پیشگفتار
نابرده رنج گنج میسر نمی شود مزد آن گرفت جان برادر که کار کرد
« سعدی»
حیات انسان در جامعه با کار عجین شده است . جانداران دیگر زندگی خود را مدیون موا هب طبیعت و غرایز خویشند و بدون تفکر و تلاش ویژه و با استفاده مستقیم از مواهب طبیعت زندگی می کنند . اما انسان ، تنها در دورانی کوتاه از تاریخ در وضعیت صرفا طبیعی زیسته و به سد جوع قتاعت کرده است . بشر از همان سپیده دم تاریخ با به کارگیری هوش و آگاهی و فعالیت های پبچیده مغزی خویش به ابزار سازی پرداخته و ماده و طبیعت را به خدمت خود درآورده است .
او به آنچه مستقیم در دسترس داشته اکتفا نکرده ، بلکه همواره در تلاش و تکاپو و جستجو بوده است تا با استفاده از آنچه در دسترس دارد به آنچه در دسترس ندارد اما نیاز به آنرا احساس می کند دست یابد و بدین ترتیب کار وی هر روز پیچیده تر شده و از مرحله طبیعی و غریزی بیشتر فاصله گرفته و جنبه
« فرهنگی » یافته است . « مصنوعات » و ساخته های دست بشر ، هر روز بیش از پیش او را از محیط طبیعی دور و تار و پود ساخته های خود وی گرفتار کرده است .
از سوی دیگر ، زندگی اجتماعی مستلزم همکاری و همیاری و برآوردن نیازهای متقابل است ؛ این امر منجر به تقسیم کار و توسعه تخصص ها و مهارتهای مختلف شده و بر پیشرفت کمی و کیفی کار و آثار ونتایج آن افزوده است و روابط اجتماعی و سازمان یافته او را در غالب نهاد ها ، موسسات و واحدهای کم و بیش وسیع و تخصصی گسترش داده است . « کار » انسان نه فقط با تجربه و دانش او در آمیخته ، بلکه به صورت یک امر فرهنگی و ارزشی جلوه گر شده است و بدین سان بین اندیشه، کار و روابط اجتماعی پیوندی ناگسستنی پدید آمده تمدن و فرهنگ بشری در گرو این سه ویژگی است و این3 عامل از عوامل اساسی و ویژه تاریخ به شمار می رود . به عبارت دیگر ،انسان با اندیشه و عمل به پیش می رود و هیچ یک از این دو به تنهایی کار ساز نیست هر چند گاهی ناسازگار می نماید :
کار زی کاردان رو به شتاب همچو «گو» کش گذر به چوگانست
جز به خردمند مفرما عمل گرچه عمل کار خردمند نیست
جامعه شناسی که به تدریج از رویکردهای صرفا نظری به عرصه کار و عمل پرداخته ، در « جامعه شناسی کار و مشاغل » زمینه گسترده تر و باروری یافته است که ساختار روابط اجتماعی را – که در عصر جدید اهمیت ویژه و روز افزونی پیداکرده است – نشان می دهد و بسیاری از نارساییها و ضعفهای حیات فردی واجتماعی انسان را – که در نبود کار و فعالیت ثمر بخش به کژ رفتاری و آسیبهای اجتماعی ومشاغل کاذب منجر می شود – آشکار می سازد . به این ترتیب « جامعه شناسی کار و مشاغل » از دستاوردها و فراوردهای عصر صنعت به شمار می رود و به ظاهر حاصل تکنولوژی و مسائل ناشی از آن است ؛ نباید فراموش کرد که عنصر آن همواره در جامعه وجود داشته و خاصه در هنر و ادبیات و فرهنگ جامعه (اشعار ، ضرب المثلها ، داستانها و قصه ها) تجلیات متفاوت و گاه جالبی داشته است و این خود نمودار پیوندهای مرئی و نامرئی فراوانی است که بین کار و فرهنگ جامعه در هر زمان و مکانی وجود دارد . بعلاوه آیین ها و ایدئولوژی ها چه در گذشته و چه در زمان حاضر ، نسبت به کوشش و فعالیت انسان عنایت خاصی دارند و ارزش کم و بیش ویژه ای برای آن قائلند که گاه صورتهای متناقضی پیدا می کند . چناچه زمانی کار یدی را جزء کارهای پست می شمرند و زمان دیگر و در آیین دیگر بالاترین رتبه و ارزش را برای آن قائلند . گاهی ارزش کار را بر اساس سود و منافع صرف مادی و اقتصادی می سنجند و زمانی به عنوان ارزش حیاتی برای رشد نوع بشر و نجات و فلاح او می شناسند .
کاری که نه کار توست مسپار راهی که نه راه توست مسپر
یا :
کاری گزیده باید کردن از آنکه کار گر ناگزیده باشد ، ناکرده نیکتر
اگر فرهنگ خود را بکاویم و اشعار ، ضرب المثلها ، داستانها و فصول و بخشهای خاص کتبی را که در مسئله اشتغال و کار و فعالیت و موضوعات مربوط به آن مانند بیکاری و تنبلی و کسالت و کاهلی وارد شده است بررسی کنیم ، گنجینه پایان ناپذیری می یابیم که اهمیت و ارزش فرهنگی کار را در آن آیین و تاریخ ما نشان می دهد . از غزالی تا فیض کاشانی و از فردوسی و ناصر خسرو تا مولوی و ابن یمین و از سعدی و جامی تا ... همه جا به اشعار و عبارات نغزی بر می خوریم که به ایما و اشاره و تعبیرات بدیع و زیبا انسان را به کار و کوشش و پرهیز از تضییع وقت و کسالت و بیکاری فرا می خواند و به تدبر و تامل در آثار و نتایج عمل و فعالیت دعوت می کند . بر رعایت اخلاق کار ، اجتناب از علم بی عمل ، لزوم سپردن کار به کاردان (اهمیت مهارت و تخصص و...) و کسب تجربه برای کار نیکو کردن تاکید می کند و درباره عار نداشتن از کار و به کار گرفتن ابزار و رعایت دقت و تدبر و تلاش و کوشش در راه معیشت و قبول رنج کار ... پندهای نیکویی به ما
می آموزد .
با توجه به اینکه بنیانگذار علم جامعه شناسی ، ابن خلدون ، فصل مبسوطی را به کار و شغل و اقتصاد و معیشت اختصاص داده و در کنار سیاست و اقتصاد و دانش و مذهب و شهر نشینی و سایر قلمروها و نهاد های اجتماعی حرفه و فن را از ارکان (علم عمران) شمرده است ، پی می بریم که توجه به اهمیت کار و اشتغال و تدبر در ابعاد و جایگاه آن در تاریخ اندیشه و علم و فرهنگ ما ریشه دارد و بحث درباره این موضوع چیزی نیست که یکباره جامعه صنعتی برای ما به ارمغان آورده باشد .
امروز اگر بخواهیم از بن بست عقب ماندگی و وابستگی رهایی یابیم و نیاز شصت میلیون مصرف کننده را با اتکا به خود و حفظ استقلال و حیثیت ملی و دینی خود برآورده سازیم ، چاره ای جز آن نداریم که تلاشهای خود را مضاعف سازیم و با گسترش دامنه کار و فعالیت علمی و پژهشی و توسعه اقتصاد ملی و با برنامه ریزی های اساسی ودراز مدت راه پیشرفت را برای نسل آینده هموار سازیم .
در این میان علوم اجتماعی در شناساندن ابعاد مختلف کار و تجزیه و تحلیل وضعیت موجود و نتایج مثبت و منفی آن و شناساندن مسائلی که کار صنعتی در شکل جدید خود با آن سر و کار دارد نقش و اهمیت زیادی دارد .
کار خلقی را به تدبیر تو بازانداختند
چون تو خود تدبیر کار خود نمی دانی چه سود... .
کار چیست ؟
جامعه شناسی از علومی است که با وجود سابقه طولانی ، تنها مدت کوتاهی است که به صورت مستقل مطرح شده است . در همین زمان کوتاه زمینه های بررسی متعدد ، حساس و پیچیده ای در آن مطرح شده و بهترین روشها و فنون و ابزار تحقیق برای آن ابداع گردیده است . به ویژه تحقیقات جامعه شناسی ، در زمینه فعالیت های انسان و جنبه های مختلف صنعتی بسیار تازگی دارد ؛ زیرا در عصر جدید پدیده کار صنعتی در اغلب جوامع بشری به صورتی بدیع گسترش یافته ، در حالی که بسیاری از مسائل مربوط به آن یا به صورت سطحی مورد بحث قرار گرفته اند یا اصلا بررسی نشده است . بعلاوه همین نتایج نیز هنوز به صورت هماهنگ یا حتی بر اساس نظام معینی طبقه بندی نشده است .
موضوع جامعه شناسی کار
قبل از هر چیز لازم است معنایی را که از اصطلاح «کار» در نظر داریم روشن کنیم ؛ زیرا در این صورت خواننده به طور مستقیم متوجه واقعیاتی می شود که هدف از جامعه شناسی کار نیز روشن کردن همین واقعیات است .
اینکه همه موضوعات مربوط به قلمرو « کار » مستلزم بررسی دقیق و همه جانبه است ، به دلیل آن است که باید کار را یکی از ویژگی های زندگی نوع بشر به شمار آورد . انسان « موجودی اجتماعی » یا به گفته ارسطو « حیوانی سیاسی » است که حتی امروز هم با وجود تنوع مجموعه های اکولوژی و گوناگونی آهنگ حرکت در پیشرفت فنی و تحول در ساخت اجتماعی و سطح اقتصادی جوامع ، در زندگی به کار می پردازد .در واقع ، کار وجه اشتراک و شرط لازم زندگی انسان در جامعه است . مثالهای کلاسیکی که اغلب برای کار حیوانات ذکر می شود ، مانند کار گروهی برخی حشرات مانند مورچه ، موریانه ، زنبور عسل یا بعضی پستانداران مانند سگ آبی ، در روانشناسی حیوانی به رفتار های غریزی در محیطی از انگیزشهای معین و مشخص منسوب می شود . اما به محض اینکه مسئله انطباق با موقعیتهای غیر منتظره مانند ساختن ابزار و ادوات پیش می آید – چنانکه کهلر با تجربیات مشهور خود در مورد میمونهای عالی در « تنریف » نشان داده است – به مقتضیات فکری کار انسان نزدیک می شویم .
اما این رفتارها که جنبه انسانی دارد ، اساسا دارای چه مشخصاتی هستند ؟
خصوصیت اول مفید بودن آن است ؛ این دیدگاهی است که پیش از این اغلب اقتصاد دانان لیبرال داشتند ، کلسن نیز درباره کار می گوید : « کار استفاده از نیروهای مادی و معنوی در راه تولید ثروت یا ایجاد خدمات است » . از دیدگاه دارندگان چنین گرایشی کار به طور عمده از طریق هدفا و فواید خود و ازش محصولی که خلق می کند مشخص می شود . هانری برگنس نیز در اثر معروف خود تحول خلاق راجع به فعالیت انسان می نویسد : «کار انسانی خلق فایده است» . بنابراین ، در تعریف کار باید همواره صفت مفید بودن را در نظر داشت .
ممکن است این سؤال مطرح شود که آیا رفتارهای غریزی حیواناتی که از نوع پدیده های کار تلقی می شود ، در اجتماع خودشان موجد فایده نیست ؟ بدین ترتیب آیا نباید مشخصه بدیع کار انسانی را در جایی دیگر جستجو کرد ؟ به نظر سایر اقتصاد دانان « ویژگی کار انسان قبل از هر چیز در ساختن و سازمان دادن به مبارزه با طبیعت در یک چارچوب اجتماعی نهفته است » . متفکران از مدتها قبل تعریف کار را در رابطه پویای انسان و طبیعت جستجو کرده اند .
فرانسیس بیکن کار وپبشه را « انسان به اضافه طبیعت » تعریف کرده و دنباله این بحث تا دکارت و فریدمان کشیده شده است . با وجود این ، در تحلیل رابطه انسان وطبیعت از لحاظ کار فعال ، تاکنون هیچ کس دقیق تر از مارکس نبوده است .
کار و غیر کار
در صفحات پیش پدیده کار را از نظر گاههای مختلف مورد توجه قرار دادیم ؛ اکنون کار را با توجه به فعالیت هایی که « کار» محسوب نمی شوند ، تعریف
می کنیم . فعالیت های مربوط به امور خانوادگی ، اجتماعی ، مذهبی و فوق حرفه ای (کلاسهای شبانه) که کارگر خارج از حوزه کار خود انجام می دهد از این گروه است . این فعالیت ها با کار وجه اشتراکی دارند که همان تعهد و الزام است (اگر چه ماهیت این الزام متغیر است) و تفاوتی هم با کار دارند که برای آنها دستمزدی پرداخت
نمی شود ؛ مانند کارهای خانوادگی یا کارهای متفاوت درون خانه که بی هدف هم نیستند اما در عین حال امکان ندارد باکار حرفه ای همسان تلقی شود . در صفحات بعد در باره فعالیت های خارج از کار بررسی ای به عمل خواهیم آورد تا بتوانیم با تضادی که بین کار و غیر کار وجود دارد ، ماهیت پدیده های کار را بهتر درک کنیم .
نحوی دیگر برخود با فعالیت های کار این است که به تجزیه و تحلیل واکنشهای افرادی که به علل مختلف از کار محروم مانده اند بپردازیم . در زندگی موقعیتهای بسیاری پیش می آیدکه ممکن است فرد از کار محروم بماند . قبل از هر چیز از کار افتادگی (به دلیل حادثه یا بیماری) بیکاری یا بازنشستگی را یادآور
می شویم . جالب تجوه است که دروضعیت های مختلف ، بسیاری از این گونه افراد با رفتارهای نا به هنجار خود نشان می دهند که به فعالیت های مجدد نیاز دارند تا بدین وسیله شخصیت خود را از نو بازسازی کنند یا تعادل روحی خور را بدست آورند . اگر مبتلایان به ناراحتی های سیستم اعصاب را جزء معلولان به حساب آوریم ، تاثیر مفید کار را در بهبود برخی از بیماری های عصبی تصدیق خواهیم کرد . از سر گرفتن فعالیت های کار به وسیله بیکاران ، بیماران و افراد بازنشسته غالب اوقات آثار مثبتی از این نوع به همراه داشته و موجب تعادل روانی آنها شده است .