گروه عقب مانده های شدید:
هوش بهره این گروه بین 26 تا 50 برآورد شده توانائیهای آنان همانند کودک 3 تا 7 ساله است. این گروه قادر به فراگیری انجام امور ساده می باشند، تا حدودی از عهده ی کارهای شخصی خود برمی آیند.قادر به حل مشکلات خویش نیستند.کودکانی که هوشبهره 50 دارند،اگر در کلاسهای ویژ ه قرار بگیرند، شاید به کندی چند کلمه خواندن یا نوشتن بیاموزند .از نظر عاطفی متغیر و مقابل مخالفت دیگران عصبانی می شوند .حالت تهاجمی دارند. آتش سوزی و قتل در این افراد زیاد دیده می شود;به آنها کودکان نیمه وابسته می گویند که به جمع آوری نقاشی ،عکس و تمبر ها علاقه زیادی دارند.
اثر عقب ماندگی ذهنی بر خانواده
به محض تشخیص عقب ماندگی ذهنی در نوزاد والدین دچار دیسترس می شوند. برخی کودک را نمیپذیرند. گرچه این طرد کردن مدت طولانی دوام ندارد معمولا تشخیص پس از سال اول گذاشته می شود. والدین مجبورند امید ها و انتظارات خود را تغییر دهند که گاهی باعث افسردگی طولانی والدین همراه با احساس گناه و شرم و خشم می شود. تعداد کمی کودک را نمیپذیرند. در حالی که بقیه در مورد مشخصات سایر فرزندان شدیدا احساس می شوند.
سرانجام اکثر والدین تطابق پیدا میکنند. این والدین نیازمند حمایت طولانی مدت هستند.
● مشکلات هیجانی و رفتاری
▪ واکنش ها به وقایع استرس زا
واکنش آنان مشابه افراد عادی است. با این حال آنان دیسترس را بیشتر در رفتار خود نشان می دهند تا در کلمات. تحریک پذیری , آژیتاسیون ترس یا رفتار های دراماتیک ممکن است نشانه یک اختلال حاد استرس باشد. همیشه باید این نکته را در نظر داشت که گاهی این واکنش به یک بیماری جسمی تشخیص داده نشده است.
▪ مشکلات رفتار
این مشکلات , نسبت به کودکان عادی در سنین بالاتری رخ داده و بیشتر طول میکشند گرچه طی زمان بهبود می یابند.بسیاری از عقب ماندگان ذهنی, پرفعالیت و حواس پرت تکانشی (impulsive) هستند. مشکلات جدی تر عبارتند از خود آزاری و رفتار های اوتیسمی( مثل فعایتهای تکراری بی هدف و استرئو تایپی خم شدن به عقب جلو کوبیدن سر به دیوار). این مشکلات جدی در عقب ماندگان ذهنی شدید شایعتر است( ۴۰% کودکان و ۲۰% بزرگسالان). در تعداد کمی از بیماران رفتار های تهاجمی به حدی شدید است که احتمال آسیب به خود بیمار و مراقبت وی وجود دارد که به آن رفتار های چالشی برانگیز (challenging) میگویند.
▪ تظاهرات بالینی:
نمای کلی عبارت است از کاهش کارائی در همه انواع کار های هوشمندانه مثل یادگیری, حافظه کوتاه مدت, استفاده از مفاهیم و حل مشکل. گاهی یک عملکرد بیشتر از بقیه مختل میشود مثل زبان
● عقب ماندگی ذهنی خفیف: ۷۰-۵۰
۸۰ درصد افراد عقب ماندگی دهنی در این گروه هستند. از نظر ظاهری طبیعی هستند و نقایص حسی و حرکتی آنان خفیف است. بنابراین عقب ماندگی ذهنی آنان تا شروع مدرسه تشخیص داده نمیشود. در سنین بزرگسالی می توانند زندگی مستقلی داشته باشند. گرچه در مواردی مثل خانه داری, اشتغال و مواجه با موقعیت های استرس زا نیازمند کمک
هستند.
چرا کودکان عقب می افتند ؟
عقب ماندگی ذهنی را نمی شود یک بیماری به حساب آورد . این مشکل می تواند عارضه ای از یک اختلال دیگر باشد . در واقع علت های ایجاد نارسایی ذهنی در یک کودک را به 3 دسته تقسیم می کنند : عوامل پیش از تولد ، عوامل هنگام تولد و عوامل پس از تولد .
حدود 30 تا 40 درصد عقب ماندگی های ذهنی کودک به دلیل نقایص ژنتیکی است . این روزها همه می دانند که ازدواج های فامیلی خطر بروز نقایص نهفته ژنتیکی را بالا می برد . پس ، ازدواج های فامیلی را می شود در راس علت های مربوط به پیش از تولد برشمرد . بارداری بالای 35 سال هم شانس بروز اختلالات کروموزومی و به خصوص سندرم داون ( منگولیسم ) را که عقب ماندگی ذهنی یکی از پایه های ثابت آن است ، بیشتر می کند . مصرف داروهایی که روی رشد و تکامل جنین اثر می گذارند هم از دیگر علت هایی است که می توان مطرح کرد . عفونت های مختلف مثل سرخچه و سیفلیس در مادر باردار ، عدم تطابق خون مادر و جنین دیگر بیماری های مادر مثل دیابت ، فشار خون بالا و کم خونی را هم می توان به فهرست علت های پیش از تولد اضافه کرد .
اما عواملی که هنگام تولد کودک را تهدید می کند و وقوع آنها ممکن است در آینده باعث مشکلات ذهنی کودک شود عبارتند از : تولد پیش از موعد یا به اصطلاح نارس بودن نوزاد ، صدمات ناشی از زایمان و به خصوص نرسیدن اکسیژن کافی به نوزاد در هنگامی که از کانال زایمان عبور می کند ، خطر این مورد اخیر ، در زایمان های سخت یا زایمان هایی که به صورت غیر اصولی و به وسیله افراد غیر متخصص انجام می شود . بیشتر است که البته خوشبختانه در سال های اخیر در کشور ما این گونه زایمان ها به حداقل رسیده اند .
مسمومیت هایی مثل مسمومیت با سرب ، بیماری های عفونی سیستم اعصاب مثل مننژیت و انسفالیت و بالاخره حوادث و سوانح هم از علت هایی هستند که پس از تولد کودک را تهدید می کنند و نارسایی ذهنی می تواند متعاقب هر یک از آنها ایجاد شود .
عقب افتادگی یعنی کم هوشی ؟
اما واقعا عقب افتادگی ذهنی یعنی چه ؟ برای پاسخ به این پرسش . شاید بهتر باشد اول با تعریف هوش آشنا شویم . توانایی فرد برای یادگیری و درک مفاهیم ، هماهنگی و سازش با محیط ، به کار بردن قضاوت و استدلال صحیح و پیدا کردن راه حل منطقی در مواجهه با مشکلات ، همان چیزی است که ما در یک کلمه به آن هوش می گوییم .
برای تشخیص معلولیت ذهنی و این که فرد در چه درجه ای از عقب ماندگی ذهنی قرار دارد ، بهترین معیار ، تعیین بهره هوشی یا همان IQ است . بر اساس تعریف ، بهره هوشی یعنی نسبت سن عقلی فرد به سن واقعی او که البته در عدد 100 ضرب می شود . به عبارت دیگر ، اگر توانایی ذهنی یک فرد متناسب با سن او باشد ، بهره هوشی او 100 است ؛ اگر سن عقلی اش بیشتر باشد ، بهره هوشی او بالای 100 و اگر کمتر باشد بهره هوشی اش زیر 100 ؛ اما سن عقلی یک فرد را چطور می شود اندازه گیری کرد ؟ روانشناسان آزمون های مختلفی برای این کار ابداع کرده اند . روانشناسان عقب ماندگی ذهنی افراد را با توجه به میزان بهره هوشی آنها به این صورت طبقه بندی می کنند :
بهره هوشی 50 تا 70 ( عقب ماندگی ذهنی ضعیف ) ، 85 درصد آموزش پذیر ، بهره هوشی 35 تا 49 ( عقب ماندگی ذهنی متوسط ) ، 10 درصد آموزش پذیر . بهره هوشی 20 تا 34 ( عقب ماندگی ذهنی شدید ) 3.4 درصد آموزش پذیر بهره هوشی زیر 20 ( عقب ماندگی ذهنی عمیق ) مطلقا آموزش ناپذیر .
کودکانی که از نظر ذهنی دچار عقب ماندگی هستند مثل دیگر کودکان هم سن و سال شان مراحل طبیعی رشد ذهنی و روانی را بر اساس سن تقویمی شان نمی گذرانند ؛ مثلا یک کودک عقب مانده ذهنی آموزش پذیر ممکن است از نظر تقویمی 6 سال تمام داشته باشد اما از نظر ذهنی مطابق یک کودک 3 تا 5/4 ساله باشد .
چطور نگذاریم عقب بیفتند ؟
چطور باید از بروز این مشکل جلوگیری کرد ؟ واقعیت این است که بعضی چیزها دست ما نیستند اما تا آنجا که در کنترل ماست . می توانیم با رعایت برخی مسائل کاری نکنیم که برای یک عمر هم خودمان و هم جامعه را وادار به پرداخت هزینه ای کنیم ؛ هزینه ای که پرداخت آن اصلا آسان نیست .
یک بار دیگر فهرست عوامل ایجاد کننده عقب افتادگی ذهنی را مرور کنید : اولین اصل ، پرهیز از ازدواج های فامیلی است . توجه به سلامت و تغذیه مادران باردار هم نکته دوم است ، البته این توجه نه از آغاز دوران بارداری و نه حتی از چند ماه پیش که باید از دوران کودکی و نوجوانی دختران آغاز شود . مراقبت های دوران بارداری و زایمان زیر نظر پزشک و در مراکز مجهز هم اصل دیگری است که باید رعایت کرد .
کودک عقب مانده ذهنی در برابر ناکامیها و شکستها سخت کم طاقت است، و برنامه آموزشی او می بایست به گونه ای تهیه و تنظیم گردد که با مختصر سعی و تلاشی که از خود نشان می دهد با موفقیت مواجه گردد و این بهترین کار مربی است و مربی واقعی کسی است که به تلاش شاگردش بها بدهد و نه به صرف محصول و نتیجه کار او. در ادامه مقاله بهشتیان روی زمین سعی داریم شما را هر چه بهتر با دنیای این کودکان دوست داشتنی آشنا کنیم تا بیشتر ، از نیازهای نهفته آنها به عنوان یک انسان مطلع شوید. کودک عقب مانده ی ذهنی، اندوخته ی فراوانی از تجارب ناکام دارد، کمتر تشویق و ترغیب شده است و نیازمند تشویق و ترغیب و کوششهای موفقیت آمیز است. او تنبیه فراوان شده است (اعم از تنبیه بدنی و یا تنبیه عاطفی و روانی) و تنبیه آفت رشد و شکننده ی اعتماد به نفس و خودپنداری اوست.
پس بر ماست که از تنبیه او بپرهیزیم و او را مقصر در کم توانی هایش ندانیم. کودک عقب مانده ی ذهنی، کارها را کم کم و جزیی تر می آموزد و انجام می دهد، نباید از او انتظار توفیق سریع و ناگهانی داشته باشیم. او همیشه نیازمند تمرین و تکرار در زمینه های مختلف یادگیری و انجام کارهاست. به نقاط ضعف او بیشتر توجه شده است تا به ابعاد قوی تر وجودش، چه بهتر که ما ارتباط آموزشی مان را با او از نقاط مثبت و یا با توانمندی هایش برقرار نماییم. کودک عقب مانده ذهنی، بازخورد یا نگرش مثبتی به خود، اطرافیان و جهان هستی ندارد و بالطبع بسیاری از رفتارهای او ناشی از همین نگرش است. لذا ایجاد نگرش مثبت و مفید در وی نسبت به خود و کارهایش امری است بسیار مهم وضروری.