احیاء دین و تفکر دینی در میان مسلمانان مساله ای است مهم و اساسی که با رشد و گسترش اسلام در پیوند بوده واز وظایف و مسوولیتهای اصلی عالمان دینی به شمار آمده است .
بدین جهت , دو طول تاریخ اسلام , حفظ و گسترش مکتب ,اندیشه مومنان راستین را به خو مشغول داشته و همواره نگهبانان شریعت و دیانت , برای حفظ و نمو آن در دغدغه بوده اند.
جوامع اسلامی نیز, هر چند گاه , شاهد حرکت قلبهای تپنده و بیدارگرانی بوده است که توانسته اند حرکت بیافرینند, و سهمی بزرگ در رشد حرکتهای اسلامی و مبارزه با موانع ,ایفا نمایند.
امام خمینی[ رض] , دراین میان , درادامه حرکت رهروان دین , توفیقاتی را نصیب خویش کرده است که دیگر مصلحان و پرچم داران اسلامی کمتر بدان دست یافته اند. بدین جهت ,این نوشتار را به شناسایی عواملی اختصاص می دهیم که امام خمینی[ رض] ,از آنها در جهت احیاء دین سود جسته و به موفقیت نیز رسیده است . به امیداین که باالگزو قرار دادن آن امام فقید, خط و راه او را دنبال نموده و حیات دینی را در سراسر جهان گسترش دهیم .
سخن در این مقاله را با ذکر مقدمه ای در مفهوم احیاء جایگاه آن در فرهنگ اسلام , پیشینه جنبش احیاء وامتیاززامام خمینی , قدس سره , در دیگر محییان آغاز نموده وادامه آن را در بخش ذیل پی می گیریم :
1. عوامل و موجبات احیاء دین از دیدگاه امام خمینی , قدس سره .
2. موانع احیاء دین از دیدگاه امام خمینی , قدس سره .
مفهوم احیاء
واژه احیاء, به معنای زنده کردن و زندگاین بخشیدن است . در متون دینی بر مواردی همچون : زنده کردن مردگان , حیات بخشیدن طبیعت , هدایت کردن گمراهان و زنده نمودن شریعت به کار رفته است. در فرهنگ اسلامی بر کسانی که در صراط احیاء شریعت گام برمی دارند,[ محیی] گفته می شود ازاین روی , درباره حضرت مهدی[ عج] گفته شده است :
و یحیی میته الکتاب والشریعه .
در فرهنگ اسلامی احیاء گران مورد تشویق و لطف قرار گرفته اند.
رحم الله عبدا احیی امرنا .
خدای رحمت کند آن کس را که امر ما را (ولایت) زنده نماید.
بنابراین ,اصطلاح (احیاء دین) عنوانی است که از متون اسلامی گرفته شده است و ریشه در فرهنگ غنی اسلام دارد.
مقصود از احیاء دین
ممکن است گفته شود: اسلام که خود محیی است و حیات بخش , چگونه ممکن است . نیاز به احیاء دیگران داشته باشد؟ مگر رسالت دین ,احیاء دیگران نبوده واز دوام و جاودانگی برخوردار نیست که محتاج تجدید واحیاء باشد؟ مگر دین را مرگی است که حیاتی بایدش ؟
دراین جهت , باید گفت : درست است که دین , حیات بخش بوده و هدف از رسالت آن زنده کردن روان انسانها و جوامع انسانی است چنانکه قرآن می فرماید:
یاایهاالذین آمنوااستجیبوالله وللرسول اذا دعاکم لما یحییکم .
ای مومنان , چون خداوند و پیامبر, شما را به آیینی فرا خوانند که سرچشمه حیات و زندگی است بپذیرید.
لکن این بدان معنا نیست که دینی که خود ذاتااحیاگراست براثر عواملی دچار آفت و مردگی نگردد, همانند: آب , بااین که پاک کننده و حیات بخش است , نیازمند حفاظت از آفات و آلودگیهاست . بر فهم مقصوداز احیاء دینی , نخست باید عوامل زوال دین را مورد توجه قرار داد تا به مقتضای آن منظورازاحیاء دین نیز مشخص گرددازاین روی , دراین قسمت از بحث ,ابتدا به عوامل زوال دین می پردازیم :
موجبات افول دین
عواملی که ممکن است اهداف و رسالت دین را ضربه پذیر واز مدار حیات بخشی خارج نماید, بسیاراست که دراین میان دو عامل ازاهمیت بیشتری برخورداراست :
1. تحریف مفاهیم دینی .
2. همگام نبودن با زمان .
تحریف مفاهیم دینی
هر دینی در صورتی کارآیی و رشد و بالنگدی لازم را دارد که مشوب به پیرایه های تحریف گران و مغرضان نگشته واز همان صافی اولیه خویش برخوردار واصالت خویش را حفظ کرده باشد.
ادیانی بسیاری با دور شدن از سرچشمه اصلی ,ازاهداف اولیه خود منحرف گردیده اند که آیین مسیح و یهوداز مصادیق بارز آن است واکنون جز شبه و آثار کم رنگ از آنها چیزی به جای نمانده است . برخورد با حوادث و جریانات مختلف و وارد شدن فرهنگها و مکاتب بیگانه در حوزه دین ,از جمله عوامل تحریف دینند.
دین , مثل رودی روان , در بستر طبایع گوناگون , روائح مختلف را به خود جذب می نماید که بدون تصفیه و زدودن ناخالصی ها بی ثمر و گاه مضر می گردد.اسلام نیز در برخورد با جریانات غیراسلامی و الحادی ممکن است دچار آفت شده باشد و تهی از محتوی و مفهوم اصلی خود به تعبیر دیگر,التقاط نامرئی و تحریفی بسیار ظریف , در آن ریشه دوانیده باشد. بی شک , دست پنهان و مرموز مخالفان دین و مستبدان ستمگر در راستای دستیابی به اهداف شوم خود, در تحریف بخشی از حقائق و مفاهیم دینی موثر بوده است .اینان سعی داشته اند با تحریف مفاهیم دینی , به مقاصد خویش پشتوانه دینی بدهند, یا, حداقل ,از مزاحمت آن جلوگیری نمایند, سر مسخ بسیاری از حقائق اسلامی وارزشهای دینی را می توان دراین امر جستجو کرد. و نیز رشد یک بعدی بسیاری از مفاهیم دینی , معلول دخالت همین دستهای پنهان دشمنان مغرض بوده است .اینان و دوستان ناآگاه فریب خورده موجب شدند دین از صورت مجموعه ای به هم پیوسته و نظامی متشکل خارج گردد و هر جزء آن , بدون ارتباط با دیگر اجزاء تفسیر گردد و مفاهیمی که برای ستمگران و قدرتمندان خطر آفرین نبوده , ترویج و مفاهیم ارزشمند دیگر, همچون : عدالت , قسط, جهاد, حج ابراهیمی , شهادت و... به بوته فراموشی سپرده شود. پس دین محتاج نگهبانانی است آگاه به اصول شریعت , که همواره به تفسیر و تبیین درست مفاهیم دینی بپردازند و آن رااز گزند بلایا و تحریفات حفظ کنند و حیات اصلی اش را بدو, باز گردانند .
حیات دینی , به این تعبیر, به معنای پاسداری ازارزشهای اصیل و زدودن خارها و موانعی است که طراوت و شادابی گلستان شریعت را تهدید می کنند. تنها دراین صورت است که سرچشمه دین زلال می ماند و همچون دارویی شفابخش , بیماردلان را شفا, و تشنگان را سیراب و گم گشتگان در سرابهای ضلالت را راهنماست و گر نه , نه تنها حیات بخش نبوده که ممکن است علیه اصول اساسی خود به کار رود و به ابزاری خطرناک در دست صاحبان زور و زر و تزویر در جهت استثمار مستضعفان به کار آید. در این باب ,از گذشته تاریخ اسلام واز عصر حاضر, نمونه های بسیار داریم . این همان چیزی است که امام امت[ رض] از آن به : [ اسلام آمریکائی] تعبیر کرده اند.
همگام نبودن با زمان
مذهب و مکتب الهی , نمی توان از تحولات و دگرگونیهای زندگی واندیشه ها و مسائل بشری فاصله بگیرد واز تحولات جوامع و رخدادها و به تعبیر فقهی[ حوادث واقعه] بر کنار باشد. بر کناری از رویدادهایی که در فرهنگ و جامعه تاثیر دارند و یا نداشتن پاسخی مناسب برای شرائط ویژه و نیازها و موضوعات جدید, به معنای انزوا و خروج از صحنه عمل و نفوذاست بدین جهت , حاملان دین , می بایست با درک عمیق از مسائل دینی , راه اندیشه ها را به سوی درک مسائل آینده باز کنند و رابطه دین و دینداری را با مسائل گوناگون زندگی روشن کنند. مسلم است که اندیشه دینی , در صورت عدم انطباق با مسائل زمان و نداشتن پایگاه در میان نسل جدید رو به خاموشی می رود و نفوذ و جایگاه واقعی خود رااز دست می دهد.
سرگذشت عبرت انگیز کلیسا, می تواند خیلی از مسائل را برای ما واضح کند و ما را به سوی یک حرکت صحیح , درارائه دین راهنمایی کند زیرا کلیسا با موضع گیری نابجا و عدم تفسیر درس از رویدادهای اجتماعی و دانش بشری از متن جامعه به گوشه کلیساها عقب نشینی کرده و سالیانی دراز به دوراز زندگی مردم بسر برد آنگاه که به خود آمد, به جای جبران اشتباهات گذشته , به اشتباه بزرگتری گرفتار آمد و آن آشتی با علم و دانش و پیدا کردن موضع اجتماعی , به قیمت روی گرداندن ازارزشهای معنوی واصالت بود.اسلام نیزازاین رودر روئی بر کنار نیست و با گذشت زمان ,اهمیت آن بیشتراحساس می شود.انسان معاصر, با مسائل بی شماری روبروست که در گذشته وجود نداشته است .
اسلام , به عنوان مکتبی که جوابگوی همه نیازهای زندگی بشراست , باید پاسخگوی این نیازها باشد. بر مفسران شریعت است که با آگاهی به زمان و شناخت صحیح از[ خوادث واقعه] به استخراج احکام مورد نیاز بپردازند و با در دست داشتن نبض جوامع , پیشاپیش , به استقبال حل مشکلات آنان بروند که در صورت عدم هوشیاری به موقع , سرنوشت کلیسا یعنی , عقب نشینی از جوامع علمی و فرهنگی درانتظار اسلام خواهد بود. ضرورت این موضع راامام راحلمان این گونه گوشزد می نماید:
[روحانیت , تا در همه مسائل و مشکلات حضور فعال نداشته باشد نمی تواند درک کند, که اجتهاد مصطلح برای اداره جامعه کافی نیست . حوزه ها و روحانیت , باید نبض تفکر و نیاز آینده جامعه را همیشه در نظر داشته باشد و همواره چند قدم جلوتراز حوادث مهیای عکس العمل مناسب باشند. چه بسا شیوه های رائج اداره امور مردم در سالهای آینده تغییر کند و جوامع بشری برای حل مشکلات خود, به مسائل جدیداسلام نیاز پیدا کند علماء بزرگواراسلام ,از هم اکنون باید برای موضوع فکری کنند] .
بنابراین دوری از درک نیازهای انسان معاصر و عدم پاسخ صحیح به آن , افول تدریجی دین وانزوای آن از صحنه اجتماع بشری را در پی خواهد داشت .
احیاء دین دراین صورت به معنی همراه شدن با زمان و درک احتیاجات فکری بشری واستخراج آن از مبانی و متون اسلام وارائه آن است
اهمیت احیاء دین
ارزش و احیاء دین , به معنایی که بیان شد, در مکتب اسلام ,اهمیت وارزش خاصی دارد واحیاگران , دراین میان ,از جایگاه ویژه ای برخوردارند. در متون اسلامی رااحیاء دین هم در بعد پیرایش و هم در بعد همراهی با زمان سخن به میان آمده و بر آن تاکید شده است . در بعد پیرایش همواره مردمان را به مبارزه با منکر و بدعتها فراخوانده و آن رااز وظائف اصلی عالمان , که پاسداران شریعت اند, بر شمرده است .
اذا ظهرت البدع فی امتی فلیظهرالعالم علمه فمن لم یفعل فعلیه
هرگاه بدعت در میان امتم آشکار گردد بر عالم است که علم خویش را ظاهر نماید و گرنه لعنت خدا براو باد.
علی[ ع] در یادآوری صحنه های دلاوری یاران شهید صفین , با آهی سوزان از حماسه ای آنان یاد کرده واز آنان به عنوان ستیزندگان با بدعتها و احیاگران سنت و شریعت نام می برد:
اوه علی اخوانی الذین فراوا القرآن فاحکموه و ندبروا الفرض
آه چقدر متاسفم بر درگذشت برادرانم . برادرانی که قرآن را با استواری خواندند و واجبات رااز روی بینش واندیشه بر پا داشتند, سنت ها را زنده و بدعتها را نابود کردند.
علی (ع) در وصف امام زمان(عج) می فرماید:
.. فیریکم کیف عدل السیره و یحیی مینه الکتاب والسنه.
او, امام زمان( ع) عدالت را نشان شما خواهد داد که چگونه است واحکام قرآن و طریقه پیامبر[ص] را زنده خواهد کرد.
و نیز در جهت احیاء دین , به عنوان قانون حاکم برای همه عصرها و زمانها و قابلیت طرح آن در جوامع مختلف , بر ضرورت آگاهی عالم دین به زمان , تکیه شده و به این مطلب تاکید گردیده , که آنچه ممکن است مردم را نسبت به اسلام بی تفاوت نماید, عدم تبیین صحیح و فهم درست از آن است و گرنه , در صورت طرح صحیح و شناسایی زمان , مردمان آمادگی پذیرش آن را خواهند داشت :
امام رضا( ع) فرمود:
رحم الله عبدااحیاامرنا فقلت له کیف یحیی امرکم قال یتعلم
خدای رحمت کند بنده ای را که امر ولایت ما را زنده کند. گفتم : چگونه امر شما را زنده کند. فرمود: علوم ما را فرا گیرد و به مردم بیاموزاند.اگر مردم زیباییهای سخن ما را بدانند ما را پیروی خواهند کرد.
روشن است هر کس , نمی تواند حامل این رسالت باشد و پرچم اصلاح واحیاء واحیاء و تجدد را بر دوش کشد بلکه رهروان این راه را ویژگیهایی لازم است که در صورت برخورداری از آن , خواهند توانست این رسالت را به سرانجام برسانند. آگاهی از مبانی کامل کتاب و شریعت و تفسیر درست ازاهداف وحی و رسالت , شرط اساسی در خدمت به دین است . فقیه جامع الشرایط, با نگرش به اسلام , به عنوان مجموعه ای یک پارچه و به هم پیوسته و توجه به همه مسائل اسلام وامور مسلمانان است که می توانداز عهده این امر برآید که در غیراین صورت , باعث اماته دین خواهد شد, نه احیاء.