درباره چگونگی بوجود آمده سیاره ها نظریههای گوناگونی وجود دارد بعضی از دانشمندان عقیده دارند که همه سیارههای منظومه شمسی بین 5 تا 6 هزار میلیون سال پیش پدید آمدهاند در آن زمان خورشید هنوز ستاره جوانی بود یعنی مدت زیادی از پدید آمدن خود خورشید نمیگذشت.
خورشید به هنگام حرکت در فضا از میان ابرهای بسیار بزرگی از گاز و غبار عبور کرد. نیروی جاذبه خورشید قسمتی از این گازها و ذرههای غبار را به سوی خود کشید به این ترتیب دایرهای از ذرات کوچک و گاز در اطراف خورشید جمع شد. این دایره به دور خورشید میچرخید کم کم ذرهها یکدیگر را جذب کردند و به هم پیوستند از این پیوستن، تودههای کوچکی از غبار و گاز پدید آمد. این تودهها، که هم چنان گرد خورشید میچرخیدند هنوز بسیار کوچک بودند، اما رفته رفته بزرگتر میشدند. هر چه این تودهها بزرگتر میگشتند، نیروی جاذبه آنها هم بیشتر میشد و گرد و غبار بیشتری را به سوی خود میکشید.
پس از گذشت چند هزار سال، 9 سیاره بزرگ و چندین سیاره کوچک به وجود آمد که همه به دور خورشید میچرخیدند به این ترتیب، منظومه شمسی پدید آمد[1].
نام تمام سیارات منظومه شمسی به جز یکی، از اسامی خدایان و الهههای افسانههای روم و یونان گرفته شده است برای مثال نام بزرگترین سیاره، ژوپیتر (مشتری) ، نام یونانی خدای خدایان است. استثنای این نامها نام سیاره ما زمین است. علت آن نیز این است که در قدیم میپنداشتند که تمامی سیارات همانند خدایان در بهشت قرار دارند و زمین زیر آنها است[2].
زهره با تمام سیارههای دیگر تفاوت دارد. دور تا دور «زهره» نوعی جو وجود دارد. این جو پر است از ابرهای فشرده آنچه ما با تلسکوپ میبینیم، همین ابرها هستند. در حقیقت سطح واقعی کره زهره را اصلاً نمیتوان دید. پوشش ابر مانندی که دور زهره را گرفته هر چه بیشتر نور خورشید را منعکس میکند برای همین است که زهره درخشانترین سیاره به نظر میرسد.
اگر پس از غروب خورشید به مغرب آسمان نگاه کنید، ستاره درخشانی را میبینید. آنچه میبینید به راستی ستاره نیست و از خود نور ندارد این همان سیاره زهره است که نور خورشید را به سوی زمین باز میتاباند. پیش از طلوع خورشید هم میتوان زهره را در طرف شرق آسمان دید. به همین دلیل آن را ستاره صبح هم نامیدهاند.
فشار جو و دما در کره زهره آنقدر زیاد است که اگر انسانی پا به آنجا میگذاشت، در دم خرد میشد و میسوخت[3].
ستاره صبحگاهی ستاره شامگاهی :
زهره پرنورترین سیاره در میان ستارگان و سیارات آسمان است. فقط خورشید و ماه از آن پر نورترند. بر خلاف بسیاری از سیارات، زهره در آسمان هرگز از خورشید فاصله چندانی نمیگیرد، و از این رو فقط پیش از طلوع یا پس از غروب آفتاب دیده میشود. هنگامی که در شرق خورشید قرار میگیرد، همچون جواهر در آسمان شامگاهی میدرخشد و به ستاره شامگاهی موسوم است. هنگامی که در غرب خورشید است، پیش از سپیدهدم میدرخشد و ستاره صبحگاهی نامیده میشود.
در دوران کهن ستاره صبحگاهی و ستاره شامگاهی را دو ستاره متفاوت میپنداشتند، حتی آنها را به نامهای متفاوتی موسوم کردند، پیش از آنکه توجه کنند که این دو «ستاره» هیچ گاه در یک زمان در آسمان دیده نمیشوند[4]. امروزه ما میدانیم که آنها یک سیاره هستند نه دو سیاره.
این جرم آسمانی به سبب درخشش دلپذیرش به نام ونوس، الهه زیبای عشق موسوم شد.
مطالعه زهره :
بابلیها در گذشته متوجه حرکت زهره در آسمان شده بودند و به حرکت سایر سیارات در آسمان نیز متوجه داشتند. این توجه سبب پیشرفت علم ستارهشناسی و ریاضیات شد. بطلمیوس، ستاره شناس یونانی، محل زهره و سایر سیارات را در تمام اوقات مشخص کرد. تنها خطای اولین بود که زمین را مرکز منظومه شمسی قرار داد و معتقد بود که خورشید و سیارات دیگر به گرد زمین میگردند.
گالیلئو گالیله، ستاره شناسی ایتالیایی، نخستین کسی بود که برای اجسام در آسمان از تلسکوپ استفاده کرد. در سال 1610، زهره را مورد مطالعه قرار داد و متوجه شد که این سیاره، مانند قمر زمین، دارای هاله است: گاه به صورت قرص کامل است، زمانی نیمی از آن روشن است و زمانی دیگر به صورت هلال دیده میشود. بر اساس نظریه قدیمی که همه چیز به گرد زمین میگردد، لازم بود که زهره همیشه به یک حالت دیده شود. این واقعیت که زهره تغییر حالت میداد به اثبات این قضیه کمک کرد که سیارات و از جمله زمین بدور خورشید میگردند[5].
اقیانوسی از ابر :
هنگامی که زهره و زمین در یک سوی خورشید قرار میگیرند، فاصله زهره تا زمین به 38 میلیون کیلومتر میرسد. این فاصله به جز ماه، کمترین فاصله یک جرم بزرگ دیگر با زمین است[6].
در سال 1761 رویداد نادری موسوم به عبور خورشید رخ داد و آن عبور زهره از برابر صفحه کامل خورشید بود.
با رصد عبور زهره از برابر صفحه خورشید، ستارهشناسان توانستند پی ببرند که جو زهره ابری است.
هنگامی که زهره را از درون تلسکوپ مشاهده میکنیم فقط ابرهای زرد رنگی میبینیم. این ابرها ضخیم سالهای بسیار مانع آن شد که اخترشناسان بتوانند سطح زهره را مورد مطالعه قرار دهند، با وجود آنکه زهره نزدیکترین سیاره به زمین است[7].
زهره خواهر زمین است ؟
این واقعیت که زهره دارای لایه ضخیمی از ابر است در ذهن کسان بسیاری این فکر را به وجود آورده که باید آب فراوانی در سطح آن وجود داشته باشد. زهره از زمین به خورشید نزدیکتر است. با وجود آنکه این نزدیکتر بودن سبب می شود که زهره حرارت خورشید را بیشتر از زمین جذب کند، دانشمندان بر این تصور بودند که ابرهای زهره احتمالاً نور خورشید را منعکس میکنند و مانع زیاد گرم شدن سطح آن میشوند. برخی از دانشمندان و بسیاری از نویسندگان داستانهای علمی تخیلی، مریخ را سیارهای پیر، یعنی صورتی از زمین در آینده دور، تصویر میکردند. آنان زهره را نیز سیارهای جوان میدانستتند و آن را بیشتر متشابه زمین در دوران پیش از تاریخ و در عصر دایناسورها تصور میکردند. آنان زهره را دنیایی گرمسیر با اقیانوسهایی گرم و حیات جانوری و گیاهی فراوان تصویر میکردند. چون زهره تقریباً هم اندازه زمین است بسیاری از مردم آن را خواهر توأم زمین میدانستند[8].
دمای زهره گرمتر از آن که تحمل پذیر باشد:
در دهه 1950 اخترشناسان علاوه بر امواج کوچکی که به صورت نور آنها را مشاهده میکنمی، مطالعه انواع دیگر تابشها را آغاز کردند. همه اجسام تابشهایی از خود گسیل میکنند. پرتوهای ایکس، امواج رادیویی : ماورای بنفش ، مادون قرمز و نور معمولی . ما نمیتوانیم بسیاری از این تابشها را ببینیم، ولی میتوانیم به کمک ابزارهای دقیق آنها را ردیابی کنیم. علاوه بر این، اجسامی که دماهای متفاوتی دارند تابشهای مختلفی از خود گسیل میکنند. بنابر این اخترشناسان با تعیین نوع تابش یک جسم و مقدار آن میتوانند دمای آن جسم را تعیین کنند.
در سال 1956 اخترشناسان تابش گسیل شده از زهره را ردیابی کردند. آنان ثبت کردند که زهره بسیار گرم است، گرمتر از اب جوش. سپس اخترشناسان دریافتند که راس ابرهای زهره نیز گرم است ولی هنوز نمیتوانستند دمای سطح سیاره را تعیین کنند[9].
مکانی زیبا برای دیدن، ولی ...
برای کسب اطلاعات بیشتر درباره زهره فقط یک راه وجود دارد، سفر به زهره. سال 1961، اتحاد جماهیر شوروی نخستین کاوشگرها از پانزده کاوشگر ونرا (Venera ) را به سوی زهره فرستاد، در سال 1961 ونرای 4 وارد جو زهره شد و اطلاعاتی به زمین فرستاد. در سال 1970 ونرای 7 نخستین کاوشگری بود که اطلاعاتی از سطح سیاره به زمین فرستاد. در سال 1962، مارینر 2 نخستین کاوشگرهای آمریکا که جهت مطالعه زهره فرستاده شده بود از کنار آن گذشت. وسایل درون کاوشگر نشان داد که سطح زهره گرم است، تقریباً 447 درجه سانتیگراد، تا آن حد گرم که سرب را ذوب میکند[10].
حرارت بسیار زیاد و فشار هوای باور نکردنی زهره سبب از کار افتادن کاوشگرهای ونرا شد، ولی این امر پس از ارسال اطلاعات ارزندهای صورت گرفت. اکنون میدانیم که جو زهره به حدی غلیظ است که ایستادن بر سطح آن همچون قرار گرفتن در کف یک اقیانوس است. همچنین اکنون میدانیم که جو زهره تقریباً به طور کامل از دیاکسید کربن تشکیل شده و فاقد اکسیژن است. ابرهای آکنده از آذرخش آن حاوی همراه با اسید سولفوریک است[11].
دو قلوی زمین یا خطایی در تعیین هویت :
کاوشگرها همگی یک چیز را مشخص کردهاند، زهره خواهر دو قلوی زمین نیست. زهره بجز اندازهاش، از سایر جهات با زمین متفاوت است. زهره به حدی داغ است که نمیتواند اقیانوسی از آب یا صورتهایی از حیات بدان صورت که در زمین موجود است در آن وجود داشته باشد. سطح آن کاملاً خشک و بایر است.
جو زهره نیز کاملاً با جو زمین فرق دارد، در واقع تقریباً از هر لحاظ با جو زمین فرق دارد. هوای زهره از 98 درصد دی اکسید کربن (گاز کربنیک) و کمی نیتروژن (ازت) تشکیل شده است. هوای زمین شامل 78 درصد نیتروژن، 21 درصد اکسیژن و کمتر از یک دهم درصد دیاکسید کربن است.
با معیارهای زمینی، زهره دارای هوای غریبی است. نوری که از ابرهای زهره رد میشود یک ششم نور سطح زمین است، بنابراین سطح زهره همواره تیره است. فشار جو زهره هشتاد و هشت برابر فشار جو زمین است. رعد و برقی دایمی در ابرهای آن صورت میگیرد. باران اسیدی از آسمان میبارد ولی هرگز به زمین نمیرسد. گرمای سوزان، قطرههای باران را قبل از رسیدن به زمین تبخیر میکند[12].
سیاره معکوس :
مارینر 2 عجایب دیگری را نیز درباره زهره کشف کرده است. این کاوشگرها با ارسال امواج رادیویی از درون ابرها به سطح زهره و ثبت پژواک آنها کشف کرد که حرکت وضعی زهره بسیار کند است. 243 روز طول میکشد تا زهره یکبار به دور محورش بچرخد، در حالی که زمین این عمل را طی 24 ساعت انجام میدهد. علاوه بر این زهره درست در جهت عکس حرکت وضعی زمین میچرخد. زمین و بسیاری از سیارات دیگر در خلاف جهت حرکت عقربه ساعت از غرب به شرق میچرخند، ولی زهره در جهت عقربه ساعت از شرق به غرب میچرخد.
نقشه زهره :
زهره عمدتا مسطح است. سطح زمین ما از قطعههایی موسوم به صفحه ساخته شده است که به آرامی حرکت میکنند و قارهها را با خود حرکت میدهند. گاهی دو صفحه با هم برخورد میکنند و از برخورد آنها کوههایی همچون هیمالیا پدید میآیند یا سبب زمین لرزه میشوند. ولی تا جایی که میدانیم سطح زهره از یک قطعه درست شده است.
در زهره دو ناحیه وجود دارد که تقریباً مثل قارههای زمین بلندتر از نواحی دیگرند. آنها دارای کوههایی هستند که بعضی از آنها بلندتر از کوههای زمیناند و نیز دارای درههای تنگ و پدیدههایی شبیه به آتشفشانهای خاموشاند.
قاره بزرگتر در شمال موسوم به « ایشتارترا» است که نام الهه عشق بابل است. وسعت آن تقریباً به اندازه ایالات متحده است. قاره کوچکتر موسوم به «آفرودیت ترا» است که نام الهه عشق یونانی است و نزدیک استوا قرار دارد[13].
همه رخسارهای زهره بر اساس توافق اتحادیه بینالمللی اخترشناسان به نام زنها نامیده شدهاند. این اتحادیه چیزهایی را که اخترشناسان در فضا پیدا میکنند نامگذاری میکند[14].
واقعیتها : زهره
زهره ششمین سیاره بزرگ در منظومه شمسی ماست. دومین سیاره نزدیک به خورشید است و در آسمان هرگز فاصله چندانی از خورشید نمیگیرد.
به همین دلیل فقط میتواند صبحها درست قبل از طلوع یا شبها درست بعد از غروب آفتاب دیده شود. در طول تاریخ بشر زهره هنگام سپیده دم به عنوان ستاره صبحگاهی و هنگام شب به عنوان ستاره شامگاهی شناخته شده است.
اطلاعات کنونی ما درباره زهره به مراتب بیشتر از چند دهه پیش است. از دهه 1960 کاوشگرهای اتحاد شوروی و ایالات متحده بررسیهایی درباره زهره و جو و ابرهای ضخیم آن به عمل آوردهاند. این ابرها سطح زهره را مخفی کردهاند، به سیاره درخشش دادهاند، و آن را در گرمای شدید نگاه داشتهاند