فصل اول
مطالعات پایه
شهر، شهرنشیی، شهروندی
مدیریت شهری
شهرداری
بخش اول
شهر، شهرنشینی، شهروندی
تعریف شهر
پدیده شهرنشینی
پدیده شهروندی
نتیجه گیری و استنتاج
1-1 تعریف شهر[1]
کره زمین در چند ده هزار سال پیش از هر نوع ترکیب ساختمانی که ساخته دست بشر باشد، بجز سکونتگاه های کلبه مانند مجزا از هم خالی بود به تدریج این سکونتگاه های مجزا از هم در قسمت هایی فشرده تر شدند تا به صورت دهکده ها و پس از طی زمان های دراز به صورت شهرها درآمدند. از چند قرن گذشته، شهرها از هسته های سکونتی ساده انسانی به صورت واحدهای بسیار پیچیده درآمدند و امروز آنها پیچیده ترین واحدهای سکونتی انسانی را با تمام خصوصیات ویژه شان تشکیل می دهند.
شهر همانند یک اندام زنده اجتماعی، محل اسکان طبیعی انسان متمدن می باشد. شهر نه تنها مجموعه ای از افراد انسانی، امکانات اجتماعی، خیابان ها، ساختمان ها و نهادهاست بلکه یک قلمرو و منطقه روانی شامل مجموعه ای از شیوه های کاربردی، نگرش های سازمان یافته و احساسات است بنابراین شهر دارای دو جنبه توأمان – جنبه کالبدی و جنبه ماهیت انسانی – می باشد.
شهر در حیات مدنی از سه رکن اساسی کالبد شهر، شهروند و مدیریت شهری تشکیل می شود. که شهروند و مدیریت شهری ماهیتی فاعلی و کالبد شهری ماهیتی مفعولی دارد و بر این اساس مدیریت شهری مکلف به ساماندهی و مدیریت کالبد شهر است، به نحوی که هم چون لباسی شایسته و برازنده قامت و مراتب حیات مدنی باشد و شرایط حیات مطبوع را برای شهروندان فراهم سازد. در چنین وضعیتی، کالبد شهر مملو از درون مایگی های فرهنگی، سیاسی و اجتماعی می شود و مشارکت فعال شهروندان در اداره امر شهر تقویت می شود و شهر به مکانی هم چون حوزه زندگی خصوصی – با عنایت به عرصه عمومی – تبدیل می شود.
2-1 پدیده شهرنشینی
1-2-1 تعریف شهرنشینی[2]
از پدیده شهرنشینی تعاریف گوناگونی ارائه شده است که این خود مؤید ماهیت پیچیده و چند وجهی شهرنشینی است. نگاه و تعریف این پدیده در علوم اجتماعی مانند جامعه شناسی، جغرافیا و برنامه ریزی شهری با تفاوت هایی همراه است.
در فرهنگ علوم اجتماعی از شهرنشینی به این شرح یاد شده است : فرایند یا پدیده ای است که به همراه آن، جمعیت شهری – مخصوصا با کاهش جمعیت روستایی – فزونی می یابد. اما شهرنشینی فقط افزایش جمعیت در نقاط شهری نیست. بلکه شهرنشینی به عنوان فرایندی پویا مطرح است که طی آن شاهد نوعی انتقال و حرکت هستیم.
شهرنشینی فرآیندی است که طی آن تغییراتی در سازمان اجتماعی – سکونتگاهی انسانی به وجود می آید که حاصل افزایش، تمرکز و تراکم جمعیت می باشد. از نظر سازمانی، شهرنشینی دگرگونی هایی در ساخت اجتماعی – اقتصادی و نظام آموزشی و هنجاری ایجاد می کند.
درواقع شهرنشینی فرآیندی است که در آن، تغییرات اجتماعی، نوگرایی وتمرکز جمعیت صورت می گیرد. شهرنشینی در فرهنگ جامعه شناسی این گونه تعریف شده است.
شهرنشینی به طور صحیح اشاره دارد به افزایش نسبت جمعیتی که در مراکز شهری یک کشور به سر می برند. شهرنشینی علت و محصول تغییرات مهمی است که از پراکندگی جغرافیایی مردم و فعالیت های اجتماعی و اقتصادی آنها به وجود آمده است.
اگر بپذیریم که شهرنشینی عبارت است از «هنر زیستن انسان ها در کنار هم»[3] پس شهر محل تبلور هوشمندانه و متفکرانه این هنر است. به عبارت دیگر شهر محلی است دربرگیرنده انبوه انسان ها که از سویی افکار و عقاید، هنرها و ایده های گوناگون شخصی و خصوصی دارند و از سوی دیگر دارای ویژگی ها و آرزوها، امیال و عقاید مشترک و جمعی هستند.
در تعریف شهرنشینی برخی ابعاد، مورد توجه بیشتری قرار گرفته اند، که از این میان به سه مورد اساسی زیر اشاره می کنیم.
1- تفسیر جمعیت شناختی [4]:
در تفسیر جمعیت شناختی، مفهوم شهرنشینی بررسی فرآیندی است که در آن سهم تمرکز جمعیت یک کشور در حوزه های شهری افزایش می یابد و حوزه های روستایی و سکونتگاه های کم جمعیت به حوزه های شهری تبدیل می شوند.
2- تفسیر ساختاری یا اقتصادی :
فرآیندی است که در آن، فعالیت های کل جمعیت، به ویژه تغییرات به وجود آمده در ساخت اقتصادی به همراه صنعتی شدن، تحت تسلط سیستم اقتصادی مورد تأکید قرار می گیرد.
3- تفسیر رفتاری :
این مفهوم از شهرنشینی، بر اساس آگاهی مردم در طول زمان و الگوهای رفتاری آنها مطرح می شود و مردم بر اثر این آگاهی از سکونتگاه های غیرشهری کنده می شوند و در شهرها اقامت می کنند.
اما باید توجه داشت که در شهرنشینی هرچند قدم اول تغییر جمعیت است ولی تغییر در الگوی زندگی اهمیتی به مراتب بیش از تغییر عده یک منطقه دارد.
2-2-1 علل ظهور شهرنشینی[5]
به اعتقاد جامعه شناسان عواملی که در توسعه شهرنشینی و پیدایش شهرهای نخستین موثر بوده و موجب پاره ای تغییرات در نظام اجتماعی و روابط انسان با محیط زیست شده است، عبارتند از :
افزایش تخصص های شغلی.
تبدیل صنایع کوچک روستایی به صنایع ماشینی.
تغییرشکل یافتن فعالیت های ساده کشاورزی مانند : باروری زمین و کشت دیمی به تأسیس سازمان آب (پیدایش شبکه آبیاری) و اداره اراضی و احشام.
ظهور رهبری سیاسی و سازمان یابی نیروی کار.
پیدایش تفاوت در مسائل و استقبال بیشتر از کارهای متنوع.
مأموریت یافتن قسمتی از نیروی انسانی در حفظ ذخیره غذایی و امنیت شهر.
پیدایش بازار به منظور مبادله کالا.
3-2-1 ضرورت بررسی سیر شهرنشینی
رویای رسیدن به مدینه فاضله که درواقع آمیزه ای است از انسان های پاک و خوب و وجود آنچه برای خوب زیستن لازم است، متفکران زیادی را واداشته است در جستجوی آرمان شهر و راه های رسیدن به چنین جامعه ای به کندوکاو بپردازند.
اگرچه دستیابی به مدینه فاضله در این جهان ناممکن می نماید، اما بی شک تلاش برای رسیدن به آن ما را به زندگی بهتر و مطلوب تر رهنمون خواهد کرد. در این راستا برنامه ریزی برای رسیدن به خواسته هایمان متضمن رعایت سه نکته است.
شناخت کامل از گذشته، توجه به حال و پیش بینی متفکرانه و حساب شده برای آینده.
در این مقوله قبل از هر چیز لازم است بدانیم که چه بوده ایم؟ چه کرده ایم؟ و در کجای راه هستیم؟ و به عبارتی بدانیم شهرنشینی در کشور ما چه روندی را طی کرده است.
4-2-1 سیر تحول شهرنشینی در ایران[6]
شهرنشینی در ابتدا به صورت مجتمع های زیستی اولیه پراکنده و یا محل های ظهور تمدن ها در سرزمینی مانند ایران، دوران های اولیه خود را می گذراند. با آغاز اولین حکومت ها مانند پادشاهی مادها و هخامنشیان، شهرنشینی در دوره باستان شکل دیگری به خود گرفته و پس از طی دگرگونی هایی که ناشی از استقرار حکومت هایی مانند سلوکیان، اشکانیان (پارت ها) و ساسانیان بود به دوره پس از ورود اسلام به ایران منتقل شد.
آنچه که از سال ها پیش تا آن موقع (ورود اسلام به ایران) طی شده و تکامل یافته بود، با اعتقادات و قوانین مذهبی درهم آمیخته و جنبه های مذهبی در ساختار و سیمای شهرها نمودار شد. مسجد به عنوان نشانه تمایز شهر از روستا شناخته شد.
شهر و روستا روابطی متقابل و در عین حال سالم پیدا کرده و منطقه شهری را به وجود آوردند. بنیان های زندگی شهری، نحوه اداره شهرها، سازمان های مذهبی و آموزشی، انجمن های صنفی و اصول و قوانین ضمنی حاکم بر محلات و شهرنشینی و شهرسازی، یا وجود آمدند و یا با محیط، قوانین و اعتقادات جدید درآمیختند.
باز هم در دوره پس از ورود اسلام، همپای استقرار یا برکناری حکومت های متعدد، شهرنشینی و شهرسازی نیز تغییراتی را پذیرفتند.
دورا ن صفوی اوج شکوفایی تمدن، اقتصاد، کشاورزی، شهرسازی و هنر در این دوران بود. تمدن جدید و روند صنعتی شدن و تأثیر الگوی اقتصادی، اجتماعی غربی از عواملی بود که تغییرات عمده مهمی را در شکل شهرنشینی جدید ظاهر کرد.
در زمان قاجار نابسامانی هایی در اقتصاد کشور پدیدار شد که قراردادها و واگذاری گوشه هایی از خاک سرزمین ایران و دادن امتیازاتی در داخل کشور به بیگانگان و شیوع جنگ ها به آن دامن زدند. از طرف دیگر قدرت های استعماری در یک چنین محدوده زمانی پدیدار شدند و سلطه خود را بر دنیا اعمال کردند.
به دنبال آن دنیای سرمایه داری در پی کشف منابع جدید و بازارهای بکر، سلطه استعماری خود را بر جهان سوم تحمیل کرد. ایران نیز تحت تأثیر این تحولات قرار گرفت. حکومت پهلوی با سلطنت رضاخان شروع شد.
از ابتدای حکومت رضاخان تا سال 1320 با روند زیر در شهرنشینی روبرو هستیم.
شهرها تا حدودی رونق گرفته و ایران به دلیل قرار گرفتن در سیستم روابط و تجارت جهانی و وارد شدن به روند سرمایه داری و پذیرش کالاهای مصرفی، در تجارت داخلی و خارجی پیشرفت کرد.
روابط سنتی بین شهر و روستا به دلیل احتیاج به تولید مواد اولیه کشاورزی برای صادرات و استفاده از آن در روند مدرن گرائی حفظ شد. مهاجرتی در کار نبوده و شهرنشینی حرکت های کند و اولیه را طی می کرد. شروع جنگ و ورود متفقین منجر به وقفه در روند برنامه مدرن گرائی عنوان شده از سوی رضاخان شد. رکود بر شهرها حاکم شده و شهرها به سبب هرج و مرج و نابسامانی که دچار آن بودند و هم چنین موانعی که در صدور تولیدات کشاورزی روستا به خارج به وجود آمده بود، نتوانستند هم چون قبل محل تمرکز مازاد کشاورزی روستائیان و حافظ روابط سنتی با روستا باشند.
کودتای 28 مرداد 1332 به وقوع پیوست. ایران در تقسیم بین امللی کار، صدور نفت را به عنوان نقش صادرکننده تک محصولی، همانند کشورهای جهان سوم به عهده گرفت. تولیدات کشاورزی جای خود را به نفت در صادرات و اقتصاد کشور دادند. شهرها با تکیه بر منبع تازه تأمین مالی اقتصاد کشور، مستقل از مازاد روستا و به دنبال به هم خوردن روابط سنتی با روستا، رونق یافتند. بدین ترتیب با تمرکز و افزایش امکانات و خدمات در خود به پذیرش مهاجرینی مشغول شدند که بر اثر افزایش و آزاد شدن جمعیت روستاها راهی شهرها شده بودند. این روند تا سال 1340 ادامه یافت و دوره 41 ساله بین سال های 1299 تا 1340 عنوان شهرنشینی بطئی به خود گرفت.
به طور کلی روند شهرنشینی سریع از سال 1340 تا 1357 تحت تأثیر سه عامل اصلی یعنی مهاجرت شدید روستائیان به شهرها، رونق شهرها و رشد سریع جمعیت شهری و هم چنین تبدیل نقاط روستایی بسیاری به شهر قرار گرفته و علاوه بر رشد شتاب آلود جمعیت شهری بر تعداد نقاط شهری نیز افزوده گشت.
به هر حال مشکلاتی که شهرنشینی دچار آن شد، در زمان بعد از انقلاب نیز کم نشد، بلکه همراه با شدت گرفتن شهرنشینی بر آنها افزوده شد.
5-2-1 انقلاب صنعتی و رشد سریع شهرنشینی در جهان[7]
رشد تمدن غالباً با گسترش ارتباط ناگسستنی دارد. هر یک از ملت ها که از دیرزمانی زندگی شهرنشینی را پذیرفته اند به همان نسبت با بسیاری از عوامل و مظاهر زندگی شهری از قبیل دین، شغل، سازمان های اداری گوناگون، روابط اجتماعی، آزادی های فردی و اجتماعی، نوع حکومت و سایر ارزش های اجتماعی و معتقدات گوناگون و متضاد شهری رویاروی می باشد و زودتر توانسته اند با مسائل گیج کننده و پیچیده شهری مقابله کرده و در حل آنها چاره جویی کنند.
«از آغاز دوره تولید ماشینی، شهرنشینی آغاز شد و همواره بسط یافت. در دوره تولید فلاحتی، روستا کانون جامعه بود و اکثر مردم در نواحی روستایی به سر می بردند ولی با تولید ماشینی، روستاها از اعتبار افتادند و شهرها کانون جامعه شدند و سازمان های اجتماعی از روستا به شهر منتقل شد.
قبل از انقلاب صنعتی انبوه مردم در روستاها به سر می بردند، چنانچه در امریکا به سال 1790 ، 97 درصد مردم در روستاها و آبادی هایی با جمعیت 8 هزار نفر می زیستند و در چین فلاحتی، به سال 1940 تقریباً 90 درصد مردم روستانشین بودند. با رشد صنایع ماشینی، نسبت ساکنین شهر و ده تغییر کرد.»[8]
توسعه صنعتی همچنان موجود شهرهای صنعتی عظیم کنونی شده است و دشواری های فراوانی برای جامعه ها پیش آورده است. شهرهای بزرگ پر از ازدحام کنونی از طرفی بر دامنه آسایش و آزادی انسانی افزوده اند، و از سویی محدودیت ها و فشارهای گوناگون به بار آورده اند.
تراکم جمعیت، کثرت وسائل رفت و آمد و فراوانی کارخانه ها و عوامل دیگر، هزاران نوع گرفتاری به بار می آورد. گروه های انسانی مشابه بتدریج طی یک پویش و جریان کند گذر و با اسکان در دهکده ها و با پیشرفت تکنولوژی و ابزارها و ساخت سازمانی در هزاران سال پیش به جامعه پیچیده تری تغییر یافتند. این امر پدیدآور دومین سطح عمده سازمان انسانی یعنی جامعه فئودالی یا جامعه ماقبل صنعتی متمدن شد. در اینجا است که برای کشت غلات معین و محصول زیاد، خوراک مازاد بوجود آمد که از نظر تهیه انرژی زیستی بدن غنی بود و می توانست مدتی طولانی نگهداری و انبار شده و نیز در خوراک دام ها بکار رود. خوراک مازاد هم پدیدآور تخصصی شدن در کار شد و هم طبقات اجتماعی را پدید آورد، چراکه می توانست اولا به اسکان جمعیت کمک کرده، از کوچ و حرکت به دنبال شکار جلوگیری کند و ثانیا ایجاد مبادله کند. این جریان به بسیج رهبری منظم و متشکل نیروی انسانی در توسعه و نگهداری نظام های آبیاری (که به افزایش بیشتر محصول انجامید) منجر شد. علاوه بر تکنولوژی پیشرفته، بعد از سطح جامعه قومی، دو عامل دیگر برای ظهور شهرها ضروری بود، یکی نوع ویژه ای از سازمان اجتماعی که با آن محصول مازاد کشاورزی – که در اثر پیشرفت تکنولوژی تولید می شود می توانست جمع آوری، نگهداری و توزیع گردد. همین دستگاه نیز می توانست نیروی کار لازم را برای ساختان های عظیم الجثه مثل بناهای عمومی، باروهای شهرها، و نظام های آبیای بسیج و متشکل کند.
شهر از آغاز به عنوان سکونتگاه متخصصان، منبع مستمر نوآوری و بدعت گذاری بوده است. درواقع ظهور شهرها دگرگونی های اجتماعی و فرهنگی را خیلی زیاد تسریع کرد چنانکه انقلاب شهری از نظر اهمیت با انقلاب کشاورزی که قبل از آن رخ داد و با انقلاب صنعتی که در دنباله آن بود مساوی است.
جریان تکامل شهری فقط در رابطه با تکامل متوازی تکنولوژی و سازمان اجتماعی (بویژه سیاسی) می تواند بدرستی مورد تعبیر و تفسیر قرار گیرد. مساعد شدن مراکز نوآور شهری برای توسعه پیشرفت های تکنولوژیکی خود باعث گسترش بیشتر شهرها می شد.
انقلاب صنعتی تغییرات ژرفی در زندگی شهری پدید آورد. امروز در بعضی از ممالک بیشترین ساکنان را شهرنشینان تشکیل می دهند. نزدیک به 80 درصد از مردم انگلستان در شهرها زندگی می کنند. انقلاب صنعتی هم چنین در جغرافیای شهری و سازمان شهری تغییرات اساسی پدید کرد. شهر صنعتی با سیاست نظام طبقاتی، ظهور آموزش عمومی، ارتباطات جمعی و تغییر محل سکنای نخبگان از مرکز شهر به حومه متمایز و مشخص می شود.
6-2-1 مشکلات شهرنشینی دنیای معاصر
با دیدی کلی به مسائل، ریشه ای ترین مسئله شهرها در دوران معاصر – بویژه جهان سوم – تمرکز فزاینده جمعیت در شهرها و گسترش فیزیکی شدید محدوده های شهری است. درنتیجه این روند، شهرنشینی دنیای معاصر بخصوص در جهان سوم دچار مشکلات جدی شده است که اهم آنها را می توان به شرح زیر فهرست کرد.
الف) موج گسترده مهاجرت روستایی
ب ) شهری شدن فقر
ج) سوء تغذیه و بیماری در شهرها
د) کیفیت پایین و غیرقابل قبول محیط زیست
ه) کمبود کمی و کیفی مسکن
ر) کمبود شدید تأسیسات و زیرساخت های شهری
3-1 پدیده شهروندی
1-3-1 تعریف فرهنگ[9]
به نظر فرهنگ گرایان، فرهنگ به عنوان یک الگوی زندگی با فرآیندهای اکتسابی و نسبتا ثابت عامل تغییرات جامعه و شکل دهی تفکرات و نگرش هاست. با توجه به این که فرهنگ پدیده ای انسانی است، دارای کارکردهای هویتی و اجتماعی است.
تاکنون بیش از 600 تعریف از فرهنگ به عمل آمده است که برخی از آنها ارتباط نزدیکی با شهر و فرهنگ شهری دارند، برخی از این تعاریف به قرار زیر است.
1- فرهنگ مجموعه ای از دستاوردهای مادی و معنوی انسان است و توسط گروه های اجتماعی شکل می گیرد و در حافظه جامعه ذخیره می گردد.
2- فرهنگ، الگویی فضایی است که به تدریج در درون اعضای جامعه نفوذ کرده و آنان را شکل می دهد.
3- مجموعه ای از الگوهای تفهم، تفکر و کنش انسانی است که با الگوی زیستی انسان تناسب دارد.
4- مجموعه ای از هنرها و ادبیات، حقوق اساسی، نظام های ارزشی، آداب و رسوم و اعتقادات، عناصر اصلی فرهنگ را تشکیل دهند.
5- فرهنگ بیانگر مجموعه ای از ارزش ها، ایدئولوژی ها و تمدن ها است. در هر بخشی از شهر، فرهنگ بخشی اساسی آن را از لحاظ هویت شهری و منطقه ای تشکیل می دهد. لذا فرهنگ الگویی است که نظام شهری را شکل می دهد و متناسب با آن ارزش ها، هنجارها، اهداف و وسایل لازم را برای شهروندان فراهم می سازد. در این راستا، وظیفه جامعه شناسی شهری این است که از طریق فرهنگ بتواند الگوها و مدل های شهری را توضیح دهد.
6- روابط و کنش متقابل بین جوامع و فضاها و شکل گیری هویت ها به عهده فرهنگ است. از این رو، بدون تأثیر آن، توسعه معنا ندارد و اگر توسعه ای در کار باشد، توسعه ای خنثی است.
7- فرهنگ را اساس جامعه یعنی نیاز شکل می دهد و ریشه در پدیده های اجتماعی دارد. درنتیجه، پدیده ها نیز با نیازهای اجتماعی مشخصی ارتباط دارند که با رفع آنها پدیده های جدید ظهور می کند. این رابطه بین نیاز و پدیده را می توان بدین صورت ترسیم نمود.
8- فرهنگ، نیاز پایه و اساس تمام پدیده ها در جوامع انسانی است.
در این راستا است که هویت انسانی شکل می گیرد. افراد در بستر فیزیکی که قرار می گیرند با علم به منابع و ذخایر بالقوه ای که دارند، در استفاده بهینه از آن سعی می کنند و راه آینده را می گشایند. در خلال هزاران سال جوامع به طرق مختلف و مناسب ادامه حیات داده اند. آنها نیازهای ضروری را تا حد رضایت تأمین و بر حسب منابع جغرافیایی و وسایل فنی سعی کرده اند فرهنگ جدیدی را متناسب با نیازهای خود بسازند.
شهر در فضای فرهنگی پیشرفت می یابد و متناسب با آن، توسعه هماهنگ انسان ها بطور موفقیت آمیز خصوصا در زمینه نحوه گذران اوقات فراغت فراهم می گردد.
الگوی فرهنگ گرا روابط مناسب بین فرهنگ و سیاست شهری را مطرح می کند و با توجه به بستر فرهنگی سعی در ارائه شیوه های مناسب سیاست شهری دارد. فرهنگ گرایی ماهیت فرهنگی ارزش ها را بیان می کند و باعث پیشرفت سیاست فرهنگی شهر و زمینه ساز برنامه ریزی های شهری با الگوهای مختلف می گردد.
2-3-1 تعریف فرهنگ شهری[10]
فرهنگ و شهر دو پدیده مکمل هستند. هر کدام دیگری را تکمیل و بدون دیگری نیز معنا و مفهوم ندارد. به عبارت دیگر هر دو، همه پدیده های انسانی شهر را تکمیل می کنند.
همانطور که اشاره کردیم شهر صورت است و فرهنگ محتوای آن، می توان گفت که شهر جسم و فرهنگ روح آن است. یکی جنبه خارجی و دیگری جنبه داخلی آن است. شهر می تواند مکان فرهنگی، مرکز تجاری و جایی باشد که انسان ها را در خود جذب می کنند. شهر پدیده ای فرهنگی، روانشناختی، اجتماعی و زیستی است. در این راستا می توان اظهار داشت که شهر محل تجمع روان ها و فرهنگ ها است و از این رو شهر به عنوان موجودی زنده تلقی می شود که دارای روح است. به طور کلی، این روح ها و حالات را می توان در فرهنگ شهر خلاصه نمود.
اولین انگیزه شهر، گردهم آوردن انسان ها و فراهم آوردن شرایط با هم بودن است. شهر وسیله ای است برای ارتقاء فرهنگی و اجتماعی. بنابراین شهر وسیله ای وحدت بخش برای پیوند افراد شهری از طریق فرهنگ می باشد.
شهر نه تنها با فرهنگ و نیازهای مربوط به اسکان، هویت می یابد بلکه فرهنگ نیز ویژگی های بخش های مادی (تمدن) و غیرمادی (روانی، فکری، اخلاقی و ...) خود را از شهر می گیرد. فرهنگ های گوناگون رفتارهای مختلف را موجب می شود. زیرا فرهنگ جایگاه مهمی در زندگی شهر داراست و به عنوان یک هویت، عامل همبستگی اجتماعات محلی و فعالیت های اقتصادی شهروندان محسوب می شود.
3-3-1 تعریف شهروندی[11]
شاید یکی از مهم ترین مفاهیمی که با کلمه شهر رابطه بسیار نزدیکی دارد و ابعاد اجتماعی و سیاسی آن نیز پررنگ تر است واژه شهروندی است. مفهوم شهروندی در متون جامعه شناسی، حقوقی و سیاسی امروز اهمیت بسیاری یافته است. این مفهوم گذشته از بار اجتماعی و سیاسی خود دارای بار حقوقی نیز هست که توجه سازمان های بین المللی حقوق بشر را به خود جلب کرده و موضوع بسیاری از اعلامیه ها و دعاوی مطرح در سازمان ملل قرار گرفته است. در مقابل هویت غیراکتسابی انسانی که هر موجود بشری از بدو تولد آن را داراست، هویت شهروندی درواقع هویتی قراردادی و اکتسابی است که در درجه اول با عضویت در واحدی سیاسی به نام دولت – ملت (کشورهای امروزی) حاصل می شود و با خروج از آن نیز زایل می گردد.
مفهوم شهروندی دارای سابقه ای طولانی است و ریشه در دولت شهرهای یونانی دارد.
این مفهوم در طول تاریخ توسعه یافته است به گونه ای که در دولت – ملت های امروزین معنای گسترده تری را به خود اختصاص می دهد. در درجه اول شهروند به کسی گفته می شود که عضو واحد سیاسی مشخص به نام کشور است و دارای حقوق مدنی، سیاسی و اجتماعی است. این عضویت همان هویت مدنی فرد را ه وجود می آورد.
توسعه مفهوم شهروندی ناشی از توسعه دامنه حقوق افراد به عنوان شهروند است. اگرچه شهروند به هر یک از اعضای دولت – ملت های متفاوت اطلاق می شود اما محتوای شهروندی بر مبنای حقوقی که آنها دارند، از دولتی به دولت دیگر متفاوت است. بدین ترتیب شهروندی مفهومی گسترده تر از شهرنشینی دارد چراکه مشخصه شهرنشینی تنها زندگی در شهر به عنوان واحد جغرافیایی است ولی شهروندی همه ساکنان یک کشور را– که واحد ملت را تشکیل می دهند – شامل می شود.
4-3-1 توسعه تاریخی پدیده شهروندی و نظریه ارسطو[12]
تکوین و توسعه تاریخی پدیده شهروندی در هر سه شکل ارتباطی آن (در ارتباط با جامعه سیاسی و دولت / جامعه مدنی و حوزه عمومی / نظام جامعه ای و نظام های اقتصادی،سیاسی، حقوقی، فرهنگی جامعه) دارای یک پیشینه تاریخی بلندمدت (از دولت شهر آتن در یونان باستان تا امپراطوری روم باستان و قرون وسطی در غرب) و یک پیشینه تاریخی کوتاه مدت (از رنسانس تا عصر روشنگری در سده 18 و دوران تاریخی معاصر در سده 20) است. نمودار 1 : توسعه تاریخی شهروندی در جامعه مدرن
2- بسیج منابع در زمینه آگهی ها
و سازماندهی
5- فشارهای اقتصادی و نظامی در زمینه کار تکنولوژی و اقتصاد
6- شیوه های تولید اقتصادی و روابط تجاری و مخاطرات مالی
3- توسعه جنبش های اجتماعی و احزاب سیاسی (کارگری، دانشجویی،
زنان و ..)
4- رشد نظام های رفاهی
(بهداشت خدمات اجتماعی
تأمین اجتماعی، آموزش خدمات)
9- شکل بندی
- نظم های سیاسی و حکومتی
- نظم های لیبرال و کثرت گرا
- نظم های سنتی و صنفی گرا
- نظم های سوسیال دموکراتیک
8- رشد وضعیت های اقتصادی اجتماعی (تحقیق و توسعه مدیریت رشد اقتصادی باز تولید)
7- کنترل های اقتصادی
و نظامی
+
+
+
1- تمرکز جمعیت در کارخانجات صنایع شهرها و مناطق شهری
پیشینه تاریخی بلند مدت شهروندی را باید در خاستگاه آغازین آن یعنی دولت شهر آتن در یونان باستان (سده 5 ق . م) سراغ گرفت در این دولت شهر (olisity state) به گفته ارسطو به جز بردگان، بیگانگان و زنان، کودکان و سالخوردگان) تمامی دیگر ساکنان آتن شهروند (polites sitizen) محسوب می شدند و در شورای مدیریت دولت شهر عضویت داشتند.
صفات ماهوی شهروندی در دولت شهر آتن دو چیز بود :
شهروند به عنوان عضوی از جامعه سیاسی و شهروندی به عنوان عضوی از هیأت حاکمه سیاسی با فروپاشی دولت شهرهای یونانی و امپراطوری روم باستان، رگه های شهروندی در حد نخبگان سیاسی و اشراف محدود می شود و توده مردم نقش مهمی در جامعه سیاسی نداشتند. با زوال امپراطوری روم باستان (سده 3 میلادی) و به موازات آن استقرار قرون وسطای مسیحی، نقش شهروندی هم چنان کم رنگ است. طی هزاره قرون وسطی و توأم با شکل گیری فرماسیون فئودالیزم، رعیت (serf) به جای شهروند (citizen) جلوه گر می شود و نظام ارباب رعیتی (serfdom) به جای نظام شهروندی (citizenship) می نشیند و شهروندی دولت شهر جای خود را به بندگی کلیسا و پاپ می دهد. استقرار مجدد نظام شهروندی باید منتظر شکل گیری رنسانس (سده 15 میلادی)، روشنگری و انقلاب فرانسه (سده 18 میلادی) و پیدایش جامعه مدرن می ماند. این تحولات حوزه جدیدی را برای تحقق آزادی های فردی و حقوق سیاسی شکل داد که حوزه عمومی نامیده شد. این حوزه حائل میان دولت و حوزه خصوصی زندگی افراد است و در آن تصمیم گیری های جمعی از طریق مشارکت های فعالانه شهروندان در شرایطی آزاد و برابر صورت می گیرد. نظریه شهروندی در دولت آتن را می توان در نظریه سیاسی ارسطو – که حقیقتاً اولین صورت بندی نظری از مفهوم پدیده شهروندی را ارائه داده است- ملاحظه کرد.