بلوغ تولدی دیگر
برخی معتقدند که دوره بلوغ بحرانی ترین مراحل زندگی به حساب می آید و دوران طوفان و تلاطم است. همه وجود نوجوان دستخوش جریانات سهمگین تحول و تغییر است. عده ای این بحران را وابسته به تغییرات جسمی، روحی و روانی نوجوان می دانند و عده ای اعتقاد دارند که عبور از مرحله بلوغ طبیعی است.
آنچه که موجب بحران می شود،عدم برقراری ارتباط صحیح و منطقی بزرگترها با نوجوان است. در شماره قبل به تعریف بلوغ و تغییرات جسمانی و فیزیولوژیکی در نوجوان به تأثیرات این تغییرات جسمانی در نوجوانان پرداختیم. در این شماره به یکی از واکنشهای روحی روانی بسیار شایع در نوجوان یعنی پرخاشگری و عصبانیت و نقش خانواده می پردازیم.
خانواده مهمترین و اصلی ترین نهاد تربیتی و نخستین آموزشگاه فرد محسوب می شود. پرداختن به مسائل دوره بلوغ بدون توجه به نقش حیاتی خانواده و تأثیر شکل تعاملات و ساختار خانواده ناقص و ناتمام تلقی می شود. یک خانواده سالم خانواده ای است که میان والدین و فرزندان، رابطه ای انسانی و سالم برقرار باشد.
وجود تنش، دعوا، عصبانیت و پرخاشگری در بین اعضاء خانواده نشانه ای است از آسیب در برقراری روابط سالم، شاید شما نیز با مواردی اینچنین برخورد داشته باشید.
مراجع: پسرم تا به حال هیچ مسئله و مشکلی نداشته، ولی نمی دانم چرا یک مرتبه عوض شده است؟
روانشناس: منظورتان چیست؟
مراجع: همیشه مؤدب و آرام بود. ولی مدتی است که بسیار عصبانی است و بیشتر اوقات بی حوصله است . مرتباً بهانه می گیرد و با خواهر کوچکتر از خودش همیشه جر و بحث دارد.
روانشناس: وقتی حالت عصبانیت و پرخاشگری دارد، شما چه می کنید؟
مراجع: دیگر خسته شده ام، چاره دیگری ندارم، گاهی او را تنبیه می کنم و سرش فریاد
می کشم و ...
روانشناس: آیا از تنبیه ها و فریاد کشیدن ها، نتیجه مثبت هم گرفته اید؟
مراجع: خیر، تازه آن وقت عصبانی تر و لجبازتر می شود.
روانشناس: برای برخورد با هر مشکلی ابتدا لازم است دلایل وقوع آن را شناسایی کنید، بنابراین باید اطلاعاتی در زمینه پرخاشگری نوجوانان در دوره بلوغ داشته باشید.
بلوغ دوران سرکشی:
سالهای بلوغ اغلب دوران سرکشی و تمرد و اضطراب است. سرکشی نوجوانان در برابر صاحبان اختیار و مقررات، مطلب تازه ای نیست و اگر علاقه ای به تربیت و آموزش و رشد فرزندانمان داریم باید آن را تحمل کنیم.
سالهای بلوغ سالهای سختی و مرارت والدین است. تماشای تبدیل کودکی شیرین و دوست داشتنی به نوجوانی بالغ و سرکش آسان نیست. تحمل ظاهر و حرکاتی مانند جویدن ناخنها، دست کردن در بینی، ضرب گرفتن و پر سر و صدا راه رفتن، پای بر زمین کوبیدن، صاف کردن گلو، زیر چشمی نگاه کردن، بی اعتنایی و دهن کجی، صبر ایوب می خواهد.
تنها مایه دلخوشی و شاید بهتر بگوییم، نیم مایه دلخوشی این است که، جنون و سرکشی اش از قانون بلوغ تبعیت می کند. رفتارش منطبق با رشد و بزرگ شدن است. راه تکامل را می پیماید.
منظور از بلوغ و سالهای بحران نوجوانی جز گذراندن این تحول نیست. شخصیتی شکل می گیرد و لازمه اش این تغییرات است. عبور از سازمان کودکی به سازمان نوجوانی و از آنجا به بلوغ که باید خود را از قید پدر و مادر آزاد کند و هویت تازه ای بیابد.
راهنمایی برای سرکشی :
پدر و مادر گرامی؛ سرکشی نوجوان خود را بپذیر. سالهای نوجوانی دوران دشواری است زمان سوء ظن و در خود به دیده تردید نگریستن و رنج بردن است. دوران آرزوهای دنیوی ، شهوت و مجاهده و رنج و عذاب شخصی است. زمان ناسازگاری ، دم دم مزاجی و دلسردی است.
به گفته آنافروید: سازگاری نوجوان و رفتار غیرقابل پیش بینی او طبیعی است. اگر با انگیزه اش می جنگد و آن را قبول می کند،اگر در عین حال هم پدر و مادرش را می پرستد و هم از آنها متنفر است، اگر در برابر دیگران به هیچ وجه حاضر به تصدیق حرف مادر خود نیست و با این حال به طور غیرمنتظره با او درددل می کند. اگر از دیگران تقلید می کند و در عین حال، بی وقفه در جستجوی هویت خویش می گردد، اگر بیش از هر زمانی در زندگی آرمان گرایی می کند و در قالب هنرمندان می رود، سخاوت به خرج می دهد و از خود گذشته می شود، اگر بر عکس با خود محوری و نفس پرستی، حسابگری را انتخاب می کند، کاری طبیعی انجام داده است.
تظاهر به دانایی بیش از اندازه نکنید
برای راهنمایی نوجوان دائم به آنها امر و نهی نکنید. بلکه با استدلال سعی کنید نوجوان در عمل خود به راه حل و نتیجه دست یابد. هرگز آن را حاضر و آ,اده در اختیارش قرار ندهید. نوجوانان از همه جیزدانها و کسانی که مدعی همه جیزدانی هستند، رابطه خوبی ندارند. تقریباً همه نوجوانان در برخورد با گرفتاریها، احساسی مشابه دارند. در نظر آنها احساساتشان بدیع، شخصی و منحصر به فرد است.
[ آنطور که گویی احساسات ایشان به قدری خصوصی است، که قبلاً کسی آن را تجربه نکرده است. وقتی به آنها می گویید احساست را کاملاً درک می کنم وقتی من هم سن تو بودم همین احساس را داشتم انگار توهینی در حقشان کرده ای!
فهمیدن اینکه نوجوان چه موقع انتظار درک شدن و چه زمان انتظار درک نشدن دارد، وظیفه خطیری است.
واقعیت تلخی است که علیرغم همه دانایی هایمان نمی توانیم برای همیشه در نظر نوجوانها همه چیز دان باشیم.
تفاوت پذیرفتن و تأیید کردن
باید میان تحمل و تصدیق و به عبارتی پذیرفتن و تأیید کردن تقاوت قائل شویم. تحمل می کنیم، اما این تحمل نشانه تصدیق و تأیید نیست. ناراحت می شویم ولی با این حال شکیبایی به خرج می دهیم و رفتارهای ناخوشایند را تحمل می کنیم. اما تحمل کردن،تشویق کننده نیست، تنها تحمل است و بس.
وقتی پدری در روز تعطیل از سر و صدای توپ پسر بیدار می شود به پسر می گوید: می خواستم بیشتر بخوابم، ولی پسر به زدن ادامه می دهد و پس از چند بار توپ زدن اتاق را ترک می کند. پدر می داند که توپ زدنهای اضافی برای حفظ آبرو و خالی نبودن عریضه بوده و پسر می خواهد ثابت کند که چون خودش خواسته از زدن توپ به زمین خودداری کرده وگرنه اجباری در کار نبوده است.
نوجوان نیاز دارد لحظاتی عمل ناخوشایند خود را در ذهن بسنجد و متوقف کردن این قبیل اعمال به کمی وقت نیاز دارد. با صبر خود به نوجوانتان این فرصت را بدهید.
عیب جویی نکنید:
متأسفانه عیب جویی، هر چند صادقانه، رابطه میان نوجوان و والدین را خراب می کند. کمتر کسی را پیدا می کنید که از ایراد و انتقاد خوشش بیاید. برخورد نوجوان با حقیقت عریان و عیوب شخصی اش مهیب و ترساننده است. توجه بیش از حد، زیر ذره بین گذاشتن اوست. عیب و نقصش برای ما روشنتر می شود ولی نه برای او، زیرا چشمانش را بلافاصله می بندد. جدل بر سر عیب و ایراد و بر آن نامی گذاشتن بی فایده است. نوجوانی که به جبر و آشکارا به قبول عیب و نقص خویش رضایت میدهد، علاقه ای به اصلاح خود پیدا نمی کند. وقتی عیبی عیان و مشخص است، وظیفه طبیعی ما این است که نوجوان را در برخورد با بحران موجود یاری دهیم. آنگاه در بلند مدت وظیفه ما است که به اتکای تجربه و با اخلاق نیک و خلق خوش، رفتارش را بطور غیر مستقیم ، اصلاح کنیم.
مسخره نکنید:
هر نوجوانی را که در نظر بگیرید نواقصی دارد که نسبت به آن حساس است. اطرافیان هم که اغلب متوجه موضوع می شوند، از آن برای سر به سر گذاشتن و به اصطلاح برای دست انداختن استفاده میکنند. مثلاً اگر کسی قدش کوتاه باشد، کوتوله، خپله و نیم وجبی نامیده می شود.
اگر لاغر و قدبلند باشد،تیر چراغ برق، نردبان دزدها و لنگ دراز نامیده می شود. اگر چاق باشد، چاقالو، کپل، خیکی و سازمان گوشت خوانده می شود.
اگر ضعیف باشد، لاغر مردنی، بچه ننه یا جوچه و فستیوال پوست و استخوان نامیده می شود.
نوجوانها، حتی وقتی که وانمود به بی تفاوتی می کنند، به خاطر نامهایی که رویشان گذاشته می شود ناراحت می شوند. پدر و مادر حتی به شوخی باید از اینکار اجتناب کنند. تمسخر اگر از سوی پدر و مادر و مادها باشد، آزاردهنده تر است. اگر چه در میان نوجوانان خواندن این القاب به یکدیگر مرسوم است، ولی چنانچه از سوی پدر و مادر نیز تأیید شود، تأثیرات منفی در شخصیت نوجوان می گذارد.
انتقاد سازنده:
انتقاد سازنده، انتقادی است که بر حسب شرایط به اقدامی که باید صورت گیرد اشاره دارد. انتقاد سازنده به جای حمله به شخصیت اشخاص، مسئله را مورد توجه قرار می دهد. به عبارت دیگر به جای آنکه شخصی را آماج حمله قرار دهد، با مشکل برخورد می کند.
چگونه عصبانی شویم :
هنگام خشم پدر و مادر می توانند آن را به گونه ای سازنده و غیر مخرب بروز دهند، تا از یک سو اسباب تسلای خود و از سوی دیگر موجب بصیرت فرزندان نوجوان را فراهم آورند و هر دواز لطمات احتمالی مصون بمانند در ابراز خشم باید با آگاهی از به حرکت در آوردن امواج پشت سر هم عصبانیت، خودداری کنیم. هدف انتقال خواسته است و متعاقب آن باید طوفان خشم فرو نشیند.
برای برخورد با لحظات تشویش و اضطراب باید به نکاتی توجه نمود:
قبول کنیم که به حکم طبیعت، از دست نوجوان خود، عصبانی، ناراحت، آزرده و خشمگین می شویم.
حق ما است که با رعایت تنها یک محدودیت اصولی، احساساتمان را بروز دهیم. بی توجه به شدت عصبانیت، حق تحقیر شخصیت و منشهای خصلتی فرزندانمان را نداریم.
ولی در نهایت حق ما است که بدون احساس تقصی، استرس و شرمندگی، عصبانیتمان را بروز دهیم.
اگر تصمیم گرفتید، خشم خود را ابراز کنید، از طعنه زدن بپرهیزید. صادقانه حرف بزنید و ناسزا نگویید، تحقیر نکنید و از هر اقدام فیزیکی خودداری کنید.
هنگام عصبانیت گفتار و کردارتان باید سازگاری داشته باشد در غیر اینصورت پیام مغشوشی فرستاده اید که نشان می دهد، رفتار و گفتارتان یکی نیست.
بی پرده سخن بگویید ولی مسئولیت اظهاراتتان را بر عهده بگیرید. ولی مستقیماً فرزندتان را سرزنش نکنید، مثلاً به جای اینکه بگویید: تو باعث عصبانیت من می شود، بگویید: ( هر وقت فلان اتفاق می افتد، من عصبانی می شوم )
هنگام عصبانیت، سعی کنید به گفتار و نظر طرف مقابل گوش فرا دهید.
در نظر داشته باشید که می توانید در عین حال که برای شخصی اهمیت قائل هستید خشم خود را به وی ابراز کنید.