"اتفاقا او را خیلی دوست دارم و جز او کسی دیگر را دوست ندارم و زن کسی غیر ازاو نخواهم شد.اما چون پدرم بدون آنکه نظر مرا بخواهد این کار را کرده است،عمداآمدم با شما سؤال و جواب کنم تا از شما این جمله را بشنوم و به همه زنان اعلام کنم ازاین پس پدران حق ندارند سر خود هر تصمیمی که میخواهند بگیرند و دختران را بههر کس که دل خودشان میخواهد شوهر دهند."
این روایت را فقها مانند شهید ثانی در مسالک و صاحب جواهر در جواهر الکلام از طرق عامه نقل کردهاند.در جاهلیت عرب،مانند جاهلیت غیر عرب،پدران خود رااختیاردار مطلق دختران و خواهران و احیانا مادران خود میدانستند و برای آنها درانتخاب شوهر اراده و اختیاری قائل نبودند;تصمیم گرفتن حق مطلق پدر یا برادر و درنبودن آنها حق مطلق عمو بود.
کار این اختیار داری به آنجا کشیده بود که پدران به خود حق میدادند دخترانی را کههنوز از مادر متولد نشدهاند،پیش پیش به عقد مرد دیگری درآورند که هر وقت متولدشد و بزرگ شد آن مرد حق داشته باشد آن دختر را برای خود ببرد.
شوهر دادن قبل از تولد
در آخرین حجی که پیغمبر اکرم انجام داد،یک روز در حالی که سواره بود وتازیانهای در دست داشت،مردی سر راه بر آن حضرت گرفت و گفت:
شکایتی دارم.
-بگو.
-در سالها پیش در دوران جاهلیت،من و طارق بن مرقع در یکی از جنگها شرکتکرده بودیم.طارق وسط کار احتیاج به نیزهای پیدا کرد.فریاد برآورد:کیست کهنیزهای به من برساند و پاداش آن را از من بگیرد؟من جلو رفتم و گفتم:چه پاداشمیدهی؟گفت:قول میدهم اولین دختری که پیدا کنم برای تو بزرگ کنم.من قبولکردم و نیزه خود را به او دادم. قضیه گذشت.سالها سپری شد.اخیرا به فکر افتادم واطلاع پیدا کردم او دختردار شده و دختر رسیدهای در خانه دارد. رفتم و قصه را به یاداو آوردم و دین خود را مطالبه کردم.اما او دبه درآورده و زیر قولش زده،میخواهدمجددا از من مهر بگیرد.اکنون آمدهام پیش تو ببینم آیا حق با من استیا با او؟
-دختر در چه سنی است؟
-دختر بزرگ شده.موی سپید هم در سرش پیدا شده.
-اگر از من میپرسی،حق نه با توست نه با طارق.برو دنبال کارت و دختر بیچاره رابه حال خود بگذار.
مردک غرق حیرت شد.مدتی به پیغمبر خیره شد و نگاه کرد.در اندیشه فرو رفتهبود که این چه جور قضاوتی است.مگر پدر اختیاردار دختر خود نیست؟!چرا اگر مهرجدیدی هم به پدر دختر بپردازم و او به میل و رضای خود دخترش را تسلیم من کند، این کار نارواست؟
پیغمبر از نگاههای متحیرانه او به اندیشه مشوش او پی برد و فرمود:
مطمئن باش با این ترتیب که من گفتم،نه تو گنهکار میشوی و نه رفیقت طارق.
معاوضه دختران یا خواهران
نکاح«شغار»یکی دیگر از مظاهر اختیارداری مطلق پدران نسبتبه دختران بود.
نکاح«شغار»یعنی معاوضه کردن دختران.دو نفر که دو دختر رسیده در خانهداشتند با یکدیگر معاوضه میکردند،به این ترتیب که هر یک از دو دختر مهر آن دیگربه شمار میرفت و به پدر او تعلق میگرفت.اسلام این رسم را نیز منسوخ کرد.
پیغمبر اکرم دخترش زهرا را در انتخاب شوهر آزاد میگذارد
پیغمبر اکرم خود چند دختر شوهر داد.هرگز اراده و اختیار آنها را از آنها سلب نکرد. هنگامی که علی بن ابیطالب علیه السلام برای خواستگاری زهرای مرضیه علیها السلام نزد پیغمبراکرم رفت،پیغمبر اکرم فرمود:تا کنون چند نفر دیگر نیز به خواستگاری زهرا آمدهاند ومن شخصا با زهرا در میان گذاشتهام.اما او به علامت نارضایی چهره خود را برگرداندهاست. اکنون خواستگاری تو را به اطلاع او میرسانم.
پیغمبر رفت نزد زهرا و مطلب را با دختر عزیزش در میان گذاشت.ولی زهرابر خلاف نوبتهای دیگر چهره خود را برنگرداند،با سکوت خود رضایتخود رافهماند.پیغمبر اکرم تکبیر گویان از نزد زهرا بیرون آمد.
نهضت اسلامی زن،سفید بود
اسلام بزرگترین خدمتها را نسبتبه جنس زن انجام داد.خدمت اسلام به زن تنها درناحیه سلب اختیارداری مطلق پدران نبود;به طور کلی به او حریت داد،شخصیت داد،استقلال فکر و نظر داد،حقوق طبیعی او را به رسمیتشناخت.اما گامی که اسلام درطریق حقوق زن برداشت،با آنچه در مغرب زمین میگذرد و دیگران از آنها تقلیدمیکنند دو تفاوت اساسی دارد:
اول در ناحیه روانشناسی زن و مرد.اسلام در این زمینه اعجاز کرده است.ما درضمن مقالات آینده در این باره حثخواهیم کرد و نمونهها از آن به دستخواهیم داد.
تفاوت دوم در این است که اسلام در عین آنکه زنان را به حقوق انسانیشان آشنا کردو به آنها شخصیت و حریت و استقلال داد،هرگز آنها را به تمرد و عصیان و طغیان وبدبینی نسبتبه جنس مرد وادار نکرد.
نهضت اسلامی زن،سفید بود،نه سیاه و نه قرمز و نه کبود و نه بنفش;احترام پدران رانزد دختران و احترام شوهران را نزد زنان از میان نبرد،اساس خانوادهها را متزلزلنکرد،زنان را به شوهرداری و مادری و تربیت فرزندان بدبین نکرد،برای مردان مجردو شکارچی اجتماع که دنبال شکار مفت میگردند وسیله درست نکرد،زنان را ازآغوش پاک شوهران و دختران را از دامن پر مهر پدران و مادران تحویل صاحبانپست اداری و پولداران نداد;کاری نکرد که از آن سوی اقیانوسها ناله به آسمان بلندشود که ای وای کانون مقدس خانواده متلاشی شد،اطمینان پدری از میان رفت،بااینهمه فساد چه کنیم؟با اینهمه بچه کشی و سقط جنین چه کنیم؟با چهل درصد نوزادزنا چه کنیم؟نوزادانی که پدران آنها معلوم نیست و مادران آنها چون آنها را در خانهپدری مهربان به دنیا نیاوردهاند علاقهای به آنها ندارند و همینکه آنها را به یک مؤسسهاجتماعی تحویل میدهند هیچ وقتبه سراغ آنها نمیآیند.
در کشور ما نیازمندی به نهضت زن هست اما نهضتسفید اسلامی،نه نهضتسیاه وتیره اروپایی،نهضتی که دست جوانان شهوت پرست از شرکت و دخالت در آن کوتاهباشد،نهضتی که براستی از تعلیمات عالیه اسلامی سرچشمه بگیرد نه اینکه به نامتغییر قانون مدنی قوانین مسلم اسلامی دستخوش هوا و هوس قرار گیرد،نهضتی که دردرجه اول به یک بررسی عمیق و منطقی بپردازد تا روشن کند در اجتماعاتی که ناماسلام بر خود نهادهاند چه اندازه تعلیمات اسلامی اجرا میگردد.
اگر به یاری خدا توفیق ادامه این مقالات همراه باشد،پس از آن که در همه مسائللازم بحثخود را به پایان رساندیم کارنامه نهضت اسلامی زن را منتشر خواهیم کرد. آن وقت زن ایرانی خواهد دید میتواند نهضتی بپا کند که هم نو و دنیا پسند و منطقیباشد و هم از فلسفه مستقل چهارده قرنی خودش سرچشمه گرفته باشد،بدون اینکهدست دریوزگی به طرف دنیای غرب دراز کرده باشد.
مساله اجازه پدر
مسالهای که از نظر ولایت پدران بر دختران مطرح است این است که آیا در عقددوشیزگان-که برای اولین بار شوهر میکنند-اجازه پدر نیز شرط استیا نه؟