چکیده:
پدیده «دین گریزی» یکی از مشکلات اساسی جوامع انسانی است که همواره دغدغه هایی را برای رهبران دینی ، دینداران و خانواده های متدین به وجود آورده و تهدیدهای جدی برای نسل جوان محسوب می شود . این مشکل در قرن هاى اخیر به شیوه هاى جدیدى سازمان یافته و از شکل سنّتى به صورت مکتب هاى گوناگون همانند «لیبرالیسم» و «سکولاریسم» در غرب ظهور پیدا کرده است. در دهه هاى گذشته، دامنه موج دین گریزى به شرق از جمله به کشور ایران نیز سرایت کرد. این پدیده در غرب عوامل خاص خود را دارد. آنچه این نوشتار به دنبال آن است این که چرا در جامعه اسلامى ایران، که سابقه اى طولانى در دین دارى دارد با آن که دین موافق فطرت انسان است عده اى فرار از بندگى خداى سبحان را بر اطاعت از او ترجیح مى دهند؟ و سؤال اساسی تر اینکه چرا دین گریزی در نسل نوجوان وجوان شیوع و نمود بیشتری دارد؟
باتوجه به این موضوع ابتدا مقدمه ای بیان شد ،در مبحث اول مفاهیم وکلیاتی مانند معنای لغوی دین ،معنای اصصطلاحی وفطری بودن دین بیان شد.در مبحث دوم به بررسی عوامل دین گریزی بعضی از نوجوانان وجوانان چون ضعف شناختی ،برداشت غلط از دین ،عدم اضای نیازها ،تشویق وتنبیه و... پرداخته شد.در مبحث سوم راه حلهای آموزشی،خانواد گی،اجتماعی ،تربیت دینی در مدارس ومبلغان دینی برای پیشگیری از دین گریزی نوجوانان وجوانان ارایه شد ودر پایان نتیجه گیری از کل بحث بیان شده است.
کلید واژه: دین ،نوجوانان وجوانان،فطری بودن دین،گریز از دین،
مقدمه:
بدون تردید در ذات دین ، هیچ عنصر دین گریزانه وجود ندارد . اگر انسان ها به دریافت معارف دینی نایل آیند ، در هیچ رتبه ای از دین نمی گریزند ، علاوه بر این عقل و عشق ، که دو رکن اساسی در حیات انسانی محسوب می شوند و همه جاذبه ها و دافعه ها در این دو حوزه و براساس این دو معیار رخ می دهند ، هر دو در درون دین وجود دارد و دین با هر دو گروه باقی مانده است ، دین ، هم ذهن انسان را تغذیه می کند و هم دل آدمی را حیات و حرکت و نشاط می بخشد . بنابر این پدیده دین گریزی به عنوان یک پدیده اجتماعی ، عینی و رفتاری ، معلول ماهیت و ذات خود دین نیست ، بلکه علت دین گریزی را در خارج از قلمرو دین و آموزه های دینی باید جستجو کرد . بدون تردید ، عوامل متعددی شامل ناهنجاری های اجتماعی ، اقتصادی ، فرهنگی سیاسی و روانی زمینه گریز نوجوانان وجوانان را از دین فراهم می نمایند .
بصورت کلی نمیتوان گفت که «نوجوانان وجوانان از دین فرار میکنند» چرا که ما جوانان بسیار مؤمن، متعهد و دینداری در بین تمام اقشار جامعه داریم که علاقه بسیار به دین مبین اسلام دارند و حتی حاضرند جان عزیز خویش را در راه آن فدا کنند. این گوهرهای ارزشمند و این جوانان پرشور و شعور در بین اقشار مختلف وجود دارند و مناسبتهای مختلف از جمله حضور در نمازهای جماعت، حضور در نمازهای جمعه، ایام سوگواری سالار شهیدان و... بهانههائی است که این وجودهای نورانی را در مکان یا زمان جمع کند و حضور چند صد هزار نفری بلکه میلیونی آنها تبلوری باشد از جوانان مؤمن و انقلابی. پس بهتر است که بگوئیم چرا پارهای از جوانان از دین فرار میکنند؟
مبحث اول : تعاریف ، مفاهیم و کلیات:
الف معناى لغوى دین
واژه «دین» در لغت به معانى گوناگونى از جمله; جزا، اطاعت، قهر و غلبه، عادت، انقیاد، خضوع، پیروى و مانند آنها آمده است. در قرآن کریم نیز آیاتى وجود دارد که از آنها، معناى جزا، شریعت و قانون، طاعت و بندگى استنباط مى شود.همین موارد استعمال واژه «دین» در قرآن مى تواند به عنوان راهى براى شناسایى و به دست آوردن تعریف دین از دیدگاه اسلام شمرده شود. با این دقّت، در خواهیم یافت که «دین عبارت است از اطاعت، گرایش، فرمانبردارى و تسلیم در برابر حقیقت» که در این صورت، با معانى لغوى نیز سازگارى بسیارى وجود خواهد داشت.
تعریف دین از نظر اسلام را مى توان از موارد استعمال اسلام در قرآن نیز به دست آورد. "اسلام" نیز به معنى تسلیم و اطاعت است و این از آن جهت است که اسلام به معناى اصطلاحى (دینى که به وسیله محمد(ص) ابلاغ شده) نیز بشریت را به تسلیم و اطاعت در برابر حقیقت کامل منحصر به فرد دعوت مى نماید، این نکته از آیاتى که دین تمام پیامبران را اسلام معرفى کرده نیز استفاده مى شود.
اصحاب معاجم نیز در معانى ریشه لغوى «اسلام» بر مفاهیم تسلیم و خضوع، سلامت و توافق و تلائم تأکید کرده اند و این مفاهیم نیز در معناى اصطلاحى « اسلام» اخذ شده است.
ب معناى اصطلاحى دین
با توجه به توضیحاتى که داده شد در معناى اصطلاحى « دین» چنین آمده است: « دین مجموعه عقاید، اخلاق، قوانین و مقرراتى است که براى اداره امور جامعه انسانى و پرورش انسانها باشد.»
در تعریف مشابه و متداول دیگرى «دین برابر است با اعتقاد به آفریننده اى براى جهان و انسان و دستورات عملى متناسب با این عقاید.»
در تلخیصى از کلام علامه طباطبائى چنین آمده است که: «دین نظام عملى مبتنى بر اعتقاد است که مقصود از اعتقاد در این مورد تنها علم نظرى نیست (هر چند علم نظرى براى آن نیز ضرورت دارد); زیرا علم نظرى به تنهایى مستلزم عمل نیست، بلکه مقصود از اعتقاد، علم به وجوب پیروى بر طبق مقتضاى علم قطعى است.»
در هر حال، اگرچه تعریفى که توانسته باشد حقیقت دین را معرفى کند و تمام وجوه آن را تبیین نماید مستلزم بحث هاى طولانى و مستدل نمودن پیش فرض هاى گوناگون است، اما به طور اجمال، مى توان با این تعریف بناى سخنان را پى ریزى کرد:
«دین، مجموعه (سیستم) حقایقى هماهنگ و متناسب از نظام هاى فکرى (عقاید و معارف)، نظام ارزشى (قوانین و احکام) و نظام پرورشى (دستورات اخلاقى و اجتماعى) است که در قلمرو ابعاد فردى، اجتماعى و تاریخى از جانب پروردگار متعال براى سرپرستى و هدایت انسان ها در مسیر رشد و کمال الهى ارسال مى گردد.»
قطعاً موضوع دین باید امرى حقیقى قلمداد گردد و این مطلب در تعریفى که ارائه دادیم کاملاً رعایت شده است، لکن این ضرورت، چنین التزامى ندارد که دین را برابر حقیقت مبدأ و معاد بدانیم که در این صورت، بسیارى امور را از دایره دین خارج و ابعاد هدایتى آن را زیر سؤال برده ایم. علاوه بر این، باید بین موضوع دین و حقیقت و ماهیت آن تفاوتى دقیق برقرار کرد.
نکته دیگرى که در باره جمع بندى تعاریف قابل دقت است این که بنابر ضرورت هاى عقلى، تکامل انسان داراى گستره هاى گوناگون و متنوّعى در زمینه هاى فردى، اجتماعى و تاریخى است; یعنى دین الهى تضمین کننده سعادت و هدایت بشر در سطوح ارتباطات فردى (یعنى ارتباط انسان با خدا، با خود، با موجودات و اجسام دیگر) و در شعاع ارتباطات اجتماعى (تقابل و تعامل انسان ها با یکدیگر در محدوده یک جامعه مدنى) و نیز در افق تاریخى مى باشد. بدین سان، موضوع هدایت محدود به فرد و یا جامعه نخواهد بود، بلکه در سیر تاریخى نیز استمرار مى یابد و قوانین و ضوابط آن بر بنیان یک نگرش فلسفى به سیر تکامل تاریخ، تفسیر و توجیه مى گردد.
ج- اصل فطری بودن دین
نیاز به پرستش و نیایش، یکی از نیازهای اساسی وعمیق درعمق روان بشر است . در بررسی تاریخی، این موضوع ثابت شده که پرستش، جزئی از وجود و کشش فطری انسان است. گاهی که میل و روح پرستش از سوی انبیا در مسیر صحیحی قرار گرفته، به خدا پرستی ختم شده است. و گاهی بر اثر جهل، انحراف و لجاجت، موجودات و اشیای گوناگون پرستش شده اند .
طبق نص صریح دین اسلام، برای ما مسلّم و متقن است که میل به پرستش، نیایش، کمال طلبی، حقیقت جویی و... در کودک امری فطری و درونی است. این موضوع را شواهد تاریخی همچون: پرستش بت، خورشید و گاو و ساختن بهترین مکانها برای معابد و آیات و روایات تأیید میکند .
خداوند تبارک و تعالی در قرآن مجید میفرماید: «فأقم و جهک للدین حنیفاً فطره َ الله التی فطر الناس علیها لا تبدیل لخلق الله ذلک الدین القیم ولکن اکثر الناس لایعلمون» (روم / 30) (پس روی خود را با گرایش تمام به حق، به سوی این دین کن، با همان سرشتی که خدا مردم را بر آن سرشته است. در آفرینش خدا تغییری نیست. این است همان دین پایدار ولی بیشتر مردم نمیدانند).
اگر ملاحظه میشود که گروهی از کودکان و نوجوانان نسبت به مسائل دینی رغبت و تمایلی از خود نشان نمیدهند، مربوط به عوامل محیطی است که فطرت کودک را از مسیر خودش تحریف کرده است .
متأسفانه، بعضی از والدین به دلیل حساسیت نداشتن و اهمیت ندادن به مسائل دینی، و بعضی به دلیل سخت گیری ها، آموزشهای غلط و نا آشنایی با سیره و روش معصومان (علیهم السلام) و روشهای تربیتی، به گونهای با کودک رفتار میکنند که آنان نسبت به مسائل دینی بی تفاوت، کم رغبت و حتی متنفر میشوند. با کمال تأسف، باید گفت که بعضی از والدین حساسیت و دقتی را که دربارهی امور دنیوی همچون: تغذیه، لباس، مسائل درسی، کلاس کنکور، معلم خصوصی و... فرزندانشان از خود نشان میدهند، نسبت به مسائل معنوی و دینی اظهار نمیکنند. براستی، این گروه از والدین مصداق کلام نورانی رسول خدا صلی الله علیه و آله و سلّم میباشند که فرمودند: « وای بر فرزندان آخر الزمان از دست پدرانشان. گفته شد: یا رسول الله! منظور شما پدران مشرکند؟
فرمودند: خیر، بلکه پدران مؤمنی که واجبات دینی را به فرزندان خود آموزش نمیدهند. و اگر آنان خود بخواهند احکام دین را فرا گیرند، ایشان جلوگیری میکنند، (و حال آنکه) اگر کالایی به دست بیاورند، از آنان راضی و خوشحال خواهند شد. من از ایشان بیزارم و آنان نیز از من بیزارند».