چکیده
این پژوهش گرایش شغلی دانش آموزان دختر پیش دانشگاهی شهر تهران را نسبت به شغل پلیس زن مورد مطالعه قرار داده است. از جمله اهداف مهم این مقاله، شناخت عوامل مؤثر بر میزان گرایش شغلی دانش آموزان دختر به این شغل است. جامعه آماری مورد مطالعه، کلیه دانش آموزان دختر مراکز پیش دانشگاهی دولتی روزانه شهر تهران بوده که با استفاده از روش نمونه گیری تصادفی خوشهای 379 نفر انتخاب شدند. روش تحقیق، پیمایشی بوده که با تکنیک جمع آوری اطلاعات، از طریق پرسشنامه محقق ساخته، اجرا گردیده است. ارتباط بین متغیرهای مستقل (ویژگی های فردی دانش آموزان، ویژگی های خانوادگی، شناخت از پلیس و منزلت اجتماعی پلیس، رفتار پلیس) با متغیر وابسته (گرایش دانش آموزان دختر به شغل پلیس زن) مورد بررسی قرار گرفته است. نتایج مهم به دست آمده از پژوهش حاکی از ارتباط معنی دار بین متغیرهای مستقل: معدل، منطقه آموزشی، ویژگیهای خانوادگی دانش آموزان (اقتصادی – اجتماعی)، منزلت اجتماعی پلیس، شناخت و آگاهی از پلیس و رفتار پلیس با مردم با متغیر وابسته گرایش دانش آموزان دختر به شغل پلیس میباشد. ارتباط معنیدار بین متغیرهای سن و رشته تحصیلی با گرایش شغلی دانش آموزان دختر به شغل پلیس زن مورد تأیید قرار نگرفته است.
کلید واژه
نیروی انتظامی، گرایش شغلی، دانش آموز، شناخت و آگاهی از شغل پلیس، منزلت اجتماعی پلیس، پلیس زن، رفتار پلیس
1) مقدمه و طرح مسأله
پلیس به عنوان یک سازمان اجتماعی، سهم بسزایی در جذب و استخدام نیروهای جوان، به ویژه دانشآموزان پیش دانشگاهی، ایفا می کند. در این میان، ایجاد و راه اندازی پلیس زن در جذب و استخدام دانشآموزان دختر از اهمیت ویژهای برخوردار است. هر چند که از تأسیس و راه اندازی پلیس زن در مجموعه سازمان نیروی انتظامی زمان زیادی نمیگذرد، اما توانمندی، مهارت و قابلیتهای ویژهای که این واحد نو پا در مأموریتهای مختلف از خود نشان داده است، از ضرورت و اهمیت موجودیت این نهاد حکایت دارد. بنابراین، توجه نیروی انتظامیو سایر مراجع ذیربط به پلیس زن و همچنین رویکرد جامعه به آن، امری اجتناب ناپذیر است. شغل پلیس و انتظامی به ویژه شغل «پلیس زن» از مشاغل ویژه است؛ به همین منظور ضروری است که دست اندرکاران امر در پذیرش، جذب و استخدام داوطلبان، اهتمام ویژهای داشته باشند. این نکته که چه کسی و با چه نوع شخصیتی به نیروی انتظامی گرایش پیدا میکند و جذب میشود، حائز اهمیت بسیار است. از سوی دیگر، جوانان و به ویژه دانشآموزان، حین رسیدن به دوران استقلال، در مورد شغل آینده خود واقعبینانهتر فکر میکنند و تلاش میکنند تا تواناییها، امید و آرزوهای خود را با امکانات موجود وفق دهند. گرایش دانشآموزان به شغل پلیس از مسائل قابل توجه و تأمل در جهت برنامهریزیهای آتی این نهاد میباشد.
هدف کلی پژوهش حاضر، شناخت عوامل مؤثر بر گرایش شغلی دانشآموزان دختر به نیروی انتظامی است که شامل اهداف اختصاصی زیر میباشد:
شناخت میزان گرایش شغلی دانش آموزان دختر به نیروی انتظامی؛
آشنایی با دیدگاه دانش آموزان دختر نسبت به شغل پلیس به ویژه پلیس زن؛
عوامل مؤثر بر گرایش یا عدم گرایش دانش آموزان دختر به شغل پلیس.
2) مبانی نظری
در پاسخ به این سؤال که چرا مردم مشاغل مختلفی را برمیگزینند؟ متفکران مختلف بر مبنای دیدگاههای خاص خود پاسخهای متفاوتی ارائه دادهاند که بهطور مختصر شامل موارد زیر میباشد:
1- خصوصیات روانی متفاوت افراد بر انتخابهایشان تأثیرگذار است.
2- نیروی محرک و انگیزش افراد برای انتخاب شغل با یکدیگر فرق دارد.
3- چون شرایط اقتصادی و اجتماعی افراد با یک دیگر یکسان نیست، انتخاب آنها متفاوت خواهد بود.
به اعتقاد متفکران علوم اجتماعی، نظریه باید بر تحقیقات تجربی و بررسیهای کامل متکی باشد. این گروه، عواملی نظیر هوش، رغبتها و شرایط بازار کار را نیز در انتخاب شغل مؤثر میدانند (شفیع آبادی، 1384: ص169). یکی از جنبههای بسیار مهم رویکرد جامعه شناسی به کار به این ادعای کلی مربوط است که کار یک فعالیت اجتماعی است و نه فردی (توسلی، 1375: ص 328)، بنابراین تصمیم برای انتخاب یک حرفه در خلاء صورت نمیگیرد بلکه به مجموعهای از متغیرهایی که محیط ما را احاطه کرده است بستگی دارد.
دونالد سوپر (رک. سوکی، 1381) و ماکس وبر (رک. کوزر، 1379) اعتقاد دارند که عوامل متعددی از قبیل خانواده، روابط اجتماعی، امکانات محیطی، شرایط بازار کار، خصوصیات فردی، موقعیتهای اجتماعی و اقتصادی و … از عوامل انتخاب و گرایشهای شغلی محسوب میشوند (شفیعآبادی،1384: ص176).
شرتزر[1] نیز منزلت و مقام اجتماعی شغل را در انتخاب آن مؤثر میداند (شرتز، 1371: ص267). کلارک[2]، هولنگ شید[3]، هاپاک[4]، لیپست[5]، و … نیز پایگاه اقتصادی و اجتماعی، موقعیت و محیط خانواده و شناخت از مشاغل را در انتخاب شغل مؤثر دانستهاند (اردبیلی، 1378: صص 181-163).
هالند[6] بر این باور است که انتخاب یک حرفه، عمل گویایی است که انگیزش، دانش، شخصیت و توانایی فرد را منعکس میکند. کارکردن در مقام یک نجار به این معناست که او نه تنها از ابزار خاص برای حرفهاش استفاده میکند بلکه منزلتی مشخص، نقش اجتماعی و الگوی زندگی خاصی دارد (هالند، 1376: ص31).
سوپر[7] در مورد «خود پنداشت» بر این باور است که خود آگاهی نخستین مرحله در فرایند انتخاب شغل و تغییر شغل است. به اعتقاد وی، شغل این امکان را فراهم میآورد تا شخص تصویری که از خود در ذهن دارد به فعل در آورده و ابراز نماید. بنابراین، خود پنداشت به معنای این است که فرد خود را چگونه میبیند. اوهارا و تیدمن[8] بر این عقیدهاند که اساس انتخاب شغل بر تصمیمگیری قرار دارد. به نظر اوهارا، فرد با در نظر گرفتن خویشتنپنداری و شرایط اجتماعی، شغلی را انتخاب میکند (سوکی، 1381: ص27).
در پژوهش حاضر، محقق برای تبیین مسئله گرایش دختران به مشاغل انتظامی از نظریه رویکرد سیستمی بهره میبرد. اساس این نظریه بر تعامل سازمان با محیط اجتماعی استوار است. هر سازمانی یک سیستم محسوب میشود و هر سیستم اجتماعی دارای دو بعد مهم ساختار اجتماعی کارکرد اجتماعی میباشد.
رویکرد سیستمی، پلیس را به جهت اینکه دائماً با مردم در تعامل است، یک سازمان اجتماعی محسوب مینماید. کارکرد پلیس در جامعه بسیار مهم است و همین کارکرد است که نگرشها و گرایشهای افراد جامعه، بویژه دانشآموزانی را که خواهان پیوستن به پلیس هستند، را شکل میدهد. بنابراین، کلید و رمز موفقیت پلیس در ارزیابی و باز خوردگیری عملکرد مأموران خود در جامعه است. پلیس از طریق کسب اطلاعات درباره نتایج عملکرد خود، قادر خواهد بود که از آنچه در محیط جامعه در جریان است مطلع شده و در فعالیتهای خود تجدید نظر کند.
بازخورد به دو نوع قابل تقسیم است: بازخورد منفی و بازخورد مثبت. بازخورد منفی، بازخورد کاهنده انحراف است (رک. اردبیلی، 1378). این نوع بازخورد که به حفظ ثبات و تداوم سیستم کمک میکند با نحوه عملکرد مأموران پلیس قابل ارتباط است. در بازخورد مثبت به جای حفظ ثبات سیستم، بهبودی آن مدنظر است. این نوع بازخورد به میزان واکنش و استقبال مردم از طرحها، برنامهها و کارکردهای پلیس مربوط میشود.
در بحث از محیط، تنها جنبههایی از محیط مورد توجه است که سازمان نسبت به آن حساسیت داشته و برای بقاء و ادامه حیات خود نیازمند واکنش در برابر آن باشد. «بنابراین، محیطِ سازمان شامل تمامی عواملی است که در خارج از مرز سازمان وجود دارند و بر تمام یا بخشی از سازمان اثرات بالقوه می گذارند» (دفت، 1384: ص 85).
اگر سازمانها در فرآیند سازش با محیط ناتوان بمانند و نتوانند خود را با تغییرات محیط وفق دهند، بقای آنها تهدید خواهد شد (رابینز، 1378: ص20).
با توجه به اینکه کارکرد پلیس در جامعه محسوس و عینی است و اثرات ناشی از چگونگی عملکرد وی بر جایگاه و منزلت اجتماعی پلیس و همچنین نوع نگاه و نگرش افراد جامعه و بویژه قشر جوان و دانشآموزان به پلیس تأثیرگذار است، اهمیت و اهتمام ویژه به این مسأله بیش از پیش ضرورت مییابد.
از جانب دیگر، بر مبنای تحقیقات، دانشآموزان دبیرستانی، دانشجویان و استادان دانشگاه، خواه مرد و خواه زن، تصور کم و بیش یکسانی در مورد مشاغل دارند. تفاوتهای جمعیت شناختی[9] تنها تفاوت ناچیزی در نحوه ادراک افراد از مشاغل پدید میآورد و رفتار قالبی شغلی در طی 4 سال کالج تغییر اندکی میکند (هالند، 1376: صص 35- 31).
در گذشته، مشاوران مدارس، غالباً دانشآموزان دختر را تشویق میکردند که برای شغل آینده خود رشتههایی مانند معلمی و پرستاری را که با نقش سنتی زن در خانواده، یعنی مادری، هماهنگی بیشتری دارد، انتخاب نمایند (همان: ص162). امروزه همگام با تغییر و تحولاتی که پس از انقلاب اسلامی ایران در کشور ما و همچنین در جهان رخ داده است، دیدگاه افراد نسبت به نقش زن در جامعه به کلی دگرگون شده است. امروزه زنان قادرند مشاغلی همچون نظامی بودن، افسر پلیس شدن، خلبانی، مهندسی، پزشکی و سایر مشاغلی را که به تصور غلط فقط برای مردان است، احراز نمایند. از سوی دیگر، این حضور فعالانه زنان در جامعه، همکاری ایشان را در برخی مشاغل خاص ضروری میکند. به عنوان مثال، در پژوهشهایی که درباره رفتار پلیس انجام شده، گزارش شده است که مأموران مرد، علاقه چندانی به درگیری با مظنونهای زن ندارند. هولداوی در شرحی که درباره زنان قانون شکن داده است مینویسد که چطور با آنها «به نرمی» برخورد میشود و اسمیت[10] و گری[11] گزارش کردهاند که مأموران مرد، فقط در شرایط خیلی حاد برای دستگیری زنان به اعمال زور متوسل میشوند (مارلند، 1384: ص 185).
بنابراین در دنیای پیچیده امروزی، حضور و نقش آفرینی زنان را در عرصههای مختلف، بویژه در توسعه امنیت عمومی جامعه، نمیتوان نادیده گرفت.
با توجه به نظریهها و پیشینه ارائه شده، عمده نظریاتی که عوامل مؤثر بر علاقه و گرایشهای شغلی را مورد بررسی قرار دادهاند در حوزه روانشناسی و به ویژه روانشناسی اجتماعی قرار دارند. معدود نظریاتی نیز که از علم جامعهشناسی در این رابطه مطرح شد، عموماً نظریات جامعهشناسان کار و شغل میباشد.
3)روش تحقیق
پژوهش حاضر به لحاظ هدف و ماهیت کاربردی بوده و به لحاظ روش، توصیفی پیمایشی میباشد. ابزار جمعآوری دادهها پرسشنامه است که با 47 سئوال و با ضریب آلفا کرونباخ 8/79، روایایی و پایایی آن مورد تأیید استادان و صاحبظران قرار گرفت. محدوده زمانی پژوهش، سال 1384 بوده و جامعه آماری، کلیه دانشآموزان دختر پیش دانشگاهی مدارس دولتی روزانه شهر تهران میباشد. نمونه آماری تحقیق 379 نفر است که بر مبنای نمونهگیری تصادفی خوشهای انتخاب گشتهاند. از میان مناطق نوزدهگانه آموزش و پرورش شهر تهران، پنج منطقه بصورت تصادفی از پنج بخش انتخاب شد (شمال، جنوب، شرق، غرب و مرکز). پس از انتخاب مناطق پنجگانه (1، 6، 8، 9، 19) در کل تهران، در مرحله بعد از هر منطقه یک مرکز پیشدانشگاهی و از هر مرکز پیش دانشگاهی، سه کلاس (ریاضی، انسانی، تجربی) به شکل تصادفی ساده انتخاب گردید. پس از انتخاب کلاسها، تمامی دانشآموزان کلاسهای منتخب مورد آزمون قرار گرفتند