ورزش یک پدیده اجتماعیست و هیچ پدیده اجتماعی جدا از هنر نیست" اگر فعالیت ورزشی دارای تنها یک عنصر اساسی و انکار ناپذیر باشد این عنصر حرکت است.
عمل ورزشی به هر حال همیشه عملی است که با حرکت انطباق می یابد و در آن جذب می شود.
احساس ورزشکار در زمان مصرف نیرو در واقع ارتباط با عنصر طبیعی و نوعی یگانگی عمیق میان جسم و روان است.
در واقع بدن یک نقش بر انگیزاننده را بازی می کند و جسمیت به مثابه" قدرت انجام دادن" زندگی می شود و نیاز به کاراندازی جسم انسان منجر به حرکت، اما این حرکت ناشی از چیست و انگیزه های درونی آن کدامند؟
آنچه مسلم است نیاز به زیبایی و حرکات منظم – ریتم – هارمونی، هماهنگی و جستجوی عوامل تشویق کننده به حرکت مانند توپ، موج، دریا، باد، جاده و غیره انگیزه ها هستند.
در ورزش زیبایی جستجو می شود و هنر خود زیبایی است. در ورزش " فردیت انسان متحرک می شود و هنر خالق تحرک است این تحرک می تواند شخصی و یا اجتماعی باشد. اگر به زمانهای قدیم باز گردیم می بینیم تنها عواملی که از ابتدای پیدایش بشر با اسنان نخستین همراه بوده هنر و ورزش است. اگر چه فعالیت ورزشی از نقطه نظر بیانی یک عمل جسمی و مادیسست اما قبل از هر چیزی ارج دادن به خویشتن و شناخت خویش است. شک نیست که در رفتار انسانی شخصیت نقش اساسی دارد.
ورزش در وهله اول تمایل خویش است و بیان احساس بودن و پیش از این کشف وجود و آشنایی با خود و در مراحل بعدی گرایش به تحقق بخشیدن.
گفته اند ورزش یک وسیله غیر زبانی تفاهم میان انسانهاست و خویشتن انسان در آن منعکس می شود و چنانکه حضرت علی در نهج البلاغه می فرمایند:
ان من اعظم ما انعم علی عبد ان اعانه لنفسه
" از بزرگترین نعمتهای خداوندی بر یک بنده آن است که او را در خودشناسی و خود سازی کمک نماید"
و این همان عنصر اساسی زیبایی است و هنر عشق آدمی بر شهود مستقیم عالم وجود. چرا که پس از شهود عقل آدمی جهان بودن را شناسایی می کند.
باز می گردیم به دوران پیش از تاریخ
زمانی که انسان دریافت زندگی دسته جمعی بهتر از زندگی فردیست، فعالیت جمعی راه گشای پیشرفت و زندگی بهتر می شود و در این میان هنر یکی از پیچیده ترین و عمیق ترین مفاهیم و پدیده های زندگی انسان است.
هنر همسنگ عمر خود انسان است و قدیمتر از بسیاری پدیده های اجتماعی مثل سخنگویی، خط و علم و سابقه دارتر از تفکر است زیرا هنر از تخلیل سرچشمه می گیرد و تخلیل مقدم بر تفکر و حاکم برزندگی انسان بوده است. حال آیا باور این موضوع مشکل است که برای بررسی حیات فعلی و آینده ورزش باید آنرا با هنر تلفیق کنیم.
ورزش در کنار پرورش جسم در ابعاد روح انسان کنکاش می کند و این خود اصل اساسی و تفکیک ناپذیر رابطه انسان با هنر است. ورزشکار و هنرمند باید طبیعت را فعالانه و در هماهنگی با حرکت ببینند تنها به این ترتیب است که می توان ورزش را به سوی ایجاد یک فرهنگ جدید- فرهنگی که در هیچ سکوتی حل نمی شود. هدایت نمود.
ورزش به فرد کمک می کند تا به تعادل برسد و شادیهای عمیقی به انسان هدیه نموده و با نجات جسم انسان روحش را رهایی می بخشد.
عشق به طبیعت عالی ترین انگیزه یک هنرمند است. او عوامل طبیعت را می کاود و عناصر زیبایی شناسانه یاریش می دهد تا تجلی ظهور حق را در آن به دیده دل ببیند مگر نه این اس که انسان ورزشکار نیز می خواهد طبیعت را در لحظاتی از حرکت فعالش برای خود ضبط کند. در واقع عشق به طبیعت هنگامی دریک قایقران – کوهنوردی و اسکی باز و یا حتی شکارچی انگیزه ورزش می شود که او بتواند رابطه روحی بین خود و طبیعت ایجاد کند.
ورزش توانایی انجام کاری به نحو شایسته است " در ورزش تعادل – توازن – ریتم – هماهنگی و قدرت باید به نحوی تلفیق شوند تا نتیجه کار به پیروزی برسد. و بد نیست بدانیم هنر، توانستن را می آفریند و هنر، توانستن است. پس می شود باور کرد که ورزش را بطه ای تنگاتنگ با هنر دارد.
شاید تا دیروز این پدیده اجتماعی به شکلی این چنین بسط داده نشده بود اما مگر نه این است که فطرت انسان حق جو، کمال طلب، علم دوست و معرفت جو است؟ مگر نه آن است که ابداع و آفرینش- جمال پرستی و عشق، نیایش و پرستش از ضمیر انسان سرچشمه می گیرد و اگر به زور خانه باز گردیم می بینیم پهلوانان ایرانی در ورزش ملی و باستانی کشورمان اهدافی جز این نداشتند.
ورزش نیز در طول تاریخ مصمون مخاصمان و تعرض نمانده است. پس بهتر نیست با بازیابی جایگاه اصلی آن اصالت و ارزشی دوباره به آن بخشیم؟ ورزش می تواند با هنر پیش رود بر اسب انگیزه ها بنشیند و در حمایت هنر دروازه مقصود نزدیک شود.
هنرمند برای ورزشکار ارزشی دو چندان قایل است. دنیای هنر، ورزش را پایه های اجتماعی سقوط و تعالی می داند.
ورزش نیز چون هنر از ابتدای تاریخ تاکنون خاستگاهی در دل مردم دارد رقص گروهی شکار گروهی صحنه های نبرد و زور آزمایی همه و همه باهنر گام به گام در مسیر تاریخ پیش تاخته اند و امروز نیز برغم تمامی ناملایمات می توانند دو شاد وش هم عرصه زندگی اجتماعی را از آن خود سازند.
بحث در مورد اهداف ورزش و هنر و عملکرد آنها در این مقوله نمی گنجد اما می توان در دنیای ماشینی امروز هماهنگی های رابطه ای بین هنرو ورزش را برشمرد.
- هنر ورزش هر دو بیان خویشتن است.
بخش گرافیک هنرارتباطی تنگاتنگ با دنیای ورزش یافته است امروز ورزش بدون معرفی از توان یابی مجدد عاجز می ماند و این مهم بر عهده هنرمندان گرافیست است تا جنبه های متعدد روانی- اجتماعی- سیاسی- اقتصادی و از همه مهتر خودسازی و خودشناسی را در ورزش به علاقمندان بشناساند.
بخش طراحی صنعتی در جهت ساخت وسایل ورزشی با شناسایی از ارگونومی بهترین امکانات و مزایا را برای ورزشکاران فراهم می سازد.
هنرمندان معمار در ساخت امکان ورزشی قبل از هر چیز اهداف ریز برنامه های قبل اجرا در این امکان را شناسایی کرده و تمامی توان و نیروی خود را معطول هر چه پربارتر کردن پروژه در دست اقدام می کنند.
مجسمه سازان و نقاشان امروز موضوعات ورزش را زیباترین موضوعات می شناسند چرا که در آن انسان عالیترین مظهر زیبایی خالق یکتا محور عمده و اساسی است.
بسیارند نکاتی دیگر که هنر و ورزش را در ارتباط تناتنگ قرار می دهدن اما اصل این است که:
ورزشکار و هنرمند در جوشش خلقت شرکت می کنند و تپش دل آنها و جهان هماهنگ می شود.