کمی بودجه و یا عدم اختصاص بودجه ای به مسائل و امور دینی:
اختصاص بودجه های کم و یا عدم تشویقی در خور از افرادی که در زمینه های معنوی ودینی به موفقیت هایی دست پیدا می کنند و بالعکس چه بسا در امور غیر دینی و اموری که شاید صرف اینقدر هزینه های گزاف ضرورتی نداشته باشد. چه گامهائی که برداشته می شود و چه تشریفهائی و تقدریهائی که از پیروزمندان این عرصه صورت میگیرد وچه تبلیغات گسترده ای که از طریق رسانه های ارتباط جمعی و از طریق مطبوعات و نشریه ها و مجلات صورت می پذیرد، مثلاً اگر جوانی یا نوجوانی در عرصه علوم قرآنی اعم از حفظ ، قرائت ، تجوید، مفاهیم ... به موفقیت و پیروزی دست پیدا کند یا جوانی یک عمل اخلاقی ودینی را انجام دهد هرگز تقدیری در خور وشایسته از اوانجام نمی شود و اگر هم تشویقی صورت گیرد بسیار ابتدائی و ناچیز است بدون اینکه تبلیغی گسترده از آن صورت پذیرد که الگو وباعث ایجاد انگیزه درسایرهمنوعان اوداشته باشد و گرایش ایشان به این موفقیت ها وبه این کمالات شود در حالی که اصل و حقیقت این اموراست و درسایه این امور بایستی به دیگر مسائل نیز بهاء داده شود. اما مشاهده کنیم که مثلاً تقدیری که ازیک ورزشکار یا یک فوتبالیست یا یک خواننده یا یک هنر پیشه می شود تا اندازه ای است که از حد اعتدال هم تجاوز می کند وچه جوایز ارزشمند و گرانقدری که به این گونه افراد بخاطر موفقیت هایشان از سوی مقامات مختلف و شرکتهای گوناگون تعلق می گیرد . البته ما در اینجا درمقام بیان رد اینگونه اقدامات در این زمینه نیستیم بلکه درمقام این مسئله هستیم که خیلی از این اقدامات و صرف اینگونه هزینه ها و تبلیغات لازم نیست و حتی اینکه ارزش این موفقیت ها منوط به تعهد دینی واخلاقی آنها است و چه بسا که یکی از راههای تبلیغ دینی و جهت دهی به گرایشات معنوی افراد جامعه همانگونه که قبلاً بیان شد از طریق همین موفقیت ها باشد که در این بین روحانیون دینی مسئولیت سنگین تری را به عهده دارند، ما گاهی آنقدر غرق در مسائل حاشیه ای می شویم و به آنها می پردازند که دیگراز اصل باز می مانیم .
ما حتی در عرصه های علمی نیز گرچه که ارزش آنها هم به تعهد است (تعهد و تخصص توأماً ) قصور و کوتاهی نموده ایم و جوان امروز که همه همت و تلاشش در جهت رسیدن به شهرت ومقام و پول است مسلماً وقتی درامور دینی ومعنوی وعلمی چنین هدفهائی را چنین آسان و آرزوهائی نبیند تمایل اوبه سوی این مسائل کم وچه بسا که روی گردان شود.
این پدیده واقعیتی است که بایستی با بصیرتی عمیق و چشمهائی تیز بین و دقیق نگر به آن توجه شود واین مسئولیتی است که بدوش همه ما از جمله مسئولیت ذیربط است وحتی این می تواند یکی از دسیسه های دشمن و تهاجم فرهنگی باشد در دور نمودن جوانان ما از دین و معنویت و مسائل روحانی و هر آنچه که باعث طیب خاطر وسعادت حقیقی او میشود و رها نمودن او دروادی که اورا ازتلاش در جهت حقیقی که اصلاً برای آن خلق شده است باز دارد « وماخلقت الجن و الانس الاً لیعبدون » روی آوری انسان درهر مسئله ای وموفقیت اودر هر عرصه ای تنها بایستی در سایه اصل (لیعبدون) یعنی بندگی اوباشد و هر آنچه که بی رنگ این اصل باشدوازرسیدن به این هدف باز دارد فاقد ارزش است وانسان چنان به آن مشغول و سرگرم می شود که از حقیقت باز می ماند.
تهاجم فرهنگی:
از دیگر عوامل دخیل در معنویت گریزی توطئه های دشمنان و کافران ومنافقان ضد دین است که درقالب تهاجم فرهنگی شکل می گیرد.
از آنجائی که بحث تهاجم فرهنگی خود بحق است جدا و مفصل ودر اینجا مجالی برای پرداختن به آن نیست در نتیجه این مطلب را گذرا تنها طی چند حدیث بیان می کنیم .
امام صادق علیه السلام می فرمایند:
«احذروا أهواءکم کما تحذرون أعدائکم ،فلیس شیء أعدی للرّجال من إتباع أهوائهم وحصائد ألسنتهم »
همان گونه که ازدشمنان خود حذر می کنید ازهوس هایتان حذر کنید زیرا برای مردان دشمنی برتر از پیروی از هوس هایشان ودرویده های زبان هایشان (سخنان بیهوده ویاوه)نیست.1