نام درس :
تفسیر موضوعی نهج البلاغه
امام علی(ع) و اصول سیاست
امام امیر مؤمنان(ع) در روز 18 ذیالحجه الحرام سال 35 هجری قمری، زمام امور را به دست گرفت و در 21 رمضان سال 40 جام شهادت نوشید. مدت حکومت او چهار سال و نه ماه و سه روز بود و در این مدت، کشور پهناور اسلامی را که از شرق به رودخانه سند، از غرب به صحرای افریقا، از شمال به سرزمین قفقاز و از جنوب به خلیج عدن منتهی میگشت اداره نمود، هرچند بر اثر شورشی که در کشور مصر پدید آمد این بخش از قلمرو حکومت او جدا شد ولی به جز این نقطه و منطقه شام که از روز نخست، فرزند ابیسفیان پرچم یاغیگری را برافراشته بود، تمام سرزمین پهناور اسلامی، قلمرو حکومت او را تشکیل میداد و کلیه کارگزاران و فرمانداران و استانداران به وسیله او تعیین میشدند و هزینه کشور اعم از عمران و آبادی و حقوق مهاجر و انصار و سایر کارکنان به وسیله امام پرداخت میگردید.
روزی که امام، زمام امور را به دست گرفت با مشکلات انبوهی روبهرو گردید و مقاومت در برابر ایندشواریها نیازمند سیاست و تدبیر حکیمانهای بود تا با پنجه تدبیر، بر مشکلات پیروز گردد.
1. امام و مشکل استانداران خلیفه
1. گروهی که از ستمِ کارگزاران عثمان به ستوه آمده بودند و کراراً خلیفه از بیدادگری آنان هشدار داده و نتیجه نگرفته بودند، از مراکز حساس اسلامی حرکت کردند و در مدینه گرد آمدند و پس از اتمام حجتهای فراوان، سرانجام به خانه خلیفه هجوم بردند و به حیات او خاتمه دادند و پیش از دفن جنازه او، همگی از پیر و برنا به خانه علی(ع) رو آوردند و سیل آسا به درون خانه ریختند و گفتند: آمدهایم تا با تو به عنوان خلیفه مسلمین بیعت کنیم. این نارضایتی، به گروه گرد آمده در مدینه منحصر نبود، بلکه انقلابیهای مدینه، نمایندگان تودههای ناراضی کوفه و بصره و مصر بودند که در این نقاط پرچم مخالفت بر ضد خلیفه و کارگزاران او برافراشته بودند. خلیفه وقت، براثر سستیِ عزم و حکومت روح فامیلگرایی بر او، کارهای کلیدی را به بستگان خود از بیت اموی سپرده بود و با توجه به اسامی استانداران و مشاوران خلیفه، روشن میشود که در مدت سیزده ساله خلافت عثمان، حکومت اموی سایه خود را بر همه قلمرو اسلامی افکنده بود و همگان جز ثروتاندوزی و گردآوری طلا و نقره به فکر چیزی نبودند، از این جهت یک نوع خیزش در تمام استانها و ایالات بر ضد خلیفه پدید آمد و به جای اینکه مفسدان گرفتار شوند، خلیفه قربانی این نارضایتیها شد.
امام در برابر این خواسته عمومی ناچار است که رضایت عموم را تامین کند و از افراد صالح بهره بگیرد و حکومتی را پی ریزد که رنگ و بویی از عصر رسالت داشته باشد و در غیر این صورت خود امام در برابر گروههای انقلابی قرار میگرفت و موضع آنان نسبت به وی دگرگون میگشت. این کار هر چند برای امام یک وظیفه الهی و شرعی بود ولی در عین حال کار آسانی نبود و امام باید با سیاست حکیمانه، موج را مهار کند و آرامش را به کشور بازگرداند.
2. امام و ثروتهای بادآورده
در دوران خلافت عثمان، مسلمانان جان به کف در نقاط مرزی کشور مشغول جهاد بودند و حاصل دسترنج خود را به مدینه میفرستادند. ولی متأسفانه بر اثر بیانضباطی گروهی از اطرافیان خلیفه، از این غنایم، بیحساب بهره گرفته، از دستآوردهای مجاهدان کاخها ساخته و دامهای فراوانی فراهم آورده بودند و در طول خلافت 13 ساله عثمان، گروهی به ثروتهای سرسامآوری رسیده بودند که تنها فهرست داراییهای ثروت آنان انسان را مبهوت میسازد. بهعنوان نمونه به ثروت دو صحابی به نام زبیر و طلحه اشاره میکنم:
محدثان مانند بخاری و غیره، ارثیه نقدی زبیر را 59 میلیون و هشتصد هزار گزارش کردهاند.() درست روشن نیست که مقصود از این رقم درهم است یا دینار.
او به تنهایی در مدینه یازده خانه در بصره دو خانه، در کوفه یک خانه و در مصر یک خانه داشت. همچنان که برای او مزارعی در مصر، اسکندریه، کوفه و بصره بود.
مسعودی میگوید: او مالک هزار اسب و هزار بنده و هزار کنیز بود و درآمد او از عراق، هر روز به هزار دینار میرسید. درآمد طلحه از مزارع عراق میان چهار صد هزار الی پانصد هزار دینار بود.()
زراندوزی در انحصار این دو نفر نبود، بلکه حاشیهنشینان خلافت اسلامی از امویها و قرشیها همگی ثروتهای کلانی را برای خود اختصاص داده بودند، مانند:
1. عبدالرحمنبن عوف 2. سعدبن ابی وقاص 3. یعلیبن امیه 4. زیدبن ثابت 5. ابوسفیان 6. مروانبن حکم.