سرزمین ماد که در کتیبه های عصر هخامنشی تحت عنوان «مادا» و در آثار مورخان یونانی «مذیا» آمده است، در کتیبه سلمانسر سوم مربوط به سال 835 پیش از میلاد «آمادای» ذکر شده است. پس از این زمان در آثار آشوریان و نوشتههای بعدی مربوط به بینالنهرین تحت عناوین «ماتای» و «مادای» آمده است. شاید در تعابیر وسیعتر و برداشتهای دیگر با «اومان ماندا» که به کل سرزمینهای شمال غربی ایران اطلاق میشود، گفته میشده است. اومان ماندا به جایی گفته میشده است که در سده هشتم پیش از میلاد شخصی به نام دیوکس قبایل ایرانی را متحد کرده و دولتی را به وسیله این اتحاد به وجود آورد.1 ولی به طور کلی تا چه اندازه و به چه مسافتی آشوریان بر اثر حملات نظامی خود به سرزمین ماد و به طرف شرق بینالنهرین پیشروی کردهاند، مورد اختلاف مورخین است.2
بر اثر حملات سکیتها در سال 626 پیش از میلاد مادها کمتر از آشوریان زیان و آسیب ندیدند. در سال 612 پیش از میلاد مادها به فرمانروایی کیاکسار به بابلیان که تحت حکومت نبوپولاسار بودند برای تخریب نینوا کمک میکنند. به این ترتیب امپراطوری آشوریان به کلی از بین میرود. به خاطر ناکامل بودن و ناکافی بودن اخبار و گزارشهای جنگ آشوریان بررسی ترتیب شاهان ماد کاملا امکانپذیر نیست و آنچه امروز روایت میشود مطمئن به نظر نمیرسد. براساس جدول هرودت آنان عبارتند از دیوکس، فرااٌرتس، کیاکسارس و آستیاگس. کاملا متفاوت با جدول هرودت جدول کتسیاس است که دیودور سیسیلی نیز از او پیروی کرده است و در جای دیگر به بررسی این اختلاف خواهیم پرداخت.
امپراطوری ماد در سال 553 پیش از میلاد بر اثر حمله کوروش سقوط میکند و به کلی منقرض میشود. بنا و احیانا بازسازی دیوار ماد که به وسیله نبوکد نصر (بختالنصر) آغاز میشود در دوره حکومت جهانی هخامنشی همراه با خطر مادها به پایان میرسد. پارسها افزون بر آن و متعاقب این پیروزی در سال 546 ق.م شهر سارد پایتخت لیدی و در سال 539 ق.م بابل را تسخیر میکنند. دولت ماد همانند دولت پارتها که بعدها در همین سرزمین تاسیس شد، یک دولت فدراتیو و فئودال بود و کاملا با دولت داریوش که حکومتی متمرکز و مبتنی بر تصمیمگیری مرکز توسط یک پادشاه بود، متفاوت بود. دولت ماد دارای شاهکهای متعددی بود. اینگونه به نظر میرسد که منابع عربی اطلاق «ملوکالطوایفی» را که برای اشکانیان به کار بردهاند، برای مادها نیز میتوان معتبر دانست. درباره اساس حکومت و ساختار دولت ماد و سازمانهای متعلق به این دولت اطلاع دقیقی در دست نیست، زیرا اسناد و مدارک لازم و کافی در اختیار پژوهشگران قرار ندارد و این عمدتا ناشی از نبودن مدارک و شواهد باستان شناسی متعلق به این دوره است.
مراکز حکومت مادها مانند اکباتان و نیز رگا یا «ری» نزدیک تهران که هنوز آثاری از آن دوره در آنجا به دست نیامده حفاری نشده است مادها که قبایل آن را هرودت در کتاب نخست خود به ما معرفی میکند و قبیله مغان یکی از این قبایل بود، از نظر سیاسی دارای وجهه و امتیازات بیشتری از پارسیان بودند که در جنوب و جنوب خاوری سرزمین ماد زندگی میکردهاند.
پارسها از هر قوم و قبیلهای به مادها نزدیکترند و بیتردید از نژادی مشترک میباشند، گرچه بعدها مادها پس از پیروزی پارسیان بر خود در حکومت پارسها (هخامنشیان) از امتیازات سیاسی و اجتماعی و معافیت مالیاتی مانند پارسها برخوردار نبودند، ولی در دولت هخامنشیان مهمترین ماموران دولتی و صاحبمنصبان از میان مادها نیز برگزیده شده بودند. مادها در میان نیروهای حافظ جان درباریان هخامنشیان بوده و نیز برخی اعضا سپاه ده هزار نفری جاویدان را تشکیل میدادهاند.
گوتیان، سوباریان، حوریان، میتانیها، مانناها و اورارتوییان ساکنین پیش از ورود آریاییها و طبعا پیش از مادها در فلات ایران و عمدتا در ضلع غرب و شمال غربی این فلات بودهاند. به روایت هرودت مادها نخستین افرادی نبودهاند که در ایران سکنی گزیده بودند.
هرودت گزارش میکند که اکباتان و بقیه سرزمین مادها تشکیل ده ساتراپی را میداده و ساکنان آن ملزم به پرداخت چهارصد و پنجاه تالان نقره مالیات بودهاند. لباس (اونیفرم) و شیوه مسلح بودن آنها به تفکیک و به دقت در نقوش تختجمشید به تصویر کشیده شده است. زبان مادها به زبان عمومی ایرانیان نزدیکتر است تا زبان پارسها. راجعبه زبان مادها و امکان وجود کتابت درمیان آنها به روایت کارشناسان تاریخ ماد مانند تئودور نولدکه و جیمزدارمستتر در جای خود سخن خواهیم گفت و این استدلال که امپراطوری ماد به عنوان براندازنده یکی از قهارترین دولتهای روی زمین یعنی دولت آشور در آواخر سده هفتم پیش از میلاد آیا توان کتابت داشته و دارای زبان رسمی بوده است یا خیر؟ وقتی منابع تاریخی از جزییات تمدن و فرهنگ مادها اطلاعات و گزارشاتی را در اختیار پژوهشگران میگذارند، طبعا باور این پژوهشگران در این باره که مادها توان کتابت نداشته و دارای خط نبودهاند، جدا سست میشود. هرودت راجع به فرهنگ مادها و چگونگی دقت آنها در اداره امورات کشور و اوضاع اجتماعی و حتی نوع لباس و انواع پوشاک مادها و به ویژه ابزار دفاعی و سلاحهای جنگیان مادی چنان جزییات را به پژوهشگران معرفی میکند که بیتردید باید بخش قابل ملاحظهای از تمدن پارسیان را گرفته یا به ارث برده شده از مادها دانست. به گونهای که هماکنون اشاره شد زبان مادها در مقایسه با زبان ایرانیان عصر هخامنشی، به زبان اقوام ایرانی نژاد نزدیکتر است.
با توجه به نواحی تحت حکومت و سکونت مادها، نامهای مناطق و نواحی مادی برخلاف عناوین اطلاق شده بر نواحی تحت حکومت پارسیان دقیقتر و آسانتر قابل تشخیص هستند، به ویژه این نظر را میتوان به روستاها و مناطق کوچکتر و بزرگتر کرمانشاه، همدان و اصفهان تایید کرد. همه منطقه کردستان با اضافه شمال لرستان، آذربایجان و تهران و اصفهان مادی بوده است. شاهراه معروف در دروازه آسیا که از بابل به اکباتان (عراق به همدان) دو ناحیه ماد را از هم جدا و مشخص میکرد یعنی ماد شمال و ماد جنوب را که بهتر است ماد علیا و ماد سفلی گفته شود. منابع جغرافیایی یونان و روم باستان و حتی منابع سریانی منطقه سرپل را جدا کننده دو بخش علیا و سفلای ماد دانستهاند.
منطقه ماد که در بررسی قلمرو حکومت پارتیان و ساسانیان توسط مورخان و جغرافیدانان از آن اسم برده شده است، براساس روایات گوناگون و آنطور که در دوران اسلامی گزارش شده است، موظف بود که به ساکنان بصره و کوفه مالیات زمین و مالیات سرانه بپردازد. بعدها برای خطه ماد عنوان «ال جبال» به کار برده می شد و این ناشی از وضعیت جغرافیایی و شرایط اقلیمی این سرزمین به خاطر کوهستانی بودنش است و نیز عنوان «عراق عجم» نزد مورخین به کار برده شده است. نامگذاری و ذکر اسامی دریاچهها و اماکن دیگر متعلق به سرزمین ماد براساس منابع دینی ایران باستان در دورههای مختلف با اختلافات و تفاوتهایی قابل ذکر و بررسی است. نمونه بارز این ادعا را میتوان در مورد دریاچه ارومیه در آذربایجان یافت. این دریاچه در منابع ایران کهن «دریاچه چچست“ ذکر شده و بعدها به دریاچه «ارومیه» در عصر اشکانیان صورت گرفته است. برخی از نامهایی که توسط هخامنشیان به کار برده شده است، پیشینه مادی دارد از آنجمله است نام «کوروش» به معنای «عامل» و حتی «کارگر» و حتی «مزدور» که آخری به ندرت و احتمالا بر اثر ترجمه و برداشتهای نادرست برخی از مورخین مانند دیاکونف صورت گرفته است.