هدف:
هدف از انجام این تحقیق بررسی علل پرخاشگری و علل وعواقب آن است لذا با انجام این تحقیق به برسی علل پرخاشگری و مسائل مربوط به آن و ناکامی هایی که در اثر پرخاشگری به وجود می اید می پردازیم
پرخاشگری:
همه جوامع باید راههای بیابند تا مانع از آن شوند که اعضای آن یکدیگر را بکشند یا به هم آسیب برسانند. همه مردم رفتار پرخاشگرانه را تا اندازه ای کنترل می کنند ولی از لحاظ ارزشی که برای آن قایلنددو میزان محدود کردن آن باهم فرق دارند برای مثال قبایل سرخپوست امریکایی کومانچی ها و آپاچی ها کودکانشان را جنگجو بار می آورند و حال آنکه هوپیها و زونی ها به فرزندانشان صلحجویی و رفتار غیر پرخاشگرانه می آموزند در امریکای معاصر جوامع هوتری بر صلحجویی به عنوان شیوه ای از زندگی تاکید می کنند و فرزندانشان را طوری تربیت می کنند که پرخاشگر نباشند . اصولا در فرهنگ امخریکایی برای پرخاشگری و سر سختی ارزش قایلند.
تعاریف پرخاشگری :
روان شناسانی که اعتقادات نظری متفاوتی دارند در مورد چگونگی تعریف پرخاشگری اساسا باهم توافق ندارند.موضوع اصلی این است که آیا باید پرخاشگری را بر اساس پیامدهای قابل دیدن آن تعریف کنیم یا بر اساس مقاصد شخصی که آن را نشان می دهد (بعضی پرخاشگری را رفتاری می دانند که به دیگران آسیب می رساند یا بالقوه می تواند آسیب برساند. پرخاشگری ممکن است . بدنی باشد (زدن لگد زدن ، گاز گرفتن ) یا لفظی (فریاد زدن رنجاندن یا به صورت تجاوز به حقوق دیگری (مانند چیزی را بزور گرفتن ) . نقطه قوت این تعاریف عینی بودن آن است رفتار قابل مشاهده اطلاق می شود نقطه ضعف ان این است که شامل بسیاری از رفتارهایی است که ممکن است به طور معمول پرخاشگری تلقی نشود. اگر کودکی در را با لگد باز کند و با این کار به شخصی که پشت در ایستاده آسیب برساند معمولا به این کار پرخاشگری نمی گوویم مگر اینکه کودک از پیش بداندد که کسی پشت در ایستاده است .