این روزها اداره کردن سازمان هایی که هم مسوول باشند و هم سودآور، کاری است دشوار. ما در دورانی زندگی می کنیم که سرشار از پیچیدگی و آشفتگی و آکنده از پیشرفت های جهش آسای فن آوری و سرشار از رقابت بین المللی است. نیروی کار روز به روز متنوع تر می شود و دید ما نسبت به کار، دائماُ دست خوش تغییر و دگرگونی می شود. مشتریان توقع دارند کالاها و خدماتی که به آن ها عرضه می شوند، بهتر، ارزان تر و سریع تر باشد. پس از برآوردن این توقعات، باز تغییری دیگر از گوشه ای دیگر سر بر می کشد و توجه همه را به خود جلب می کند. همه ما در عرصه اقتصادی جدیدی که ” دانایی “ نام دارد، فعالیت می کنیم. در این عرصه، انسان ها سرمایه معنوی محسوب می شوند و پیشرفت امور منوط به آن ها است و تاوان سوء تدبیر بسیار سنگین و گزاف است. در این عرصه، سازمان هایی موفق می شوند که رهبران آن ها بتوانند این سرمایه معنوی را بسیج کرده و گره از شایستگی، آفرینندگی و تعهد آن ها باز کنند .
مرکز مدیریت خلاق، در طی بیست سال کار با هزاران مدیر از سازمان های گوناگون، چند قابلیت و ظرفیت را که با رهبری ثمربخش مرتبط است، مشخص کرده است. یکی از قدیمی ترین آن ها، داشتن مهارت فنی در اعلا درجه است یعنی دانش اداره کسب و کار. اما میزان ماندگاری این قابلیت ها منوط به میزان توانایی کار با دیگران و غریزی بودن آن قابلیت هاست. به عبارت دیگر، قابلیت باید ناشی از درک شخصی باشد.
این قابلیت ها، کمتر قابل کمی شدن هستند، قابلیت هایی که مثل چشمه، زاینده اند و بارها و بارها بروز می کنند و عامل اصلی موفقیت در رهبری فرهنگ های مختلف به شمار می روند.
این قابلیت ها پنج خصیصه برجسته دارند :
1- خودآگاهی پیشرفته
شناخت تمامی توانایی ها و ناتوانایی های افراد و نحوه نفوذ آن ها در دیگران و نحوه پذیرفته شدن آن ها از سوی دیگران، کاری است واجب.