تحقیق مقاله نقش مسیحیان عرب در گسترش نفوذ فرهنگی غرب به دنیای عرب

تعداد صفحات: 267 فرمت فایل: word کد فایل: 9860
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: علوم اجتماعی و جامعه شناسی
قیمت قدیم:۳۸,۰۰۰ تومان
قیمت: ۳۴,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله نقش مسیحیان عرب در گسترش نفوذ فرهنگی غرب به دنیای عرب

    چکیده

    در دوره معاصر جهان عرب بویژه مقطع زمانی سالهای 1800 تا 1950 میلادی یکی از واقعیتهای غیر قابل انکار، نقش ادبا و فرهنگ سازان مسیحی عرب در تولید، توزیع مفاهیم ومضامین و رواج برخی مکاتب ادبی و نیز انتقال فرهنگ غربی از این راهها به جهان عرب است. کاوش در سه سطح عرصه ها و زمینه های فرهنگی از جمله نهادهای فرهنگی، مجامع ادبی و نیز شناخت قالب ها و ساختارهای ادبی نشان می‌دهد: پدیده سلطه گرایی غرب نسبت به شرق و بویژه کشورهای عربی که اولین حوزه نفوذ و مداخله غرب به شرق بوده، واقعیتی انکار ناپذیر است چنانچه از چالشهای عمیقی بویژه در جریان جنگهای صلیبی میان کشورهای اروپایی و مسلمانان حوزه مدیترانه جریان داشته است. اما از آغاز دوره رنسانس و پس از انقلاب صنعتی این رویارویی به جای آنکه شکل دینی و ایدئولوژیک داشته باشد حیثیتی توسعه طلبانه و سلطه خواهانه داشته است از آن پس زوال امپراتوری عثمانی به عنوان بهترین ساختار سیاسی اجتماعی در میان جوامع اسلامی- عربی که در اثر دو عامل ضعف و سستی درونی ساختار این امپراتوری و اقتدار اروپاییان حاصل آمد، ما حصل سالهای طولانی مبارزه فرهنگی، نظامی و سیاسی دول استعمارگر بوده است که در حوزه فرهنگی، شناخت قالبهای ادبی همچون شعر، نثر، داستان، نمایشنامه، موسیقی و سرانجام پی جویی مضامین و مقاصد نهفته در این قالب ها بر پایه درک مکاتب و اسلوب ها و سبکهای تبلیغ شده از سوی غربیان یا حامیان داخلی آنها در کشورهای عربی در دو قرن پایانی هزاره دوم میلادی می تواند در شناخت حوزه وسیع، عمق تاثیر و نقش بسیار موثر عوامل واسط در انتقال، ترویج و یا اشاعه آموزه ها و ارزش های غربی در مجامع عربی سودمند باشد. در این میان هرچند در تاریخ معاصر عرب کم نیستند ادبا و نویسندگان مسیحی مسلک که در رویارویی با فرهنگ غربی بر هویت عربی خود تاکید کرده و به گونه ای وانمود کرده اند که عرب مسیحی هستند و نه مسیحی عرب اما حتی در میان این عده نیز به هر حال مسیحیت بعد اساسی هویت آنان بوده است و بی تفاوتی و بی‌توجهی آنان را نسبت به هجوم فرهنگ غرب به ارزشهای اسلامی که عنصر غالب در فرهنگ و ادب عربی می باشد، موجب شده است که حتی اگر فرض کنیم رویکرد آنها نسبت به فرهنگ اسلامی خصمانه و معارضانه نبوده است باز در گسترش اباحه‌گری بی تاثیر نبوده اند. با این همه این سخن بدین معنا نیست که در میان ادبای مسیحی عرب افرادی که با تلاش و کوشش خود به رشد و غنای فرهنگ جوامع عربی کمک کرده اند نادرند و باز این سخن بدین معنا نیست که ادبای مسلمان در انتقال فرهنگ غربی یا ترویج مکاتب، اسلوبها مضامین قالبها و ارزشهای غربی در آثار ادبی خود هیچگونه نقشی نداشته اند و باز این سخن منکر جنبه های مثبت و ارزشهای تمدنی و پیشرفتها و نوآوریها و دستاوردهای ارزشمند فرهنگ غربی نیست. در هر حال ادبای مسیحی عرب با بهره گیری از موسسات فرهنگی آموزشی و رسانه ای در دوره معاصر که عوامل نهضت ادبی قلمداد شده اند در گسترش فرهنگ غرب به جوامع عربی از طریق اشاعه ادبیات عربی موثر بوده اند.

    توزیع و گستره مکاتب و نحله های ادبی غربی در جوامع عربی از جمله عوامل موثر در ایجاد گفتمان های ادبی و فضا سازی برای تولید آثار ادبی در چارچوبه وارد شده از دنیای غرب بوده است. در این پژوهش نشان داده شده است که نقش مسیحیان عرب در گسترش نفوذ فرهنگی غرب به دنیای عرب قابل توجه و بسیار گسترده بوده و اگرچه در موارد بسیاری به عنوان تقویت کننده و ترویج دهنده و تسریع کننده انتقال فرهنگ غرب به دنیای عرب بوده اند اما از آن رو که اولاً همه جنبه های فرهنگ غرب منفی نیست و ثانیاً برخی از آنها بر هویت عربی خود تاکید داشته اند نقش مثبت و منفی مسیحیان عرب را در ادبیات معاصر عربی در پی داشته است به علاوه مسیحیان عرب از آن رو که شعر و داستان رواج و نفوذ فراوانی در میان خوانندگان و علاقه‌مندان جوامع عربی داشته است به صورت آگاهانه یا ناآگاهانه توجهی ویژه به این دو قالب داشته و مطالعه اثر مسیحیان عرب در بهره گیری از این دو قالب ادبی نشان دهنده تاثیر بارزتر و با حوزه و گستره وسیع تر شعر و داستان در چارچوب مورد پژوهش از سوی ادبای مسیحی عرب می باشد.

    کلید واژه ها: ادبای مسیحی، دوره معاصر، فرهنگ غرب، مکاتب، شرق شناسی

     

    مقدمه

    این تحقیق از یک مقدمه و چهار بخش تشکیل شده است که هر یک از بخش ها نیز به فصول مختلف و فصول نیز به مباحث متعدد تقسیم شده است.

    در بخش اول زمینه ها و عرصه های نفوذ فرهنگ غرب را بیان نموده ، نفوذ فرهنگ غرب را بر جوامع عربی از طریق تاثیر بر ادبیات عربی بررسی خواهیم کرد.

    همچنین نقش موسسات فرهنگی آموزشی و رسانه ای در دوره معاصر به عنوان عوامل نهضت ادبی و زمینه ساز الگوبرداری بی حد و مرز از ادبیات غرب در ادبیات عربی و در نتیجه نفوذ فرهنگ غرب در جوامع عربی را مورد بررسی قرار خواهیم داد. لازم به ذکر است نام «عرب» ،‌ملت های بسیاری را در بر می گیرد. ولی در این پایان نامه ، بیشتر به مصر و آن بخش از شام (یا به اصطلاح نویسندگان اروپایی «سوریه جغرافیایی» که امروزه به نام سوریه و لبنان شناخته شده است نظر خواهیم داشت.

    در این باره که چرا مصر و شام ، پیشگام جنبش عرب بوده اند در بخش نخست ، سخن خواهیم گفت.

    در بخش دوم مکاتب ادبی وارد شده در ادبیات عرب معاصر را مطرح نموده، خواهیم گفت توزیع و گسترش مکاتب ادبی غربی بر جوامع عربی از جمله عوامل موثر در ایجاد گفتمان های ادبی و فضا سازی برای تولید آثار ادبی در چارچوبه وارد شده از دنیار غرب بوده است.

    شایان ذکر است شناخت ادبیات معاصر عرب بدون شناخت ادبیات معاصر غرب غیر ممکن بوده و اثبات فرضیه های این تحقیق و نیز بررسی نقش مسیحیان در انتقال فرهنگ و ادبیات غرب به ادیات عرب بدون طرح مبانی نظری غرب و مکاتب ادبی آن ناممکن می نماید.

    در بخش سوم نمودها و جلوه های غرب گرایی در گرایش های نوین ادبیات عرب را بیان نموده ، به صورت اجمالی گرایش های نوین شعر و نثر را در دوره معاصر بررسی خواهیم کرد.

    همچنین در این بخش به این مساله اشاره خواهیم کرد که از دوره جاهلی تاکنون، این چنین تاثیر پذیری ادبیات عرب از ادبیات و فرهنگ دیگر بی سابقه بوده و بیشترین تاثیرپذیری چه در قالب و شکل و چه در محتوا و مضمون متعلق به این دوره است به گونه ای که قافیه، بحر، سبک ،‌نحو، عروض و … قدیم در حد چشمگیری از بین رفته و از سوی ادبای معاصر مطرود می گردد.

    در بخش چهارم به مهمترین تاثیرات و نمونه های تاثیر گذاری برخی از ادبای مسیحی معاصر عرب بر ادبیات معاصر خواهیم پرداخت.

    همچنین خواهیم گفت مسیحیان عرب از آن رو که شعر و داستان رواج و نفوذ فراوان  در میان علاقمندان جوامع عربی داشته است. به صورت آگاهانه یا ناآگاهانه توجهی ویژه به این دو قالب داشته اند.

    در این بخش همچنین به نقش مسیحیان در به وجود آمدن شیوه های نقد جدید و نگارش تاریخ ادبیات ،‌نحو،‌قاموس و…. در دوره معاصر به سبک غربی اشاره خواهیم نمود.

    همچنین به تاثیر پذیری مسلمانان از مسیحیان عرب و نیز تاثیر پذیری آنان از فرهنگ غرب خواهیم پرداخت.

    از زحمات استاد فرزانه جناب آقای دکتر طالبی استاد راهنمای این پایان نامه که این نوشته را بارها ، سرتاسر از روی دقت و دلسوزی مطالعه نمودند ونکته های سودمندی را برایم یادآور شدند و راهنمایی کردند بسیار سپاسگزارم.

    از استاد محترم جناب آقای دکتر شمس آبادی استاد مشاور تشکر می نمایم و از زحمات مدیر محترم گروه زبان و ادبیات عربی ، جناب آقای دکتر اکبری و سایر اساتید محترم گروه  قدردانی می کنم.

                   

    بخش اول:

    ریشه ها و زمینه های تاریخی نفوذ فرهنگ

    غرب بر جوامع عربی

     

     
    پیشگفتا ر

     

    تبادل میان فرهنگ ها ، از جمله واقعیت های غیر قابل انکار تاریخی است . از زمان شکل گیری تمدن های باستانی در کنار رودخانه های  بزرگ در چین و خاور میانه و یونان وروم ارتباط فرهنگی همزمان با تبادلات اقتصادی و سیاسی ، شکل دهنده بخش مهم و ماندگاری ازتاریخ حیات فرهنگی بشر بوده است . اگرچه تأثیرات هریک از تمدنها به یک اندازه نبوده و یا دیر پایی این تأثیر ها به یک میزان نبوده است ، ولی آنچه مسلم است این که تمدن بشری میراث مشترک تاریخ حیات بشر و محصول نبوغ ، تلاش و کوشش همه دانشمندان ، اندیشه وران ، ادیبان و سخنوران است که هر یک در دوره ای خاص و به فراخور توان ، حال و مقام خود بر غنای میراث فرهنگی بشری افزوده اند .

    در باره تاریخچه و ریشه های نفوذ واحد فرهنگی و جغرافیایی که امروز به نام غرب شناخته می شود بر مجموعه مشرق زمین ، تا کنون پژوهش ها و آثار بی شماری به رشته تحریر در آمده است . یونان باستان به عنوان مهد شکل گیری تمدن غربی با فلسفه ، هنر و شعر حماسی خود که برخی از آثار آن دوران هنوز اعتبار خود را حفظ کرده‌اند تأثیر غیر قابل انکاری بر تمدن شرقی داشته است . صد البته جهان شرقی این تأثیرات را با افزودنی ها و الحاقاتی به غرب باز تابانده است .

    مورخان آغاز نهضت ترجمه در قرون اولیه اسلام را به فرزند یزیدبن معاویه نسبت می دهند که علاقه وافری به ترجمه و برگرداندن کتب یونانی داشت . به دنبال اوج گیری نهضت ترجمه آثار یونانی و اسکندرانی به تدریج زمینه های شکل گیری فلسفه اسلامی فراهم آمد . اما در صحنه ادب و هنر نیز تبادل فرهنگی میان ایران و یونان ، میراثی را فراهم آورد که دستگاه حکومتی امویان و عباسیان از آن بهره ها بردند . به ویژه دردوره عباسیان بهره گیری از الگوی حکومتی ایرانی از یکسو و حمایت از ترجمه آثار یونانی برای ترویج فلسفه در برابر شریعت اسلامی باعث بسط نفوذ سیاسی ایران وتأثیر فرهنگی یونان بر دستگاه عباسی شد .

    اگرچه در ایران مقاومت های زیادی در برابر فرهنگ عربی و نه اسلامی صورت گرفت و با شاه کار فردوسی یعنی شاهنامه زبان فارسی حفظ شد ، اما در دیگر فتوحات عباسیان در خاور میانه و شمال آفریقا و حتی اندلس نفوذ زبان عرب فراگیر شد .

    در این میان نکته در خور توجه آن است که به دنبال جنگ های داخلی در یونان باستان و افول فلسفه و تمدن یونانی ، برخی از مهمترین اندیشمندان یونان به همراه مسیحیان اندیشمند در اسکندریه یعنی شهری که اسکندر مقدونی در مصر بر پاکرده بود به احیای فلسفه به سبک جدید پرداختند .

    مکتب فلسفی که اندیشمندان این دوره به ویژه تحت تأثیر و با نقش آفرینی بزرگان مکتب نو افلاطونی بویژه افلوطین شکل داده اند ، زمینه های اولیه پیوند مسیحیت با فلسفه را فراهم آورد. میراث به تدریج از اسکندر یه به حران و انطاکیه منتقل شد و از آن جا به بغداد ، یعنی مرکز خلافت اسلامی راه پپدا کرد . فارابی اندیشمند بزرگ ایرانی با اقتباس و شرح آثار ارسطو به ویژه فن شعر ، از یک سو از استادان مسیحی خود و از سوی دیگر از ترجمه آثار یونانی به یادگیری فلسفه یونانی البته با قرائت نو افلاطونی و اسکندرانی آن پرداخت . مقصود از این مطالب آن است که جغرافیای تبادل فرهنگی ایران و یونان و حکومت عباسی با فرهنگ مسیحی باز شناسانده شود .

      در قرون وسطی عمدتاً این فلاسفه واندیشمندان اسلامی بودند که برغرب سایه انداختند . ابن رشد فیلسوف بزرگ اسلامی منشأ عقلی گرایی درقرون وسطی غرب محسوب می شود « دانشمندان عرب به عنوان ناقل فکر باستانی برای مغرب زمین قرون وسطی الهام بخش عمده بودند . جهان غرب کتب اعراب و شرح و تفسیر آن ها را مورد بهره بر داری قرار داد »[1]

    با وجود تأثیر پذیری پیدا و پنهان مهمترین اندیشمندان قرون وسطی از اندیشمندان اسلامی ، آغاز جنگ های صلیبی و از دست رفتن فتوحات امپراتوری اسلامی در اندلس و اسپانیا عرصه را به روالی معکوس مبدل ساخت . جنگ های طولانی صلیبی اوج بر خورد تمدن اسلامی – مسیحی درطول تاریخ شمرده می شود .

    شک نیست که این بر خورد ها به همراه خود نزاع های فکری فرهنگی و ادبی را نیز به دنبال داشته و نگرش جهان اسلام را به اروپا و فرنگ و درمقابل رویکرد دنیای غرب را به جهان اسلام تحت تأثیر قرار میداده است . با وجود این آغاز دوران جدیددر اروپا وزوال حاکمیت کلیسا و نیز پیدایش مدرنیته ، اقتدار جهشی غرب را در بعد علمی ، سیاسی و نظامی موجب شد . استعمار کهن در شکل فتح سرزمین ها و کشور ها از سوی استعمار گران اروپایی تاریخی تلخ را رقم زد که غارت میراث اقتصادی ، فرهنگی و ادبی جهان اسلام را درپی داشت .

    با این همه نمی توان از تأثیر یکسویه وسراسر مغرب زمین و مدرنیته بر فرهنگ ، تمدن ، ادب و هنر اسلامی سخن نگفت . مسلم آن است که هر فرهنگی در تبادل وداد و ستد با دیگر فرهنگ ها غنا ، محتوا و بالندگی پیدا می کند ، اما آن جا که فر هنگ، سیطره نظامی و استیلای اقتصادی را در چارچوب استعمارکهن و نوین دنبال می کند نمی توان از تبادل فرهنگی به مفهوم واقعی کلمه سخن گفت .

    اگر امروزه با گسترش پدیده جهانی سازی شاهد اوج گیری دوباره و فراگیری گسترده غربی سازی جهان در همه شئونات فرهنگی ، هنری و جلوه های زندگی هستیم ، اما نقطه آغاز جدی این حرکت را باید پس از انقلاب فرانسه و به گونه ای پس از آغاز استعمار کهن از طریق فتح و اشغال سرزمین ها و ترویج فرهنگ و تمدن غربی جستجو کرد . در این میان نقش مسیحیان سرزمین های عربی مهم و اثر گذاربوده است که به طور مستقل یا به نیابت از هم کیشان اروپایی خود به گونه ای عرصه های ادبی و هنری را برای اشاعه تفکر و فرهنگ غربی مسیحی و سکولار مورد بهره برداری قرارداده اند .

    نکته دیگر، آن که زوال نوآوری ،‌رکورد ،‌رخوت، عقب ماندگی و انفعال در جامعه عربی پویایی و تحرک را ا زادب عربی گرفته بود که این موضوع  بی گمان در فراهم شدن شرایط تاثیرپذیری از مضامین غربی در قالب شعر ، داستان ،‌نمایشنامه ، و… موثر است. ضمن آن که تا قبل از انقلاب صنعتی نیز کشور های شرقی از پیشرفت درخور توجهی در زمینه های علوم و فنون برخوردار بودند ، اما انقلاب صنعتی و قبل از آن آغاز کشور گشایی های امپراتوران اروپایی بود که موازنه دیرین را به هم زد و زمینه سیطره سیاسی فرهنگی دول اروپایی را فراهم آورد .

    می توان گفت : جلوه های تولید ادبی ورسانه های فرهنگی در جهان عرب در طی دو قرن پایانی هزاره دوم میلادی روز به روز گسترش بیشتر یافت و این همه عرصه ای را فراهم آورد که روشنفکران مسیحی به نمایندگی و نیابت از هم کیشان خود از فرنگ به این موج دامن زنند .

    در فصل های یآینده به طور مشخص برخی از پدیده های فرهنگی مدرن را که از طریق آن ها ارزش ها و فرهنگ غربی به دنیای عرب وارد شد ، بررسی می کنیم .  در این میان نقش مستشرقان غربی را که تأثیری دوسویه داشته اند ، برجسته تر و مفصل تر تشریح خواهیم کرد .

    فصل اول :

     عوامل نهضت ادبی

     

     
               عربان از زمان واژگونی دستگاه عباسیان به دست مغول (سال 656 هجری), استقلال سیاسی خود را از دست داده بودند  و خاصه از زمان تسلط عثمانی هر چند هویت قومی آنان تا اندازه‌ای در جمع اقوام تابع عثمانی محفوظ ماند، لیکن دیگر بطبع غرور و هوشیاری دیرین را نداشتند. بدین جهت برای عربانی که در قرن سیزدهم هجری بر سر آن شدند تا همزبانان خود را از این ناهوشیاری دیرپای در آورند, مشکل اصلی آن بود که نخست مبانی تمایز عرب را از مسلمانان دیگر بازنمایند, و به گفته نویسندگان امروزی عرب, هم‌زبانان خود را از «عروبه» یا عربیت خویش آگاه کنند. آنان برای این مقصود از تاریخ و فرهنگ و زبان عرب یاری گرفتند و مضمون اینها را به سلیقه خود تفسیر کردند, ولی اصول و مفاهیمی که برای بیان مسلک قومیت به کار بردند را از فرهنگ و فلسفه ناسیونالیسم غربی اقتباس کردند. اندیشه قومیت با این خصوصیات به دو صورت در میان عرب پدیدار شد: یکی به صورت مسلکی که هدفش یگانگی و استقلال هریک از اقوام عرب‌زبان یعنی مصری و سوری و لبنانی و عراقی و جز آنان بود, و این هدف از جنگ جهانی اول به بعد کم و بیش تحقق پذیرفته است. و دوم به صورت مسلک عامتری برای یگانگی همه مردمان عرب زبان که آرزویی دشوارتر است و هنوز برنیامده است.

     

    پیشگامی مصر

    نخستین ملتی که ناتوانی و انحطاط امپراتوری عثمانی را غنیمت شمرد وحتی پیش از آنکه روزگار تنظیمات آغاز شود جویای استقلال شد ملت مصر بود. واقعه‌ای که در این رهگذر به یاری مصریان آمد حمله ناپلئون به کشورشان در سال 1213/1798 بود و سرداری که از جانب سلطان سلیم سوم عثمانی به دفع حمله ناپلئون گماشته شد, همان محمدعلی پاشا بود. محمدعلی که در اصل از مردم آلبانی بود, از آشوبی که در پی خروج فرانسویان درگرفت بهره جست و خود فرمانروای مصر شد, و اگرچه بظاهر پیوند رسمی مصر را از سلطان عثمانی نگسست و سلطان نیز مقام او را به نام خدیو مصر به رسمیت شناخت, در عمل مصر را از تابعیت عثمانی بیرون آورد. «او که سوداهای دورودراز در کشورگشایی داشت و به روایتی می‌خواست همه عربان را در مملکتی واحد به زیر فرمان خود در آورد.»[2] خواه به تقلید از کارهای سلیم سوم و محمود دوم و خواه به تقلید از آنچه بطور غیرمستقیم از فرانسویان می‌دانست اصلاحات بزرگی را در زندگی اداری و اجتماعی مصر آغاز کرد: دولتی متمرکز و نیرومند پدید آورد, رسم اجاره مالیات را لغو کرد تا رعایا فقط به گماشتگان دولت مالیات بپردازند, سازمان‌های آبیاری بنیاد کرد, فرآورده‌های کشاورزی را به اجبار از برزگران خرید و به بهای گران به صادرکنندگان بیگانه فروخت, بیشتر واردات کشور را به انحصار دولت در آورد, نخستین صنایع را بنیاد کرد, کارخانه‌های ساخت غرب را به مصر آورد.»[3]

    «چنان نبود که همه کارهای محمدعلی به سود مصریان در آید, زیرا هرچند سیاست عمومی او سبب شد که مصر خود را از بند فرمانبرداری سلطان عثمانی برهاند, لیکن در عوض به حوزه نفوذ مالی و اقتصادی اروپاییان و بعدها به اسارت استعماری انگلستان در آمد. نیز روش‌های خودسرانه و سخت‌گیرانه او و گماشتگانش بسیاری از کشاورزان را از مایه معاش خود محروم کرد و هزاران تن از ایشان را به سرزمین‌های بیگانه گریزاند.»[4]

    «با این همه, بنیادگذاری صنایع و پیشرفت بازرگانی صنایع و پیشرفت بازرگانی, تا اندازه‌ای بر آسودگی و نیرومندی شهرنشینان افزود و در محیط بالنسبه پیشرفته‌ای که در قاهره و اسکندریه پدید آمد, زمینه باروری نیز برای اندیشه‌های نو آماده شد.»[5]

    وضع شام

    در بلاد شام_ یعنی در سرزمینی که امروز سوریه و لبنان و فلسطین و اردن را دربر می‌گیرد_ از آغاز قرن نوزدهم تحولاتی روی داد. نظام اجتماعی از دیرباز در مرحله خانخانی به سر می‌برد و اختلاف‌های قومی و کیشی بر شدت آن می‌افزود. ولی در این دیار نیز ورود سرمایه‌های خارجی یکی از عوامل مهم دگرگونی اوضاع شد. بازرگانان اروپایی در هر فرصتی از راه مدیترانه به شهرهای کرانه شام می‌آمدند. انقلاب صنعتی و نیاز اروپا به بازارهای تازه مهم , انگیزه دیگری برای مسافرت به آن سامان گشت.

    در اینجا نیز مصریان , یهودیان ، ارمنیان و یونانیان علاوه بر اروپاییان فعالیت‌های بازرگانی را در دست داشتند, لیکن تفاوت مهم آن با مصر, وجود جامعه بزرگی از مسیحیان بود که نفوذ غرب و ورود غربیان را به سود خود می‌دانستند, زیرا بدین‌ترتیب گذشته از منافع مادی, پناهگاهی در برابر فشار مسلمانان عرب و ترک به دست می‌آورند, حتی هنگامی که بازرگانان اروپایی به سبب ناامنی محیط و الزام پرداخت باج به ممالیک مصر و امکان حمل‌ونقل بازرگانی از راه دماغه امیدنیک در جنوب افریقا شام را ترک گفتند, قدرت و اهمیت بازرگانان مسیحی غیرعرب بیشتر شد, چون خود جای اروپاییان را گرفتند. و اما آنچه پای دولت‌های غربی را به شام باز کرد. وجود همان مسیحیان عرب و جز عرب بود که از اواخر قرن هیجدهم خود را زیر حمایت دولت‌های غربی قرار دادند, یا این دولت‌ها از روی ریا و دغل, خویشتن را حامی آنان اعلام کردند. بدین‌جهت هرگاه مسیحیان از دست مسلمانان, به راست یا دروغ, ستمی می‌دیدند از دولت‌های غربی یاری می‌خواستند و برای مداخله در امور داخلی شام به دست آنان بهانه می‌دادند».[6]

    ولی مسائلی که در برابر روشنفکران سوری و لبنانی آن روزگار وجود داشت, با آنچه در مورد روشنفکران مصری وجود داشت. در مصر قرن سیزدهم مشکل اصلی آزادی‌خواهان و روشنفکران, کوشش در راه رهایی سرزمینشان از سلطه اقتصای و سیاسی اروپاییان بود. در شام, برعکس, بیشتر روشنفکران و نویسندگان خود به جامعه مسیحی عرب تعلق داشتند که نزدیک به یک سوم جمعیت آن زمان شام  را تشکیل می‌داد. بعلاوه مساله اصلی برای مسیحیان عرب و سخنگویانشان, متفاوت در برابر فشار مسلمانان و خاصه زور و ستم عثمانی بود.

    «یاری جستن از دولت‌های غربی هر چند این مشکل را در زمان‌های بحرانی بطور موقت آسان می‌کرد, لیکن چاره‌ای دوراندیشانه نبود, چون سبب می‌شد که مسلمانان در حق مسیحیان بدبین‌تر شوند و آنان را به خیانت و همدستی با بیگانه متهم کنند. به این دلیل برخی از پیشوایان فکری جامعه مسیحی عرب مصلحت آن دیدند که در کوشش‌های خود از عوامل پراکندگی و دشمنی میان مسلمانان و مسیحیان بپرهیزند و بیشتر به روی وجوه یگانگی و همکاری دو گروه تکیه کنند.»[7]

    «آنچه در شام آن روزگار, مایه پراکندگی مسلمانان و مسیحیان عرب می‌شد سیاست و دین بود و آنچه ایشان را به هم نزدیک می‌کرد, فرهنگ و ادب عرب. بدینسان نخستین کسانی‌که برای بیدارکردن وجدان قومی عرب کوشیدند از میان مسیحیان عرب برخاستند. مردانی چون بطرس بستانی و ناصیف یازجی وابراهیم یازجی و نوفل نوفل وسلیم نوفل و میخائیل شحاده و سمعان کلهون و جرجس فیاض و رسلان دمشقیه و بسیار کسان دیگر که به احیای زبان و ادب عرب و پیشرفت علوم و فنون در میان عرب زبان همت گماشتند, ولی هنوز در این مرحله, در نوشته‌ها و گفته‌های چنین کسان از استقلال و یگانگی سیاسی عرب سخنی به میان نمی‌آمد»[8]. بعدها کسان دیگر بودند که چه از میان مسیحیان و چه مسلمانان عرب (و بیشتر مسلمانان) بر بنیاد کاران پیشگامان جنبش فرهنگی عرب, مسلک قومیت یا ملت‌پرستی عرب را به معنای سیاسی امروزی آن بنا کردند.

    بیداری عرب که به شکل سیاسی خود در ظرف نیم قرن اخیر بیشتر در جنبش وحدت‌طلبی عرب تظاهر یافته, نتیجه به هم پیوستن سه جریان فکری بوده است:

    نخست پیروی از تمدن غرب ؛

    دوّم تجددخواهی دینی؛

    سوم میهن پرستی مصری .

    یکی از مبلغان یگانگی عرب در میان نویسندگان مصری به نام صنوع در یکی از نخستین سخنرانی‌هایش در پاریس به شنوندگان عربش گفت: «من به همگی شما اعراب عشقی یکسان دارم, زیرا همه فرزندان مغرب و تونس و طرابلس و مصر و شام, به پیوند زبان عربی با هم یگانه‌اند و ملتی یگانه و بزرگ را تشکیل می‌دهند.»[9]

    انگیزه این روش صنوع بی‌گمان همان ملاحظه‌ای بود که در مورد مسیحیان سوریه و لبنان نیز یاد کردیم, یعنی علاقه به همکاری و تفاهم مسیحیان و یهودیان با مسلمانان عرب که بیش از بند و بست با دولتهای اروپایی محیطی امن برای اقلیت‌های مذهبی در میان عرب‌زبانان این سرزمینها ایجاد می‌کرد. به همین جهت صنوع در برخی از مقالاتش مسلمان مصر را به تساهل در حق یهودیان و مسیحیان مصر فراخوانده است.

    «زین نورالدین زین استاد ایرانی تبار دانشگاه آمریکایی بیروت نوشته است: 

    «قصد رهبران عرب برای احراز استقلال ملی, به سبب برنامه «ترک‌سازی» ترکان جوان, انگیزه‌ای نیرومند پیدا کرد که در استوارتر شدن آن موثر شد. به جرات می‌توان گفت که این سیاست ملی و نژادی ترکان جوان بود که اخگر قومیت عرب را برافروخت.»[10]

    از سوی دیگر, وضع خاص مسیحیان عرب در سوریه و لبنان از میانه‌های قرن نوزدهم به بعد نیز به گسترش جنبش وحدت‌خواهی یاری می‌کرد, زیرا این مسیحیان از ستمی دوانه رنج می‌بردند, هم بعنوان اهل ذمه, مقامی پست‌تر از مسلمان داشتند و حتی مسلمانان گاه آنان را به دیده دشمن می‌نگریستند و هم مانند عامه سوریان محکوم استبداد عثمانی بودند. «کشتار مسیحیان لبنان در سال 1860 و دخالت فرانسه در آن سرزمین و نیز اعلام خودمختاری لبنان در 1861 ،‌تا جنگ جهانی اول ، لبنان را پناهگاه تمدن غربی و دژ مقاومت مسیحیان عرب در برابر فشار سلطان عثمانی مبدل کرد. چون ستم عثمانی شدت گرفت گروه‌های بسیاری از مسیحیان عرب به آمریکای شمالی و جنوبی و مصر مهاجرت کردند ولی آن شماری که باقی مانند برای آنکه بتوانند در برابر عثمانیان ایستادگی کنند و در ضمن روشی در مبارزه پیش گیرند که از پشتیبانی هر چه بیشتر اعراب مسلمان نیز برخوردار باشد, ندای یگانگی عرب را سر دادند.»[11] قبول فکر یگانگی مستلزم آن بود که همه عربان, خواه مسیحی و خواه مسلمان در راه احیای نیروی عرب اختلافهای مذهبی و فرقه‌ای را فدا کنند. پیداست که چنین وضعی مسیحیان را از تنگنای سیاسی خود می‌رهانید.

    چون وجه مشترک اعراب مسلمان و مسیحی, زبان و فرهنگ عرب بود مسیحیان وحدت طلب نیز ادب و زبان عرب را ارج بسیار می‌نهادند و به همین دلیل, رهبری نخستین مرحله جنبش عرب برای یگانگی, از اواسط قرن نوزدهم تا نخستین دهه قرن بیستم, با ادیبان و نویسندگان و شاعران بود. ولی در قرن بیستم رهبری به دست مردان سیاسی افتاد که بیشتر برای برانگیختن احساسات مردم و سازمان دادن به پیکار آنان و بهره‌گیری از رقابت دولتهای بزرگ و گاه بند و بستهای پنهانی با آنها می‌کوشیدند.

    واقعیت آن است که هم جریانهای ادبی و فکری و هم گرایش ها و جنبش های سیاسی در جهان عرب عمدتا محدود به مصر و شام بود و در دیگر جوامع عربی کمتر شاهد بروز و ظهور ادبا متفکران و مردان سیاسی جریان ساز بوده ایم. چرا که :

    1- در برابر انگیزه‌ها و عواملی که بطور بالقوه یا بالفعل به یگانگی عرب یاری می‌کرد, موانعی نیز بر سر راه یگانگی وجود داشت. نخستین مانع آن بود که دولت‌های عرب چون بتازگی پا گرفته بودند, به استقلال و هویت جداگانه خود سخت دلبستگی داشتند و با هر اقدامی که موجب تضغیف استقلال یا انحلال هویت آنها در اتحادی جامع می‌شد مخالفت می‌کردند.

    2-اختلاف فرهنگی و اجتماعی میان کشورهایی چون مصر و سوریه و لبنان و فلسطین از یک سو و کشورهایی چون عربستان سعودی و یمن و ماوراء اردن و عراق از سوی دیگر. در حالی که کشورهای دسته اوّل بر اثر تماس‌های پی‌درپی با غرب, به پذیرش اندیشه‌های نو رغبت فراوان نشان می‌دادند, کشورهای دسته دوّم هنوز درحالت ابتدایی و عشیره‌ای به سر می‌بردند و در نگاهداری نظام‌ها و سنت‌های فرتوت گذشته می‌کوشیدند.

    3- اختلاف‌سلیقه سیاسی کشورهای عرب . کشورهایی چون لبنان و سوریه به سبب تنوع ترکیب قومی و وجود اقلیت‌های گوناگون مذهبی در داخل مردم خود ناگزیر بودند که تا اندازه‌ای اصول دموکراسی و تعادل قوای سیاسی را در جریان‌های تصمیم‌گیری خویش رعایت کنند. حال آنکه در کشورهای دیگر, علاوه بر موانع اقتصادی و فرقه‌ای خاصی که از دیرباز بر سر راه دمکراسی وجود داشت, تسلط اکثریت یکپارچه سنی, کار برقراری حکومت‌های خودکامه را هموار می‌کرد.

    در اینجا ضمن اشاره به جریانهای ادبی و فکری (عمدتاً مصر و شام)، زمینه ها و عرصه های نفوذ فرهنگ غرب را بیان نموده، نفوذ فرهنگ غرب را بر جوامع عربی از طریق تاثیر بر ادبیات عربی بررسی خواهیم کرد.

    1- مدارس

    بیشترین نقش در پیشرفت علم از آن مدارس کشور های عربی بود ، که برخی از مهمترین کشورهای عربی را از این لحاظ بررسی می کنیم .

    1-1- لبنان

    مدارس به دو دسته تقسیم می شد :

    1- ملی ( مدارس وطنیه )

    2- مدارس خارجی ( مدارس اجنبیه )

    1- مدارس ملی: قدیمی ترین و مشهور ترین مدرسه ملی ، مدرسه عین ورقه است که در سال 1789توسط بطریرک یوسف اسطفان از « دیر» به مدرسه تبدیل شد . در این مدرسه زبان های سریانی ، ایطالیایی – لاتین و عربی همراه با علومی چون صرف ، نحو ، بیان ، عروض ، فصاحت ، منطق ، فلسفه و لاهوت ، حقوق و ... تدریس می گردید.

     

    «ازدیگر مدارس ملی می توان مدرسه معلم پطرس بستانی به نام المدرسه الوطنیه
    ( 1869 ) ، المدرسه البطریرکیه   متعلق به روم کاتولیک ( 1865 ) ، مدرسه الثلاثه الا قمار  وابسته روم ارتودوکس ( 1866 ) ، مدرسه مطران یوسف الدبس به نام مدرسه الحکمه
    ( 1865 ) که از آن طایفه مارونیه بود ، المدرسه الوطنیه الاسرائیلیه   ( 1874)و الکلیه العثمانیه الاسلامیه ( 1908 ) را نام برد .» [12]

     

    2- «قدیمی ترین و مهمترین مدرسه خارجی ، مدرسه اب بطرس مبارک اللبنانی به نام مدرسه عینطوره  ( 1734 ) می باشد که توسط یسوعیان اداره می شد.» [13]

    «همچنین مدرسه عبیه العالیه   ( 1847 ) که توسط دکتر کرنیلیوس فاندیک اداره می‌گردید . و مدرسه غزیر  ( 1847 ) که یسوعیان آن را بنا نمودند .

    پس از سال 1860 مدارس خارجی بسیار فراوان و متعدد گردید . از مشهورترین آنها الجامعه الامیرکیه ، والجامعه الیسوعیه  ( 1874 ) می باشد»[14] . «بعد از جنگ جهانی اول ، مدارس زیادی در لبنان شکل گرفت تا جایی که   وزارت معارف  تأسیس شد» [15]

    1-2- مصر

    «قبل از محمد علی پاشا ، تنها مدرسه مصر الازهر ( 971 م ، 361 ه ) بود . همچنین  مدرسه الطب ( 1826 ) که توسط دکتر کلوت بک اداره می گردید . و نیز مدرسه الاداره   که بعدها مدرسه الحقوق نام گرفت و مدرسه المعلمین  ، مدرسه الفنون والصناعات ، مدرسه دارالعلوم العالیه و الجامعه المصریه ( 1906 ) از مشهورترین مدارس مصر می باشند .»[16]

    1-3- سایر بلاد عربی

    « در سایر بلاد عربی تا زمان جنگ جهانی اول مدرسه وجود نداشت و پس از آن در سوریه  الجامعه السوریه   تأسیس گردید.»[17]

    2- روزنامه و مجلات

    2-1 مصر

    «مصر اولین خیزش گاه  روزنامه عربی است . الوقایع المصریه   در سال 1828 با نظارت رفاعه الطهطاوی منتشر گردید که همانند  العشا ره المصریه [18] و برید مصر  در زمان فرانسوی ها ، نمی توان در حال حاضر آن را روزنامه نامید» [19].

    2-2- لبنان

     

    «در حقیقت روزنامه ای که با مفهوم امروز آن مطابق باشد اول بار در لبنان چاپ گردید . السلطنه ( 1857 ) توسط اسکندر شلهوب ، در بیروت حدیقه الاخبار  (1858 ) توسط خلیل الخوری ،  در  پاریس  برجیس باریس  ( 1858 )  کونت، رشید الدحداح، در استانبول  الجوائب  ( 1860 ) توسط احمد فارس الشدیاق ،‌ نفیر سوریا  ( 1860 ) توسط معلم پطرس بستانی ، الجنه و سپس الجنان ( 1871 ) توسط پسر وی سلیم و نیزالبشیر  توسط آباء الیسوعیون  منتشر گردید جمعیت فنون اسلامی نیز در بیروت  ثمرات الفنون
     ( 1875 ) را چاپ نمود .»[20]

     

    3- چاپ و چاپخانه

    «اولین کتاب عربی که چاپ گردید ، کتاب الاورلوجیون  معروف به کتاب السواعیه  در باره کنیسه های مسیحیان بیزانس ( بیزنطیه ) بود .در ابتدای قرن شانزدهم آستانه صنعت چاپ را شناخت و نخستسن چاپ خانه بلاد عرب در دیر فرحیّا در لبنان درسال1610تأسیس گردیدکه کتابهای عربی رابا حروف کرشونی چاپ می نمود.»[21]

    «سوریه اولین کشور عربی است که کتابهارا با حروف عربی چاپ نمود . در سال 1702 در حلب الشماس عبدالله الزاخر  اولین قالب حروف عربی را ساخت و به عنوان نخستین کتاب مزامیر داود نبی   را چاپ نمود .» [22] 

    «الشماس عبدالله الزاخر در سال 1734 چاپ خانه ای در دیرالشویر  در لبنان تأسیس نمود . در سال 1753 در بیروت چاپ خانه القدیس جاورجیوس متعلق به روم ارتودکس ظهور یافت . سال ها بعد در مصر محمد علی مطبعه بولاق را ایجاد نمود ( 1821 ) .» [23]

     

    4-کتابخانه  

    «معروفترین آنها عبارتند از :  المکتبه الظاهریه   در دمشق ،‌ المکتبه الشرقیه   و مکتبه الامریکیه از  بیروت و المکتبه الخدیویّه  و المکتبه الازهریّه در مصر .» [24]

    5- انجمن های علی و ادبی  

    «اولین گروه علمی ادبی به نام الجمعیّه السوریّه در لبنان تشکیل شد . امروزه از مشهورترین گروه ها می توان  المجمع العلمی العربی  دردمشق و المجمع الملکی للّغه العربیه در مصر را نام برد . این گروه ها کمک فراوانی به تبادل نظر در میان اهل قلم نمود و زمینه تألیف ،‌چاپ و انتشار نوشته ها را بیش از پیش آسان نمود .[25]»

    6-ارتباط و تماس مستقیم با غرب

    «دوران جدید ادبیات عرب در مصر ، با غرش توپهای قاهره به دست ارتش ناپلئون آغاز گردید. ناپلئون بناپارت تنها به حمله نظامی اکتفا نکرد ، بلکه همراه خود گروهی از ادباء و فیلسوفان و پزشکان و صنعتگران و مخترعان را آورده بود.» [26] تا مغز مصریان را نیز به اشغال خود در آورد . فرانسوی ها با تمام توان می کوشیدند تا مصریان را شیفته و مجذوب خود گردانند . عبدالرحمن جبرتی ، مورخ معاصر ، که شاهد حمله فرانسه به مصر بوده ، نمونه هایی از این رفتارحیله گرانه فرانسویها را آورده است « اگر مسلمانی می خواست با فرانسویان ملاقات کند ، اورا از ورود به مهمترین مراکزخودبازنمی داشتند. بلکه با گشاده روئی و تبسم و اظهار شادی با او برخورد می کردند . خصوصاً اگر می دیدند که او آگاهی و استعداد خاصی دارد ، یا اینکه تمایل به علوم آنان پیدا کرده ، در آن صورت تمام محبت و دوستی خود را نثار او می کردند ،‌و انواع کتابهای چاپی و تاریخی .... را با تصاویر به او نشان می دادند و از شاهکار ها و پیشرفت های علمی کشورشان چیزهای محیر العقولی به او نشان می دادند » [27] همچنین  عکس العمل خنده آور مصریان را در برابر آزمایش شیمیایی ، که فرانسویان در مقابل دیدگان آنها انجام می دادند تا قدرت علمی خودرا به آنها نشان دهند، آورده است . « عجیب ترین چیزی که دیدم این بود که یکی از آنان .... مقدار کمی گرد سفید در داخل سندان قرارداد و به آرامی ضربه ای بر آن وارد کرد که صدای مهیبی به وجود آمد . ما ترسیدیم و آنان خندیدند » [28].

    اگر چه مصر مدت بسیار کوتاهی در اشغال فرانسویان بود ، ولی تأثیر آن برروح و اندیشه و شیوه زندگی آنان بسیار عمیق بود . مصریان سخت شیفته شیوه زندگی آنان شده بودند . خاور شناس انگیسی الگود ( Algood ) در این باره گفته است « تا مدتها شیوه اداره فرانسویان بر مصر ، وشیوه تفکر آنان بر طبقه تحصیلکرده مصری ، حاکم بود . تأثیری که حمله فرانسه در مصر در مدت سه سال و نه ماه به جای گذاشت ،‌بسی بیشتر از آن بود که در این مدت کوتاه رخ دهد . »[29]  

    در سال 1801 فرانسویان از مصر اخراج شدند . در سال محمد علی پاشا روی کار آمد و سلسله خدیویها را بنیان گذاشت . او می خواست ارتشی نوین و قوی به وجود آورد، و به خاطر آن اقدام به فرستادن هیأت های علمی به اروپا ، به ویژه فرانسه کرد. فرانسویان که فرصت تهاجم نظامی را از دست داده بودند ، دوست نداشتند فرصت تهاجم فکری را نیز از دست بدهند . لذا با گشاده رویی پذیرای هیأت های دانشجویی محمد علی پاشا شدند . «اولین گروه در سال 1829 به سرپرستی « مسیو جومار » فرانسوی و متشکل از 41 نفر به پاریس فرستاده شد . که مشهور ترین آنها فردی به نام رفاعه الرافع الطهطاوی بود.» [30] و «تا سال 1848 ،‌محمد علی پاشا یازده گروه دانشجویی به فرانسه فرستاد که افراد آخرین گروه را سلیمان پاشا فرانسوی انتخاب کرده بود » [31]اگرچه از سال 1847 تا 1863 ، جانشینان محمد علی شور وشوق اورا در ایجاد ارتباط با غرب و فرانسه را نداشتند ، ولی از سال 1863 که اسماعیل پاشا به حکومت رسید ، روند غرب زدگی و تماس مستقیم با غرب شتاب فزاینده ای به خود گرفت . زیرا اسماعیل پاشا سخت شیفته غرب شده بود و همیشه تکرار می کرد « ان مصر قطعه من اوربا رغم کونها فی افریقیا [32]» «فرانسویها نیز اقدام به فرستادن مبلغین مسیحی به مصر کردند و مدارس زیادی در مصر تاسیس نمودند  که تعداد دانش آموزان دختر و پسر آن ، تا زمان اسماعیل پاشا حدود سه هزار نفر بود. »[33]

    «در سال 1882 مصر به اشغال نظامی انگلستان در آمد . از این زمان به بعد انگلستان و فرانسه با هم بر مصر حکومت می کردند . به گونه ای که وزارت کار دردست یک فرانسوی ووزارت دارایی دردست یک انگلیسی بود . و این بدترین شکل اشغالگری به حساب می آمد [34]».

    حمله نظامی اشغالگران با تهاجم فکری و دینی همراه بود . مسیونرهای مسیحی به یاری اشغالگران شتافتند و با ایجاد مدارس ، بیمارستانها ، دیر های مختلف و مراکز فرهنگی ، عملیات خطرناک مسخ فرهنگی را آغاز کردند . در این میان نقش مسیحیان سوریه و لبنان چشمگیر بود .

    «مسیحیان در لبنان و مصر اقدام به تأسیس مدارس خاص خود کردند و با بیگانگان رابطه صمیمی و نزدیکی بر قرار کردند و در مدارس خود فرهنگ غربی را تبلیغ نمودند . و هرچه تعداد بیگانگان و فرستادگان مسیحی بیشتر می شد ، تعداد مدارس آنها بیشتر می‌شد. و مدارس حکومتی نیز کم بود . لذا دختران و پسران جوان روی به مدارس فرنگی آوردند . و گروه بزرگی از مسیحیان لبنان که به مصر کوچ کرده بودند ، در ایجاد مراکز فرهنگی ، فعال بودند» [35]

    «مبلغان مسیحی آمریکایی و فرانسوی و یسوعیان و قبطیان مصری در گسترش فرهنگ غربی و ایجاد مراکز فرهنگی وابسته بسیار کوشا بودند . تا سال 1913 م تعداد 328 مدرسه توسط کشور های اروپایی در مصر ایجاد شده بود و تعداد 48303 نفر در این مدارس آموزش می دیدند.»[36] و«در سال 1926 تعداد دانش آموزان دختر و پسر مدارس فرانسوی حدود چهل و دو هزار نفر بود و به همین تعداد و یا بیشتر در دیگر مدارس اروپایی موجود در مصر تحصیل می کردند» [37] . و بدین صورت بود که کشور های غربی فرهنگ خود را بر طبقه جوان و تحصیلکرده تحمیل کردند .

    در زمان اسماعیل پاشا ( 1863 – 1879 ) کوچ گسترده روشنفکران مسیحی لبنان و سوریه به مصر آغاز شد . این گروه تحصیلکرده به خاطر فتنه های مذهبی و جنگهای داخلی لبنان و همچنین فقدان آزادی عمل ،‌به مصر آمدند . و زمینه را برای ترویج فرهنگ غربی مناسب دیدند . زیرا اندیشه حاکم برمصر ، گرایش شدیدی به غرب و روشهای زندگی غربی داشت . این گروه در مصر به « الشوام المصریین » ( شامیان مصر ) معروف شده بودند . و چون در مدارس آمریکایی و فرانسوی و نزد مسیونر های مسیحی تحصیل کرده بودند ، تمایل شدیدی به فرهنگ غربی داشتند و با آزادی و شور و شوق به ترویج آن پرداختند و ونقش مهمی در ایجاد ارتباط بین غرب و مصر ایفا کردند . و این گروه تأثیر بسیار زیادی در نهضت ترجمه داستانهای غربی داشتند که در مبحث بعدی بدان خواهیم پرداخت .

    «وقتی اعضای اولین گروه دانشجویی از فرانسه بازگشتند ، محمد علی پاشا آنان را در قلعه ای حبس کرد و به هریک کتابی از رشته ای که خوانده بودند داد و دستور داد تا آن را ترجمه نکرده اند ، اجازه خروج از قلعه به آنان داده نشود» [38]. همچنین به رفاعه طهطاوی دستور داد که مدرسه زبانها (مدرسه الالسن ) را تأسیس کند . و او نیز آن را به سبک مدرسه زبانهای شرقی پاریس تأسیس کرد . و شاگردان او در این مدرسه کتب اروپایی بسیاری را ترجمه کردند .

    «نهضت ترجمه در دوره محمد علی پاشا بیشتر منحصر به کتب علمی بود اما در دوره اسماعیل پاشا بیشتر شامل کتب ادبی گردید و تا این زمان رفاعه طهطاوی و شاگردانش حدود دو هزار جلد کتاب به عربی و ترکی ترجمه کرده بودند .» [39]

    7- ترجمه داستانهای غربی

    به دنبال ارسال هیاتهای علمی به اروپا و نفوذ و تسلط فرانسویان و انگلیسی ها بر مقدرات آموزشی مصر ، ودر نتیجه آشنایی دانش آموختگان با زبانهای اروپایی ، نهضت ترجمه داستانهای غربی شروع گردید . «وچنان تأثیری در داستان نویسی معاصر مصر گذاشت که هیچ عامل دیگری به این اندازه مؤثر نبوده است . تمامی کسانی که به غرب رفته بودند ، به نحوی از انحاء اقدام به ترجمه کتب اروپایی کردند . و از این رو کانال ترجمه همیشه فعال و پر تحرک بوده است . و تعداد انبوه کتابهای داستانی ترجمه شده چیزی است که همه مورخان را به شگفتی وا داشته است .» [40]

    «در نیمه دوم قرن نوزدهم ترجمه رمانهای غربی ، به ویژه فرانسوی ، به شدت گسترش یافت و تقریبآً نصف بیشتر مجلات وروزنامه های منتشره ، به ترجمه رمانهای غربی اختصاص داشت . تعداد این رمانهای ترجمه شده  بی شمار بود ، که بیشتر جنبه سرگرمی داشت . و مردم نیز به خواندن آنها علاقه شدیدی نشان می دادند .»[41] و« این امر آن چنان گسترده و مؤثر بود که مرحله اول داستان نویسی مصر را در عصر حاضر دوره ترجمه نامیده اند که زمینه را برای تقلید و اقتباس از داستانهای غربی ، که مرحله دوم داستان نویسی مصر بود آماده کرده است .»[42]

    «مورخان بالاتفاق رفاعه طهطاوی را اولین مترجم کتابهای ادبی دانسته اند« [43]«و کتاب « تلیماک » نوشته کشیش فرانسوی ، « فنلون» را با نام « مواقع الافلاک فی وقایع تلیماک » ترجمه کرد . و این اولین رمان غربی  بود که  به عربی ترجمه گردید و قبل از او به هنر داستان نویسی غرب توجهی نمی شد .» [44]

    «گروه زیادی از روشنفکران مسیحی سوریه و لبنان در اثر جنگهای طایفه ای و فشار عثمانی به مصر کوچ کردند . اینان فارغ التحصیل دانشگاههای مسیحی و مسیونر های آمریکایی و فرانسوی بودند و با غرب و فرهنگ غربی احساس نزدیکی می کردند . وچون در سوریه و لبنان آزادی عمل نداشتند به مصر آمدند . و میدان را در این دیار برای کارهای فرهنگی خود باز تر دیدند . و با شور و شوق زایدالوصفی به ترجمه رمانهای اروپایی پرداختند .» [45]

     در این میان گروهی از مصریان طرفدار جریان غرب در ادبیات ، آنها را یاری دادند ، در نتیجه ترجمه نمایشنامه ها ورمانهای غربی به شدت گسترش یافت . بدون تردید این رمانهای ترجمه شده ذوق مردم را تغییر می داد و آنهارا به ادبیات اروپایی مرتبط می ساخت و با تسلط انگلیسی ها بر مقدرات مصر در انتهای قرن نوزدهم و آغاز قرن بیستم موج ترجمه شدت بیشتری گرفت .

    عنصر مسیحی ، سوری – لبنانی ، نقش مهمی در ترجمه کتابهای داستانی غرب در مصر ایفا کرد . شوقی ضیف مورخ معاصر مصری در باره این عنصر گفته است  « این عنصر سوری – لبنانی شدیداً با ادبیات بیگانه ارتباط داشت . زیرا مسیونر های کاتولیک و پروتستان به عبارت دیگر فرانسوی و آمریکایی او را کاملاً به ادبیات غرب مرتبط ساخته بودند . وقتی به کشور ما ( مصر ) آمدند این ارتباط را از طریق ترجمه نشان دادند . به همین دلیل بود که مصر در اواخر قرن نوزدهم و ابتدای قرن بیستم میدان گسترده ای برای  ترجمه ادبیات غرب به عربی گردید و رمانهای بسیاری ترجمه شد .» [46]

     

    این روشنفکران مسیحی روزنامه و مجلاّتی در لبنان و مصر تأسیس کردند که بخشی یا تمام آن مختص به چاپ و انتشار رمانهای ترجمه شده بود . و از طریق آن توانستند ، موج ترجمه رمانهای غربی را در مصر به وجود آورند . تعداد این روزنامه ها و مجلات بیش از آن است که بتوان اسامی آنان را دراینجا ذکر کرد.اما مشهور ترین این مطبوعات عبارت بودند از:« حدیقه الاخبار » [47](1808م ) و «  الشرکه الشهریه » [48] ( 1866 ) ، و « البشیر » [49] ( 1870 م ) ، و « النحله » [50] ( 1870 م ) ، و «الاهرام »[51] ( 1875 م ) و
     « لبنان » [52] ( 1891 م ) و « الکنانه » [53] و « المورد الصافی » [54] ( 1909 م ) و نیز مجلاتی مانند « الجنان » که به طور مستمر داستانهای ترجمه شده و نوشته شده را منتشر می کرد . و (همچنین مجله « المقتطف » که ابتدا از چاپ و نشر رمان سرباز می زد ، اما به خاطر  خوانندگان خود ، به ویژه نوجوانان بخشی از مجله را به رمانهای ترجمه شده اختصاص داد. [55] و «مجلات « اللطائف » [56] ( 1886 م ) و « الهلال » [57] و «الجامعه » [58] و « فتاه الشرق » [59] در این زمینه سخت فعال بودند[60]به غیر از مجلات یادشده سلسله کتابهای زنجیره واری منتشر می شد که تماماً اختصاص به داستانهای ترجمه شده داشت ؛ مانند: « سلسله الفکاهات » از نخله  قلفاط ،  و « دیوان الفکاهه » از سلیم شحاده و سلیم طراده و «النفائس» از انیس خوری ، و « منتخاب الروایات » از اسکندر کرکور ، و « سلسله الروایات» از ابراهیم رمزی ، ‌و « حدیقه الروایات » از شرکه نشرالروایات  و « الراوی » از طانیوس عبده. «الروایات الجدیده » از نقولارزق الله و « السمیر » از قیصر شمیل … »[61]

     

    «این مجموعه  شگفت انگیز ، تنها اندکی از تعداد بی شمار مجلاتی بود که رمانهای غربی را ترجمه و منتشر می کردند . تمام این مطبوعات چه در بیروت و یا قاهره به جز تعداد بسیار اندکی ، به وسیله مسیحیان لبنانی مهاجر اداره می شد . و در نتیجه این موج ترجمه بود که رمانهای غربی بسیاری به زبان عربی ترجمه گردید .» [62] و تمام این داستانهای غربی در فاصله زمانی 1870 تا 1915 ( جنگ جهانی اول ) ترجمه شده است .

    در اواخر قرن نوزدهم و ابتداتی قرن بیستم ، موج ترجمه شدت بیشتری گرفت . هاملتون گیپ خاور شناس انگلیسی به نقل از جورج یانگ ( George Yang ) دیگر خاور شناس غربی می نویسد « در بلاد قاهره دویست و هفده چاپخانه وجود دارد . که روزانه به طور متوسط یک کتاب یا رساله منتشر  کنند و بیشتر این کتابها رمانهای غربی به زبان عربی هستند » [63] و شاید بهمین دلیل بود که یانگ معتقد بود « مصر نوین برای خود نه زبانی دارد ، نه اسطوره ای » [64] و « اسعد داغر»  مترجم پرکارو مشهور مسیحی، تعداد داستانهای ترجمه شده را تا ابتدای جنگ جهانی دوم (1939 ) ، ده هزار جلدبر آورد کرده است.که اغلب آنها را داستانهای فرانسوی ومبتذل تشکیل می داده است .»[65] و فردی مانند طانیوس عبده [66] ششصد داستان را ترجمه کرده بود . و «شخص دیگری به نام عبدالعزیز امین بیش از هزار رمان به عربی ترجمه کرد که بیشتر آنها برای ارضای خواسته های مبتذل خوانندگانش بود .»[67]

    اغلب ترجمه هایی که در اوایل قرن بیستم انجام می گرفت ، دلبخواه بود . مترجم هیچ تعهدی نسبت به اصل کتاب نداشت . درباره طانیوس عبده که اورا شیخ المترجمین نامیده بودند ، گفته اند : « ترجمه در نزد او تنها معنی بود تا آنجا که فرسنگها از مقصود نویسنده دور می شد . وبهانه اش نیز این بود که برای کسب روزی مجبور است ، باسرعت  ترجمه نماید . «اکثر داستانهایی که از فرانسوی ترجمه کرده بود جزء شاهکارهای ادبی نبود ند. و آنها را به زبان رکیک و سستی ترجمه می کرد که پر از کلمات مستهجن و زشت بود » .[68] و نیز در باره اش گفته اند « انه یعرب و لایترجم»[69].

    این چهره شیخ المترجمین و شیوه ترجمه اوبود . دیگران چگونه ترجمه می کردند ؟ و چگونه متن اصلی را مسخ و تحریف می نمودند ؟ ! فقط خودشان آگاهند ! ، بسیاری از اینان داستانهای غربی را به نام خود منتشر می کردند . مجلاتی مانند « الضیاء » و «النفاس» و «فتاه الشرق» پر از این گونه داستانهای دزدیده شده بود .

    عدم توجه و دقت به اسلوب و ساختار صرفی و نحوی زبان عربی ، در ترجمه ، موجب اضطراب و ابهام زبان عربی گردید . و عربی فصیح را با عربی عامیانه و گویشهای محلی رکیک در هم آمیخت . و سطح زبان عربی را پایین آورد . مترجمان تنها به منفعت مادی ترجمه توجه داشتند. و بسیاری از آنان ، به خاطر مسلط نبودن به زبان عربی فصیح، به زبان و گویش مصری ، داستانهای غربی را ترجمه کردند . و از نظر ساختار زبانی ترجمه های طانیوس عبده ، نقولارزق الله ، و دیگر مترجمان مشهور داستانهای غربی بسیار سست و پراز اشتباه و خطاهای صرفی و نحوی است .

    «ترجمه داستانهای مبتذل و شهوت بر انگیز غربی ، به اسم هنر و ادبیات ، اثر منفی دیگری نیز در اجتماع مسلمانان داشت . و آن این بود که موجب از بین رفتن حیاء وعفت عمومی می گردید . وشرف و فضیلت را نابود می ساخت و الهام کننده جرم و جنایت بود . عقیده سست کن و ایمان بر انداز بود»[70].

    ترجمه که در ابتدا گرایش علمی و ادبی صحیحی داشت ، و امثال رفاعه طهطاوی می‌کوشیدند تا هنر های اصیل را ترجمه کنند و بدین وسیله زبان عربی را توسعه داده و توانمند سازند ؛ طولی نکشید که به دست هواخواهان فرهنگ غربی ، به ویژه مسحیان تعلیم دیده در مکتب مسیونر های فرانسوی و آمریکایی ، تبدیل به کانالی شد که به وسیله آن غرب و فرهنگ غربی بر ادبیات داستانی مصر حاکم گردید . و از این طریق داستانهای جنسی و مبتذل رواج یافت . و داستان نویسی در مصر نیز به شکل و شیوه غربی به وجود آمد .

    7-1- سیر تحول داستان نویسی در مصر تا جنگ جهانی دوم

    تلاشهای اولیه در زمینه داستان نویسی ، در قرن نوزدهم ، با نوشتن خاطرات شخصی یا حوادث و رخداد های زندگی ( الترجمه الذاتیه ) شروع گردید . بعضی از نویسندگان مصری به نوشتن خاطرات ووقایعی که در اثر آشنایی و برخورد با دنیای جدید رخ داده بود . روی آوردند . و از این طریق تلاش می کردند که هموطنان خود را با دنیای جدید آشنا سازند .

    «اولین اثر داستانی در دوران جدید ادبیات مصر باید «تخلیص الابریز فی تلخیص باریز» نوشته رفاعه طهطاوی دانست . وی جزء کسانی بود که با اولین گروه علمی رهسپار فرانسه شد . و او را برای انجام فرائض دینی ووعظ و اندرز دانشجویان انتخاب کرده بودند . رفاعه با اصرار و توصیه استادش شیخ حسن عطار [71] ، حوادث وقایع و خاطرات خود را در این سفر یاد داشت کرد و آن را منتشر نمود» .

    رفاعه مارا با بسیاری از مسائل شگفت انگیز آشنا می کند . تصویری از پاریس ارائه می دهد و آن ر ا با قاهره مقایسه می کند و «معتقد است که ادبیات فرانسه و احوال سیاسی آنان به عربها نزدیکتر است تا ترکها یا ملتهای دیگر» .[72] و «رمانهای غربی را چیزی شبیه مقامات عربی می داند که بسیاری از آنها را خوانده است.» [73] و هدف خود را از نوشتن این کتاب « حث اهل دیارنا علی استجلاب مایکسبهم القوه والبأس »[74] دانسته است ، این اثر از آن جهت که اولین ملاحظات یک فرد شرقی از غرب در دوران معاصر است بسیار ارزشمند است .

     

    گام دوم را فردی به نام علی مبارک ( 1824 – 1893 ) با نوشتن « علم الدین »
    ( 1882 م ) بر داشت . «علم الّدین شیخ ازهری روشنفکری است که با یک گردشگر انگلیسی به اروپا می رود . واین دو نفر با هم عادات و رفتار و اعتقادات شرقیان و غربیان را مقایسه می کنند . گاهی این را بر آن و گاهی آن را بر این ترجیح و برتری می دهند .»[75] علی مبارک در این اثر خود از اسلوب مقاله نویسی بسیار متأثر شده است .

     

     

    احمد فارس شدیاق نیز در نیمه دوم قرن نوزدهم سفری به اروپا داشت . و به کشورهای مالت ،‌انگلستان و فرانسه مسافرت کرد و خاطرات خود را درکتابی به نام
     « الساق علی الساق فی ماهوالفاریاق » گرد آورد . «شیوه نوشتاری او مانند شیوه نوشتاری مقامات است ولی تا سرحد تمسخر و استهزاء و بی نزاکتی و ذکر مناظر خلاف عفت ، پیش رفته است . وی حوادث زندگی خود را از زمان کودکی تا زمان مسافر تش به اروپا ذکر کرده است . و هدفش را از نوشتن این کتاب ، یکی از ابزار توانمندیش در کاربرد کلمات غریب و نادر و دیگر ذکر مذمتها و محاسن زنان بیان کرده است .» [76]

     

    رفاعه طهطاوی ، علی مبارک ، احمد فارس شدیاق  ، نویسندگانی بودند که اطلاعات قابل توجهی پیرامون ادبیات غرب داشتند ، اما نوشته هایشان کمتر متأثر از شیوه نویسندگی و اسلوب داستانی غرب بوده است . اینان خاطرات خود را به همان سبک مقامه نویسی مسجع نوشته اند . و این شیوه نثر مسجع را از ادبیات قدیم عرب به ارث برده بودند . و این شیوه تا سالیان بعد همچنان مورد توجه نویسندگانی بود که می کوشیدند تا داستان نویسی معاصر مصر را بر اساس و پایه های ادبیات کهن عرب ایجاد کنند . آثاری مانند « شیطان بنتاور »    و « عذراءالهند » از احمد شوقی و « لیالی سطیح » ازحافظ ابراهیم و« حدیث عیسی بن هشام »‌از ابراهیم مویلحی و « لیالی الروح الحائر » از محمد لطفی جمعه،  تحت تأثیر همین شیوه مقامه نویسی و وفاداری به قالب گذشته عربی نوشته شد .

    «داستان«عذراء الهند» (1897) به عظمت و شکوه   مصرباستان توجه کرده است. و داستان « لیالی سطیح » ( 1907 ) حافظ ابراهیم طرح ساده ای است که حکایت گروهی را بیان می کند که شبهای متوالی گردهم می آیند و از اوضاع نابسامانی مصر آن زمان ، انتقاد می کنند . و داستان « لیالی الروح الحائر» مقامه ای است مسجع که به شعر منثور شبیه تر است . وراوی مقامه روح پنهانی است که بخش اعظم گفته هایش ، نقد شرایط اجتماعی مصر می باشد .» [77]

     

    اما مهمترین اثر متأثر از اسلوب مقامه نویسی داستان « حدیث عیسی بن هشام » نوشته ابراهیم مویلحی است . که از جنبه مفهوم و محتوا به داستان امروزی بسیار نزدیک است . این داستان ابتدا در روزنامه مصباح الشرق به صورت سلسله وار چاپ می شد
    ( 1900 ) و در سال 1927 در چاپ چهارم فصل دیگری که سفر به فرانسه بود بدان اضافه گردید . مویلحی راوی داستان خودرا « عیسی بن هشام » نامیده است و این همان اسمی است که بدیع الزمان همدانی برای راوی مقامات خود اختراع کرده بود . گویا مویلحی قصد احیاء‌دوباره ادب مقامه نویسی متناسب با روزگار خودرا داشته است .

     

    «حدیث  عیسی بن هشام  حکایتهای فردی است به نام احمد پاشا که یکی از یاران محمد علی پاشا بوده و مانند اصحاب کهف سر از قبر بیرون می آورد  تا شرایط زندگی مصریان را در نیمه دوم قرن نوزدهم مشاهده کند . موضوع داستان در حقیقت مقایسه زندگی مصریان در نیمه اول قرن نوزدهم با نیمه دوم همان قرن است . قهرمان سر بر آورده از قبر ، بازندگی شگفت انگیزی مواجه می شود که مانند زندگی اروپائیان است . و از اینکه مصریان به تقلید کورکورانه زندگی اروپائیان پرداخته اند انتقادات بسیاری می کند و از بحثهاو جدلهای بیهوده روشنفکرانه گریزان است . »[78]

    «در این داستان حوادث خارق العاده زیادی رخ می دهد . و شخصیتهای داستان آنچنان که لازمه یک رمان است ساخته و پرداخته نشده اند . به همین دلیل ناقدان ادبی عرب آن را اولین داستان نوین مصری به حساب نیاورده اند .» [79] هر چند بعضی از ویژگیهای داستانی را دارا بوده است .

    علت اینکه مویلحی چنین اسلوب و موضوعی را انتخاب کرده ، ترس او به خاطر از دست رفتن میراث فرهنگی گذشته عرب بود . زیرا او خود را صاحب رسالت اصلاح و سامان دادن به دستگاه جدید می دانست . «به همین دلیل در مورد بریدن از گذشته و فرو غلطیدن در دامن غرب هشدار داده بود[80].» و با صراحت به احمد شوقی شاعر بزرگ مصری که می کوشید با الگو قرار دادن ادبیات غرب ، نوگرایی را در شعر به وجود آورد نیز متذکر گردید»[81] و این امر نشان دهنده آن است که مویلحی درصدد استفاده از میراث فرهنگی گذشته عرب بود نه تقلید و اقتباس از ادبیات داستانی غرب . به همین دلیل الگو با قرار دادن مقامات به نوشتن داستان خود پرداخته است تا شاید بتواند داستان نویسی نوین عرب را به وجود آورد .

    در اواخر قرن نوزدهم جریان دیگری در زمینه داستان نویسی فعال شد . این جریان به دنبال موج شدید ترجمه ادبیات داستانی غرب رشد کرد . و توجهی به آثار داستانی کهن عرب نداشت و به دنبال خلق ادبیات داستانی بود که هدف اصلی آن فقط سرگرمی بود . و نویسندگان مسیحی لبنانی که در زمان اسماعیل پاشا  1963 – 1789  به مصر کوچ کرده بودند ، نقش مهمی در ایجاد آن داشتند . اینان که شیفته تمدن غربی بودند ، مصر را پناهگاهی برای خود یافتند و بیشتر به ترجمه داستانهایی پرداختند که ماجراهای خارق العاده و مسائل عشقی مهیج و رمانتیک داشت . «لذا آنها سراغ آثار معتبر نویسندگانی که دارای شهرت جهانی بودند کمتر رفتند . و کمتر در ترجمه به متن اصلی وفادار ماندند . و کم کم اقدام به نوشتن داستانهایی کردند که با اقتباس و تقلید از ادبیات داستانی غرب ، نوشته شده بود» [82] وازهمان اصول داستانی غرب ، و همان موضوعات پیروی کردند. «گامهای اولیه این جریان به وسیله سلیم بستانی در لبنان برداشته شد . او فرزند بطرس بستانی بود که سخت تحت تأثیر افکار مبلغ مسیحی آمریکایی « کورنیلیوس فاندیک » قرار گرفته و اورا در ترجمه انجیل یاری داده بود . سلیم بستانی ( 1848 – 1884 ) داستانهای خود را در مجله « الجنان » که توسط پدرش تأسیس شده بود و خودش سردبیری آن را به عهده داشت ، منتشر می کرد . و این مجله ، اولین مجله ای بود که به هنر داستان نویسی اهتمام شدید نشان می داد ،‌و صفحات بسیاری را به آن اختصاص داد .»

    «سلیم بستانی به زبانهای ترکی ، انگلیسی و فرانسوی مسلط بود و مترجم رسمی کنسولگری آمریکا در بیروت شد . و همین امر اورا باداستانهای انگلیسی آشنا کرد و شیفته آنها گردید[83] . و متأثر از آنها داستانهای  بسیاری  نوشت مانند: « الهیام فی جنان الشام»1870 م. « زنوبیا »1871م. « بدور» و« اسماء»1873م . و« بنت العصر »1875 م. «فاتنه »1877و« سلمی »1878 م . و« سامیه » 1882 م .»

    داستان « الهیام فی الجنان الشام » داستان زن و مردی است که در اثر تصادف محض روزگار عشق ایده آلی بین آن دو ایجاد شده و گاهی به هم می رسند و زمانی از هم جدا می شوند .... نشانه های آشکار تقلید از ادبیات غرب در این داستان واضح است . و از جنبه محتوی و اسلوب داستانی وابستگی تمام به آنها دارد[84] . وبه خاطر این تقلید ساده دارای نقصهای بزرگی شده است که گاهی آنها را خنده دار کرده است اما «زنوبیا» داستان تاریخی است که در باره حوادث جنگهای قرن سوم بین پادشاه روم و تدمر ، روی داده است ، نوشته شده  و محور داستان « بدور » نیز شاهزاده خانم اموی است که دردام عشق پسر عمویش عبدالرحمن داخل بنیانگذار دولت بنی امیه در اندلس ، گرفتار شده است . وداستان اسماء نیز سلسله ماجراجوییهای عاشقانه ای است که به وسیله چند جوان برای تصاحب قلب دختر خانمی به وجود می آید . داستان « بنت العصر » نیز همان ماجراجوییهای عاشقانه چند جوان برای جلب توجه دختری است . و داستان « فاتنه » و « سلمی »  و « سامیه » نیز همان موضوع تقریباً به همان صورت تکرار شده است .

     

    اگرچه سلیم بستانی به مصر نرفته بود ، اما آثار او توسط شاگردش سعید بستانی
     ( ق1910 ) به مصر منتقل گردید . سعید بستانی فارغ التحصیل دانشگاه آمریکایی بیروت بود و در سال 1883 م . به مصر کوچ کرد و متأثر از چارچوب داستانهای سلیم بستانی داستان ذات الخدر ( 1884 م .) و سمیرالامیر 1892 م. را نوشت و به خاطر نقد اخلاق و عادات و آئین و اعتقادات مصریان و استهزاء آن سخت مورد هجوم محافل ادبی قرارگرفت. داستان « ذات الخدر » پیرامون پیر مردی است که با دختری جوان ازدواج می کند و می کوشد اورا فاسد نماید و آنگاه سلسله حوادث مبتذل ساختگی بدون تسلسل منطقی رخ می دهد . اگر چه نویسنده در موارد مختلف تلاش کرد که آن را پر از موعظه نماید ، ولی به عادتهای رایج مردم مصر در اعیاد و مراسم مذهبی و غیر مذهبی سخت تاخته است.

     

    بعد از سعید بستانی ، الیس پطرس بستانی ، خواهر سلیم بستانی داستان « صافیه » را 1891 م . منتشر کرد که حوادث داستان پیرامون روابط عاشقانه دور می زند .

     

    بعد از خانواده مسیحی بستانی ، نوبت جرجی زیدان رسید تا داستان های تاریخی و اجتماعی خود را بنویسد . «جرجی زیدان ( 1861 – 1914 م .) ، صاحب مجله الهلال ، از لبنان به مصر کوچ کرد . و مجله او کانال انتقال معلومات از غرب به مصر بود . او داستانهای تاریخی خود را متأثر از والتر اسکات انگلیسی منتشر کرد» [85] .«او بیست و یک رمان تاریخی نوشت که از جمله آنهاست  : « فتاه غسان » 1896،«عذراءقریش»1898 ،‌
    « 17 رمضان » 1899 ،« صلاح الدین و« مکایدحشاشین» 1912 و .. و همچنین داستان اجتماعی « جهاد المجین » را ( 1887 م ) نوشت . او جزئیات تاریخی را در چارچوب داستان عشقی قرار میداد تا نزد خوانندگانش مقبل افتد . و عامل تصادف در ربط دادن حوادث داستانهایش نقش مهمی دارد.» [86]

     

     

    «بعد از او فرح انطون ، مسیحی لبنانی که در سال 1897 به مصر آمد ، در مجله
    « الجامعه » به سر دبیری خودش ، داستانهایی ر ا منتشر کرد . داستان ، « المدن الثلاث »
    ، ( 1903 ) را نوشت که به بحثهای فلسفی بسی نزدیکتر بود تا داستان ، و پیرامون « علم و دین ومال » دور می زند . و سپس داستان « الوحش ، الوحش الوحش » ( 1903 ) را منتشر ساخت . انطون سخت تحت تأثیر انقلاب فرانسه و نویسندگان رمانتیک آن دیار مانند «برناردین» «میان پیر، «شاتو بریان» ، «الکساندر دوما س» ، بود کتابهای آنان را نیز ترجمه کرده بود . او داستان تاریخی به نام « اورشلیم الجدیده و فتح العرب بیت المقدس » را دارد ، که حوادث تاریخی را درقالب یک رمان عشقی جا داده است . این رابطه عاشقانه بین یک پسر مسیحی و دختر یهودی است و از این طریق افکار خود را بیان کرده است» .[87]

     

     

    «بعد از انطون ، دامادش نقولا حداد ( 1872 – 1954 م ) ، فارغ التحصیل دانشگاه آمریکایی بیروت داستان نویسی را ادامه داد . او ابتدا داستان « اللص الشریف » ( 1902 م.) را منتشر ساخت و سپس داستان « کله نصیب » را ( 1903 م. ) نوشت که محور داستان ، عشق یک پزشک سوری به دخترسوری دیگری است که مقیم مصر است .  ورمان
     « حواءالجدیده » ( 1909 م. ) را  متأثر از رمان « دوشیزگان کامیلیا» نوشته الکساندر دوماس ،‌منتشر ساخت . ودر سال 1914 داستان « آدم الجدید» را نوشت که پیرامون زندگی یک خانواده مسیحی سوری الاصل در مصر است» [88].

     

    بعد از نقولا حداد ، یعقوب صروف ( 852 – 1927 م .) داستانهای خود را به نام « فتاه مصر» (1905 م. ) و « امیر لبنان » ( 1907 م. ) و « فتاه الفیوم » ( 1908 م. ) منتشر کرد . وی فارغ التحصیل دانشگاه آمریکایی بیروت بود و از لبنان به مصر کوچ کرد و در آنجا مجله « المقتطف » را تأسیس کرد . « صروف » ابتدا با داستان نویسی مخالف بود زیرا اعتقاد داشت که تأثیر منفی بر جوانان و نوجوانان دارد و از سوی دیگر گرایش علمی شدیدی داشت و به مطالب علمی ( علم تجربی ) علاقه وافری نشان می داد . لذا از چاپ داستان در مجله اش خود داری می کرد . اما سیل گرایش به خواندن داستان ، اورا نیز با خود برد ، تا آنجا که خود نیز داستان نویس شد . محور داستان فتاه الفیوم ، حوادث و ماجراهای عاشقانه ای است که منجر به ربوده شدن شخصیت زن داستان می گردد . زیرا او ازدواج با پسر عمویش را نمی پذیرد ، و عاشق فرزند یکی از متمولین شده است ، داستان پر از حوادث زایدو بیهوده عاشقانه است .

    «همزمان با صروف، خانم « لبیبه هاشم » داستان خود را به نام « قلب الرجل » « 1904 م . » منتشر کرد . وی نیز مسیحی لبنانی بود که به مصر کوچ کرده بود . و حوادث داستانش پیرامون عشق یک مسیحی به دختر دروزی است.و بعد ازاو« زینب فوازالعاملیه » (1860- 1914 ) داستان « حسن العواقب یا غاده الزاهره » را نوشت او نیز مسیحی لبنانی بود که به اسکندریه کوچ کرده بود و حوادث داستانش نیز ماجراهای عاشقانه است .

     

    «در سالهای آخر قرن نوزدهم چند نویسنده مصری نیز به اقتباس و تقلید از داستانهای غربی ، آثار داستانی خود را نوشتند . طاهر حقی داستان « عذراء دنشوای »
    ( 1906 م  ) را پیرامون حادثه ای نوشت که به همین نام شهرت دارد) . [89]و (به مقاله داستانی بسیار نزدیکتر است تا داستان . لطفی المنفلوطی نیز تحت تأثیر مکتب رمانتیسم فرانسه داستانهای خود را به نام «العبرات» و «النظرات» منتشر کرد.» [90] و «این مجموعه‌های داستانی ، شامل داستانهای کوتاه و نیز مقالات داستانی است که از رمانهای فرانسوی و گویا از روی ترجمه آنها نوشته شده است.»[91] و این آخرین تلاشهای مرحله اقتباس و تقلید از ادبیات داستانی غرب بود .

     

    مرحله تکوین داستان نویسی نوین مصر با ظهور رمان عشقی « زینب » ( 1914 م . ) شروع گردید . تقریباً تمامی مورخان عرب بر این باورند که این داستان اولین داستان تکامل یافته در دوره معاصر ادبیات عرب است . که تا حدود زیادی چارچوبهای هنری داستان امروزی را رعایت کرده است . شوقی ضیف در باره این داستان گفته است «هی التی تعدبحق اول محاوله کامله لنا فی صنع القصه بالمعنی الغربی الحدیث»[92].

     

    اگرچه رمان زینب از جنبه زبان و اسلوب و شخصیت پردازی و توجه به مشکلات اجتماعی به ویژه مسائل روستایی ، تفاوت اساسی با رمانهای قبلی دارد ، اما همانند آنها محور اصلیش همچنان عشق و عاشقی است . «خلاصه داستان به این صورت است که
    «زینب » کشاورز زیبا و دختر با احساسی است . عاشق کشاورز جوانی به نام « ابراهیم » می گردد . و همزمان رابطه عاشقانه ای نیز با فرد دیگری به نام « حامد » دارد . که شخصیت اصلی داستان است . وفردی روشنفکر و تحصیلکرده می باشد . اما خانواده زینب اورا به ازدواج فردی به نام « حسن » در می آورند . زیرا این فرد پولدار است و ابراهیم فقیر . ابراهیم که توانایی پرداخت رشوه برای معافی سربازی ندارد ، به سربازی می رود ودر جنگ سودان کشته می شود . کشته شدن ابراهیم موجب مشکلات روحی روانی زینب می گردد و او بیمار می شود و لاغر . ودر نهایت می میرد و هنگام مرگ دستمالی را که ابراهیم به او هدیه داده ، وتا آخر زندگی آن را نگه داشته بود همراه اودفن می کنند.»[93]

     

    بافت اصلی داستان و اسلوب ادبی آن ساده می باشد . وگفتگو های بین روستاییان را با گویش محلی آورده است . وبه اخلاق و رفتار و تعصبهای روستائیان خصوصاً در زمینه ازدواج دختران ، توجه نشان داده است .

    « هیکل » این داستان را هنگامی نوشت که برای ادامه تحصیل در رشته حقوق به فرانسه رفته بود . نوشتن این داستان را در سال 1910 در پاریس آغاز کرد و بخشی از آن را در لندن نوشت و قسمت دیگری از آن را در ژنو تحریر کرد . و در سال 1911 آن را به پایان برد . و بدین ترتیب اولین داستان نوین مصری در اروپا زائیده شد . اگر چه نویسنده خود ادعا کرده که عشق به وطن اورا وادار به نوشتن این داستان کرده است ، اما همو گفته : « کنت ولوعاً یومئذ بالادب الفرنسی اشد ولوع »[94] .

    رمان عاشقانه زینب، راه را برای دیگر نویسندگان مصری که تصمیم داشتند داستان نویسی را تعمیق بخشند باز کرد . و آنان از این شیوه استقبال کردند و همین راه را ادامه دادند . در این میان محمود تیمور و محمد تیمور ، وطه حسین و عبدالقادر المازنی و توفیق الحکیم و یحیی حقی و محمد طاهر لاشین .... نقش مهمی ایفا کردند .

    یحیی حقی ، یکی از پیش قراولان داستان نویسی در مصر ، در باره پیدایش داستان نویسی نوین مصری می گوید «داستان نویسی مصری در ابتدا فقط ترجمه داستان‌های غربی بود»[95].

    «نویسندگان و ادبایی که به غرب رفته و اهمیت داستان را در ادبیات غرب حس کرده بودند ، از اینکه داستان جایگاه در خوری در ادبیات عرب نداشت ، متأثر و اندوهگین بودند ، و تصمیم گرفتند این نقیصه را بر طرف کنند . اینان مجله « السفور » را برای بیان نظرات خود انتخاب کردند و جلسات مستمر داستان نویسی برقرار کردند . و طولی نکشید که داستان مصری با شکل و شمایل امروزی متولد شد .» [96]

     

    «محمد تیمور داستان « فی القطار» را نوشت . وبرادرش نیز تیمور داستانهای کوتاه  «الشیخ جمعه » و « الشیخ سید العبیط » و « الحاج شلبی » و « عم متولی » را نوشت که تمام آنها متأثر از نویسندگان داستانهای کوتاه غربی به ویژه « گی دوموپاسان »  بود» .[97] طه حسین  نیز رمان « الایام » را ( 1929 م. ) نوشت که داستان زندگی نویسنده است و آن را با اسلوبی زیبا و ادبی به رشته تحریر در آورد. مسائل تربیتی و اجتماعی و آموزشی با شیوه طنز آمیز و فکاهی همراه با نقد گزنده بیان کرده است . و سپس الادیب را ( 1935 م. ) ‌که  تکمیل کننده الایام بود نوشت . و آنگاه  داستان « دعاءالکروان 1941 » را نوشت که قصه دختری است که با مادر و خواهرش برای به دست آوردن لقمه نانی آواره شده اند و پدرشان در اثر شهوت رانی کشته  شده  است . و سپس داستانهای « الحب الضائع » و
     « شجره البؤس » را نوشت . ابراهیم عبدالقادر مازنی داستان « ابراهیم الکاتب » را
    ( 1931 ) نوشت که حکایت عشق وعلاقه مردی است به سه زن که یکی پرستار سوری به اسم « ماری » و دیگری دختر عمویش « شوشو » و سومی دختری است به نام « لیلی » ودر آن رسم و رسوم ازدواج را نقد کرده است.

     

    عبدالقادر مازنی ، این تصور غلط را رد کرده است که رمان باید بر اساس الگوی غربی نوشته شود و عشق ( عشق جنسی ) محور آن قرار گیرد « عشق در زندگی مصریان با نوع غربی آن متفاوت است و چه کسی گمان کرده تنها عاطفه عشق باید محور داستان قرار گیرد ؟ و این محدودیت تنها هیجان و هستیری بیش نیست .» [98]

     اما بافت و  موضوع   داستانهایش چیزی  خلاف  نظرش  را ثابت می کند .  قهرمان  داستان  « ابراهیم الکاتب »شخصیت تماما غربزده ای است . و داستان نیز از جنبه افکار و عواطف غربی است و موضوعی که پیرامون آن نوشته است همان عشق از نوع غربی است نه مصری . حتی از عبارتهای غربی و انگلیسی استفاده کرده است . [99] و «شگفت انگیز تر اینکه هر فصل را با عبارتی از انجیل آغاز کرده است . و به نظر می آید این داستان تحت تأثیر داستان « سانین » نوشته « م، ب، آرتی باشف » نوشته شده است ، و شخصیت «ابراهیم » ، قهرمان داستان نمایی از شخصیت سانین است . به ویژه اینکه یکی از صحنه های داستان آشکارا ترجمه همان داستان به شمار می رود .»[100]

    «توفیق الحکیم ، نمایشنامه نویس مشهور مصری ( 1902 ، 1978 ) با نوشتن داستانهای « عوده الروح » ( 1933 م. و «‌یومیات نائب فی الاریف » ( 1937 ) و” عصفور من الشرق » 1938 م. گام مهمی در تکوین داستان نویسی معاصر برداشت . درداستان عوده الروح به روح باستانی و فرعونی و شکوه و عظمت آن توجه شده است . روحی که دوباره در زندگی مصریان دمیده شد و منجر به انقلاب 1919 گردید . لذا فرعون گرایی و توجه به عظمت مصر باستان محور داستان می باشد . در داستان یومیات نائب فی الاریاف ، تجربیات خود را به عنوان داستان به صورت داستانی منتشر کرده است .، که تصویر زیبایی از سادگی روستائیان و بروکراسی حاکم بر محاکم قضایی و عقیم و بی فایده قوانین قضایی مصر است . در داستان سوم نیز توفیق الحکیم تضاد فرهنگی بین غرب و شرق را محور اصلی داستان خود قرار داده است .»[101]

     

    «نویسندگان دیگری نیز اقدام به نوشتن داستان کردند ، مانند « عباس محمود عقاد » که داستان تحلیلی و روان شناسانه « ساره » ( 1938 ) را نوشت که تحلیلی روان شناسانه از روابط عاشقانه بین زن ومرد است . و محمود طاهر لاشین داستان « حواءبلاآدم » را
     ( 1934 ) نوشت که داستان دختری است به نام حواء‌که از کودکی تلاش کرده تا الگوی یک زن ممتاز شود . و برای این منظور تا آنجا که می تواند درس می خواند و ادامه تحصیل می‌دهد ، اما در رابطه عاشقانه اش شکست می خورد و اقدام به خودکشی می نماید.» [102]

     

    و بدین ترتیب در مرحله مابین دو جنگ جهانی ( 1914 تا 1939 ) داستان نویسی معاصر مصر توانست مرحله ابداع و تألیف را پشت سر بگذارد ووارد مرحله تکامل و اوج خود بشود . در مرحله سوم که مرحله تکامل و اوج داستان نویسی معاصر مصر است . داستان نویسان مشهوری مانند نجیب محفوظ ، احسان عبدالقدوس ، محمد عبدالحلیم عبدا... عبدالحمید جوده السحار ، یوسف السباعی ... ظهور کردند . ودر سال 1988 م . جائزه نوبل به ادبیات عرب رسید و داستان نویس توانمند مصری نجیب محفوظ به خاطر داستانهایی که سی سال قبل از این تاریخ آنها را نوشته بود ، جائزه نوبل ادبی را ربود .

    7-2- نقد و بررسی سیر تاریخی داستان نویسی در ادبیات نوین

    با آغاز نهضت جدید ادبی ، روشنفکران و نویسندگان مصری ، مستقیم یا غیر مستقیم، با ادبیات داستانی غرب آشنا شدند . و به اهمیت آن در ادبیات جدید پی بردند . و تصمیم گرفتند هنر داستان نویسی را در ادبیات نوین بیافرینند . در نتیجه دو جریان ادبی برای ایجاد داستان نویسی نوین شکل گرفت .

    جریان اول نویسندگانی بودند که تصمیم داشتند با استفاده از ذخایر داستانی گذشته ادبیات عرب هنر قصه نویسی را بیافرینند . « تخلیص الابریزفی تلخیص باریز » از رفاعه طهطاوی ، و « علم الدین » از علی  مبارک و « لیالی سطیح » از حافظ ابراهیم و « عذراء الهند » از احمد شوقی و « حدیث عیسی بن هشام » از محمد مویلحی .... از جمله آثاری هستند که نویسندگان این جریان متأثر از اسلوب مقامه نویسی آنها را نوشته اند .

    بهترین اثر این گروه داستان «حدیث عیسی بن هشام » نوشته محمد مویلحی می‌باشد. مویلحی خود را صاحب رسالت ادبی دانسته و نویسندگان مصری را بر بریدن از گذشته ادبی عرب و فرو افتادن در دامن ادبیات غرب بر حذر داشته است . و بر این باور بوده که باید با استفاده از میراث فرهنگی گذشته عرب ، و نه ادبیات داستانی غرب ، نوگرایی را ایجاد کرد .

    جریان دوم ، نویسندگانی بودند که می خواستند با الهام و تقلید از ادبیات داستانی غرب ، داستان نویسی نوین را به وجود آورند . این جریان با موج گسترده ترجمه داستانهای غربی شروع گردید. و مرحله دوم آن نیز اقتباس و تقلید از ادبیات داستانی غرب بود ،‌که با اثار سلیم بستانی 1870 شروع شد و تا سال 1914 ادامه یافت . در این دو مرحله هم ترجمه و هم تقلید و اقتباس از ادبیات داستانی غرب ، مسیحیان مهاجر در مصر نقش رهبری و پیشوایی را به عهده داشتند .

    مرحله سوم داستان نویسی در سال 1914 با نوشتن داستان عاشقانه « زینب » به وسیله محمد حسن هیکل شروع گردید . این مرحله که مرحله تکوین و تکامل داستان نویسی مصر به شمار می رود تا سال 1939 ( جنگ جهانی دوم )‌ادامه داشت . و نویسندگانی مانند عبدالقادر مازنی ، طه حسین ، توفیق الحکیم ، یحیی حقی ، محمد طاهر لاشین ، محمود تیمور .... آن را بارور ساختند . در این مرحله نیز الگوی داستان نویسان عرب همان داستانهای غربی بود و سخت متأثر از مضامین و اسلوب این داستانها بودند . در نتیجه جریان دوم هم در مرحله تقلید و اقتباس و هم در مرحله تکوین و تکامل تحت تأثیر شدید ادبیات داستان غرب قرار داشت .

     

    خلاصه البحث:

    دورالادباء النصاری فی ادب العصر الحدیث دور هام یبهر الابصار. معظم رواد الادب هم الادباء النصاری الذین فی آثارهم المفاهیم و المضامین الجدیده فی الادب العربی و بعض المکاتب الادبیه الغربیه و الثقافه الغربیه .

    تبادل الافکار و التشاوربین الثقافات هوامر تاریخی. الحضاره الانسانیه هی نتیجه مساعی جمیع العلماء و الادباء و الخطباء الذین حاولوا لغناء التراث الثقافی الانسانی علی قدر شانهم و دورهم فی المجتمع.

    کان یونان مهداً للفلسفه و الفن و له اثر کبیر علی الحضاره الشرقیه . فاخذ المسلمون الفلسفه الیونانیه و ترجموا الکتب الیونانیه ثم اضافوا علیه تعالیم الشریعه الاسلامیه . فاخذ علماء الغرب الفلسفه الاسلامیه من العلماء المسلمین و اکتسبوا کثیراً من العلوم و الصناعات الشرقیه و المعارف الاسلامیه .

    لاشک هذه التبادلات العلمیه و الفنیه لها نزعات فکریه و الثقافیه و الادبیه التی شارک فیها الادباء و العلماء من الغرب و الشرق.

    لکن الغرب حاول الاستیلاء علی الشرق و البلاد العربیه خاصه کمانری الحروب الصلیبیه و الاصطدام العنیف بین الدول الغربیه و بین المسلمین ضواحی البحر الابیض المتوسط.

    بعدالثوره الصناعیه اصبحت الدول الغربیه ذات قدره علمیه عسکریه و سیاسیه . فحاولت الاستیلاء السیاسی العسکری و اخیراً الثقافی علی الدول الشرقیه .

    فتغلغل الاستعمار فی الدول الشرقیه و اغار التراث الشرقی فی جمیع مجالات الاقتصادی و الثقافی و الادبی. فلانری التعایش السلمی السابق بین الغرب و الشرق فی هذا الطور. بل نستطیع ان نسمیه السیطره السیاسیه و الاستیلاء العسکری و الهجمه الثقافیه .

    فی هذا المجال دور النصاری دور عظیم و لهم اثر کبیر لاشاعه الافکار الغربیه و تبشیر الآراء المسیحیه و العقائد العلمانیه . فاستفاد العلماء و الادباء النصاری من الادب العربی و مهدوا الارضیه لسیطره الثقافه الغربیه و لیس هذا الامر من باب الصدفه .

    فی بدایه الامر ارسلت الدول الاروبیه الی البلاد الشرقیه المستشرقین الذین حاولوا کثیرا لاحیاء التراث الشرقی ثم کتبوا آثارا متعدده و کتبا متوفره فی مجال التاریخ و الادب و لهم آراء نقدیه تنظر الی التراث الشرقی نظره دقیقه .

    لکن نری بعض المستشرقین الذین لهم آراء تخالف عقائد الادباء العرب و القیم الشرقیه و الموازین الاسلامیه . فیشکون فی صحه بعض التراث العربی و یهاجمون علی العقائد الاسلامیه و الروایات التاریخیه المقدسه لدی المسلمین. ویؤرخون الکتب التاریخیه من منظر مسیحی یری اثر الغرب و العلوم الیونانیه علی العلوم الشرقیه فقط.

    و نشاهد بعض المستشرقین یحرضون علی استعمال اللهجات العامیه بدلاً من اللغه العربیه الفصحی التی هی العامل الهام لوحده الدول العربیه . فهکذا یخدم للدول الاستعماریه الغربیه التی تسرها التفرقه فی البلاد الشرقیه و البلاد الاسلامیه خاصه .

    لعب الادباء النصاری دورا اساسیا فی اشاعه آراء هولاء و الثقافه الغربیه فی البلاد العربیه . یری الادیب المسیحی نفسه قریبا من الغرب و الآراء الغربیه بواسطه دینه و ایضا یری نفسه قریبا من المسلمین بما انه العرب. فیقوم بدور الوسیط بین الثقافه الغربیه و الثقافه الاسلامیه و افضل امکانیاته هو الادب العربی فینقل الثقافه الغربیه من خلال المکاتب الادبیه الجدیده، المفاهیم و المضامین البدیعه ، الشعر، النثر، النصوص الادبیه ، القصه ، المسرحیه ، النقد الادبی، القوامیس، الصحافه ، المعاهد الاهلیه العلیاء فی ارجاء القطر، الجمعیات العلمیه ، الترجمه ، الکتب التعلیمیه للمدارس فی مجال الصرف و النحو و العروض و الانشاء و... فیتاثر البلاد الغربیه الاسلامیه من آراء ادبائها النصاری اثرا هاما و یحتذی حذوهم الادباء المسلمون فی آثارهم الادبیه و آرائهم النقدیه . فنری بعض الادباء المسلمین الذین لهم دورهام فی المجتمع العربی و هم یرون الثقافه العربیه عامه و الثقافه المصریه خاصه اقرب الی الثقافه الغربیه الیونانیه بالنسبه الی الثقافه الفارسیه و الثقافات الاسلامیه الاخری.

    فی هذا المجال نری بعض الادباء النصاری المتاکدین علی کونهم عربا مسیحیا و لا مسیحیا عربا. فلیس فی افکارهم و آثارهم عناد بالنسبه الی الاسلام. لکن نری فی آثار هولاء ایضا الجوهره المسیحیه هی الغالبه . فعلی الاقل لایهمهم زوال العقائد الاسلامیه التی هی اساس الادب العربی.

    وکلا منا هذا لیس بمعنی عدم وجود ادیب مسیحی عرب یحاول لنمو الثقافه العربیه و یساعد غنائها. و ایضا لیس بمعنی نفی وجود ادیب مسلم یحاول لاشاعه الثقافه الغربیه فی البلاد العربیه من خلال آثاره الادبیه و المفاهیم و المضامین الغربیه التی یطرحها فی الشعر و النثر و المقاله و القصه و المسرحیه و الکتب النقدیه و التاریخیه و ایضا نحن لا ننکر جمیع القیم الحضاریه للغرب و تطوره العلمی و تقدمه الصناعی و خصائصه الایجابی.

  • فهرست و منابع تحقیق مقاله نقش مسیحیان عرب در گسترش نفوذ فرهنگی غرب به دنیای عرب

    فهرست:

    طرح تحقیق ......................................................................................................................................... 1

    مقدمه ..................................................................................................................................................... 7

    بخش اول : ریشه ها و زمینه های تاریخی نفوذ فرهنگ غرب بر جوامع عربی ................. 10

    پیشگفتار ............................................................................................................................................... 11

    فصل اول : عوامل نهضت ادبی ........................................................................................................ 15

    پیشگامی مصر ...................................................................................................................................... 16

    وضع شام .............................................................................................................................................. 18

    مدارس ........................................................................................................................................... 24

    لبنان ....................................................................................................................................... 24

    مصر ........................................................................................................................................ 25

    سایر بلاد عربی .................................................................................................................... 25

    2-روزنامه  و مجلات .......................................................................................................................... 25

    2-1-مصر .............................................................................................................................................. 25

    2-2- لبنان .......................................................................................................................................... 26

    3-چاپ و چاپخانه .............................................................................................................................. 26

    4- کتابخانه .......................................................................................................................................... 27

    5- انجمن های علمی و ادبی .......................................................................................................... 27

    6- ارتباط و تماس مستقیم با غرب ............................................................................................... 27

    7- ترجمه داستان های غربی ......................................................................................................... 32

    7-1- سیر تحول داستان نویسی در مصر تا جنگ جهانی دوم ............................................. 39

    7-2- نقد و بررسی سیر تاریخی داستان نویسی در ادبیات نوین ......................................... 53

    8- نمایشنامه ....................................................................................................................................... 59

    9- سینما .............................................................................................................................................. 60

    فصل دوم : شرق شناسی ................................................................................................................. 61

    مفهوم شرق شناسی .................................................................................................................. 62

    معنای لغوی استشراق ....................................................................................................... 62

    معنای اصلاحی استشراق.................................................................................................. 63

    پدیده مشرق شناسی ........................................................................................................... 64

    شرق شناسی .......................................................................................................................... 66

    شرق به عنوان «غیر»............................................................................................................ 67

    نمونه های بارز صورت نمایشی شرق ............................................................................... 69

    سیاست و شرق شناسی ...................................................................................................... 70

    یونان گرایی و مسیحیت  به عنوان اجزای بنیادین میراث شرقی ها ...................... 70

    شرق شناسی وارونه .............................................................................................................. 71

    بومی گرایی ............................................................................................................................. 72

    نقد و نظر................................................................................................................................................ 73

    بخش دوم : مکاتب ادبی معاصر ...................................................................................................... 77

    فصل اول : مکاتب ادبی غرب .......................................................................................................... 78

    سیر تحول تاریخی مکاتب ادبی غرب ................................................................................... 79

    مکاتب ادبی مغرب زمین .......................................................................................................... 83

    2-1- کلاسیک ................................................................................................................................... 85

    2-2- کلاسیک جدید ....................................................................................................................... 88

    2-3- رومانتیسم ................................................................................................................................. 91

    2-4- پارناسیسم ................................................................................................................................. 96

    2-5- رئالیسم ...................................................................................................................................... 100

    2-6- رئالیسم سوسیالیستی ........................................................................................................... 102

    2-7- سوررئالیسم .............................................................................................................................. 102

    2-8- سمبولیسم ................................................................................................................................ 103

    2-9- اگزیستانسیالیسم .................................................................................................................... 106

    2-10- دادائیسم ................................................................................................................................ 110

    فصل دوم شعرعربی و مکاتب ادبی غرب ..................................................................................... 112

    شعر عربی قدیم .......................................................................................................................... 113 

    مکتب «عمود الشعر».......................................................................................................... 114 

    مکتب نوپردازان ................................................................................................................... 115 

    مکاتب عربی قدیم .............................................................................................................. 116 

    1-3-1 – مکتب صنعت ................................................................................................................... 116 

    1-3-2- مکتب تصنیع ..................................................................................................................... 117 

    1-3-3- مکتب تصنع ....................................................................................................................... 117 

    شعر عربی معاصر.................................................................................................................... 118 

    کلاسیک نوین در شعر عربی معاصر ............................................................................. 119 

    رومانتیسم در شعر عربی معاصر...................................................................................... 121

    رئالیسم در شعر عربی معاصر........................................................................................... 125

    سوررئالیسم در شعر عربی معاصر.................................................................................... 126

    سمبولیسم در شعر عربی معاصر..................................................................................... 127

    اگزیستانسیالیسم در شعر عربی معاصر.......................................................................... 132

    پارناسیسم در شعر عربی معاصر...................................................................................... 134

    دادائیسم  در شعر عربی معاصر....................................................................................... 135

    فصل سوم : گرایش به تامل در ادبیات عرب .............................................................................. 136

    ریشه های گرایش به تامل در دوره معاصر .......................................................................... 137

    احساس حقارت ................................................................................................................... 137

    بحران ها ................................................................................................................................ 139

    تهاجم فرهنگی .................................................................................................................... 141

    حس نوگرایی ....................................................................................................................... 142

    1-4-1- نزاع قدیم و جدید ............................................................................................................ 142

    نقد و نظر .............................................................................................................................................. 144

    1-5- مهاجرتها..................................................................................................................................... 144

    شعر تاملی و مکاتب ادبی غرب ......................................................................................... 147

    نقد و نظر .............................................................................................................................................. 149

    آیا تامل به معنی قطع رابطه با مسایل بیرونی است ؟............................................... 150

    بخش سوم : گرایش های نوین ادبیات عربی .............................................................................. 152

    فصل اول : گرایش های نوین شعر عربی معاصر ........................................................................ 153

    گرایش های نوین موضوعی ..................................................................................................... 155

    حماسه ................................................................................................................................... 156

    نمایشنامه منظوم ................................................................................................................ 158

    قصه ........................................................................................................................................ 162

    اسطوره .................................................................................................................................. 163

    تحولات موسیقی و ساختار شعر عربی ............................................................................ 167

    شعر منثور ............................................................................................................................ 168

    شعر آزاد................................................................................................................................. 169

    شعر مدور............................................................................................................................... 170

    قصیده کلی ........................................................................................................................... 172

    شعر درامی (نمایشی).......................................................................................................... 173

    فصل دوم :‌گرایش های نوین نثر عربی معاصر............................................................................. 174

    قصه در ادب عربی معاصر ........................................................................................................ 178

    سیره نویسی ................................................................................................................................. 180

    نمایشنامه نویسی ........................................................................................................................ 181

    بخش چهارم : سیری در اندیشه مسیحی عرب ......................................................................... 183

    فصل اول: اندیشه ادبای مسیحی عرب ......................................................................................... 184

    ادبای مهجر..................................................................................................................................... 185جبران خلیل جبران ........................................................................................................... 185

    اسلوب ادبی جبران .................................................................................................... 185

    شرق و غرب از نظر جبران ...................................................................................... 191

    واقع گرایی جبران ...................................................................................................... 195

    میخائیل و نعیمه .............................................................................................................. 196

    اسلوب ادبی نعیمه ...................................................................................................... 196

    عوامل موثر بر افکار نعیمه ........................................................................................ 198

    شرق و غرب از نظر نعیمه ....................................................................................... 201

    ایلیا ابوماضی ..................................................................................................................... 204

    شرق و غرب  از نظر ابوماضی ................................................................................. 204

    دیانت و رجال مذهبی در ادب مهجر........................................................................... 205

    مقایسه باورهای دینی مهجر .......................................................................................... 207

    زن در ادب مهجر ............................................................................................................. 208

    عرف و سنت تحمیلی ،‌ازدواج اجباری ....................................................................... 208

    2-سایر ادبا ........................................................................................................................................... 211

    2-1- نجیب عازوری .......................................................................................................................... 211

    2-2- شبلی شمیل ............................................................................................................................ 213

    2-2-1- شعر شمیل  در ستایش حضرت محمد (ص) و قرآن............................................... 215

    2-2-2-سخن شبلی شمیل درباره امام علی بن ابی طالب (ع)............................................. 216

    2-3-نسیب عریضه و سبک شعری تازه ...................................................................................... 216

    فصل دوم :‌تاثیر ادبای مسیحی عرب بر جهان عرب ................................................................. 217

    اندیشه ها و جنبش های نوین سیاسی – اجتماعی .......................................................... 218

    راههای نفوذ فلسفه روشنگری فرانسه و اندیشه های انقلاب فرانسه

     در خاور عربی ..................................................................................................................................... 222

    کوشش عملی ادبا ............................................................................................................... 232

    کشورهای عربی ................................................................................................................... 235

    انجمن های روشنگری فرهنگی در سوریه ................................................................... 237

    داستان ...................................................................................................................................... 242

    انگیزش منفی به دین وتمسخر مظاهر آن و طرح ارزش های ضد دینی ............ 245

    2-1-1- خودکشی ............................................................................................................................. 250

    2-1-2- اعتراف .................................................................................................................................. 254

    اهتمام به غریزه ممنوعه جنسی و توصیف صحنه های تحریک آمیز................... 255

    استعمال گویش محلی و تضعیف زبان فصیح عربی .................................................. 266

    واقع گرایی در داستان ....................................................................................................... 268

    تاریخ ......................................................................................................................................... 280

    نقدو نظر ................................................................................................................................................ 280

    زبان شناسی ............................................................................................................................ 283

    فصل سوم : اندیشه ادیب مسلمان ................................................................................................. 286

    طه حسین .................................................................................................................................... 288

    آثار ادبی طه حسین .......................................................................................................... 288

    نقد و نظر .............................................................................................................................................. 299

    چکیده ................................................................................................................................................... 301

    خلاصه البحث ..................................................................................................................................... 303

    منابع ....................................................................................................................................................... 305

     

     

    منبع:

    - آل نوح، کاظم: محمد و قرآن، المطبعه العربیه، بغداد، 1354 ه.ق.

    2- آلن، روجر: الروایه العربیه، حصه منیف، الموسسه للدراسات و النشر، بیروت، الطبعه الاولی، 1982 م.

    3- ابن قتیبه، الشعر و الشعراء، دارالکتب العلمیه، بیروت، 1405 ق، 1985 م.

    4- ابوحاقه، احمد، الالتزام فی الشعر العربی، دارالعلم للملایین، بیروت الطبعه الاولی، 1979 م.

    5- ابوحمدان، سمیر: النص المرصود، الموسسه الجامعیه للدراسات و النشر، بیروت، الطبعه الاولی، 1990 م.

    6- ابوماضی، ایلیا: دیوان الجداول، دارالعلم للملایین، بیروت، الطبعه السابعه عشره، 1986 م.

    7- ادونیس، علی احمد سعید: الاعمال الکامله، دارالعوده، بیروت، الطبعه الثانیه، 1971م.

    8- الایوبی، یاسین: مذاهب الادب معالم و انعکاسات، دارالعلم للملایین، بیروت، الطبعه الثانیه، 1984 م.

    9- بدوی، مصطفی: مختارات من الشعر العربی الحدیث، دارالفکر، بیروت، 1969م.

    10- برهومی، خلیل: ایلیا ابو ماضی شاعر السوال و الجمال، دارالکتب العلمیه، بیروت، 1993 م.

    11- البعلبکی، منیر: المورد، معجم الاعلام، دارالعلم للملایین، بیروت، ط 35، 2001.

    12- بکار، یوسف: فی النقد الادبی، دارالمناهل، بیروت، الطبعه الاولی، 1416ه- 1995م.

    13- بیضون، حیدر توفیق: بدر شاکر السیاب، دارالکتب العلمیه، بیروت، الطبعه الاولی، 1991 م.

    14- تیمور، محمود: محاضرات فی القصص فی ادب العرب ماضیه و حاضره، معهد الدراسات العربیه العالمیه، قاهره، الطبعه الاولی، 1958.

    15- جاسم محمد، حیاه: الدراما التجربیه فی مصر و التاثیر العربی علیها، دار الاداب، بیروت، الطبعه الاولی، 1983 م.

    16- جب، هاملتون: دراسات فی الادب العربی الحدیث، المرکز العربی للکتاب، بیروت، بی تا.

    17- جبران، جبران خلیل: البدائع و الطرائف، دراسه و تحلیل: نازک سابایارد، طلاس، دمشق، الطبعه الثانیه، 1987م.

    18- جرداق، جرج: الامام علی صوت العداله الانسانیه، بیروت دارالفکر العربی، بی‌تا.

    19- جندی، انعام: الرائد فی الادب العربی، دار الرائد العربی، بیروت، الطبعه الاولی، 1986 م.

    20- الجندی، انور: خصائص الادب العربی، دارالکتب اللبنانی، بیروت، الطبعه الثانیه، 1985 م.

    21- الحاوی، ایلیا: نماذج فی النقد الادبی، دار الکتب العلمیه، بیروت، 1991 م.

    22- الحبال، امامه محمد سالم: موقف المستشرقین من السنه، دار الفیحاء، دمشق، الطبعه الاولی، 1421 ه- 2000 م.

    23- حسین، طه: حدیث الاربعاء، دارالعلم للملایین، بیروت، الطبعه الرابعه، 1980م.

    24- حسین، طه: من حدیث الشعر و النثر، دارالمعارف بمصر، القاهره، الطبعه العاشره.

    25- حسین، طه: فی الشعر الجاهلی، دار الکتب المصریه، القاهره، الطبعه الاولی، 1344 ه- 1926 م.

    26- خالص، ولید محمود: اوراق مطویه من تاریخ الادب المقارن فی الوطن العربی، الموسسه العربیه للدراسات و النشر، بیروت، الطبعه الاولی، 1997م.

    27- الخطیب، حسام: آفاق الادب المقارن عربیاً و عالمیاً، دارالفکر، دمشق، الطبعه الثانیه، 1420 ه- 1999م.

    28- خضر، عباس: الواقعیه فی الادب، دارالجمهوریه، بغداد، الطبعه الاولی، 1967م.

    29- خیربک، کمال: حرکه الحداثه فی الشعر العربی المعاصر، دارالفکر، بیروت، لبنان، الطبعه الثانیه، 1406 ه- 1986م.

    30- الدسوقی، عمر: فی الادب الحدیث، دارالفکر، قاهره، الطبعه الاولی، 1951م.

    31- الدسوقی، عمر: محمد سامی البارودی، دارالمعارف، قاهره، الطبعه الثالثه، 1970م.

    32- الدهان، سامی: الامیر شکیب ارسلان حیاته و آثاره، دارالمعارف، قاهره، الطبعه الاولی، 1960م.

    33- رضا، احمد: معجم متن اللغه، دار مکتبه الحیاه، بیروت، الطبعه الاولی، 1378ه- 1959 م.

    34- زیتون، علی مهدی: السیاب شاعراً، حرکه الریف الثقافیه، الطبعه الاولی، 1996م.

    35- زیدان، جرجی: تاریخ آداب اللغه العربیه، دارالمکتبه للاحیاء، بیروت، الطبعه الاولی، 1967م.

    36- الزین، محمد فاروق فارس: المسیحیه و الاسلام و الاستشراق، المطبعه العلمیه، دمشق، الطبعه الاولی، 1421 ه- 2000م.

    37- سراج، نادره جمیل: شعراء الرابطه القلمیه، دارالمعارف، مصر، 1955م.

    38- سلوم، داود: اثر الفکر الغربی فی الشاعر جمیل صدقی الزهاوی، کلیه الاداب- جامعه بغداد، 1404 ه- 1984م.

    39- سمایلو فیتش، احمد: فلسفه الاستشراق و اثرها فی الادب العربی المعاصر، دارالمعارف، القاهره، الطبعه الاولی، 1980م.

    40- السیاب، بدرشاکر: دیوان السیاب، دارالطلیعه، بیروت، 1967م.

    41- الشاذلی، عبدالسلام: شخصیه المثقف فی العربیه الحدیثه، دارالحداثه، بیروت، الطبعه الاولی، 1985م.

    42-الشدیاق، احمد فارس: الساق علی الساق فی ماهو الفاریاق، مکتبه العرب بمصر، قاهره، الطبعه الاولی، 1919م.

    43- شراره، عبداللطیف: معارک ادبیه، دار بیروت للطباعه و النشر، بیروت، 1982م.

    44- الصاوی الجوینی، مصطفی: ابعاد فی النقد الادبی الحدیث، منشاه المعارف بالاسکندریه، بی تا.

    45- صلیبا، جمیل: محاضرات فی الاتجاهات الفکریه فی البلاد الشامیه، القاهره، 1958.

    46- ضیف، شوقی: تاریخ الادب العربی المعاصر فی مصر، دارالمعارف، قاهره، الطبعه الثانیه، 1961م.

    47- ضیف، شوقی: الفن و مذاهبه فی الشعر العربی، دارالمعارف، مصر، الطبعه الساوسه، ]بی‌تا[.

    48- طالبی، محمدعلی: عباس محمود العقاد مناهجه آراءه معارکه النقدیه، حروفیه، تهران، چاپ اول، 1382.

    49- الطرزی، فیلیب: تاریخ الصحافه العربیه، بیروت، 1914.

    50- الطهطاوی، رفاعه: تخلیص الابریز، دراسه و تحقیق: محمود حجازی، الهیئه المصریه العامه للکتاب، قاهره، الطبعه الاولی، 1974 م.

    51- عباس، احسان: فی الشعر، دارصادر، بیروت، الطبعه الثانیه، 1967م.

    52- عبود. شلتاغ: حدائق الشعر الاسلامی المعاصر، دارالملاک، بیروت، الطبعه الاولی، 1422 ه- 2002م.

    53- العشماوی، محمد زکی: دراسات فی النقد المسرحی و الادب المقارن، دارالشروق الطبعه الاولی، 1414 ه- 1994 م.

    54- عید، یوسف: المدارس الادبیه ومذاهبها، دارالفکر اللبنانی، بیروت، 1994م.

    55- غنیمی هلال، محمد: المدخل الی النقد الادبی، دارالثقافه- دارالعوده، لبنان، بیروت، الطبعه الثانیه، 1973م.

    56- الفاخوری، حنا: تاریخ ادبیات عربی، توس، تهران، چاپ دوم، 1380.

    57- الفاخوری، حنا: الجامع فی تاریخ الادب العربی، دارالجیل، بیروت الطبعه الاولی، 1986.

    58- فضل، صلاح: منهج الواقعیه فی الابلاغ الادبی، دارالافاق الجدیده، بیروت، چاپ دوم، 1986.

    59- القبانچی، صدرالدین: علم السیاسه، الشرکه العالمیه للکتاب، لبنان، الطبعه الاولی، 1410 ه.

    60- محمد عریضه، محمد: ابراهیم ناجی شاعر الاطلال، دارالکتب العلمیه، الطبعه الاولی، بیروت، 1993 م.

    61- محمد، محمدحسین: مقالات فی الادب و اللغه، موسسه الرساله، الطبعه الثانیه، 1409.

    62- محفوظ، نجیب: بدایه و نهایه، مکتبه مصر، قاهره، چاپ سیزدهم، 1982 م.

    63- محفوظ، نجیب: اللص و الکلاب، دارالقلم، بیروت، چاپ اول، 1972.

    64- محمود، علی عبدالحلیم: مصطفی صادق الرافعی و الاتجاهات الاسلامیه فی ادبه، دارالناشر للطباعه و النشر، بیروت، الطبعه الاولی.

    65- المرزوقی، احمدبن محمد: شرح دیوان الحماسه لابی‌تمام، عالم الکتب، بیروت، بی‌تا.

    66- معلوف، لویس: المنجد فی اللغه و الآداب و العلوم، المطبعه الکاثو لیکیه، بیروت، الطبعه 15، 1956م.

    67- المقداد، محمود: تاریخ الدراسات العربیه فی فرنسا، عالم المعرفه، الکویت، جمادی الاولی 1413 ه، نوفمبر/ تشرین الثانی 1992م.

    68- المقدسی، انیس: الفنون الادبیه و اعلامها فی النهضه العربیه الحدیثه، دارالعلم للملایین، بیروت، لبنان، اعاده طبع 5، تموز/ یولیو 1990.

    69- مندور، محمد: الادب و مذاهبه، دارصادر، بیروت، 1976م.

    70- الموسوی، محسن جاسم: الروایه العربیه، انشاه و التحول، دارالاداب، بیروت، الطبعه الاولی، 1988 م.

    71- نجیب عطوی، علی: تطور فن القصه اللبنانیه العربیه، دارالافاق الجدیده، بیروت، الطبعه الاولی، 1982 م.

    72- نخله، امین: الشعر العربی المعاصر، دارالجیل، بیروت، 1986 م.

    73- نعیمه، میخائیل: احادیث مع الصحافه، موسسه نوفل، بیروت، لبنان، الطبعه الثانیه، 1989م.

    74- هداره، محمد مصطفی: بحوث فی الادب العربی الحدیث، دارالنهضه العربیه، بیروت، 1994 م.

    75- هیکل، محمدحسین: زینب مناظر و اخلاق ریفیه، دارالمعارف، 1974م.

    76- الیافی، عبدالکریم: دراسات فنیه فی الادب العربی، مکتبه لبنان ناشرون، بیروت، الطبعه الاولی، 1416ه- 1996م.

    77- یاغی، عبدالرحمن: الجهود الروائیه، دارالثقافه، بیروت، الطبعه الاولی، 1972م.

    78- الیفاعی، شفق: الانواع الادبیه و المذاهب و المدارس فی الادب المقارن، موسسه عزالدین، الطبعه الاولی، 1985م.

    79- یوسف نجم، محمد: القصه فی الادب العربی الحدیث، دارالثقافه، بیروت، الطبعه الاولی، 1966م.

     

    منابع فارسی:

    83- آذر، مهدی: دایره المعارف فارسی، فرانکلین، تهران، 1345 ه.ش.

    84- آذینفر، م.: دایره المعارف، زرین، تهران، 1358.

    85- براون، کالین: فلسفه و ایمان مسیحی، ترجمه طاطه و س میکائیلیان، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، چاپ اول، 1375.

    86- بهار، ملک الشعراء: سبک شناسی، توس، تهران، 1351 ه.ش.

    87- پرهام، سیروس: رئالیسم و ضد رئالیسم در ادبیات، آگاه، تهران، چاپ ششم، 1360 ه.ش.

    88- پریستلی، جی.بی: سیری در ادبیات غرب، ترجمه ابراهیم تونسی، امیرکبیر، چاپ دوم، 1372 ه.ش.

    89- حسینی، صالح/ خاموش، نیلوفر: نظری به شعر سهراب سپهری، نیلوفر، تهران، چاپ سوم، 1373 ه.ش.

    90- زرین کوب، عبدالحسین: نقد ادبی، انتشارات امیرکبیر، تهران، 1378.

    91- سعید، ادوارد: شرق شناسی، ترجمه د. عبدالرحیم گواهی، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ اول، 1371.

    92- سیدحسینی، رضا: مکتبهای ادبی، نیل و نگاه، تهران، چاپ دوم، 1366 ه.ش.

    93- عمید، حسن: فرهنگ فارسی عمید، انتشارات امیرکبیر، تهران، چاپ سوم، 1373.

    94- غنیمی هلال، محمد: ادبیات تطبیقی، ترجمه مرتضی آیت اله زاده، امیر کبیر، تهران، 1373 ه.ش.

    95- فورست، لیلیان: رمانتیسم، ترجمه: مسعود جعفری، نشر مرکز، چاپ اول، 1375 ه.ش.

    96- قبانی، نزار: شعر، زن و انقلاب، ترجمه عبدالحسین فرزاد، امیرکبیر، تهران، 1364 ه.ش.

    97- کدکنی، محمدرضا: شعر معاصر عرب، توس، تهران، 1359 ه.ش.

    98- الکیلانی، نجیب: اسلام و مکاتب ادبی، ترجمه نوید کاکاوند، سازمان تبلیغات اسلامی، تهران، 1376 ه.ش.

    99- گیپ، هاملتون: ادبیات نوین عرب، ترجمه: یعقوب آژند، انتشارات اطلاعات، تهران، 1371 ه.ش.

    100- لوین، ز.ا.: اندیشه ها و جنبشهای نوین سیاسی اجتماعی در جهان عرب، ترجمه یوسف عزیزی بنی طرف، تهران، چاپ اول، 1378.

    101- مندور، محمد: درنقد و ادب، ترجمه: علی شریعتی، امیرکبیر، مشهد، چاپ اول، 1346 ه.ش.

تحقیق در مورد تحقیق مقاله نقش مسیحیان عرب در گسترش نفوذ فرهنگی غرب به دنیای عرب , مقاله در مورد تحقیق مقاله نقش مسیحیان عرب در گسترش نفوذ فرهنگی غرب به دنیای عرب , تحقیق دانشجویی در مورد تحقیق مقاله نقش مسیحیان عرب در گسترش نفوذ فرهنگی غرب به دنیای عرب , مقاله دانشجویی در مورد تحقیق مقاله نقش مسیحیان عرب در گسترش نفوذ فرهنگی غرب به دنیای عرب , تحقیق درباره تحقیق مقاله نقش مسیحیان عرب در گسترش نفوذ فرهنگی غرب به دنیای عرب , مقاله درباره تحقیق مقاله نقش مسیحیان عرب در گسترش نفوذ فرهنگی غرب به دنیای عرب , تحقیقات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله نقش مسیحیان عرب در گسترش نفوذ فرهنگی غرب به دنیای عرب , مقالات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله نقش مسیحیان عرب در گسترش نفوذ فرهنگی غرب به دنیای عرب , موضوع انشا در مورد تحقیق مقاله نقش مسیحیان عرب در گسترش نفوذ فرهنگی غرب به دنیای عرب
ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت