بهای بسیاری از کالاها در بازار جهانی در نیمه اول 2008 رو به افزایش بوده است.1 افزایش بهای اغلب این کالاها به ویژه نیکل، قلع، ذرت، گندم و... - در ماه های اول 2008 به رکوردی بی سابقه در دهه های اخیر دست یافت این افزایش بها در شرایطی صورت گرفت که نخستین نشانه های رکود اقتصادی و بروز هرج و مرج در بازارهای مالی جهان هویدا شده بود.
افزایش بهای کالاها بسیار گسترده تر و طولانی تر از گذشته بود و با روندهای مشابه در دهه های 1980 و 1990 تفاوت داشت. در آن زمان مشکل اصلی، روند نزولی قیمت ها در بازار جهانی بود و حتی تعدیل قیمت ها با نرخ تورم هم نتوانست سطح عمومی قیمت ها را به سطح دهه های 1960 و 1970 برساند.
ترقی بهای کالاها در بازار جهانی در نیمه اول 2008، پیامدهای گسترده ای به دنبال داشت. کشورهای صادرکننده از این روند منتفع می شدند و برخی کارشناسان حتی معتقدند افزایش درآمدهای صادراتی، زمینه را برای تسریع آهنگ رشد اقتصادی کشورهای در حال توسعه و بازارهای نوظهور آماده می کند. در عین حال، سرمایه گذاری در بخش تولید کالا، پس از یک دوره رکود دوباره رونق گرفت اما مصرف کنندگان و واردکنندگان کالا، از روند مزبور زیان دیدند. در واقع تاثیر افزایش جهانی قیمت ها بر کشورهای فقیر به ویژه اقشار محروم کشورهای در حال توسعه و اقتصادهای نوظهور، نگرانی کارشناسان را برانگیخته است.
اگرچه رشد اقتصادی سالیان اخیر جهان را باید یکی از علل افزایش قیمت ها دانست. اما پیش بینی کند شدن نرخ رشد اقتصاد جهانی در سال های 2008 و 2009 نیز به نگرانی در بازارهای جهانی کالا دامن زده است. صندوق بین المللی پول، تلاش گسترده ای را برای تجزیه و تحلیل روندهای فوق آغاز کرده تا تاثیرات احتمالی افزایش کنونی بهای کالاها را بر اقتصاد کلان کشورهای جهان مورد شناسایی قرار دهد. بررسی های انجام شده نشان می دهد افزایش کنونی سطح قیمت ها، حاصل برخی عوامل ادواری و ساختاری است اگرچه تاکنون نقش فشار تقاضا در این افزایش محدود بوده است، اما اگر سیر صعودی قیمت ها ادامه پیدا کند، بدون تردید کشورهای در حال توسعه در برابر چالش تامین سرمایه خارجی قرار می گیرند. این چالش به ویژه برای کشورهای واردکننده کالا، سهمگین تر خواهد بود.
استراتژیهای ورود به بازار
عمدهترین هدف شرکتها از ورود به بازارهای بینالمللی، ایجاد فرصتهای مناسب برای کسب سود است. همین دلیل، باعث میشود تا تعدادی از شرکتها پس از دریافت سفارشی غیرقطعی از خارج، به تحقیق در فرصتهای موجود در آن بازار خارجی، برانگیخته شوند. وقتی شرکتی بهطور قطع تصمیم میگیرد وارد بازار خارجی شود، مجبور است بهطور جدی و مؤثر خود را متعهد به ارائه پیوسته کالا و خدمات بداند. در غیر این صورت، مشتریان وی منابع دیگری را جستوجو خواهند کرد. در بازارهای متعدد جهان، شرایط به حدی متفاوت است که نمیتوان یک روش ورود به بازار را توجیه کرد. استراتژی ورود را باید با محیط خاص هر بازار تطبیق داد. این استراتژیها باید بهترین خدمات را ارائه دهد و هدفهای شرکت را تأمین کنند. مهمترین سؤالهایی که برای راهیابی به بازارهای بینالمللی مطرح میشوند، عبارتند از:
1. باید وارد کدام بازار شد؟
2. چگونه باید وارد بازار شد؟
3. چگونه باید در آنجا عمل کرد و رشد یافت؟
سنتیترین راه ورود به بازارهای خارجی، صدور کالاست. شرکتهای خصوصی، صادرات را یا به عنوان استراتژی اولین ورود و یا به عنوان مؤثرترین وسیله حضور مداوم در بازار خارجی انتخاب میکنند و در صورت موفقیت، اقدام به ایجاد واحدهای تولیدی میکنند.
صادرات میتواند یک بار یا مستمر باشد، اما در هر صورت مشکلاتی وجود دارد. مثلاً، هزینه بالا، امکان رقابت را از بین میبرد. افزایش هزینه، ناشی از عوامل متعددی است که عبارتند از: دسترسی رقبا به مواد اولیه، نیروی کار، حمل و نقل ارزان، موانع مصنوعی و غیره. غیر از صادرات، راهبردهای دیگری وجود دارند که فروش و سود بیشتری را عاید شرکت میکنند. نمونه آنها عبارتند از:
عملیات خارجی که با پیشرفت تکنولوژی و تنگتر شدن رقابت، لزوم آن بیشتر احساس میشود.
اعطای پروانه ساخت که طی آن یک شرکت به شرکتی دیگر اجازه میدهد تا از روش ساخت، نام تجاری، تکنولوژی، تجارب کتبی و دیگر مهارتهای متعلق به امتیاز دهنده استفاده کند.
روشهای دیگر نظیر سرمایهگذاری مشترک و مستقیم، اجاره، قرارداد تولید و مدیریت نیز میتوانند مورد توجه مدیران بازاریابی قرار گیرند.
اهمیت بازاریابی بینالمللی
امروزه هیچ کشوری در جدایی کامل از کشورهای دیگر زندگی نمیکند. منابع اقتصادی، تکنولوژی و سطح زندگی افراد یک کشور، بستگی نسبی به اقتصاد کشورهای دیگر دارد که به وسیله جریان پیچیدهای از کالاها، خدمات، سرمایه و تکنولوژی، به هم مربوط میشوند. کشورها از طریق مبادلات بینالمللی، سطح تولید خود را بالا برده و سود بیشتری کسب میکنند. آنها از طریق واردات، کالاهایی را که قادر به تولید آنها نیستند، به دست آورده و از طریق صادرات، کالاهای تولیدی مازاد برمصرف خود را به کشورهای دیگر میفرستند. گرچه یک کشور ممکن است از عوامل تولید مختلفی برخوردار باشد و بتواند انواع کالا را تولید کند، اما قادر به تولید آنها با قیمت مساوی نخواهد بود. علت اولیه مبادلات بینالمللی، در ظاهر اختلاف قیمت کالا و خدمات کشورهاست. تفاوت قیمتها یا به دلیل تفاوت در شرایط عرضه یا امکانات تولید و یا تفاوت در شرایط تقاضا یا الگوی مصرف و یا ترکیبی از آنهاست. تفاوت در شرایط عرضه، ممکن است ناشی از تفاوت در منابع طبیعی، کارایی، مهارت کار، سطوح تکنولوژی تولید، فراوانی عوامل تولید و غیره باشد. با این حال، تفاوت در هزینه یا شرایط عرضه، به تنهایی عامل اختلاف قیمت نیست بلکه تفاوت در شرایط تقاضا که عمدتاً توسط سطح درامدها و الگوی مصرف متفاوت کشورها شکل میگیرد، در ایجاد اختلاف قیمتها به اندازه تفاوت عرضه تأثیر دارد.
هر کشوری با شروع مبادله بینالمللی میتواند عوامل تولید خود را در تولید محصولاتی به کار برد که بازده بیشتری دارند و آنها را با محصولات دیگر کشورها مبادله کند. مبادلات بینالملل، زمینهساز ایجاد تخصص بینالملل میشود.
مؤسسات اقتصادی با دسترسی به بازارهای خارجی از طریق صادرات، رشد بیشتری پیدا کرده و به این وسیله محصولات خود را با کیفیت بهتری به بازار داخلی و خارجی عرضه میکنند و سود بیشتری به دست میآورند.