انقلاب صنعتی و ظهور ماشین
انقلاب صنعتی - این پدیده سده نوزدهمی که از انگلستان به راه افتاد و سراسر دنیا رافراگرفت - به درستی پیامد مستقیم جهان بینی دوران ماشین بود. درباره این رخداد بزرگ تاریخ بشر کتابهای بی شماری نگاشته اند. همه ویژگیهای انقلاب صنعتی ریشه در اندیشه و جهان بینی دوران ماشین دارد. انقلاب صنعتی درپی مکانیزه کردن کارها بود که در آن دومفهوم کار و ماشین برجسته اند. برپایه آموزه دوران ماشین هر چیزی - ازجمله کار - رامی توان به کوچکترین جزءها یا اتم تجزیه کرد. هر اتم از دو خاصیت و حالت برخورداراست : جرم و نیرو )انرژی (، از این رو در دوران انقلاب صنعتی کار را هم کاربرد نیرو برماده به منظور ایجاد دگرگونی در آن تعریف می کردند.
اگر یک صندلی را در اتاق جابجا کنیم ، موقعیت آن را تغییر داده ایم . این انجام دادن کار است ، زیرا با بکارگیری نیرو حالت صندلی را دگرگون ساخته ایم . چنانچه برای ایجادگرما زغال را بسوزانیم ، این هم انجام کار است ، زیرا با بکارگیری نیرو بر زغال آن را تغییرداده ایم .
ماشین چیست ؟ هر چیزی که کاربرد نیرو بر ماده را ممکن سازد، ماشین به حساب می آید. در دبستان به ما یاد داده اند که سه گونه دستگاه )ماشین ( اصلی وجود دارد و همه دستگاههای دیگر از آنها ترکیب می شوند: اهرم ، چرخ و محور و سطح شیب دار.
یک آچار پیچ گوشتی را درنظر آورید که از یک نوک )سطح شیب دار(، دسته که شامل چرخ و محور است ، و میله ای که نقش اهرم را دارد، تشکیل می شود.
چالش بزرگ در انقلاب صنعتی یافتن راههای >افزودن ماشین به کار< - مکانیزه کردن کارها - بود. در اینجا نیز اندیشه تجزیه به میدان آمد و مردم کوشیدند تا کار را به کوچکترین عنصرهای آن بخش کنند. تحلیلگر بزرگ صنعتی فردریک تیلور - عنصر کاررا چنین شرح داده است : ساده ترین وظیفه ای )KSAT( که در یک زمان تنها یک نفر بتواندبدان بپردازد. سفت کردن یک پیچ - نمونه ای مناسب است ولی از جا بلندکردن یک میز052 کیلویی چنین نیست .
بدینگونه کارها به عناصر کوچک و ابتدایی بخش شدند تا مکانیزه کردن آنها عملی شود. البته همه کارها مکانیزه نشده اند، زیرا در مواردی فناوری لازم را نداریم و در برخی دیگر هم انجام کار با نیروی انسانی ارزانتر تمام می شود. بنابراین بخشی از کارها را به ماشین و بخشی دیگر را به انسانها سپرده ایم . سپس بنابه قانون تجزیه وتحلیل عناصر کارماشینی و انسانی را در شبکه ای گردآورده ایم که دستاورد آن را فراورده )محصول (می نامیم . شبکه های یادشده را کارخانه می گوییم .
خطوط تولید و مونتاژ پیامد مستقیم دیدگاه مکانیزه کردن کارها هستند. از این واقعیت دونکته مهم آشکار می شود: یکی اینکه اگر بجای اندیشه تجزیه ای به گونه ای دیگرمی اندیشیدیم ، راه انجام کار هم به روشی دیگر منتهی می شد. دوم اینکه با تقسیم کارمیان ماشین و انسان ، انسان را هم گونه ای ماشین انگاشته ایم . جداسازی طبیعت کار ازجنبه انسانی آن ما را با کار بیگانه کرده است ، و این مهمترین مساله جامعه های امروزی است .
سپیده دم دوران نظام گرایی
انقلاب صنعتی جنبه های فناورانه دوران ماشین را به خوبی پیاده کرد ولی همزمان بذر مساله هایی در آن پاشیده شد که بسیار پیچیده بودند و جهان بینی موجود توان حل آنهارا نداشت .
چالشهای دوران ماشین
یکی از مسائل دشوار ناشی از اندیشه >علت و معلول < این بود که مفهوم بی اختیاری و نبود انتخاب را با خود داشت و همه چیز را در گروه علتهای ازپیش تعیین شده می دانست . این مساله پیچیده بیش از 003 سال حوزه فلسفه غرب را به خود سرگرم کرده بود. تنها در سالهای آغازین سده بیستم است که نغمه هایی از وجود >اراده آزاد< انسانی درمیان فیلسوفان طنین انداز شده و خلاف آن را دون خلقت انسانی قلمداد کرده اند.مساله پیچیده دیگر از کشف دانشمند جوان آلمانی ورنر کارل هیزنبرگ در سال 3291آشکار شد. در آن زمان دانشمندان بر این باور بودند که اتمها از دو بخش جرم و نیرو)انرژی ( تشکیل شده اند. هیزنبرگ کشف کرد که در یک زمان نمی توان میزان جرم ونیروی اتم را با هم اندازه گرفت . این کشف اصل شناخت پذیری جهان را به سختی زیرسوال برد و در سراسر دهه های 0291 و 0391 موردبحث داغ فیلسوفان قرار داشت .پرسشهایی که در زمینه اراده آزاد و شناخت پذیری جهان مطرح گردید، پایه های جهان بینی دوران ماشین را به لرزه انداخت . ولی انتشار اندیشه های پیشگامان در دهه های 0491 و 0591 بود که تیشه نهایی را بر ریشه اندیشه های دوران ماشین فرود آورد. دوکتاب >سیبرنتیک < نوشته نوربرت وینر)4791()2( و >نظریه عمومی نظامها< نوشته لودویگ فن برتالنفی )4591()3( آغازگر اندیشه نظام گرایی و خاموش کننده شمع زندگی دوران ماشین شدند.
پیدایش اندیشه نظام گرایی
چرا مفهوم نظام گرایی بر اندیشه دوران ماشین برتری یافت ؟ پاسخ را باید درویژگیهای نظامها جستجو کرد. هر نظام یک کل است که از دو بخش یا بیشتر تشکیل شده است . کل نظام دارای خاصیتی است که هیچ کدام از بخشها به تنهایی دربردارنده آن نیستند. برای مثال : خودرو را درنظر آورید. خاصیت اصلی آن توان جابه جا کردن مردم است . هیچ یک از قطعات خودرو - چرخ ، جعبه دنده ، کاربراتور و... - به تنهایی ازتوانمندی یادشده بهره مند نیستند. از سوی دیگر، همین که یک نظام را پاره پاره کردیم ،ویژگی تعریف شده خود را از دست می دهد. اگر یک خودرو را اوراق کنیم - هرچند همه قطعه ها موجود و دردسترس باشند - دیگر خودرویی دراختیار نداریم . مفهوم خودرو ازحاصل جمع قطعات آن درست نمی شود بلکه نتیجه >ارتباطهای دوسویه <)NOITCARETNI( آن بخشهاست . به هم آمیختن )سنتز( درست در قطب مخالف تجزیه )آنالیز( قرار دارد.به کمک تجزیه می توان از چگونگی کارکرد یک نظام پرده برداشت . بنابراین تجزیه به ما دانش کار یا دانایی را عرضه می دارد. از سوی دیگر به هم آمیختن )سنتز( نشان می دهدکه چرا نظام اینگونه که هست کار می کند. برای مثال : می دانیم که در انگلستان خودروهااز سمت چپ خیابان آمدوشد می کنند و فرمان خودرو در سمت راست اتاق راننده قراردارد. حال اگر دهها خودرو انگلیسی را تجزیه و اوراق کنیم ، نمی توانیم دلیل این کار رابفهمیم . زیرا توضیح این مساله بیرون از خودرو و در عملکرد آن نهفته است .کتابی به بازار آمده که دربردارنده یکی از علتهای احتمالی رانندگی انگلیسیها از سمت چپ است . در این کتاب آورده اند که سلحشوران )شوالیه های ( انگلیسی همواره در سمت چپ جاده ها حرکت می کردند تا در رویارویی با دشمنان احتمالی دست راستشان برای شمشیرکشی و مبارزه آماده تر باشند. این عادت به طرز رانندگی خودروها نیز کشیده است .آمریکائیان از تجربه دیدار سلحشوران در زره های نقره ای در جاده های خود محروم بوده اند. از این رو طراحی خودروهای آنان ویژگی انگلیسیها را ندارد. از سوی دیگرخودروهای آمریکایی در آغاز برای شش سرنشین طراحی می شدند. چنانچه دهها خودروآمریکایی را تجزیه و اوراق کنید، دلیل این گزینه را به دست نمی آورید. پاسخ را بیرون ازخودروها و در جامعه آن روز آمریکا می توان یافت که میانگین افراد هر خانواده اش 6/5نفر بود. رفته رفته و با کاهش شمار خانواده های آمریکایی به 2/3 نفر، اندازه خودروها نیزکوچکتر گردید. نظام گرایی بیش از تجزیه بر به هم آمیختن تکیه دارد.
گسترش گرایی در برابر کاهش گرایی
در دهه 0691 در غرب پدیده ای ظهور کرد که نشانه افزایش علاقه مندی مردم به نظام گرایی بود. جوانان حتی هنرمندان بنام همچون گروه بیتلز)6( به گستردگی به دینهای شرقی بویژه بودایی روآوردند و کتاب >GNIHC|I پرآوازه ترین بخش NEZ بودایی < باشمارگان سرسام آور چاپ و عرضه می شد. جوانان گروه گروه به هندوستان و چین سفرمی کردند تا از نزدیک با آموزه های دینهای شرقی آشنا شوند. این جوانان که نسل پس ازجنگ جهانی دوم و بارآمده در سازمانهای نظام گرا بودند، اندیشه خدای شرقی را که کل هستی و نه جدای از جهان آفریده خود است ، بیشتر می پسندیدند. در اندیشه دوران ماشین انسانها جدا از وجود خداوند و آفریدگانی مستقل هستند. ولی در اندیشه نظام گراهریک از ما بخشی از وجود باریتعالی هستیم - از اوییم و به سوی او بازمی گردیم .
تاثیر گسترش گرایی بر اندیشه علت و معلولی
گذار از اعتبار اندیشه علت و معلولی چگونه رخ داد؟ در سال 8981 آرتور سینگردانشجوی برجسته دانشگاه هاروارد و شاگرد پروفسور ویلیام جیمز فیلسوف نامدارآمریکایی مقاله ای انتشار داد که به انقلابی ترین مقاله قرن شهرت یافته است . سینگر دراین مقاله نشان داد که علم را بیش از یکصد سال گول زده اند. او از خوانندگان خود پرسیده بود که آیا فراهم بودن یک دانه بلوط به راستی امکان به وجود آوردن یک درخت بلوط رافراهم می آورد؟ خود پاسخ داده بود که به رغم ضروری بودن آن دانه ، در بسیاری شرایطاین کافی نیست . یک دانه بلوط سرگردان در آبهای اقیانوس چگونه می تواند به درخت بلوط تبدیل شود؟
سینگر نشان داد که رابطه علت و معلولی تنها راه رسیدن به واقعیت نیست و راههای فراوان دیگری هم وجود دارد. واقعیت دووجهی نبوده بلکه چندوجهی است و بستگی به شرایط بررسی دارد. وی مثالی بدینگونه آورده است : تصور کنید که میهمانی ازسرزمینی دیگر بر شما وارد شده است . ظرف میوه را که به او تعارف می کنید یکی رابرمی دارد و با شگفتی می گوید >این دیگر چیست ؟< شما پاسخ می دهید پرتقال و کارد رابرداشته آن را از بلندا به دو نیم می کنید. میهمان دو دایره خواهد دید. همسرتان به اتاق وارد می شود و با دیدن صحنه ، می پرسد چرا پرتقال را این چنین نصف کرده اید؟ شما پس از چشم غره رفتن - و برای دوری از جنگ افروزی - پرتقال دیگری برمی دارید و این بار ازپهنا به دو نیم می کنید. چشم انداز درون میوه بسیار دیگرگونه خواهدبود.
اندیشه نظام گرایی و کسب کار
تا پیش از جنگ جهانی اول ، بیشتر کسب وکارها را صاحبان سرمایه اداره می کردند.صاحب شرکت ، به وجودآورنده ، و مدیر همچون خدایی در قلمرو خود حکومت می کرد.از قانون کار و بیمه های اجتماعی خبری نبود و تنها هدف هر کسب وکار - همچون یک ماشین - ایجاد منافع برای صاحب شرکت به حساب می آمد. رخداد رکود بزرگ در آغازدهه 0391 شرکتها را به سرمایه هایی بیش از آنچه از دست صاحبان ساخته بود، نیازمندساخت . جنگ جهانی دوم نیز که مردان را روانه جبهه های نبرد کرد، بخش بزرگی از زنان را به دنیای کسب وکار آورد. حرکتهای درخواست حقوق اجتماعی بیشتر و آزادی برای زنان ، خیزش نسلهای جوان و تنشهای برخاسته در کشورهای جهان سوم سبب شد تامدیران و رهبران کسب وکارها با گرفتاریهای گوناگونی روبرو شوند که دست کم در سه جبهه مشخص بودند: نیازها و خواستهای خود سازمان و شرکت ، گرفتاریهای عملیاتی وکاری ، و توجه به محیط - نظام بزرگتری که کسب وکار در آن جریان داشت . از همه مهمتراینکه منافع و خواست هر سه نظام با همدیگر برخورد داشتند.این گرفتاریها تا به امروز ادامه دارند. ما همچنان کسب وکار را ترکیبی از نیروهای جداگانه - موجود زنده و ماشین - می دانیم . این اندیشه شاید چندان نادرست یا ناپسندنباشد. ولی مشکل از آنجا ناشی می شود که ما با موجودات زنده نیز همانند ماشین رفتارمی کنیم . از آنان می خواهیم تا برای ادامه زندگی ، بی حدومرز رشد کنند. درست این است که کسب وکارها را - همانگونه که به راستی هستند- نظامهای اجتماعی بدانیم . آنها نه موجودات زنده و نه ماشین ، بلکه هرکدام یک نظام هستند. هرچه کسب وکارها را با این چشم نگریسته و بهتر بشناسیم ، بیشتر در پیشبرد چرخه ها و الگوهای رفتاری شکل دهنده نظام خبره و پیروز می شویم .
ارتباطات در دوران نظام گرایی
دوران ماشین انقلاب صنعتی را به عنوان بازوی فنی در کنار خود داشت . یار و یاور دردوران نظام گرایی چه خواهدبود؟ پاسخ به این پرسش دوباره ما را به دنیای سده نوزدهم می کشاند - آنجا که کار را کاربرد نیرو بر ماده به منظور ایجاد دگرگونی در آن تعریف می کردند. نیروی برق از سالهای 0581 ولی در قلمرو بسیار محدود مورد بهره برداری قرارگرفته بود. با گسترش بهره گیری از نیروی برق در انجام کار، مساله اندازه گیری مطرح گردید. نیروی برق نادیدنی و لمس آن بسیار خطرناک است . بنابراین ، می بایست دستگاههایی بدین منظور اختراع و ساخته شوند. از اینجا اهم متر، میتر، کنتور و مانند آن به وجود آمدند.جالب اینکه دستگاههای یادشده به مفهوم کلمه ماشین نیستند، زیرا عمل کاربرد نیروبر ماده و ایجاد دگرگونی در آن را انجام نمی دهند. هدف آنها اندازه گیری داده ها - دریافت و نمایش اطلاعات - است . دستگاههای تلگراف ، رادیو، تلفن ، تلویزیون و دیگردستگاههایی نیز که از آن پس به میدان آمده اند به معنای واقعی ماشین نیستند