وازه« دارایی«در حسابداری و تجارت به معنای منابع کنترل شده است که توسط یک واحد اقتصادی مستقل و در نتیجه مبادلات و قراردادهایی که در گذشته صورت گرفته و یا مزایای اقتصادی قرار دادهای آتی بدست می آید .
ویژگی های دارایی
دارایی ها سه ویژگی مهم دارند:
آنها سود شرکت را که مستلزم داشتن ظرفیت مناسب ،کار غیر گروهی و یا ترکیب آن با دیگر دارائی های شرکت ،در مورد سود جهت یافته واحدهای تجاری ،مشارکت مستقیم یا غیر مستقیم برای شبکه جریانهای نقدینگی آتی در مورد سازمانهای بدون بازدهی برای ارائه خدمات مورد نیاز ترسیم می کنند.
یک واحد تجاری مستقل دارائی ها را در رساندن به سود دهی کنترل نماید
یک معامله یا قرارداد باعث می شود که حق کنترل سودی که در گذشته بدست آمده است به شرکت داده شود.
در مفهوم اصطلاح حسابداری مالی دستیابی به سود هی از لحاظ قانونی امکان پذیر می باشد و برای اینکه یک منبع مالی به عنوان دارایی محسوب شود کنترل این سود هی لازم نیست . مشروط به اینکه واحد اقتصادی مورد نظر بتواند کاربرد آن را توسط ابزار دیگری کنترل نماید.
درک این مطلب که در مفهوم حسابرسی «دارایی«به عنوان ملک محسوب نمی شود بسیار مهم است. در حسابداری مالکیت با اصطلاح «حق مالی«توصیف شده است (اصطلاح مربوط حقوق صاحبان سهام را نگاه کنید). دارایی برابر با حقوق مالی به اضافه بدهی هااست .معادله حسابداری مربوط به دارایی ها ،بدهی هاو حق مالی به صورت زیر است .
حق مالی مالکان+بدهی ها=دارایی ها
این معادله حسابداری ،ساختار ریاضی تراز نامه است.
دارایی ها معمولا در تراز نامه فهرست می شوند و این فهرست یک تراز نامه عادی و رسمی از بدهی است (مقادیر مربوط به محاسبه دارایی در سمت چپ دفتر کل دیده می شود)
در اقتصاد نیز دارایی به هر شکلی است که ثروت را می توان در آن نگهداری کرد .
احتمالا قابل قبول ترین تعریف حسابداری از واژه «دارایی«توسط کمیته استانداردهای حسابداری بین الملل ارائه شده است تعریف زیر نقل تولی از شبکه جهانی IFRSاست:
دارایی منبعی کنترل شده توسط واحد تجاری است که به عنوان نتیجه قراردادهای گذشته و مزایای اقتصادی آتی انتظار می رود همراه واحد تجاری باشد.
دارایی ها به شکلی رسمی کنترل شده و توسط سارمانهای گسترده و از طریق استفاده از ابزارهای تعیین جهت ،مدیریت می شوند. این مدیریت دارایی ها ،خرید توضیح،خدمت رسانی ،اعطای مجوز،مصرف و....را از دو جنبه مربوط به دارائی های فیزیکی و غیر فیزیکی نشان می دهد .
طبقه بندی دارائی ها
دارائی ها ممکن است به روشهای مختلفی طبقه بندی شوند در ترازنامه مالی یک شرکت ،تقسیمات مشخصی توسط اصول حسابداری پذیرفته شده که در هر کشور متفاوت است ،مورد نیاز می باشد .اصول پذیرفته شده حسابداری ، اخیراً توسط موسسه استانداردهای حسابداری و مالی و با توافق کمیسیون بورس و اوراق بهادار منتشر شده است . دولت توسط قوانین مربوط به اوراق بهادار در سال 1933 و 1934 برای تصویب اصول حسابداری که در معاملات مالی عمومی کاربرد دارند ، مجوز دریافت کرده است.
تعریف اساسی از واژه دارایی تحت نظارت اصول پذیرفته شده حسابداری در آمریکا به صورت زیر است:
"دارایی ها مزایای اقتصادی یک واحد اقتصادی خاص هستند و در بهمین دلیل معاملا یا قراردادهایی که در گذشته صورت گرفته اند باید کنترل شوند."
مثال زیر نمونه ایی از طبقه بندی صورت گرفته بر اساس اصول پذیرفته شده حسابداری در آمریکا است:
داراییهای جاری:
داراییهای جاری به صورت نقدی هستند و انتظار می رود که بقیه داراییها در مدت یکسال و یا در یک چرخه اجرایی به دارایی نقدی تبدیل شده ، فروخته یا به مصرف برسند. این داراییها به شکلی مداوم و در مسیر یک کار تجاری در زمان انجام یک فعالیت تجاری عادی تغییر می یابند .
پنج موضوع عمده که مربوط به دارایی های جاری، موجود است :
1: وجه نقد – نقدی ترین نوع دارایی است که شامل ارز ، حساب سپرده و اسناد قابل انتقال می باشد.(مثالهای دیگر عبارتند از: حواله پولی ، چک ، حواله های بانکی).
2 : سرمایه گذاری کوتاه مدت – شامل خرید اوراق بها دار ونگهداری انها برای فروش در اینده ای نزدی ک برای درامد زدایی در مورد تفاوتهای ارزشی کوتاه مدت است ( تجارت اوراق بها دار )
3 : مطالبات – معمولا به عنوان مجمومه ای از اندوخته برای حسابها ی غیر تعاونی است .
4: موجودی مواد و کالا – معامله این گونه دارایی ها ، تجارت عادی یک شرکت است ارزش موجودی گزارش شده درتراز نامه معمولا ارزش متعارف بازاریابها تمام شده ی تاریخی ان است ومهم نیست که کدام یک از انها پائین تر است . این روند با عنوان قانون (( پائین تر از هزینه یا بازار )) شناخته شده است .
5: پیش پرداخت هزینه - اینها هزینه هایی هستند که به صورت نقدی پرداخت می شوند و قبل از اینکه استفاده شده یا مصرف شوند ،به عنوان دارایی ثبت شده اند (یک مثال رایج در مورد این دارایی ،بیمه است).
عبارت " خالص داراییهای جاری" اغلب مورد استفاده قرار می گیرد . و به کل داراییهای جاری که کمتر از کل بدهیهای جاری است اطلاق می گردد.
سرمایه گذاریهای بلند مدت:
اغلب اوقات برای کلمه "دارایی" ها استفاده می شود . سرمایه گذاریهای بلند مدت برای مدت جند سال استفاده می شوند . و در آینده نزدیک به مصرف نمی رسند . این گروه معمولاً از چهار نوع سرمایه گذاری تشکیل شده است:
سرمایه گذاری در اوراق بهادار مثل اوراق قرضه ، سهام عادی یا سفته های مدت دار
سرمایه گذاری در دارایی های ثابت که در عملکردها استفاده نمی شوند.
سرمایه گذاری در وجوهخ خاص ( برای مثال وجوه استهلاکی یا صندوق بازنشستگی )
سرمایه گذاری در شرکتهای فرعی یا وابسته
اشکال مختلف بیمه ممکن است به عنوان سرمایه گذاری بلند مدت محسوب گردند.
دارایی ثابت:
این داراییها با عنوان PPE (ملک ، کارخانه ،تجهیزات ) یا داراییهای مشهود مشخص می شوند که برای استفاده مداوم و بلند مدت در سود دهی یک کار تجاری مورد استفاده قرار می گیرند. این گروه ازدارایی ها شامل زمین ، ساختمان ، ماشین آلات،ابزار و منابع نقصان پذیر خاص مثل جنگل و معادن می باشد.این گونه داراییها در مقابل سوددهیهایی که فراتر از حد مورد انتظار برای مطالبه هزینه استهلاک است قرار می گیرند. استهلاک انباشته در تضاد با ترازنامه یا اسناد مالی نشان داده میشوند.
این داراییها با عنوان دارایی های سرمایه ایی در مدیریت حسابداری نام گذاری می شوند.
دارایی های نامشهود:
داراییهای نامشهود ساختار فزیکی ندارند و معمولاً در ارزیابی مشکل ایجاد میکنند. این داراییها شامل حق اختراع،امتیازها،سرقفلی،علائم تجاری،اسامی تجاری،و موارد دیگر می باشد.این داراییها برای هزینه مند شدن در مدت بیش از 5 تا 40 سال مستهلک می شوند. البته سرقفلی از این قاعده مستثنی است.
برخیاز داراییها مثل "وب سایتها" در کشورهای مختلف به اشکال مختلفی عنوان می شوند و ممکن است در گروه داراییهای مشهود یا نامشهود قرار بگیرند.
داراییهای دیگر:
این بخش شامل انواع مختلفی از داراییهاییست که معمولترین آنها عبارتند از:
پیش پرداخت هزینه های بلند مدت
داراییهای نامشهود (اگر فقط بخش کوچکی از داراییهای کل را نشان دهند)
مطالبات بلند مدت
ملکی که برای فروش نگهداری میشود.
در بسیاری از موارد این بخش بسیار کلی و گسترده است زیرا دارای را می توان به 4 گروه بالا طبقه بندی کرد.
ارزش گذاری(مالی):
در امور مالی ، ارزیابی فرایند تخمین ارزش بازاری یک دارایی یا بدهی مالی است. ارزیابی ها را می توان در مورد دارایی ها (برای مثال سرمایه گذاری در اوراق بهادار بازاری مثل برگه های سهام ،حق خرید،موسسه های تجاری یا دارایی های نامشهود مثل:حق اختراع یا علائم تجاری)یا بدهیها (برای مثال اوراق قرضه منتشر شده توسط شرکت )انجام داد.ارزیابی در بسیاری از زمینه ها مثل تحلیل سرمایه گذاری ،بودجه بندی سرمایه،ادغام یا اکتساب مبادلات ،گزارش مالی ،ضوابط مالی برای تعیین بدهیهای مالیاتی و یا در دعاوی قانونی ،بسیار مورد نیاز است.
ارزیابی دارایی:
ارزیابی دارایی های مالی در حالی انجام می شود که ازیک یا چند نوع از موارد زیراستفاده میشود:
ارزشیابی نسبی: ارزشی را که براساس قیمتهای بازاری مربوط به داراییهای مشابه است ،تعیین میکند.
ارزشیابی قطعی:ارزش مورد نظر را توسط تخمین درامدهای آتی مورد نیاز از بدست آمدن دارایی محاسبه شده برای ارزش فعلی آنها ارزیابی میکند.
مدلهار مربوط به قیمت حق خرید:برای انواع مختلفی از داراییهای مالی (برای مثال حواله های پرداختی،اختیارات فروش،اختیارات حق خرید سهام ،اختیار خرید سهام توسط کارمندان ،سرمایه گذاری با اختیارات واگذار شده مثل اوراق قرضه قابل بازخرید)وجود داردو در گروه ارزیابیهای پیچیده قرار میگیرند.معمولی ترین مدلهای مربوط به قیمت حق خرید مدلهای Black-scholes-Merton می باشند.
اصطلاحات معمول برای ارزش بدهی یا دارایی ،ارزش متعارف بازار ،ارزش نسبی وارزش ذاتی می باشد. معنی این اصطلاحات متفاوت از یکدیگر می باشد.رایجترین اصطلاح ارزش متعارف بازار به عنوان قیمت نقدی یک جنس تعریف شده است که میتواند بین یک فروشنده و یک خریدار فروخته شود و هر دوی آنها آگاهی لازم از حقایق مربوط را دارند و هیچ گونه اجباری برای خرید یا فروش ندارندوارزش متعارف در متون مختلفی استفاده شده است و معانی چند گانه ایی دارد.برخی افراد از این اصطلاح برای معنی نمودن یک فرایند مشابه با عنوان ارزش متعارف بازار استفاده میکنند.ارزش متعارف اصطلاحی است که در حسابداری و قانون استفاده می شود.این اصطلاح عموماً برای اصول پذیرفته شده حسابداری و در زمینه گزارش مالی و از لحاظ قانونی در مفاد قانونی مربوط به حقوق سهامداران استفاده می شود. در این گونه موارد ،ارزش متعارف در ادبیات حسابداری و یا حقوقی متفاوت می باشد.
ارزش ذاتی صرفنظر از قیمت موجود در بازار ، ارزش حقیقی دارایی هاست.یک تحلیلگر زمانی ارزش ذاتی سهام را که بیشتر از قیمت بازار است تعیین می کند ،که یک نوع توصیه مربوط به خرید و یا بر عکس آنرا ارائه دهد.تعیین ارزش ذاتی ممکن است تحت تاثیر یک عقیده شخصی قرار بگیرد و در بین تحلیلگران مختلف ، متفاوت باشد.
ارزیابی تجاری:
ارزبی تجاری یا متعارف ممکن است دارای اهداف متفاوتی مثل ادغام یا اکتساب،فروش اوراق بهادار،و علکردهای مالیاتی ارزشمند ،باشد.ارزیابی صحیح از عملکرد شرکتهای خصوصی موجود ،عمدتاً به اعتبار اطلاعات مالی شرکت بستگی دارد.اظهارات مالی یک شرکت عمومی توسط حسابداران عمومی رسمی ،حسابداران رسمی دارای صلاحیت یا حسابداران خبره ، حسابرسی شده و توسط یک ناظر دولتی بازبینی می شود. شرکتهای خصوصی ، دیدگاه دولتی ندارند و اساساً نیازمند بررسی اظهارات مالی خود نیستند. اظهارات مالی یک شرکت خصوصی ،عموماً برای افزایش مالیاتها توسط پایین آوردن سطح درامد مالیاتی و اطلاعات مربوط به امور مالی آماده شده اند و ممکن است صحت آماری نداشته باشند.شرکتهای دولتی به درامدهای بالاتری برای افزایش سهام خود نیاز دارند.اطلاعات مالی نادرست می تواند منجر به قیمت گذاری بالا و یا پایین شود.
در فرایند ابتیاع معمولاً دقت لازم برای تعیین صحت اظهارات عنوان شده فروشنده توسط خریدار صورت می گیرد.