی درست شده را میتوان برای دانش آموزان یا کاربران ایتالیایی یا آلمانی بهکار برد؟
در مطالعات مربوط به بافت چند فرهنگی، نحوه اقتباس محتوا به منظور ارتقاء کارایی آموزش دانش آموزان چند فرهنگی که در یک محیط فرهنگی مشترک آموزشی میدیدند، بررسی شد. به عنوان مثال، فنلاندیها، کرهایها و آمریکاییهایی که در بافتی آمریکایی زندگی می کنند. اساس این بافت طراحی و تمرکز برای کار در محیط آموزشی مجازی است. این پژوهش کار گروهی از نویسندگان چون؛ هافستد (Hofstede) ، هامپن (Hampden)، ترنر (Turner) و ترامپنارز (Trompenaars) بود.آنها فرهنگ را برحسب موقعیت جغرافیایی و ملی جوامع تعریف و تعیین کردند. اینکه به دلیل تعاملات فرهنگهای چندگانه؛ دانشآموزان، معلمان و در مطالب آموزشی به فرهنگ توجه اندکی شده است. تا جایی که، تعدادی از از نویسندگان گفتند؛ هر یک از مسائل فرهنگی آنلاین رابطه مستقیمی با سلیقه افراد و روشهای یادگیری که او در محیط های آموزشی سنتی بدست می آورد؛ ندارد. صرف آنلاین بودن کافی است.
پروژهی حاضر تأثیرات فرهنگ را بر رفتار دانشآموزان در سطح جهان در فضای مجازی (کلاس مجازی) را بررسی میکند.
نظریه مطرح شده شامل: "تجربیات دانشآموزان در یادگیری آنلاین و مطالعات آنها در کلاس مجازی به لحاظ فرهنگی شکل میگیرد. "
سؤال های زیر به پژوهش حاضر جهت میدهند:
چگونه فرهنگ در کلاسهای آموزشی آنلاین متجلی میشود؟
چگونه فرهنگ بر توانایی مشارکت دانشآموزان در کلاسهای آموزشی آنلاین تأثیر میگذارد؟
چگونه زبان (به مثابه موقعیت نمای بافتی و کانالی برای فرهنگ) بر توانایی مشارکت دانشآموزان در آموزش آنلاین تأثیر میگذارد؟
بررسی ادبیات به منظور تعیین جایگاه پروژهی حاضر است. این بخش درخصوص محیطهای آموزشی مجازی، پیشینه، ماهیت و مسائل مربوط به کاربرد آنها ارائه میدهد. سپس تعاریف فرهنگ را بررسی کرده و اینکه چگونه محققان، مسائل فرهنگی را در محیطهای آموزش مجازی مورد مطالعه قرار میدهند؛ است.
در پایان، این بخش میکوشد تا عملکرد محیطهای آموزش مجازی را با مسائل فرهنگی ارتباط داده و خلاءهای موجود بر سر راه پژوهشهای بعدی را پر کند.
محیط های آموزش مجازی چه هستند؟
در سال 1999 گزارشی مربوط به مقوله آموزش در کشورهای مشترک المنافع درخصوص سنجش توسعهی آموزش مجازی در سطح دنیا ارائه شد که در آن آموزش مجازی را پدیدهای فوقالعاده پویا خوانده است. باراجاس و اوون (Barajas & Owen) آموزش مجازی را از هر دو گونه تعامل رودررو و تعامل از راه دور میدانند که در آن، یک مکان یا یک زمان بهطور مجازی وجود دارد.
محیط های آموزش مجازی بیش از آن که طیفی از اینترانتهای [intranets)[1)، محلی که برای تکمیل امکانات آموزشی سنتی رودررو بهکار میروند؛ باشند، فضاهای مستقل اینترنتی کاملاً وب محور هستند. احتمالاً جز مشارکت دانشآموزان، هیچ فضای مادیای برای آن متصور نیست. محیطهای آموزشی مجازی میتوانند به بزرگی یا کوچکی یک فناوری موجود باشند و میتوانند شمار زیادی از دانشآموزان را سرویس دهند. پاستل (Postle) به سه گونه از محیط آموزش مجازی نام می برد: کمکی یا مکمل، ترکیبی یا ادغام و آنلاین محض (که در آن هیچ نوع وسیلهی آموزشیای وجود ندارد). او میگوید: در حال حاضر گونهی ترکیبی آن بسیار کم ولی رو به افزایش است. کروک و لایت (Crook & Light) اظهار میکنند که تعداد اندکی از دانشگاهها از فعالیت های مجازی استفاده میکنند.
بطور کلی محیط های آموزش مجازی یا غیرحضوری، از طریق یک صفحه نمایش که به شبکه های جهانی وب که در اینترنت قابل دسترسی هستند، شکل می گیرد. صفحه های وب دارای کلمهی عبور هستند و فضای آموزشی مجازی با نرمافزارهای خاص چون WebCT، Blackboard، Firstclass و یا Lotus Notes اجرا می شوند. صفحهی نمایش جای همان »آجرها و مصالح» مؤسسه را گرفته و ساختاری است که میتوان از طریق آن تمام ابعاد آموزشی را تجربه کرد. درون صفحهی نمایش، ارتباطات، محتوا، دانشآموز، گروه و منابع و مأخذ وجود دارند. روبهروی آن یک صفحهی اطلاعات طبقهبندی شده است که موضوع، فرم های پژوهشی و سایر اطلاعات عمومی طبقه بندی شده (مانند راهنمای پژوهش، تقویم و لیست کلاسی) را مشخص میکند.
تعامل بین این موارد روی میدهد:
- دانشآموز و محتوا (از طریق صفحه های، فوق لینک ها و. . . انجام میشود).
- دانشآموز و دانشآموز (از طریق اتاق یا صفحه های گفتگو، ایمیل و پیامهای ارسالی انجام میشود: دانشجویان و اساتید در اتاق های گفتگو (کلاس های مجازی) درخصوص موضوع ها و تکالیف از طریق ارسال پیام های همزمان به بحث می پردازند).
- دانشآموز و معلم (از طریق اتاق های گفتگو، ایمیل و از طریق صندوقهای مخصوصی که دانشجویان تکالیف خود را از آن طریق به معلم تحویل میدهند).
مسائل از محیط های آموزشی مجازی
یکی از فواید خاص استفاده از محیط های آموزشی مجازی و آموزش آنلاین آن است که این نوع آموزش ذاتاً تأثیرپذیرتر از آموزش حضوری است. برنامهها را به راحتی میتوان سازماندهی کرد؛ »کلاسها» میتوانند دارای شمارههای متعددی شوند. آموزش میتواند تمام وقت باشد. و برنامهها، در »هر جا و در هر زمان» قابل دسترسی خواهند بود. ترکیب دورهها را میتوان نسبت به نیاز افراد مرتبط ساخت. به عنوان مثال دانشگاه گاورنرز وسترن (WGU= Western Governors University ) و تکنیکها را میتوان برای برآورده کردن سلیقه های دانشجویان و ارائه آموزش جامع تر بهکار گرفت.
ماهیت ارتباط از راه دور و مکالمه غیرهمزمان به دانشجویان امکان میدهد پیش از پاسخ به سوال راجع به آن به اندیشند. و« دانش» خود را به شیوهی معنادارتری انتقال دهند. کار اشتراکی را ترکیب بحثهای همزمان و غیر همزمان آسانتر میکند. این اشتراک و همکاری »یادگیری جایگزین» را تقویت میکند و بنابراین، بهتر و دقیق میتواند الگوهای کار در محل کار را منعکس کند. بدین طریق آموزش آنلاین »حوزهی عملکرد افراد» را بسط میدهد و ارتباط بین آموزش و محیط کار را تثبیت میکند. نیز آموزش را در تمام مراحل زندگی میسر میسازد و از مهارت های شایسته محور «درست به موقع » اقتصاد دنیایی را که در حال جهانی شدن است را حمایت می کند.
این تحلیل در گفتمان های پیشتکنولوژیک آموزشی که در آنها اصل بر حضور افراد، برای آموزش بود، شکل میگیرد یا نسل سوم (کاغذ محور) یا نسل چهارم آموزش چند رسانه ای (پیش از آموزش آنلاین) آموزش از راه دور.
تجسم، محل تلاقی گفتمان های جدید و قدیم است. مسأله این است که آیا این گفتمانها با وجود محدودیتهای مختلف میتوانند با آموزش آنلاین و محیط های آموزش مجازی رقابت کنند؟
از نگاه دریفوس (Dreyfus) تجسم برای آموش ضروری است. آموزش، به اعتقاد او یک دوره ترکیبی هفت مرحلهای است؛ که چهار مرحله آخری آن یعنی استادی، تخصصی، کارشناسی و دانش کاربردی مستلزم حضور فیزیکی دانشآموز و تکرار به عین او است: »بدون درگیر شدن با کار و حضور مربیان، نمیتوانیم مهارتی کسب کنیم». از نظر بربولوز (Burbules)، این مسأله رویکردی تقریباً وابسته به آموزش آنلاین است. و نیز به شدت نیازمند فهم مسائل مربوط به روند تعاملات رودررو است. خود این مسائل محور پژوهشهای پیشین درخصوص محیط های آموزشی مجازی بود. با این وجود به اعتقاد بربولوز، اگر اهداف از یک عنصر منسجم برخوردار باشند، آنها از طریق تعاملات آنلاین هرگز نمیتوانند به طور کامل به آنها نزدیک شوند. در صورتیکه این مسأله نزدیکی یا شباهت به یک سبک خاص فرهنگی نداشته باشد. بلکه مسأله ایجاد سبکهای جدید باشد. این امر خود جای بحث دارد که آیا تجسم تأثیری در آنها خواهد داشت و اگر دارد چگونه است.
همچنین او خاطر نشان میکند، فضای آموزشی مجسم، از نگاه دانشجویان با ایدهآل خود فاصله زیادی دارد. به نظر بسیاری از آنها تعامل آنلاین، خاصه به دلیل عدم حرکت یا تلاش فیزیکی و یا به دلیل گمنامی نسبی آن برای تعامل مجسم معمولی مناسبتر است. اینترنت در حال اثبات منطقهای جذاب برای آزمایش میزان توانایی افراد در حرکت به ورای این حقایق مجسم فیزیکی است. البته نه به دلیل «فرار» از آنها، بلکه به خاطر تغییر معنای آنها برای ما و دیگران است. آنها همچنان ما و تعاملات ما را تحت تأثیر قرار میدهند، البته، به روشهای مختلف و نه به شیوههای دست دوم و منسوخ شده.
فابری و گرهارد (Fabri & Gerhard) هم، به نیاز حس تجسم اشاره میکنند، البته، برخلاف درفیوس، این امر ملزم به رودررویی نیست. آنها معتقد به »حضور» (احساسی که فرد در آن به طور آنلاین تنها نیست) و »هم حضوری» هستند. یعنی »آگاهی از حضور و وجود دیگران در یک فضا». البته، آنها معتقدند که »همزمانی نمیتواند نسخه ثانی و تفصیلی دنیای واقعی باشد».
به نظر تعدادی از نویسندگان حرکت به سوی آموزش آنلاین نماد تصویری از « دانای همیشه حاضر» (the sage on the stage) است (یعنی معلم ناطق، دارندهی همهی علوم) که به «راهنمای همیشه همراه» (the guide on the side) تبدیل میشود. (سهولت یادگیری و اکتشافات شخصی دانشآموز و نیز دانایی که فقط نحوهی کسب دانش را میداند). به باور تعدادی دیگری از افراد، بحث تجسم نوعی نارضایتی را منعکس میکند، نارضایتی حرکت از نقشی به نقش دیگر، و به تعبیر بربولوز، پذیرش راههای مختلف لزوماً به معنای پذیرش راههای دست دوم (منسوخ) نیست. افرادی هم هستند که از نقطه نظر آنها، شانس کمتری در این روند وجود دارد. بحثی که لانکشر (Lankshear) و همکارانش مطرح می کند این است که در حال حاضر »شرایط، موقعیتها و جایگاه های علم، آموزش و یادگیری دچار آشفتگی عجیبی شده است». از نظر آنها این امر نه تنها ناشی از تأثیر تحولات سریع فناوری است که در قالب اینترنت و آموزش آنلاین نمود یافته است، بلکه به خاطر بیثباتی ایدههای اساسی مربوط به علم است نظیر ایدهای که میگوید: »کتاب یا کلمهی چاپ شده نمادی از یک رسانه است». آنها خواهان بازنگری علم شناختی سریع در آموزش هستند. و این امر باید «فضای هستی شناسی» اینترنت را مدنظر داشته باشد. از دیدگاه آنها درست نیست که اینترنت (و با وجود محیط های آموزشی مجازی) را »صرفاً برحسب زیرساختار اطلاعاتی» یا به مثابه »خزانه ای اطلاعاتی دانسته یا وسیلهی انتقال و دستکاری این اطلاعات قلمداد کرد».