تعریف حزب از دیدگاه برخی اندشمندان سیاسی و اجتماعی
اولین نکته ایکه باید روشن شود اینست که آیا هر تشکلی که دارای مولفه های مشترک فرهنگی – سیاسی است حزب نامیده می شود؟
بطور کلی احزاب به یک تعبیر پل میان جامعه و حکومت ها بشمار می آیند. یا به تعبیر سیستمی « ابزار خوراک دهنده یا ابزار باز خورد هستند» از این جهت « ظهور احزاب بدون تردید یکی از علائم ممیزه و شاخصه های اصلی حکومت ها و دولت های مدرن هستند. از یکسو این احزاب سیاسی بودند که دمکراسی را خلق کردند و از سوی دیگر دمکراسی مدرن نیز تنها در صورت حضور مدام و فعالیت مستمر احزاب سیاسی قابل دوام و ماندگار است.»
بدون آنکه بخواهیم در بخش تعاریف و نظریه ها بیشتر وارد جرئیات بشویم ،اشاره وار توضیح می دهیم که :« اندیشمندان مختلف تعاریف نسبتاً متفاوتی را از حزب داشته اند. از جمله موریس دوورژه در تعریف حزب می گوید : احزاب سازمانها و گروههائی هستند بنیان یافته و منظم که برای مبارزه در راه قدرت ساخته شده اند و منافع و هدفهای نیروهای اجتماعی گوناگون را بیان می کنند.
در دائره المعارف دمکراسی حزب را عبارت از گروه یا سازمانی که می کوشد نامزدهای مورد نظرش را با عنوان موقعیتّی خاص به قدرت برساند، معرفی کرده. در این تعریف همچنین احزاب از جمله مهم ترین سازمانهای سیاست نوین بشمار می آیند. حزب پژوهان عمدتاً به پیوند احزاب با دمکراسی تاکید کرده اند. بعضی استدلال می کنند که دمکراسی نظامی است که درآن احزاب با یکدیگر رقابت می کنند. دولت های غیر حزبی غالباً در بین نظامهای دودمانی سنّتی و معدود رژیمهای نظامی یافت می شوند که در سالهای اخیر از تعداد آنها کاسته شده است.
در برخی فرهنگ های سیاسی معاصر در تعریف حزب چنین آمده است: حزب به معنی سیاسی، گروهی سازمان یافته و متشکل از کسانی است که دیدگاهی مشترک دارند و معمولاً موضع عقیدتی کلی آنان یکی است . صرف داشتن دیدگاهی مشترک و ترکیب گروهای مختلف، حزب بوجود نمی آورد. گروه وقتی حزب می شود که در صدد دستیابی به قدرت سیاسی باشد یا قدرت را در دست داشته باشد.
برخی متفکران داخلی نیز تعابیری از حزب دارند. مانند علی شریعتی که در تعریف خود از حزب دچار نوعی رویکرد ایده الیستی شده و چنان تعریف مشروحی از حزب ارائه داده که با این نگاه هیچگاه حزبی جامع و کامل در جهان وجود نداشته و نخواهد داشت. این در حالیست که شریعتی در جای دیگر از نظرات خود در خصوص ساختار مذهب شیعه، از آن بعنوان یک حزب تمام یاد کرده و با این نگاه از نظر وی و شمار دیگر از اندیشمندان دینی در شیعه و جامعه اسلامی، اصولاً حزب جایگاهی نخواهد داشت.
از نظر حسین بشیریه، حزب عبارت است از مهم ترین سازمان سیاسی در دمکراسی های معاصر. وی همچنین معتقد است که انتخابات بدون رقابت احزاب معنی ندارد. به این اعتبار حزب نیز خود قائم به مفهوم رقابت است . تنها در نظامهای دو حزبی یا چند حزبی، مفهوم حزب مصداق پیدا می کند. وی نیز معتقد است که حزب به معنی مصطلح و متعارف ،آن گروه و دسته سیاسی است که مفهومی اساساً مدرن داشته و پیدایش آن در غرب بوده است.
با تعاریفی که از حزب بعمل آمده است تا حدود ی کار کرد آن مشخص می شود : عموماً در جامعه دمکراتیک حزب معنی واقعی پیدا می کند. جامعه ایکه در آن دمکراسی وجود داشته باشد ، کارکرد حزب و مسئولیت های آن مشخص است ، بنحوی که احزاب به نسبت برنامه های سیاسی شان پاسخگو خواهند بود. اما درجوامع غیر دمکراتیک گرچه غیر سیاسی نیستند، امّا نوع کارکرد احزاب در این نوع جوامع با جوامع دسته اول تفاوت دارد. در چنین شرایطی است که گروههای زیر زمینی و یا نهضت های انقلابی امکان رشد پیدا می کنند.
بنابراین اگر بخواهیم حزب را در راستای نهادی که کارکرد دمکراتیک دارد بپذیریم، می توان آنرا از ابزارهای اجتناب ناپذیر توسعه سیاسی قلمداد کرد که کار ویژه آن با ذات توسعه سیاسی همراه خواهد بود.
بطورکلی می توان گفت در کشورهائی که نظام حزبی جا افتاده است، احزاب بعنوان حلقه پیوند میان منافع اجتماعی و نهادهای تصمیم گیری سیاسی عمل می کنند ، و در نظامهای فاقد حزب، نیروی اجتماعی – سیاسی ممکن است برای پیشبرد اهداف خود از انواع دیگری از سازمان های سیاسی بهره برداری نمایند.
سوابق جمعیت ها و تشکیلات سیاسی - اجتماعی در ایران
بطور خلاصه سابقه تشکلات سیاسی و اجتماعی در ایران به قبل از اسلام برمی گردد. تاریخ نشان می دهد که گروهها و تشکیلات متعددی در ایران وجود داشته و هرکدام تاثیرات و نقش بسزائی در تحولات اجتماعی و حتی سیاسی گذارده اند. درمقابل، عواملی نیز بوده اند که موجب اضمحلال این گروه ها شده اند، از جمله وجود حکومتهای پادشاهی و سلطه حکومتی شان و مهم تر از آن فرهنگ و سنن دیرینه در قالب مسلک ها و ادیان بوده است. بدین ترتیب می توان گفت که تجربه گروههای اجتماعی و سیاسی و برخورد با آنان در ایران دارای سابقه دیرینه است. این گروهها معمولاً دارای ماهیت مخالف با حاکمیت دستگاه پادشاهی بوده اند که در لایه ای از اقتدارو مذهب پیچیده شده بود.
به همین دلیل می بینیم نخستین جمعیت سیاسی در ایران باستان مواضع ضد دینی داشته است. در عهد ساسانی زندیک ها گروهی بودند که دین رسمی را قبول نداشتند و از سوی حکومت به انواع الحاد متهم شدند. نهضت مانی عکس العمل طبیعی در مقابل اوضاعی بود که موبدان زرتشتی و شاهان ساسانی بوجود آورده بودند. همینطور فرقه دیگر، مزدکیان بودند که ابتدا بطور علنی فعالیت داشتند و سپس قباد پادشاه ساسانی با اشراف و روحانیون مصالحه نمود و بازی مزدکیان را زائد دانست.
پس از اسلام در دوران میانی ،گروهها و جمعیت های مختلفی در قالب اعتقادی، سیاسی و ایدئولوژی تشکیل شد که عموماً به شکل مخفی فعالیت داشتند. از جمله نهضت خرّم دینان، نهضتی با ماهیت رهائی بخش، همینطور دستجات دیگر از جمله نهضت سربداران، جمعیت اخوان الصّفا، نهضت تصوّف، نهضت قرمطیان، نهضت اسماعیلیه، که مبنای فعالیت آنان را شیعه گری دانسته اند. در دوران معاصر نیز چنین گروهها و جریانات اجتماعی – سیاسی ابتدا بصورت نیمه مخفی یا مخفی فعالیت داشته اند و سپس علاوه بر این نوع جماعات مخفی، احزاب سیاسی با تاثیرپذیری از رخدادها در تحولات اجتماعی بوجود آمدند و به مرور همه آنها رو به اضمحلال گذاردند.
تاریخ کشورمان نشان میدهد که در دوران انقلاب مشروطه، احزاب، سازمانها و تشکلهای سیاسی غیر حکومتی شکل جدیدی یافته است. اصول و مبانی آنها منطبق و هماهنگ با معیارهای حزبی است، چیزی که در آن هنگام رایج و متعارف بوده است. بدینترتیب فصل جدیدی در تاریخ و در حیات سیاسی ایران رقم خورده است. پدیدهای که قبل از انقلاب مشروطه خبری از آن نبوده است. پیدایش این نهادها گام مهمی در مسیر توسعهی سیاسی ایران بوده است. برخی از گروههای تازه بوجود آمده را میتوان اتحادیههای کارگری، انجمنها، احزاب سیاسی و گروههای مجاهدین یا واحدهای مسلح مردمی نام برد. واژه حزب، احزاب و وزیرکه غالباً در فرهنگ سیاسی و جامعه از آن سخن به میان میآید برای مردم بیگانه و دور از ذهن نیست. این واژگان در متون دینی بکار رفته است. اگر چه بلحاظ محتوا با تجربیات امروز بشری تفاوت دارد.
علماء و مقامات دینی و مذهبی اگر چه همواره در امور دینی، فرهنگی، اجتماعی و سیاسی فعالیت داشتهاند، اما این فعالیتها در چارچوب حزب، رایج نبوده است. مبارزات آنان هم در گذشته فردی و غیرحزبی بوده که توسط مردم همراهی میشد. مراجع تقلید که اصطلاحاً به وی صاحب رساله میگویند و مردم نیز در شئون دینی از او پیروی میکنند. هیچگاه به طور رسمی از حزبی پشتیبانی نکردند. ولی برخی از روحانیون در تأسیس برخی از تشکلها نقش داشتهاند.
جامعهی ایران که همواره بافت مذهبی و دینی داشت و رهبران دینی هم مواضع خویش را در خصوص این محصول و تجربه بشری یعنی احزاب ابراز نکردند پرسشهای گوناگونی در جامعه پدید آمده است. با اینکه احزاب به عنوان مهمترین تجربه بشری و کار جمعی توانست در جوامع امروز نقش مؤثری ایفا کند.
از این رو نمیتوان به یک باره احزاب را بوسید و کنار گذاشت و وجود آن را مردود و کارکرد آن را نادیده پنداشت مخالفت یا موافقت با تحزبگرایی تنها به اقشار مذهبی برنمیگردد این موضوع در میان سایز نخبگان هم جریان داشته است. در دوران معاصر حزب به عنوان پدیدهای خنثی در فضای سیاسی ایران نگریسته شده است. از یک سو تلاش میشود با تکیه بر تجربیات سایر کشورها که از دموکراسی برخوردارند الگوها و متدهایی تهیه گردد و با اشکال بومی آن مورد استفاده قرار گیرد. از سوی دیگر شرایط داخلی به نحوی بوده که به محض ایجاد تشکیلات حزبی با کمترین معیارهای ضروری با نوعی واکنش منفی اجتماعی و سیاسی مواجه گردیده است. همین فراز و نشیبها موجب گردید که این پرسش اساسی مطرح شود آیا در جامعه ایران حزب به عنوان یک ابزار لازم و ضروری تشخیص داده شده است یا خیر؟ این پرسش کلیدی با رویکردهای مختلف پاسخ متفاوت داده شده است. نویسندگان و محققان کوشیدند براساس مقتضیات ذهنی و فکری خویش از زاویهای بدان بنگرند تردیدی وجود ندارد که در جامعه ما از گذشته دور تا به امروز حزب جایگاهی نداشته و هم نتوانست جایگاه ارزشمند خویش را بدست آورد. شاید یکی از علل و عوامل ناتوانی مخالفتهای بیش از حد باشد. به هر تقدیر عدهای در جامعه ما با تحزب گرایی موافق و عدهای مخالفند. این روند کماکان ادامه دارد. اولاً باید دانست حزب وسیلهای است که میتواند برای نیل به هدف استراتژیک سیاسی جامعه مفید و مؤثر باشد. با این تعبیر میتوان دریافت که حزب هدف نیست. یکی از دلایل مخالفان احزاب و تحزبگرایی این است که ساختار خزبی را نوعی الگوبرداری از غرب تلقی میکنند. بدون شک چنین تصوری بسیاری از نهادها و دستگاههای اجرایی، قانونگذاری و قضایی را که بسیار مهم هم هستند بزیر سوال خواهد برد. زیرا موارد مذکور هم با اندکی تغییر و تحول محصول و پدیده غرب محسوب میشود. اکنون پرسشهای فراوانی در حوزه احزاب، عملکرد آنها و علل ناپایداری آن مطرح است. آیا حزب به معنای واقعی در ایران تشکیل شده است؟ در صورتیکه پاسخ این سوال مثبت باشد پرسش دیگری به دنبال خواهد آمد و آن اینکه علل و عوامل ناپایداری آنها چه بوده است؟
با پرسشهای فوق سؤال مهمتری مطرح میگردد و آن اینکه آیا احزاب گوناگون و متنوع از انقلاب مشروطه تا انقلاب اسلامی 1357 و پس از پیروزی انقلاب تاکنون چه میزان در توسعه سیاسی ایران تأثیرگذار بودهاند؟
تحزب در دنیا و در کشور ما سابقه نسبتاً طولانی دارد. اما بسیاری از مردم هنوز از عضویت در احزاب خودداری میکنند و علاقه چندانی هم نسبت به آن نشان نمیدهند. به عبارت روشنتر باید این تعبیر را به کار برد که مردم هنوز نسبت به مقوله احزاب اعتماد و اطمینان ندارند و آن را برسمیت نمیشناسند. شاید یکی از علل عدم رویکرد مردم به احزاب عملکرد منفی برخی از احزاب باشد که در تاریخ ثبت شده است. برخی از کارشناسان بر این باورند که فعالیت حزبی یک کار و تلاش جمعی است که در چارچوب جمعی راندمان آن بالا است. این مساله به مسلمان بودن یا نبودن ارتباطی ندارد این یک موضوع عقلی است و ممکن است در همهی مسایل تحقق یابد نه فقط در امور سیاسی. هنگامی که لیست احزاب تشکیل شده را در طول یکصد سال اخیر بازگشایی میکنید. اساسنامه و مرامنامه آنان بازخوانی میشود در مییابید که دلیل و برهان مناسبی برای تاسیس خویش اقامه کردهاند. اما هیچیک از آنها در میان مردم طرفدار پیدا نکردهاند ظاهراً مردم تمایل چندانی نسبت به آنها بروز ندادهاند حتی بسیاری از نخبگان دانشجویان، شخصیتهای سیاسی، روزنامهنگاران و روزنامهخوانان هم از آنها استقبال به عمل نیاوردهاند.
علل، عوامل، راز و رمز ماجرا چیست؟ دقیقاً معلوم نیست ولی موضوع با تمام ابعادش در میان کارشناسان در حال بحث و بررسی است همانگونه که یادآوری گردید مراجع تقلید به طور رسمی از حزبی پشتیبانی نکردند ولی برخی از روحانیون بلندپایه از دهه چهل به بعد یا از گروههایی حمایت کرده یا در تاسیس برخی از تشکیلها نقش داشتهاند. آیتا... طالقانی که از مبارزان برجسته مذهبی و ملی ایران به شمار میرود از جمله بنیانگذاران نهضت آزادی محسوب میگردد. پس از پیروزی انقلاب اسلامی در سال 1357 رویکرد سیاستمداران به احزاب و تشکلهای سیاسی فزونی یافت. بدون شک این رویکرد دلایلی دارد. نخست اینکه به نظر میرسد علت اساسی و بنیادی آن رویکرد این است که قانون اساسی جمهوری اسلامی دولت را موظف کرده است آزادیهای سیاسی و اجتماعی را در حدود قانون تامین کرده و مشارکت عامه مردم را در تعیین سرنوشت سیاسی، اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی فراهم سازد. بنابراین به عقیده بسیاری از کارشناسان و صاحبنظران، احزاب توانمندترین بازوی اجزایی این پدیده به شمار میروند. دوم اینکه جمعی از روحانیون نخبه و صاحبنظر در مسایل اسلامی، اجتماعی، فقهی و فرهنگی تشکیل احزاب و نهادهای مدنی را پرورش نیروی انسانی کارآمد، فراهم ساختن زمینههای تبلیغ دینی، موجب افزایش سطح آگاهیهای عمومی و بالاخره آن را یکی از ابزارهای امر به معروف و نهی از منکر میپندارند امر به معروف و نهی از منکر و گسترش آن در جامعه بر پایه اصل هشتم قانون اساسی است.