همه چیز اندازه دارد.[1]
در آیات مختلفی از قرآن مجید، میخوانیم که هر چیزی محدود به حدی است که از آن حد تجاوز نمیکند، در سوره طلاق آیه3 میفرماید قد جعل الله لکل شییء قدراً: «خدا برای هر چیز مقدار و اندازهای قرار داده است» و در سوره حجر آیه 21 میخوانیم و ان من شییء الاعندنا خزائنه و ماننزلهالابقدر.
معلوم: «هر چیزی خزائنش نزد ما است و جز به مقدار معین آن را نازل نمیکنیم» در آیات مورد بحث نیز خواندیم: و کل شییء عنده بمقدار.
اینها همه اشاره به آن است که هیچ چیز در این عالم بیحساب نیست، حتی موجوداتی را که گاهی در جهان طبیعت، ما بیحساب و کتاب فرض میکنیم همه آنها دقیقاً حساب و کتاب دارند، چه ما بدانیم یا ندانیم، و اصولاً حکیم بودن خداوند، نیز مفهومی جز این ندارد، که همه چیز در آفرینش او برنامه و حد و اندازه دارد.
آنچه را از اسرار آفرینش امروز بوسیله علوم دریافتهایم، این حقیقت را کاملاً تأکید میکند مثلا خون انسان که حیاتیترین ماده وجودی او است، و عهدهدار رساندن تمام مواد لازم به تمام یاختههای بدن انسان است از بیست و چند ماده ترکیب یافته، نسبت این مواد و اندازه و کیفیت هر یک بقدری دقیق است که با کمترین تغییر سلامت انسان به خطر میافتد و به همین برای شناخت نارسائیهای بدن فوراً به سراغ آزمایش خون و اندازهگیری مواد قندی و چربی و اوره و آهن و سایر اجزاء ترکیبیش میروند و از کمی و زیادی این اجزاء فوراً به علل نارسائیهای بدن و بیماریها پی میبرند. تنها خون انسان نیست که ترکیبی این چنین دقیق دارد، این دقت و محاسبه در سراسر عالم هستی موجود است.
ضمناً با توجه به این نکته روشن میشود که آنچه را گاهی ما بینظمیها و نابسامانیهای عالم هستی میپنداریم در واقع مربوط به نارسائی علم و دانش ما است، و یک موحد و خداپرست راستین هیچگاه نمیتواند چنین تصوری درباره عالم داشته باشد و پیشرفت تدریجی علوم گواه این واقعیت است. و نیز این درس را میتوانیم بیاموزیم که جامعه انسانیت که جزئی از مجموعه نظام هستی است اگر بخواهد سالم زندگی کند باید این اصل (کل شییء عنده بمقدار) بر سراسر آن حکومت داشته باشد، از هر گونه افراط و تفریط و کارهائی که حساب و کتاب در آن نیست بپرهیزد و در تمام نهادهای اجتماعی حساب و کتابرا حاکم سازد.
2- همه چیز جهان روی حساب است.[2]
جمله انا کل شیء خلقناه بقدر در عین فشردگی از حقیقت مهمی در عالم خلقت پرده برمیدارد، حقیقتی که بر سراسر جهان هستی حاکم است و آن اندازهگیری دقیق در همه کائنات جهان است.
هر قدر علم و دانش بشری پیشرفت میکند به این اندازهگیری دقیق آشناتر میشود. این اندازهگیری دقیق در موجودات ذرهبینی موجود در کرات عظیم آسمانی نیز حاکم است.
فیالمثل میشنویم فضانودران با محاسبات دقیق علمی که وسیله صدها نفر کارشناس متخصص بوسیله مغزهای الکترونیکی انجام میگیرد موفق میشوند، درست در همان منطقهای از کره ماه که میخواستند بنشینند، با اینکه ظرف چند روزی که سفینه فضائی فاصله زمین و ماه را میپیماید همه چیز دگرگون میشود، ماه هم بدور خود میگردد و هم بدور زمین، و جای آن بکلی عوض میشود، و حتی در لحظه پرتاب سفینه نیز زمین هم بدور خود و هم بدور آفتاب با سرعت فوقالعادهای درحرکت است، ولی از آنجا که تمام این حرکات گوناگون حساب و اندازه دقیقی دارد که مطلقا از آن تخلف نمیکند، فضانوردان موفق میشوند که با محاسبات پیچیده درست در منطقه مورد نظر فرودآیند!
ستاره شناسان میتوانند از دهها سال قبل، خسوف و کسوفهای جزئی و کلی را که در نقاط مختلف زمین روی میدهد دقیقاً پیشبینی کنند، اینها همه نشانه دقت در اندازهگیریهای جهان بزرگ است.
در موجودات کوچک، در مورچگان ریز با آن اندامهای پیچیده و متنوع و رگها و اعصاب، ظرافت این اندازهگیری خیره کننده است، و هنگامی که به موجودات کوچکتر، یعنی جانداران ذرهبینی، میکروبها، ویروسها و آمیبها میرسیم ظرافت این اندازهگیری اوج میگیرد، و در آنجا حتی یکهزارم میلیمتر و کوچکتر از آن تحت حساب است و از آن فراتر هنگامی که به داخل اتم وارد میشویم تمام این مقیاسهای اندازهگیری را باید دور بریزیم و اندازهها به قدری کوچک میشود که در فکر هیچ انسانی نمیگنجد.
این اندازهگیری تنها در مسأله کمیتها نیست، کیفیتهای ترکیبی از این اندازهگیری نیز دقیقاً برخوردار است، نظامی که بر روح و روحیات انسان و امیال و غرائز او حاکم است، نیز اندازهگیری دقیقی در مسیر خواستههای فردی و اجتماعی انسان دارد که اگر کمترین دگرگونی در آن رخ دهد نظام زندگی فردی و اجتماعی او به هم میریزد.
در عالم طبیعت، موجوداتی هستند که آفت یکدیگرند و هر کدام ترمزی در برابر دیگری محسوب میشود. پرندگان شکاری از گوشت پرندگان کوچک تغذیه میکنند و از اینکه آنها از حد بگذرند و تمام محصولات را آسیب برسانند جلوگیری مینمایند و لذا عمر طولانی دارند. ولی همین پرندگان شکاری، بسیار کم تخم میگذارند و کم جوجه میآورند و تنها در شرایط خاصی زندگی میکنند، اگر بنا بود با این عمر طولانی جوجههای فراوان بیاورند، فاتحه تمام پرندگان کوچک خوانده میشد. این مسأله دامنه بسیار گستردهای در جهان حیوانات و گیاهان دارد که مطالعه آن انسانرا به عمق «انا کل شیء خلقناه بقدر» آشناتر میسازد.
3- اندازهگیری دقیق موجودات.
نه تنها نظام حساب شده و متقن جهان از دلایل محکم توحید و شناسائی خدا است که اندازهگیری دقیق آن نیز دلیل روشن دیگری میباشد، ما هرگز نمیتوانیم اندازهگیری موجودات مختلف این جهان و کمیت و کیفیت حساب شده آنرا معلول تصادف بدانیم که با «حساب احتمالات» سازگار نیست.
دانشمندان در این زمینه مطالعاتی کرده و پرده از روی اسراری برداشتهاند که انسان را در اعجاب عمیقی فرو میبرد آنچنان که بیاختیار زبان او به ستایش از عظمت و قدرت پروردگار مترنم میگردد.
در اینجا گوشهای از آن را از نظر شما میگذرانیم.
دانشمندان میگویند اگر قشر خارجی کره زمین ده پا کلفتتر از آنچه هست میبود اکسیژن یعنی ماده اصلی حیات وجود پیدا نمیکرد، یا هر گاه عمق دریاها چند پا بیشتر از عمق فعلی بود کلیه اکسیژن و کربن زمین جذب میشد، و دیگر امکان هیچگونه زندگی نباتی یا حیوانی در سطح خاک باقی نمیماند، به احتمال قوی کلیه اکسیژن موجود را قشر زمین و آب دریاها جذب میکردند و انسان برای نشوونمای خود باید منتظر بنشیند تا نباتات برویند و از پرتو وجود آنها اکسیژن لازم بانسان برسد.
با حسابهای دقیقی که بعمل آمده معلوم شده است اکسیژن برای تنفس انسان ممکی است از منابع مختلف به دست آید، اما نکته مهم آنست که مقدار این اکسیژن درست باندازهای که برای تنفس ما لازم است در هوا پخش شده.
اگر هوای محیط زمین اندکی از آنچه هست رقیقتر میبود اجرام سماوی و شهابهای ثاقب که هر روز به مقدار چند میلیون عدد به آن اصابت میکنند ودر همان فضای خارج منفجر و نابود میشوند دائماً به سطح زمین میرسیدند و هر گوشه آنرا مورد اصابت قرار میدادند! این اجرام فلکی به سرعت هرثانیه از 6 تا چهل میل حرکت میکنند و بهر کجا برخورد کنند ایجاد انفجار و حریق مینمایند، اگر سرعت حرکت این اجرام کمتر از آنچه هست میبود، مثلاً به اندازه سرعت یک گلوله بود، همه آنها به سطح زمین میریختند، و نتیجه خرابکاری آنها معلوم بود. اگر خود انسان در مسیر کوچکترین قطعه این اجرام سماوی واقع شود. شدت حرارت آنها که با سرعتی معادل نود برابر سرعت گلوله حرکت میکنند او را تکه پاره و متلاشی میسازد. غلظت هوای محیط زمین به اندازهای است که اشعه کیهانی را تا میزانی که برای رشد و نمو نباتات لازم است به سوی زمین عبور میدهد، و کلیه میکروبهای مضر را در همان فضا معدوم میسازد و ویتامینهای مفید را ایجاد مینماید. با وجود بخارهای مختلفی که در طی قرون متمادی از اعماق زمین برآمده و در هوا منتشر شده است، و غالب آنها هم گازهای سمی هستند، معهذا هوای محیط زمین آلودگی پیدا نکرده، و همیشه به همان حالت متعادل که برای ادامه حیات انسانی مناسب باشد باقی مانده است. دستگاه عظیمی که این موازنه عجیب را ایجاد مینماید و تعادل را حفظ میکند همان دریا و اقیانوس است که مواد حیاتی و غذائی و باران و اعتدال هوا و گیاهان و بالاخره وجود خود انسان از منبع فیض آن سرچشمه میگیرد، هر کس که درک معانی میکند باید درمقابل عظمت دریا سر تعظیم فرود آورد و سپاس گذار موهبتهای آن باشد!…
تناسب عجیب و تعادل بسیار دقیقی که بین «اکسیژن» و «اسید کربونیک» برقرار گردیده تا حیات حیوانی و گیاهی به وجود آید جلب توجه همه متفکرین را کرده و آنها را به اندیشه واداشته است. اما اهمیت حیاتی اسید کربونیک هنوز در نظر بسیاری از مردم مکتوم میباشد، ناگفته نماند که اسید کربونیک همان گازی است که نوشابههای گازدار را با آن درست میکنند، و در میان مردم معروف است. اسید کربونیک گاز سنگین و غلیظی است که خوشبختانه نزدیک به سطح زمین قرار دارد و تجزیه آن از اکسیژن به زحمت و اشکال انجام میگیرد، وقتی آتشی افروخته میشود چوب که خود مرکب از اکسیژن و کربن و ئیدروژن است بر اثر حرارت تجزیه شیمیائی میشود و کربن بانهایت سرعت با اکسیژن آمیخته و تشکیل اسید کربونیک میدهد، ئیدروژن آن نیز با همان شتاب با اکسیژن آمیخته و تشکیل بخار آب میدهد، دود عبارت از کربن خالص و ترکیب نشده است. انسان هنگام تنفس مقداری اکسیژن فرو میبرد و خون، آن را در تمام قسمتهای بدن توزیع میکند و همین اکسیژن غذا را سلولهای مختلف آهسته و آرام و با حرارتی ضعیف میسوزاند و اسید کربنیک و بخار آب آن خارج میشود به همین جهت وقتی از راه شوخی گفته میشود فلانی ماند «تنور» آه میکشد حقیقت واقعی اظهار شده است! گاز اسید کربونیکی که بر اثر احتراق غذا در سلولهای ایجاد میشود داخل ریه میگردد، با تنفسهای بعدی از بدن خارج شده و به هوای محیط برمیگردد به این ترتیب کلیه جانواران اکسیژن استنشاق میکنند و اسید کربونیک بیرون میدهند.