ورزش پدیده ای جمعی، جهانی و تاریخی است. ورزش از یک طرف به عنوان یک نهاد اجتماعی دارای کارکردهای خاص خود برای نظام اجتماعی ایست و از طرف دیگر به عنوان جزیی از نظام اجتماعی تحت تأثیر نظام کل می باشد. ورزش پدیده ای اجتماعی با قدمتی برابر با پیدایش خود انسان است و دارای ارزش ها و هنجارها، قواعد و قوانین و آداب رسوم خاص خود می باشد. ورزش به شکل رسمی و غیررسمی آن بدون قواعد و قوانین وجود عینی ندارد. ورزش در هر جامعه ای متأثر از ساختار اجتماعی حاکم بر همان جامعه و بیانگر ارزش ها و هنجارهای حاکم بر آن جامعه بوده و شکل می یابد.
ارائه تعریفی دقیق از ورزش به راحتی امکان پذیر نیست، زیرا نمی توان تعریفی ارائه داد که همه رشته های مختلف ورزشی را دربرگیرد. کواکلی، ورزش را عبارت از یک فعالیت رقابتی نهادینه شده که مستلزم کاربرد نیروی جسمانی شدید و یا استفاده از مهارتهای جسمانی پیچیده به وسیله شرکت کنندگانی است که توسط عوامل درونی و بیرونی تحریک می شوند تعریف می کند(مبانی تربیت بدنی، ص ۳۷۱)
در واقع بیشتر مردم ورزش را مبتنی بر به کارگیری تمرینات بدنی شدید همراه با اجرای حرکات سخت و قدرتمندانه می دانند، اما باید به مفهوم مهارتهای بدنی پیچیده و سخت توجه داشت، زیرا همه ورزش ها نیاز به تمرینات و مهارت های بدنی پیچیده ندارند.
اگر تعریف ورزش را به همان تعریف کواکلی محدود کنیم باید بپذیریم که برخی از رشته های ورزشی را باید از دایره ورزش خارج نماییم در واقع باید گفت که خطی مبهم در ورزش بین:
- فعالیت بدنی و غیربدنی
- فعالیت پیچیده و ساده
- نیرومندی و ضعف
وجود دارد که ارائه تعریفی دقیق از آن را دچار مشکل نموده است.
ورزش، فعالیتی سازمان یافته
برخی از شکل های مختلف رقابت های ورزشی تحت شرایطی منظم و با قواعد از پیش تعیین شده انجام می شود. در واقع فعالیت بدنی مبتنی بر رقابتی را می توان سازمان یافته شده دانست که:
۱) مقررات آن استاندارد شده باشد.
۲) مقررات آن توسط مسئولان رسمی تنظیم شده باشد.
۳) مهارت های آن به صورت فرموله شده یاد گرفته شود.
۴) پیچیدگی بازیها سبب می شود که بازی از طریق سیستماتیک تدریس شود.
۵) هدف نهایی در این رقابت ها برنده شدن است و برای بردن از افراد متخصص برای هدایت و آموزش در آن رشته سود برده می شود.
ورزش ،فعالیتی خلاق و آزاد
ورزش زمانی فعالیتی خلاق و آزاد به حساب می آید که «روح بازی» مبتنی بر طراوت و شادابی بر آن حاکم باشد، خلاق و آزاد بودن آن یعنی فردی که به بازی مشغول است وادار به بازی نشده و دیگر این که بازی دارای ماهیتی ثابت نیست و ممکن است معیارهای آن دچار تغییر و تحول شوند.
بازی دارای مرزها و محدودیت های مشخص زمانی و مکانی نبوده و بر خلاف ورزش های سازمان یافته(از پیش تنظیم شده) پیشرفت ثابت و دقیقی را همواره در آن انتظار ندارند.
بازی فاقد مقررات از پیش تنظیم شده است، مقررات و قوانین بازی به صورت آزاد و آنی شکل می گیرند و ممکن است تا پایان بازی نیز ادامه پیدا نکنند و مقررات جدیدتری برای آن وضع گردد.
استون(ston) بین ورزش(بازی) همراه با شادابی و طراوت و مبتنی بر خلاقیت با ورزش سازمان یافته(حرفه ای) که جنبه های بازی گونه آن را به فراموشی سپرده شده تمایز قائل می شود. زیرا در ورزش سازمان یافته(حرفه ای) افراد به دنبال نتیجه خاصی اند و تلاش آنها معطوف به رسیدن به آن هدف می باشد اما در بازی اصل بر دست یابی به طراوت، شادابی، خلاقیت و رهایی از قید و بندهای ساخته شده می باشد.
باید اذعان کرد دست یابی به تعریفی دقیق از ورزش امکان پذیر نیست برای این که به تعریفی نسبی از ورزش دست پیدا کنیم باید ببینیم که در هر فرهنگ و کشور خاص چه تعریفی از ورزش ارائه می شود. باید دید آنها، چه چیزی را ابتدا جزء ورزش به حساب می آورند؟ و چه فعالیتی را آنها بیشتر در مقوله ورزش جای می دهند؟
در واقع پرسیدن سؤالاتی مانند، چه کسی را می توان ورزشکار دانست؟ چه فعالیتی را می توان ورزش به حساب آورد؟ و چه زمانی باید به فعالیت ورزشی پرداخت؟ و کجا می توان ورزش کرد؟ سؤالات ابهام آمیزی اند که هر کس پاسخ متفاوتی برای آنها خواهد داشت و امکان رسیدن به پاسخی روشن و یک دست وجود ندارد. در فرهنگ هایی که همکاری را تشویق می کنند یا در فرهنگ هایی که فردگرایی را مورد تشویق قرار می دهند، پاسخ های متفاوتی به این سؤال خواهند داد. پس در تعریف از ورزش باید دید این سؤالات از جانب چه مردمی و با چه ملاحظات فرهنگی و با چه حساسیتی برایشان مطرح می باشند و تنها با توجه به این ملاحظات و حساسیت ها می توان به تعریفی نسبی از ورزش در نزد فرهنگ های جوامع مختلف دست یافت.
اخلاق و ورزش حرفه ای
امروزه با گسترش روزافزون ورزش های حرفه ای و به حاشیه رفتن روح بازی گونه ورزش ها، مسئله ضعف اخلاقی و اضمحلال اخلاق در ورزش نیز مطرح می شود. هر چند در تعریف از ورزش باید به نسبیت ها توجه کرد در تعریف از اخلاق در ورزش نیز باید به ویژگی های مورد نظر هر جامعه در مورد رعایت امور اخلاقی در ورزش توجه داشت. در تعریف آن به طور عام می توان گفت: «اخلاق ورزشی تعهد به تقدم قائل شدن برای عدالت و همکاری در محیط ورزش رقابتی» است(واژه نامه، ،۱۳۷۶ ص۲۲۸).
اما با حرفه ای شدن ورزش، ورزشکار به ماشینی تبدیل می شود که فقط به انجام وظیفه مشغول است. هر چه ورزش ها به سوی حرفه ای تر شدن به پیش می رو ند از ابعاد اخلاقی آنها کاسته می گردد و روح ماشینی آن رشد می یابد و اینجاست که سخن از ورزش فاقد اخلاق به میان می آید، ورزش ماشینی انسان ماشینی شده غربی به دنبال یک چیز هست آن هم منفعت! ورزش(ورزش حرفه ای) را از دو دیدگاه متفاوت جامعه شناختی مورد توجه می توان قرار داد.
دیدگاه کارکرد گرایی و دیدگاه تضادی
در دیدگاه کارکردگرایی فرض اصلی بر آن است که جامعه ورزشی یک مجموعه منظمی است که افراد ورزشکار ارزش های اصلی آن نظام را حفظ می کنند و برای بقای جامعه بزرگتر تلاش به عمل می آورند. آنها جامعه ورزشی را دارای کارکرد وفاق و نظم بخشی مناسب دانسته و معتقدند که ورزش سبب انتقال ارزش های مشترک به افراد می شود. به عقیده آنها مردم باید ارزش ها و هنجارهای اساسی جامعه را بیاموزند و یکی از ابزارهای یادگیری ارزش ها، ورزش است. آنها در مطالعه ورزش به چیزهایی که از طریق ورزش به افراد در رعایت ارزش ها و هنجارهای اجتماعی آموخته می شود توجه می نمایند. آنها معتقدند که ارزش های جامعه به وسیله ورزش به افراد القاء می شود و افراد خواسته یا ناخواسته به طور مستقیم یا غیرمستقیم تحت تأثیر گروه های ورزشی چه عضو آن گروه ها باشند یا نباشند، قرار می گیرند. به اعتقاد آنها ورزش دارای کارکردهایی چون؛ افزایش وحدت اجتماعی و همکاری در بین افراد جامعه، سبب گسترش هویت جمعی و افزایش همبستگی اجتماعی، سبب تشویق افراد برای بهترین بودن در جامعه، سبب ایجاد اشتغال و درآمدهای جدید و سبب افزایش سطح سلامت در جامعه می گردد.
اما سؤال اساسی این است که: آیا ورزش حرفه ای می تواند شادی، تفریح، آمادگی جسمانی، اجتماعی شدن، آرامش، ارتباط سالم و سلامت فردی و اجتماعی را برای جامعه و افراد آن به دنبال آورد؟ آنچه در دیدگاه کارکردی از آن به عنوان کارکردهای ورزش نام برده می شود در دیدگاه تضادی مورد انتقاد قرار می گیرد .در دیدگاه تضادی عقیده بر آن است که ورزش به ابزاری برای کسب سود و مشروعیت بخشی بیشتر تبدیل گشته و ورزش حرفه ای در این بین دارای نقش اساسی تر می باشد.پیروان مکتب تضاد عقیده دارند که در سرمایه داری انحصاری پیشرفته ورزش حرفه ای کلاً به عنوان وسیله ای برای فروش کالاهای شرکت های بزرگ که نیاز به فروختن مازاد تولید خود دارند یا وسیله ای برای کسب مشروعیت برای نظام های سیاسی فاقد مشروعیت تبدیل گشته تا از طریق ورزشکاران و پیروزی های ورزشی به سود یا مشروعیت مدنظر خود دست یابند. آنها معتقدند که ورزش به ورزشی کالاگونه تبدیل شده که مانع بازی آزاد و خلاق افراد می شود.
ادراک غیرواقعی از ورزش