مقدمه
منظر شعری در پی ارتقاء کیفیت محیط شعری است. کیفیت منظر شهری بوسیله ابزار فیزیکی و کالبدی حاصل می شود ولی اهداف عملکردی، زیباشناختی و هویتی هستند.
طی سالهای اخیر منظر شهری از اهمیتی روزافزون در ایران و دیگر کشورها برخوردار شده است که خود حاصل شدت یافتن مشکلات کیفی محیط شهری است. پدیده جهانی شدن و پیامد آن مقایسه ذهنی شهرها با هم و رقابت شهرها برای احراز هویت و تثبیت موقعیت نیز بر اهمیت توجه به کیفیت محیطی در شهرها افزوده است.
سیمای شهر – به مفهوم تجلی بصری – به خودی خود حائز ارزش نبوده بلکه تجربه و ارزیابی استفادهکنندگان است که تعیین کننده ارزش آن می باشد. بی تردید این تجربه تنها در سطح بصری انجام نشده و تنها در این سطح نیز باقی نمی ماند بلکه ویژگی های عملکردی و هویتی موجود بر تجربه بصری اثر گذار است و تجربه بصری خود بر ویژگیهای عملکردی و هویتی اثر می نهد.
هویت در روند ناگزیر جهانی شدن و نفوذ فرهنگی ؟؟ که از پشتوانه «تمدن» و «توسعه یافتگی» برخوردارند (دغدغه ملت هایی است که از رسانههای فرهنگی – تاریخی برخوردار هستند و واقعند که می بایست راستای توسعه عمومی خود را با مکنونات فرهنگ جامعه به گونه ای سازگار کنند که از طریق ارتقاء آن یارایی مقابله با آثار و تبعات ناخواسته این نفوذ قدرتمند امکانپذیر باشد.
مسأله این است که یکپارچگی فرهنگی جهان علیرغم ظاهر فریبندهاش بحران آفرین است و ما را از خود بیگانه می کند ما از طریق تمایزمان با دیگران هویت پیدا می کنیم و موجودیت ما با هویتمان گره خورده است.
دامنه معنای ما را فردیتمان، تا تعلقات در حوزه های گستردهتر تعیین میکند بر این باوریم که اگر مرز بین تمایزها مخدوش شود با جهانی بیمعنا، ملال آور و افسرده مواجه خواهیم شد.
مقاله حاضر به بررسی نقش منظر شهری در کسب هویت می پردازد و مفهوم هویت را در متن، زمینه و حس تعلق گسترش داده و بررسی میکند که اهداف منظر فقط بایستی در متن هویت باشد یا می تواند محتوای هویت را هم شامل شود در انتها برای موضوع فوق خیابان شهید بهشتی تهران به عنوان نمونه موردی انتخای شده و به کیفیتهای منظرین آن و پتانسیلهای آن برای تبدیل شدن به یک فضای جمعی بررسی خواهد شد.
کلید واژهها:
فضای جمعی، هویت، جهانی شدن، هویتهای متضاد
پارادایم جهانی شدن
نوآوریهای فنی به ویژه فنآوری اطلاعات باعث دگرگونیهای شتابان در نواحی شهری دنیا شده است. وسائل ارتباطی جدید، فنآوری حمل و نقل و پشتیبانی جهان را به «دهکده جهانی» تبدیل کرده است. ایدئولوژی بازار آزاد آفرینش اقتصاد واحد جهانی را تربیت می کند. سازمان تجارت جهانی، بانک جهانی، صندوق بینالمللی پول و ... جریان آزاد سرمایه در سراسر دنیا را اشاعه می دهند جهانی سازی در اقتصاد چیزی جز عریان شدن سرمایه داری نیست. شرکت های فرا ملیتی در حال شکل گرفتن هستند سرمایه های مالی در سراسر جهان با سرعت هر چه تمامتر به زیان اقتصادهای ملی جابجا می شوند. شهرها در کانون دگرگونیهای جغرافیایی تولید قرار دارند. لایه های نفوذ اندیشه جهانی را به طور آشکار می توان در شانگهای دید منظر شهر شانگهای به دو هویت مستقل تقسیم شده است: بومی و جهانی.
دکتر سید امیر منصوری جهانی شدن را پارادایمی مدرن و باعث کشمکش میان قدرتمندان و جامعه روشنفکران می داند.
هویت به عنوان پادزهر جهانی شدن در شکل بخشی به نگاهی نو در باب شهر به مراتب می تواند بسیار تأثیرگذارتر از دولت و احزاب سیاسی باشد.
حال با توجه به روند جهانی سازی و تأثیرگذاری آن از منظر شهر گرفته تا دنیای رسانه وقتی تا نحوه پوشش چگونه می توان با کیفیتی به نام منظر شهری که خود ایجاد هویت می نماید با پارادایم جهانی شدن مقابله کرد. پاسخ این سئوال با پرداختن به مقوله هویت شهر مشخص خواهد شد.
هویت
لغت نامه ها یا فرهنگ های فارسی تقریباً به نحوی مشابه به تعریف مفهوم هویت پرداخته اند و جامعاً هویت شهری نیز سخنی به میان نیاوردهاند برای مثال فرهنگ آموزگار در صفحه 870 بیان می دارد که: «هویت به ضمها و به کسر واو و به فتح یا با تشدید شناسایی، نام و نشان، شناسنامه (1333). لغتنامه گرانسنگ و ارزشمند دهخدا نیز به ریشه هویت یعنی هو اشاره دارد اما تعریف هویت و آگاهی چند فراتر برده است. نخست آنکه هویت را با مفهوم غایت پیوند زده و از بحثی قدیمی در فلسفه اسلامی و عرفان ایرانی اسلامی یاد کرده است که به معنای غایت جوهر یا واجد تمامی صفات مثبته بودن است. چه صفات مثبتی که به ذهن انسان خطور می کند و چه صفات مثبتی که حتی انسان از درک آن به آن عاجز است و تنها اولیای زمان آنهم گاه و از طریق کشف و شهود و فقط به برخی از آن صفات از طریق انتزاع و اندیشیدن دست می یابند. بدیهی است که هویت در این معنا صرفاً در وجود حضرت باری تعالی خلاصه می شود و بس.
از این روی از نظر بسیاری از اندیشمندان نحلههای گوناگون مذهبی در جوامع گوناگون البته هر یک به زبانی و به شکلی هویت خارج از وجود باریتعالی و رفیق اعلی، ناتمام، مجازی و اعتباری است نه جوهری.
در واقع با اشاره به مفهوم غایت در تعریف دهخدا و توضیحات دیگر معلوم می گردد که اولاً مفهوم هویت مانند بسیاری از مفاهیم فلسفی و اجتماعی و انسانی مفهومی انتزاعی، سهل و ممتنع می باشد و از سوی دیگر در حال شدن دائمی است.
لذا همواره باید از طیفی یاد کرد که در یک سوی آن هویت در نازلترین معنا یعنی نام شیء یا انسان و در سوی دیگر طیف معانی بی پایان هویت قرار دارد و تمامی بحثهای هویت صرف نظر از پسوند و پیشوندهایی که بدان افزوده می شود بر روی این طیف قرار دارند. پس می توان اشاره کرد که بر کنار از مفهوم غایت هویت تمامی معانی و توصیف های هویت نسبی می باشند. دهخدا در عین حال هویت را شاخص جدا شدن، در نسخ خاصی قرار گرفتن و متمایز گردیدن نیز می داند. برای مثال مفهوم انسان با جدا کردن این موجود پیچیده از سایر موجودات به او تشخیص میبخشد. تشخص نیز به زعم دهخدا عامل تمایز است که با نام دادن آغاز می شود. اما خارج از مفاهیم فلسفی و بحث هایی از این دست تشخص با کسب ویژگی هایی فراتر از نام ره می سپرد. جمله «فلانی آدم متشخصی است» به جایگاه، پایگاه اجتماعی، طیف اجتماعی و ویژگی های فردی دلالت دارد که در واقع مفهوم تشخص به معنای متمایز بودن را بر روی طیف از قطب حداقلی به سوی قطب حداکثری می غلطاند و به پیش میبرد.