گربه سانان
مقدمه
گربه سانان (Felidae) گوشتخوارانی هستند که برای شکار استعداد و مهارتهای زیادی پیدا کردهاند. معمولا در شکار از روش پنهان شدن استفاده میکنند و گاهی از روشهای کمین کردن و دنبال کردن شکار را بکار میبرند. بدن آنها باریک و تا حدی دراز و سر گرد و پوزه کوتاه است. دستها و پاها در اکثر گونهها زیاد بلند نیست ولی قوی و به یک اندازه هستند. در دست 5 انگشت و در پا 4 انگشت وجود دارد. چنگالها در همه گونهها به استثنای یوزپلنگ قابل جمع شدن است و حیوان پنجهرو میباشد. رنگ آنها متفاوت است ولی طرحهای خالدار یا راه راه بیشتر دیده میشود.
جنسهای تیره گربه سانان
جنس Acinonyx
پاها بلند و باریک و پنجهها فقط کمی قابلیت جمع شدن را داشته و بدون غلاف پوستی هستند. تمام بدن از لکهها یا خالهای تیره میان پر پوشیده شده است. موهای پشت گردن بلند شده و قسمت یال مانند کوتاهی را تشکیل میدهد.
جنس Panthera
پاها نسبتا کوتاه و قوی و پنجهها کاملا قابل جمع شدن هستند و دارای غلاف پوستی میباشند. اگر روی بدن خالهایی وجود داشته باشد میان خالی هستند و یا خوشه مانند به دور هم جمع شدهاند. موهای پشت گردن بلندتر از قسمتهای دیگر بدن نیست.
جنس Felis
اندازه بدن و دم روی هم رفته از 175 سانتیمتر کمتر است. دم نسبتا کوتاه و معمولا کوتاهتر از نصف طول بدن است.
گونه های مهم جنس Felis
گربه وحشی اروپایی
این گربه وحشی با نام علمی Felis silvestris به اندازه گربه وحشی یا کمی بزرگتر از آن است. بدن آن کمی دراز و دم پر مو و نسبتا بلند و طول آن از نصف طول بدن و سر بیشتر است. در صورت پوزه کوتاه و سبیلهای بلند و سفید رنگ خشنی دارد. چشمها درشت هستند. دستها و پاها نسبتا بلند و باریک با پنجههای گرد و چنگالهای قوی و تیز و خمیده هستند. موهای بدن نرم و انبوه و موهای زیرین کرکی و فراوان هستند.
گربه جنگلی
گربه جنگلی با نام علمی Felis chaus از سایر گربههای وحشی بزرگتر است و طول بدن آن تا 75 سانتیمتر و دم آن تا 29 سانتیمتر میرسد. مادهها بطور واضح از نرها کوچکتر هستند. بدن آنها تا حدی کوتاه و گوش نسبتا بزرگ و با موهای بلند انتهایی است. دم کوتاه و طول آن در حدود یکسوم بدن است. رنگ بدن بطور کلی قهوهای و با سایه کمی از قرمزی است.
سیاه گوش
سیاه گوش با نام علمی Felis lynx گوشتخوارانی با اندازه متوسط هستند. طول بدن آنها 82 تا 105 سانتیمتر و دم 20 تا 31 سانتیمتر است. بدن کوتاه و حجیم و ساقها بلند و قوی با پنجههای خیلی پهن و انگشتان بوسیله پرده بهم وصل شدهاند. گوشها بزرگ و پهن و با یک دسته موی بلند انتهایی است. رنگ موها از زرد خاکستری تا زرد متمایل به قرمز تغییر میکند.
گونه های مهم جنس Panthera
پلنگ
پلنگ با نام علمی Panthera pardus گوشتخوارانی هستند بزرگ که طول بدن آن تا 160 سانتیمتر و طول دم آنها تا 110 سانتیمتر میرسد. بدن دراز و باریک ودستها و پاها قوی و با اندازه متوسط و پنجهها ناخن بزرگ که بطور واضح از دو طرف فشرده شده است. گوشها کوتاه و مدور و بدون موهای بلند انتهایی است. دم دراز و طول آن معمولا از نصف طول بدن بیشتر و باریک است. رنگ بدن خالدار و در رنگ سفید زمینه آثاری از زردی یا زرد قرمز یا زرد خاکستری وجود دارد.
ببر
ببر با نام علمی Panthera tigris گوشتخواری است با اندازه بزرگ و طول بدن آن تا 290 سانتیمتر و دم آن تا 110 سانتیمتر میرسد. بدن کشیده و قوی و دستها و پاها با اندازه متوسط قوی با پنجههای پهن و ناخنهای خیلی بزرگ است. گوش کوتاه و مدور و بدون موهای انتهایی است. موهای روی گونهها کاملا بلند و موهای بدن انبوه است. رنگ زمینه بدن زرد اخرائی یا متمایل به نارنجی و با نوارهای عرضی تیره متمایل به سیاه است.
شیر
شیر با نام علمی Panthera leo از لحاظ اندازه بدن و دم تقریبا مانند ببر است ولی از لحاظ داشتن رنگ یکنواخت گندمگون که بدون نوارهای تیره عرضی است با آن متفاوت است. در شیر در انتهای دم یک دسته موی سیاه و در عقب گوش یک لکه سیاه وجود دارد و بین پهلوهای بدن با ناحیه شکم و سطح خارجی با سطح داخلی دستها و پاها اختلاف زیادی دیده نمی شود. در شیر در پهلوها و بالای گردن موهای بلند به صورت یال وجود دارد. نرها از مادهها بزرگتر هستند. در شیر ایرانی یال کوتاه است.
پلنگ برفی
پلنگ برفی با نام علمی Panthera unica کوچکتر از پلنگ معمولی بوده ولی دم آن کلفتتر و بلندتر است و طول دم بیشتر از سه چهارم طول بدن میباشد. دستها و پاها با اندازه متوسط و گوشها کوچک و گرد و بدون موهای انتهایی است. در گردن موهای یال مانند کم رشد و در روی گونهها ریشها کوتاه دیده میشود. پنجهها خیلی قوی هستند و از دو طرف فشرده و قابل جمع شدن هستند. در روی بدن خالها به صورت گلهای بزرگ نامرتب با وسط خاکستری تیره هستند.
گونه مهم جنس Acinonyx
یوزپلنگ
یوزپلنگ با نام علمی Acinonyx jubatus زیاد به پلنگ شباهت دارد ولی بدن آن از پلنگ ظریفتر و سر کوچکتر و دستها و پاها بلندتر و بزرگتر و گوشها کوچکتر و گردتر هستند. در بچههای یوزپلنگ در بالای سر و گردن و امتداد تیره پشت تا نزدیک دم موها بلندتر شده و تا حدی به صورت یال درمیآیند. در بالغها طول بدن در حدود 130 سانتیمتر و طول بدن در حدود 75 سانتیمتر و موهای بدن کوتاه است. رنگ زمینه بدن در قسمت بالای بدن از گندمگون تا زرد کمرنگ با خاکستری سفید تغییر میکند ولی قسمت انتهایی دم در بالا کاملا سفید است.
یوزپلنگ یا یوز(نام علمی: Acinonyx jubatus) جانوری است مهرهدار از رده پستانداران، راسته گوشتخواران، خانواده گربهسانان.
بدن این گربه سان بیهمتا طی چندین میلیون سال تکامل طوری طراحی شده است که به این حیوان امکان حرکت با سرعتی برابر با ۱۱۰ کیلومتر در ساعت را میدهد. سرعت یوزپلنگ در عرض ۳٫۵ ثانیه پس از شروع دویدن به صد کیلومتر در ساعت می رسد که از شتاب بسیاری از ماشین های مسابقه ای نیز بیشتر است. اندام باریک، پاهای لاغر و بلند، قفسه سینهای کم پهنا ولی عمیق و جمجمهای کوچک، ظریف و گرد، یوز را به سریعترین جانور روی زمین تبدیل کرده است. یوزها به آسانی از دیگر گربه سانان تشخیص داده میشوند. این امر تنها به دلیل وجود خالهای روی بدن او نیست بلکه بدن باریک و کشیده، سر کوچک، چشمهای بالا قرار گرفته و گوشهای کوچک و تا حدودی پهن است که آنها را متمایز میکند. طعمه معمول آنها غزالها (به ویژه غزال تامسون)، ایمپالا، آنتیلوپها و دیگر پستانداران سم دار حداکثر تا ۴۰ کیلوگرم وزن هستند. یک نر بالغ تنها هر چند روز یک بار شکار میکند اما مادههای دارای توله تقریباً هر روز به شکار میپردازند. در حالی که سایر گربه سانان شکارچیان شب هستند یوزها عمدتاً روز فعال بوده و اغلب در اوایل بامداد و غروب آفتاب به سراغ طعمههای خود میروند. تاکتیک او در شکار مخفی شدن و نزدیک شدن به طعمه است. زمانی که او به حدود ۳۰ متری طعمه خود رسید .
قدیمی ترین گربه سان شناخته شده حدود ۳۰ میلیون سال پیش در جایی که هم اکنون اروپا نامیده می شود پا به عرصه گیتی گذاشت.
قدیمی ترین گربه سان شناخته شده حدود ۳۰ میلیون سال پیش در جایی که هم اکنون اروپا نامیده می شود پا به عرصه گیتی گذاشت. البته مقطعی که در آن نخستین گربه ها از نیاکان میاسید خویش پدید آمدند لحظه واحدی در زمان نبود. طی هزاران سال یک انشعاب از میاسیدها رفته رفته گربه مانندتر شدند تا آنکه در اواخر دوره الیگوسن گونه ای تکامل یافت که به وضوح یک گربه سان است. دانشمندان نام این گربه را Proailurus یعنی «گربه اولیه» گذاشتند. پروایلوروس گربه ای تنومند به اندازه یک آسیلات بود که بسیاری از صفات ابتدایی یعنی نیاکانی اما نه لزوما پست تر نیاکان میاسید خویش را حفظ کرده بود. آشکارتر از همه آنکه تعداد دندان هایش از تمام گربه های امروزی بیشتر بود. گربه های امروزی در جهت سبک زندگی صرفا گوشتخواری بیشتر دندان های آسیای خردکننده عقبی شان را از دست داده اند در حالی که گوشتخواران سگ شکل هنوز برای سروکله زدن با استخوان این دندان های آسیا را دارند. دندان های گونه ای یا دندان های درندگی کارناسیال ها که در گربه ها حفظ شده است به گوشت برهایی تخصصی تبدیل شده اند و شبیه تیغه هایی چکش خورده اند که وقتی آرواره بسته می شود در وضعیتی قیچی مانند روی همدیگر می لغزند. پروایلوروس هم از این نوع دندان های درندگی برخوردار و بدون تردید یک گوشتخوار مطلق بود اما برخلاف گربه های امروزی دندان های آسیای عقبی را هم داشت.
پروایلوروس در بسیاری از سازش های درختی اش هم به میاسیدها شباهت داشت. پشتی نرم و کشیده داشت و مچ پاهایش فوق العاده انعطاف پذیر بود و برخلاف تمام گربه های امروزی ایستاری نیمه کف رو داشت. گونه های کف رو همچون خرس ها و انسان روی پاشنه می ایستند در حالی که گربه های امروزی پنجه رو هستند و روی پنجه های پایشان می ایستند.
وضعیت کلی پروایلوروس در ظاهر و سبک زندگی، جانوری بود احتمالا بسیار شبیه به فوساهای ماداگاسکار. فوسا که در ظاهر به طرز خارق العاده ای گربه سان و در عمل خویشاوند زبادها سیوت ها و جنت ها است با چالاکی حیرت انگیزی در تاج پوشش جنگل های ماداگاسکار لمور شکار می کند. پروایلوروس هم به احتمال زیاد همین طور بود و نخستی های اولیه و پرندگان و سنجاب های نخستین را شکار می کرد.
سنگواره گربه های اولیه فوق العاده کمیاب است و در درخت خانوادگی پروایلوروس تا ۲۰ میلیون سال پیش شکاف های بزرگی وجود دارد. در این زمان جنس جدیدی از گربه ها به نامPseudaelurus ظاهر شد که احتمالا از نسل مستقیم پروایلوروس بود. سودالوروس برخی از ویژگی های ابتدایی تر نیاکان خویش را از دست داد و جز آنکه کاملا پنجه رو نیست تفاوت بارزی با گربه های امروزی ندارد. ظهور سودالوروس نقطه عطفی در تکامل گربه ها است. گرچه در عصر پروایلوروس جهان عمدتا در پرده ای از جنگل های مرطوب و انبوه فرو رفته بود اما در اواخر الیگوسن و اوایل میوسن سردتر و خشک تر می شد. نتیجه این تحولات اقلیمی گسترش ساواناها و علفزارهای باز و انفجار گونه زایی در چرندگان و دانه خواران ساکن این دشت های پهناور بود. با ازدیاد آشیان های بوم شناختی مناسب برای شکارچیان، سودالوروس نیز برای اشغال آنها تنوع یافت. گرچه بعضی گونه های سودالوروس به زندگی درختی روی آوردند، گونه های دیگر زمینی تر و دونده تر شدند. علاوه بر این بزرگتر هم شدند و برای نخستین بار گربه ها به ۳۰ کیلوگرم یعنی حدودا معادل وزن یک یوز بالغ جوان رسیدند. سودالوروس به سرعت در سرتاسر وطن نیاکانی اش اوراسیا انتشار یافت و در اوایل دوره میوسن از طریق یک پل خشکی که با پایین آمدن سطح آب اقیانوس ها در شرایط سرد و خشک ظاهر شده بود پا به آفریقا گذاشت. این نخستین بار در طول تاریخ بود که آفریقا گربه ها را در خود منزل می داد.
تا اواسط میوسن سودالوروس جنسی با چندین گونه بود که در سرتاسر دنیا پراکنده بودند. بعضی گونه ها تا حدود ۸ میلیون سال پیش بدون تغییر باقی ماندند اما گونه های دیگر خاستگاه تمام دودمان های گربه هایی شدند که امروزه وجود دارند یا چندی پیش منقرض شدند. در حدود ۱۵ میلیون سال پیش سودالوروس ها به تدریج دو گروه شدند و هرکدام مسیر تکاملی جداگانه ای را دنبال کردند. یکی از آنها به گربه های امروزی ختم شد در حالی که مسیر دیگر به ظهور دندان خنجری های مشهور انجامید. انشعاب دندان خنجری ها که گاهی به اشتباه ببرهای دندان خنجری نامیده می شوند دندان خنجری ها خویشاوند نزدیک ببرها نبودند. در واقع خویشاوندی گربه اهلی با ببر نزدیک تر از دندان خنجری ها است به انبوهی از گونه های حیرت انگیز و تماشایی تنوع یافت. معروف ترین آنها خنجردندان کالیفرنیا Smilodon fatalis است که هزاران سنگواره از آن متعلق به تقریبا ۱۲۰۰ فرد از گودال های قیر لابری واقع در کالیفرنیا به دست آمده است. اسمیلودون در آمریکای شمالی و جنوبی زندگی می کرد و تا همین اواخر زنده بود. جدیدترین سنگواره ها تنها ۹۵۰۰ سال قدمت دارند که در واقع آخرین بازماندگان انشعاب دندان خنجری به شمار می آیند.