دوره قاجار در تاریخ معاصر ایران به دلایل متعددی که عمدهترین آنها ارتباط نزدیک ایران با کشورهای غربی است، دارای اهمیت بسیار است. توجه غربیان به ایران در این دوره در چارچوب رقابتهای استعماری انگلستان، روسیه و فرانسه شکل گرفت. روند وابستگی جامعه ایران به غرب با ورود اولین دسته از ایرانیان به مجامع فراماسونری که در آغاز منحصر به سفرا و محصلان اعزامی به اروپا بود، تشدید شد و رفتهرفته با گسترش یافتن شبکه لژهای فراماسونری و افزایش اعضای آن که عمدتاً از میان طبقات صاحب نفوذ سیاسی، اقتصادی، اجتماعی گزینش میشدند، ابعاد گستردهتری یافت. فراماسونری یکی از عوامل مؤثر در تحولات است که باید در کنار سایر عوامل به نحو شایسته مورد بررسی و تعمیق قرارگیرد.
بعد از این دوره ایرانیان دیگری نیز که به خارج سفر کردند در این سازمان جذب شدند، افرادی نظیر مهندس میرزاصالح شیرازی، میرزاجعفر مهندس که بعدها مشیرالدوله لقب گرفت، سه شاهزاده فراری ایرانی (رضاقلی میرزا، تیمورمیرزا و نجفقلی میرزا پسران حسنعلی میرزا فرمانفرمای فارس) و … نهایتاً میرزاملکم خان که منادی غرب گرایی و وابستگی به غرب بود.
فراموشخانه ملکم به فرمان ناصرالدین شاه در1278 پس از چهار سال فعالیت و وارد کردن تعداد قابل توجهی از اعضای دربار و افراد متنفذ به جرگه فراماسونری، تعطیل شد. اما بعدها مجمع آدمیت و جامع آدمیت براساس تعالیم ملکم تاسیس شده به فعالیت جدی مشغول شدند. با تشکیل لژ بیداری در 1325 قمری که از حساسترین مقاطع تاریخ معاصر ایران است مداخلات گسترده این لژ در امور مربوط به نهضت مشروطه اوج میگیرد و نهایتاً منجر به حاکمیت این لژ بر روند نهضت و جریانهای اجتماعی کشور میگردد.
لژ بیداری درخصوص اداره کشور از لژ گراند اوریان فرانسه نیز کمک میگرفت، برای مثال میتوان به استخدام آدولف پرنی دادیار دادستان پاریس به عنوان مستشار وزارت عدلیه اشاره کرد که با تقاضای حسن پیرنیا وزیر عدلیه و کمک مؤثر گراند اوریان فرانسه صورت گرفت.
در سال 1328 مقدمات تشکیل لژی به نام “پهلوی“ به وسیله فردی به نام محمدخلیل جواهری در ایران فراهم شد، همانطور که میدانیم این سالها مقارن با شروع نهضت ملی شدن صنعت نفت و بروز اختلاف بین ایران و انگلستان بر سر این موضوع بود. دخالتهای گسترده لژ پهلوی در دعوای مزبور به نفع انگلستان، به اثبات میرساند که لژ پهلوی اساساً برای مبارزه با نهضت ملی شدن نفت ایران به وجود آمده بود.
دخالت لژهای فراماسونری در عرصههای اجتماعی و سیاسی و فرهنگی پس از سقوط دولت دکتر مصدق نیز همچنان تا پیروزی انقلاب اسلامی ادامه پیدا کرد. یکی از جالبترین وقایعی که پرده از دخالت گسترده ماسونها در امور کشور و توطئههای پنهانی آنان برمیدارد اتفاقات مربوط به انتخابات دوره بیستم مجلس شورای ملی است که بر اثر مخالفت ماسونها با دکتر اقبال، که از فرمانبرداری کامل از دستورهای لژهای انگلیسی و مشخصاً لژ روشنایی و لژ تهران خودداری کرده بود، روی داد. شدت مخالفتها که موجب مستاصل شدن اقبال گردیده بود وی را به صرافت انداخت که با توسل به برادران ماسون خود از شدت مخالفتها بکاهد، لذا به وسیله دکتر غلامرضا کیان از اعضای لژ تهران به گردانندگان لژ روشنایی و لژ تهران پیام داد و از آنها خواست که دست از مخالفت با وی بردارند، این بار ماسونها که حریف را درمانده یافته بودند پیغام دادند: “هیچگونه تعهدی درباره ادامه نخستوزیری شما نداریم“.
هدف عمده این مقاله جلب توجه محققان تاریخ معاصر ایران به یکی از پدیدههای خطیری است که متاسفانه کمتر مورد عنایت قرار گرفته و شایسته است که با نگرشی نو به این موضوع و تلاش و جست وجو در این زمینه پرده از روی پارهأی ابهامات تاریخ معاصر ایران برداشته شود.
فقدان یک مفهوم روشن از فراماسونری در بین افراد جامعه و حتی مجامع علمی و دانشگاهی از تبعات دیگر این بیتوجهی است که منجر به کلیگویی، سادهانگاری، و بزرگنمایی در اظهارات و مکتوبات شده است. درخصوص کمتوجهی به نقش فراماسونری در تحولات تاریخ معاصر معمولاً توجیهات زیر عنوان میشود:
الف : کمبود اسناد و اطلاعات.
ب : کم اهمیت دانستن موضوع. عدهأی که غالباً یا ماسون هستند و یا اطلاعات جامعی از ماهیت این جمعیت ندارند بر این باورند و یا چنین وانمود میکنند که فراماسونری اساساً یک حرکت اخلاقی است و اصلاً موضوعیت سیاسی ندارد. منظور این عده ازطرح چنین دیدگاهی کم اهمیت نشان دادن تاثیر فراماسونری در تحولات تاریخ معاصر است و با همین انگیزه از طرح هرگونه بحثی در این زمینه خودداری میکنند.
این ایراد بر نظریه توطئه که به شکل افراطی و گاه سطحی سعی در نسبت دادن وقایع به عوامل خارجی و مراکز توطئهگر دارد وارد است، اما از سوی دیگر باید درنظر داشت که با سادهانگاری توهم عدم وجود توطئه نیز نشد و نیز باید دانست که توطئهگران هیچگاه به شکلی آشکار و عریان اقدام نمیکنند تا بتوان فعالیت آنان را با معیارهای رایج مورد بررسی قرار داد. نمونهأی از اینگونه نگرش به تحولات تاریخ معاصر ایران را میتوان درمقاله آقای احمد اشرف درفصلنامه گفتگو شماره 8 مشاهد کرد. نویسنده که در سرتاسر مقاله خود اصرار در رد نظریه توطئه دارد، خود گرفتار آن شده و “توهم توطئه“ را درخصوص فراماسونری ناشی از توطئه دربار و غیره میداند.
در منابع از عسگرخان افشاررومی به عنوان اولین فراماسون ایرانی نام بردهاند. وی در ضمن انجام یک ماموریت سیاسی که عبارت بود از جلب حمایت ناپلئون به نفع ایران در جنگهای ایران و روس، به وسیله جاسوسان انگلیسی درفرانسه شکار شد و به عضویت از فراماسونری طریقت پاریس (order of Paris) درآمد.
دومین فراماسون ایرانی میرزاابوالحسنخان ایلچی است که در 1224 از طرف فتحعلی شاه به انگلستان رفت و از همان ابتدا تحت تاثیر شؤون مادی و نفسانی تمدن غرب قرار گرفت.