مقدمه
باید توجه داشت که بهرهمندی کودکان و نوجوانان از کانون خانوادگی با فضایی سرشار از صمیمیت، محبت و عطوفت، و بنای روابط بین دو همسر با فرزندان برپایه اخلاق و معنویت و اتخاذ شیوههای مبتنی بر معنویت دینی وعقلی در تربیت آنان از ضروریات اولیه در رشد و بالندگی شخصیتی و معنوی فرزند در خانواده است. سلامت و سعادت جامعه به سعادت و پویایی نظام خانواده وابسته است و سلامت و تعادل و تعالی نظام خانواده نیز به کیفیت روابط« درون خانوادگی» بین زن و شوهر، والدین و فرزندان بستگی دارد. هرقدر روابط بین همسران بهتر، سالمتر و پرجاذبهتر باشد، زندگی شیرینتر، مستحکمتر، باصفاتر میگردد و فرزندان پرنشاط و موفقی تربیت خواهند نمود.
بنابراین بخش قابل توجهی از تبلور استعدادها و شکفتهشدن توانمندیها و مسؤولیتپذیری فرزندان در نتیجه برداشتهای مشاهدهای در حریم خانواده و در کنار والدین مهربان و دلسوز فراهم میگردد و بالعکس هرگونه محرومیت از روابط مطلوب و منطقی با والدین و یا جدایی زن و شوهر از یکدیگر و دوری فرزندان از والدین و یا یکی از آنها، زمینه اضطراب، افسردگی، عقبماندگی فرهنگی، انحرافات اخلاقی و کجرویهای اجتماعی را هموار مینماید.
کتاب« اعتیاد جوانان» حاصل چندین سال کار تحقیقاتی میباشد که دردو بخش تنظیم گردیده و در بخش اول به علل و زمینههای بوجودآمدن اعتیاد و راههای پیشگیری آن پرداخته و در بخش دوم، مجموعهای از ماجراهای واقعی از فرجام تلخ و جانسوز برخی از دختران و پسرانی که به دام اعتیاد گرفتار شدهاند آورده شده که با استعانت از پروردگار مهربان امید آن دارم که مطالعه این اثر کوچک بتواند تغییرات مطلوب و مطلوبتری در رفتار همه همسران، پدران و مادران، دختران و پسران جوان پدید آورد تا خدای ناکرده، ناآگاهانه فردای روشن و آینده امیدبخش خود و فرزندان
معصوم را تیره و تار نسازند.[1]
اعتیاد به مواد مخدر
اعتیاد به مواد مخدر، به عنوان نابسامانی اجتماعی، پدیدهای است که بدان« بلای هستیسوز» نام نهادهاند ؛ زیرا ویرانگری های حاصل از آن زمینه ساز سقوط بسیاری از ارزشها و هنجارهای فرهنگی و اخلاقی می گردد و سلامت جامعه را به مخاطره می اندازد و هر سال این بلای خانمان برانداز ، قربانیان بی شماری را به آغوش سرد خاک می نشاند .
اعتیاد به مواد مخدر تقریباً پدیده نوظهوری است که از عمر آن شاید بیش از 150 سال نمیگذرد. البته مصرف مواد مخدر و حتی خوگری و نیز استعمال تفننی بدان، تاریخی طولانی رداد. لیکن از قرن نوزدهم به بعد است که به سبب تأثیر فراوان برجنبههای متفاوت زندگی اجتماعی انسانها، توجه بسیاری را به خود جلب کردهاست.
اعتیاد چیست؟
اعتیاد را عادت کردن[2]، خو گرفتن ، خوگر شدن ، و خود را وقف عادتی نکوهیده کردن معنی کردهاند . به عبارت دیگر ، ابتلای اسارت آمیز به مادهی مخدر که از نظر جسمی یا اجتماعی زیانآور شمرده شود اعتیاد نام دارد .
اصطلاح اعتیاد به سهولت قابل تعریف نیست، اما عواقب آن به صورتهای مختلف نظیر کمشدن تحمل و وابستگی شدید هویدا میشود.
در طب جدید به جای کلمه اعتیاد ، وابستگی به دارو به کار می رود که دارای همان مفهوم ولی دقیق تر و صحیح تر است . مفهوم این کلمه آن نیست که انسان بر اثر کاربرد نوعی ماده شیمیایی از نظر جسمی و روانی به آن وابستگی پیدا می کند ، به طوری که بر اثر دستیابی و مصرف دارو ، احساس آرامش و لذت به او دست می دهد ؛ در حالی که نرسیدن دارو به خماری ، دردهای جسمانی و احساس ناراحتی و عدم تأمین دچار می شود .
سازمان بهداشت جهانی مادهی مخدر را این گونه تعریف می کند : «هر ماده ای که پس از وارد شدن به درون ارگانیسم بتواند بر یک یا چند عملکرد از عملکردها تأثیر بگذارد ، مادهی مخدر است.»[3] این تعریف مصرف کنندگان مواد مخدر را افرادی غیرطبیعی و منحرف می دذاند و بر اساس آن مخدرهایی نظیر توتون و مشروبات الکلی و هم مخدرهای غیرقانونی مانند هروئین[4] و ال.اس.دی را در بر می گیرد .
معتاد کیست؟
معتاد کسی است که براثر مصرف مکرر و مداوم متکی به مواد مخدر یا دارو شدهباشد یا به عبارت دیگر« قربانی هر نوع وابستگی دارویی یا روانی به مواد مخدر معتاد شناخته میشود.»
از نظر آسیبشناسی هر دارویی که پس از مصرف چنان تغییراتی را در انسان بوجود آورد که از نظر اجتماعی قابل قبول و پذیرش نباشد و اجتماع نسبت به آن حساسیت یا واکنش نشان دهد، آن دارو مخدر است و کسی که چنین موادی را مصرف میکند معتاد شناخته میشود.
بنابراین، معتاد به کسی میگویند که در نتیجه استعمال متمادی دارو در بدن وی حالت مقاومت اکتسابی ایجاد شده به شیوهای که استعمال مکرر آن موجب کاستهشدن تدریجی اثرات آن میگردد. از اینرو، پس از مدتی شخص مقادیر بیشتری از دارو را میتواند بدون بروز ناراحتی تحمل کند و در صورتی که دارو به بدن وی نرسد، اختلالات روانی و فیزیکی در او ایجاد میشود.
انواع اعتیاد
با توجه به تعریف اعتیاد که قبلاً به آن اشاره شد، انواع اعتیاد را میتوان به دو گروه تقسیم کرد:
1- اعتیاد مجاز: به وابستگی و تداوم در مصرف موادی که به عنوان دارو شناخته شده و بطور طبیعی یا مصنوعی به دست میآید، اعتیاد مجاز میگویند و معمولاً شامل بسیاری از مواد دارویی بویژه آرامبخشها و خوابآورها میشود. این مواد با تجویز پزشک یا اغلب خودسرانه مصرف میشود. اعتیادهای مجاز به نوبهی خود به دو دسته تقسیم می شوند :
الف)اعتیاد به مواد مخدر طبیعی و مصنوعی که به عنوان دارو شناخته می شوند .
ب)اعتیاد به موادی مانند تنباکو ، سیگار و نظایر آن که تنها از دیدگاه روانی عادت آور است و تداوم مصرف را ایجاب می کند .
2- اعتیاد غیرمجاز: به وابستگی فرد به مصرف همیشگی مواد مخدر و بهرهگیری از عواملی که بنابر قوانین کشوری یا بینالمللی( شرعی و مدنی) غیرمجاز شناخته میشود، اعتیاد غیرمجاز میگویند. این امر در نتیجهی ناپسند بودن مظاهر اعتیاد از دیدگاه شرعی ، پزشکی ، بهداشتی ، روانی و اجتماعی غیرمجاز تلقی می شود .
فرآیند اعتیاد
اعتیاد به هر شکلی که باشد، معمولاً یک فرآیند سه مرحلهای انجام میگیرد، این مراحل عبارتند از:
1- مرحله آشنایی: در این مرحله شخص در اثر مسامحه یا تشویق دیگران یا میل به انجام یک کار تفریحی یا کنجکاوی یا علل دیگر مانند کسب لذت، به مصرف مواد مخدر آشنا میشود.
2- مرحله میل به افزایش مواد: در این مرحله، بدن هر روز به مواد بیشتری نیاز پیدا میکند بعد از مدتها استفاده نامرتب از مواد مخدر، شخص دچار شک و تردید شده، برای رهایی از آن با امیال خود دست به مبارزه میزند.
3- مصرف اعتیاد(بیماری): در این مرحله، بعد از شک و تردید و شاید مدتی ترک اعتیاد، شخص سرانجام به مرحلهی اعتیاد واقعی میرسد که اگر مواد مخدر کم یا بدون رعایت ترتیبات لازم ناگهان قطع شود عوارض جسمانی و روانی در او ایجاد میشود.
مصرف به هروئین به سرعت موجب اعتیاد میشود، تریاک پس از مصرف دارو و حدود یک ماه متوالی به چنین مرحلهای میرسد. اما اعتیاد به الکل مستلزم مصرف آن به مدت طولانیتر است.
شخصیت معتاد
شخصیت فرد به ساختار روانی او بستگی دارد. شخصیت با توجه به برخی عوامل ساختاری ثابت، که با پایان بلوغ برای همیشه شکل میگیرد، تعریف میشود و فرد خواه بیمار باشد خواه سالم، ساختار بنیادی شخصیتش هرگز تغییر نمیکند.
بین شخصیت و اعتیاد رابطهی متقابل وجود دارد یعنی فرد به علت وضع خاص شخصیتی و نیازها و شکستها، ناتوانی در برخورد با مسایل و ناکامی در زندگی، عدم ثبات عاطفی و ناملایمات دیگر به اعتیاد رو میآورد و اعتیاد نیز به نوبهی خود موجب از بین رفتن انسجام روانی و هیجانی شخص میشود. بدین ترتیب بین اعتیاد و شخصیت دور باطلی ایجاد میگردد که مبارزه با آن مستلزم تغییر شرایط بیرونی و درونی، یعنی ایجاد ارادهای و روحیهای قوی و آسیبناپذیر است و بالاخره، به دلیل فساد بافتهای مغزی که از مصرف مواد مخدر به وجود میآید، شخص کنترل حرکات خود را از دست داده، آمادگی آسیبرسانی به خود و دیگران را پیدا میکند. از این رو، به موازات افزایش معتادان، سرقتها و انحرافات اجتماعی و اخلاقی نیز روزافزون میشود.
[1] – درا ینجا لازم میدانم خوانندگان محترم را به مطالعه کتابهای« راهنمای خانواده»، «راهنمای ازدواج»،« راهنمانی تربیت»، « هنرخانهداری»، « اعتیاد جوانان» و … از همین مؤلف سفارش کنم.
[2]-اعمال عادت شده معمولاً اتوماتیک وار بدون تفکر و اندیشه انجام می گیرد . به عبارت دیگر «عادت» تابع یک اصل فیزیکی که از هوش و ارادده فرد جدا است ، می باشد .
[3]-جامعه شناسی انحرافات ، هدایت الله ستوده ، ص 192 .
[4]-هروئین پودر کریستالی سفید رنگی با طعم تلخ و از مشتقات تریاک است که با عمل تقطیر و مستقیماً از مرفین استخراج میشود .