مقدمه
هویت ایرانی ریشه در اسطورههایی دارد که از هزاران سال پیش نیاکان ما آنها را خلق کردند و استمرار بخشیدند و داستانهای حماسی درباره شاهان و پهلوانان آرمانی ایرانیان چون کیخسرو و گرشاسپ و آرش و رستم، در تاریخ ایران پشتوانههای فکری و معنوی نیرومندی بود که همبستگی ملّی را سخت تقویت میکرد. از سپیدهدم تاریخ تاکنون بهرغم آنکه ایران بارها در معرض هجوم دشمنان خود بوده، و گاه شکستهای وحشتناکی متحمّل شده و سرتاسر کشور بهدست بیگانگان افتاده، ولی ایرانیان هیچگاه هویت خود را فراموش نکردند و در سختترین روزگاران که گمان میرفت همهچیز نابود شده، حلقههای مرئی و نامرئی هویت ملّی چنان آنان را با یکدیگر پیوند میداد که میتوانستند ققنوسوار ازمیان تلی از خاکستر دگربار سر برآورند
کسی که به آینده خود مایوسانه بنگرد و برروی جمله "خواستن توانستن است" تکیه نکند هیچ وقت موقق نمی شود مگر اینکه کسی یا کسانی باشند تا روحیه خود باوری را در او تقویت نمایند .
همه ما می دانیم بخشی از وظایف آموزش و پرورش تحقق و رشد روحیه اعتماد به نفس در دانش آموزان است ؛ اما این وظیفه تنها قسمتی از وظایف آموزش و پرورش محسوب می شود به آن کمترتوجه می شود .
حال با تشکیل چنین کمیته ای به نام " انمن خودباوران دانش آموزی " می توانیم اهداف زیر را در جهت تقویت روحیه خودباوری در دانش آموزان محقق نماییم :
1) تقویت روحیه خودباوری و اعتماد به نفس در دانش آموزان .
2) امید بخشیدن به دانش آموزان و از بین بردن روحیه ترس ، ناامیدی ، خجالت و دیگر مسائلی که باعث تضعیف این روحیه در دانش آموزان می شود .
3) تشویق کردن و سوق دادن دانش آموزان به تکامل و رشد در تمام عرصه های فرهنگی و اجتماعی مانند خبرنگاری .
4) برگزاری همایشها و کنفرانسهای فرهنگی ، اجتماعی جهت آموزش چگونه از حق خود دفاع کردن ، چگونه در برابر مشکلات تصمیم گرفتن ، چگونه صبور بودن ، چگونه موفق شذن و چگونه های دیگر .
5) گسترش آزادی های حقوقی ، معنوی ، فرهنگی ، سیاسی و اجتماعی در بین دانش آموزان جهت تقویت در دانش آموز .
6) دعوت به سخنرانی از کسانی که خود را باور نداشتند و در راه رسیدن به هدف خود موفق نشدند . (جهت عبرت گرفتن ) .
7) برخورد قانونی با کسانی که باعث از بین بردن روحیه اعتماد به نفس در دانش آموزان می شوند .
8) انتشار و راه اندازی مجله و وبسایت اینترنتی و توزیع چندین جلد از آن به صورت رایگان در مدارس .
تمرکز و تکثر؛ تناقض دو عنصر هویتی ایرانی
سعید معیدفر، دانشیار دانشکده علوم اجتماعی دانشگاه تهران
وی در ابتدای سخنانش گفت: درباره «هویت» تا کنون بحثهای متعددی مطرح شده و اگرچه در گذشته هم این بحث وجود داشت ولی مسأله هویت در دوره مدرن اهمیت بیشتری پیدا کرده و پس از پیدایش دولت-ملتها بیشتر حائز اهمیت شده است.
معیدفر بیان داشت که تمرکز سخنرانیاش بر عناصر هویتی است و سپس با طرح این پرسش که آیا عناصر هویتی که هویت ما ایرانیها را در گذشته و امروز شکل میدهد، از انسجام و همخوانی با یکدیگر برخوردار هستند یا نه؛ گفت: نظر من این است که عناصر هویتی ما، چه در گذشته و چه در حال حاضر حالت پارادوکسیکال داشته و با یکدیگر ناسازگارند که این ناسازگاری بهویژه در دوره مدرن بیشتر خودنمایی میکند.
وی افزود: ایران از ویژگیهای خاصی برخوردار است که با توجه به آنها، باید مورد بررسی قرار گیرد؛ چرا که خود این سرزمین و ویژگیهای آن، تا حد زیادی میتواند روشنکننده این پارادوکسها باشد. در واقع، فلات ایران دارای تنوع زیاد قومی و گروهی بوده و در عین حال، تنوع وسیع معیشتی در این کشور نیز به عنوان یکی از ویژگیهای تمدن ایرانی شناخته است.
معیدفر ادامه داد: این تنوع ممکن است در کشورهای دیگری مانند هندوستان نیز وجود داشته باشد اما ویژگیهای دیگر ایران، وضعیت آن را متمایز از دیگران میکند. شرایط استراتژیک و جغرافیای ایران، این کشور را تبدیل به دروازه شرق و غرب عالم کرده است. به همین دلیل از گذشتههای دور، ایران به عنوان یکی از مهمترین مناطق استراتژیک دنیا به حساب میآید. این جغرافیای سیاسی بر سرنوشت ما ایرانیان، از گذشته تا به حال تأثیر گذاشته است. تمام ساکنان این سرزمین به دلیل این موقیعیت ویژهای که داشتند، همیشه در معرض مداخلهها، دستاندازیها، ناامنی و مشکلات متعددی قرار داشتهاند.
معیدفر در کنار موقعیت جفرافیای سیاسی، کمبود منابع طبیعی را از دیگر ویژگیهای ایران دانست و گفت: سرزمین ایران از کمبود آب رنج میبرد و بنابراین ما معمولاً کشور مولدی نبودهایم. اگر هم در اقتصاد جهانی از گذشته نقش داشتیم، عمدتاً تمدنی بازرگانی بودهایم. دشواری محیط زیست ما سبب شده که مسألهای به نام کمبود منبود منابع و جدال بر سر کمبود منابع ایجاد شود. این مشکل بعدها در ساخت سیاسی ما نیز سایه انداخته است.
وی افزود: ما از گذشتههای دور تا امروز، دو عنصر هویتی مهم داشتهایم که در تعارض با یکدیگر قرار گرفتهاند؛ نیاز به فردی مقتدر برای حفظ امنیت در مقابل دشمنان خارجی و ناامنیهای داخلی که باعث شده برای ایرانی، شاه یا حاکم همواره موقعیت ویژهای داشته باشد. همچنین تنوع فرهنگی و قومی که زمینهساز زایش تمدن و فرهنگ بوده و ادبیات و هنر ما را توسعه داده است. اگر بخواهیم عناصر هویتی را که جامعه ما بر آن اقتناع داشته، طبقهبندی کنیم؛ میبینیم که بخشی از آن، بیشتر جنبههای امنیتی و تأمینی داشته و بخشی دیگر جنبههای متعالی، تولید کننده که حوزه فرهنگ را دربرمیگرفته است.
معیدفر همچنین گفت: در کتاب «مشکل هویتی ایرانیان»، آقای صفا اشاره میکند که فرهنگ و هویت ایرانی بر دو چیز بنا شده است؛ زبان فارسی و نهاد شاهنشاهی. ایشان شاهنامه را به عنوان پدیدهای معرفی میکند که این دو را با هم ترکیب کردهاست و توضیح میدهد که جریانهای حماسی همیشه یک قدرت فائقه متعالی دارند؛ مانند رستم که ایران را در مقابل امیران حفظ کرده و در واقع با تمام دشمنان داخلی مبارزه میکند. پشت سر آن زبان و ادبیات وجود دارد که پر است از تنوع فرهنگی، حماسه، اساطیر، علوم و خیلی چیزهای دیگر که به عنوان پدیدههایی متعالی، در جامعه ما تأثیرات عمیقی دارند.
وی افزود: آقای شاهرخ مسکوب نیز همین مسأله را به این شکل بیان میکند که هویت ایرانی بر دو پایه زبان و تاریخ استوار است. در واقع، او به جای عنصر شاهنشاهی، تاریخ را آورده است.
معیدفر در جمعبندی سخنانش، به توضیح بیشتری در مورد تقسیمبندی عناصر هویتی ایرانی پرداخت و گفت: زبان، موسیقی، فرهنگ و خیلی چیزهای دیگر، در مقوله تنوع فرهنگی میگنجد و شجاعت، مردانگی، مروت، گرایش به حماسه و توجه به اقتدار مرکزی در مقوله امنیت قرار میگیرد. بخش اول، میل هویتی ما به کثرت بوده و بخش دوم میل ما به سمت وحدت است که این دو همیشه با یکدیگر درگیر بودهاند. مشکلاتی که ما در گذشته و حال خود داشتهایم، تا حدی ناشی از همین تناقض است. از سوی دیگر، ما به دلیل مشکلات جغرافیای و استراتژیک، به سمت تمرکز حرکت میکنیم و این تمرکز ما را از عرصه تمرکز و زایندگی فرهنگی دور میکند و وقتی که این شرایط تشدید میشود، ایرانی افسرده میشود؛ دچار مشکل شده و یأس پیدا میکند. در عین حال، زمانی که تنوع فرهنگی ایجاد میشود، خلاقیت و نوآوری ایجاد شده ولی نا امنی افزایش مییابد.
وی در خاتمه افزود: اگر تاریخ جامعه ایران را بنگریم، میبینیم که این دو ترکیب از عناصر هویتی، همیشه در چالش با یکدیگر قرار گرفتهاند. ما لحظات کوتاهی از زمان را داشتهایم که ترکیبی از این دو در کنار هم قرار گرفتهاند ولی به واسطه تهدیدات و مشکلاتی که داشتهایم، به سرعت این وضعیت از بین رفتهاست. در واقع، مهمترین دوره زایندگی فرهنگی جامعه، زمانی است که تمرکز وجود ندارد. ولی در این دوره نیز دچار نوعی غریبی و بیگانگی هستیم.
از ملیگرایی ایرانی تا ناسیونالیسم مدرن
شروین وکیلی به عنوان دیگر سخنران این میزگرد، با تمایزگذاری بین «ملی گرایی ایرانی» و «ناسیونالیسم مدرن»، به طرح موضوع بحث خود پرداخت. وکیلی در ابتدای سخنانش تأکید کرد که مفهوم هویت ملی در جامعه، باعث ایجاد سردرگمی میشود. او سپس به طرح این پرسشها پرداخت که مفهوم ملیت در جامعه ایرانی از چه زمانی شروع شدهاست؟ ملت ایران، وطن ایرانی، ملت ایرانی به لحاظ تاریخی کجا شکل گرفتهاند؟ از چه نقطهای میتوانیم بگوییم که ایرانیت معنی پیدا کرده است؟ آیا فراز و نشیب یا دگردیسی داشته است؟ و در نهایت اینکه آیا آنچه که ما به عنوان مفهوم ناسیونالیسم مدرن میفهمیم، در تاریخ ایران ریشهدار است یا از یک مقطع خاص شروع شده است؟
وی در ادامه سخنانش گفت: مفهوم ملی گرایی، به معنای مدرن آن، از دوره رضاشاه تثبیت شد. تکوین آن در غرب، حدود سه قرن و از انتهای دوران نوزایی طول کشید و در حال حاضر حدود دویست سال است که به صورت تثبیت شده در جوامع پیادهسازی شده است. بنابراین این مفهوم یک مفهوم متأخر در تاریخ تمدن است.