یرفع الله الذین امنوا منکم و الذین اوتوالعلم درجات»
«خدا آنهایی را که ایمان آوردهاند و کسانی را که دانش یافتهاند، به درجاتی برافرازد.»1
به جرئت میتوان گفت که در هیچ یک ازادیان و مکاتب به اندازه اسلام، بر کسب معرفت و آگاهی یا دانشاندوزی و ژرفنگری در زندگی تأکید نشده است. با نگاهی گذرا به منابع تفکر اسلامی، یعنی قران کریم و احدادیث حضرت رسول (ص) و ائمه اطهار(ع) میتوان در یافت که خداوند و اولیای او، پیوسته، نه فقط مؤمنان، بلکه کافران و مشرکان و حتی پیروان دیگر ادیان را بر خردمندی و به کارگیری عقل دعوت میکند؛ تا بدان جا که خداوند نه تنها از مؤمنان خواهان ایمان کورکورانه نیست، بلکه «توحید» یعنی بنیان ایمان را حاصل تعقل و علمورزی میداند. کسانی که دین و علم را در طول تاریخ بشری در تعارض دیدهاند، قطعاً در برابر مقام کسب علم و دانش در اسلام و تأکید فراوانی که برآن شده است، روش خاموشی و سکوت در پیش خواهند گرفت؛ زیرا چنان که پس از این ملاحظه خواهد شد، نه در منابع اندیشه و عمل اسلامی و نه در تاریخ ظهور این دین الهی نشانهای از علم ستیزی یافت نخواهد شد. اگر آنچه را در آیات و اخبار درباره فضیلت علم و دانش و معرفت آمده، بدون هیچ تفسیر و توضیحی کنار هم قراردهند، خود کتاب یا کتابهای بزرگی را تشکیل خواهد داد.2 بیهیچ تردیدی، اگر این اندازه اولیای اسلام بر فضیلت دانش و دانشمند تأکید نکرده بودند، هرگز تمدن اسلامی بدین پایه از عظمت نمیرسید.
اصل کلمه «علم» هشتاد مرتبه در قرآن کریم در مواضع گوناگون تکرار شده و مشتقات آن مانند «یعلمون» و «یعلن» و غیره بارها بهکاربرده شده است. واژگانی چون «حکمت» و «برهان» و مشتقات «عقل» و «فکر» و «فقه» بارها در قرآن به کار رفته است. بنابراین، خداوند از اینکه مؤمنان بر اساس تقلید و کورکورانه به او ایمان آوردند، آنان را نهی فرموده و حتی در یکی از آیات قران کریم، علم و ایمان را در کنار یکدیگر قرارداده است:
«و قال الذین اوتوالعلم و الایمان لقد لبثتم فی کتاب الله الی یوم البعث»(روم، 56)
[و آنان که دانش و ایمان داده شدهاند،گویند: شما بر وفق کتاب خدا تا روز قیامت در گور آرمیدهاید].
قرآن کریم در زمینه دانشاندوزی به کلیات اکتفا نکرده و بسیاری از آیات به طور خاص، بشر را به ژرفنگری در آثار خلقت و طبیعت میخواند:
«انفی السموات و الارض و اختلاف اللیل و النهار لایات لاولی الالباب»(آل عمران، 190)
[هر آینه در آفرینش آسمانها و زمین و آمد و شد شب و روز، خردمندان را عبرتهاست].
حتی بعضی از آیات قرآن کریم در تشویق مسلمانان به فراگیری علوم خاص،مانند نجوم و ریاضیات نقش مهمی داشتهاند:
«و هو الذی جعل لکم النجوم لتهتدوا بها فی ظلمات البر و البحر قد فصلنا الآیات لقوم یعلمون»(انعام،97)
[اوست خدایی که ستارگان را پدید آورد تا به آنها در تاریکیهای خشکی و دریا راه خویش را بیابید، آیات را برای آنان که میدانند به تفصیل بیان کردهایم].
یا:
«هوالذی جعل الشمس ضیاء و القمر نورا و قدره منازل لتعلموا عدد السنین و الحساب ما خلق الله ذلک الا بالحق یفصل الایات لقوم یعلمون»(یونس،5)
[اوست که خورشید را فروغ بخشید و ماه را منور ساخت و برایش منازلی معین کرد تا از شمار سالها و حساب آگاه شوید. خدا همه اینها را جز به حق نیافرید و آیات را برای مردمی که میدانند به تفصیل بیان میکند].
حتی در آن دسته از آیات قرآن کریم که به نقل سرگذشت انبیاء و اقوام پیشین اختصاص دارد و خداوند خود تأکید میفرمایدکه هدف از نقل مکرر آنها، عبرتآموزی است، میتوان آشکارا ایجاد و بلکه تشویق به تاریخنگاری و مشاهده آثار تاریخی و روحیه واقعنگری را دید:
«قل سیروا فی الارض ثم انظروا کیف کان عاقبه المکذبین»(انعام، 11).
راست است که خداوند در قرآن کریم به آثار خلقت برای درک عظمت خویش و استحکام ایمان مسلمانان و مؤمنان اشاره میفرماید،ولی نحوه خطاب به گونهای است که گویا خداوند متعال ژرفنگری در پارهای از آثار خلقت را بر مؤمنان محتوم و مسلم میداند:
«افلا ینظرون الی الابل کیف خلقت و الی السماء کیف رفعت و الی الجبال کیف نصبت و الی الارض کیف سطحت»(الغاشیه، 20-17)
[آیا به شتر نمینگرند که چگونه آفریده شده؟ و به آسمان که چسان بر افراشته و به کوهها که چگونه برکشیدهاند و به زمین که چسان گسترده شده].
و از این نمونهها در قرآن کریم به اندازهای است که میتوان کتابها درباره آن نگاشت. همچنین در احادیث مأثور از اقوال حضرت رسول(ص) و ائمه(ع) نیز موارد بسیاری در تجلیل از علم و فضیلت علماء یافت میشود،که ذیلاً به نمونههایی از آن اشاره میشود:
1.«مردی از انصار ب خدمت پیامبر (ص) آمد و گفت: ای رسول خدا! کدام یک از این دو نزد تو محبوبتر است: حضور در تشییع جنازه یا حضور در مجلس عالم؟ فرمود: اگر برای تشییع جنازه کسانی حاضر باشند تا متوفی را به خاک بسپارند، حضور در مجلس یک عالم برتر است از حضور در هزار مراسم تشییع جنازه، عیادت هزار بیمار، هزار شب عبادت، هزار روز روزه، هزار درهم صدقه به فقرا و مساکین،هزار بار حج، هزار بار جنگ در راه خدا با مال و جان، باز هم اینها کجا و حضور در مجلس عالم کجا؟ آیا نمیدانی که خداوند را فقط با علم میتوان اطاعت و عبادت کرد؟ خیر دنیا و آخرت در علم است و شر دنیا و آخرت در جهل».3
2. قال رسولالله(ص): طلب العام فریضه علی کل مسلم و مسلمه.4
پیامبر(ص): دانشاندوزی،بر هر زن و مرد مسلمان واجب و فریضه است.
3. عنالنبی(ص): فکره ساعه خیر من عباده سنه.5
پیامبر(ص): ساعتی اندیشیدن از عبادت یک ساله نیکوتر است.
4. قال رسولالله(ص): العلم رأس الخیر کله و الجهل رأس الشر کله.6
پیامبر(ص): دانش سرآغاز هر نیکوییست و جهل سرآغاز هر شری.
5. قال رسول الله(ص): من کتم علماً نافعهً، الجمه لله یوم القیامه بلجام من نار.7
پیامبر(ص): هرکس دانشسودمندی را نهان گرداند، خدای روز قیامت لگامی از آتش بر او بزند.
6. عن النبی(ص): انما یدرک الخیر کله بالعقل و لا دین لمن لا عقل له.8
پیامبر(ص): همه خیر و نیکویی جز از راه عقل به دست نمیآید، آن کس که عقل ندارد،بیدین است.
7.عنالنبی(ص): انالملائکه لتضع اجنحتها لطالب العلم.9
پیامبر(ص): فرشتگان برای دانشاندوزان بال میگسترند.
8. قال رسولالله(ص): ما قسمالله للعباد افضل من العقل فنوم العاقل افضل من سهر الجاهل و افطار العاقل افضل من صوم الجاهل و اقامه العاقل افضل من شخوص الجاهل.10
پیامبر(ص): خداوند چیزی را برتر از عقل به بندگان خود تقسیم نفرمود، به همین سبب، خوابیدن خردمند برتر است از شبزندهداری نادان و افطار خردمند برتر است از روزهداری نادان و ماندن خردمند برتر است از شبزندهداری برتر است از جنبیدن نادان.
9. عنالنبی(ص): اربعه تلزمکل ذی حجی و عقل من امتی قیل: یا رسولالله، ما هن؟ قال: استماع العلم و حفظه و نشره و العمل به.11
پیامبر(ص): چهار چیز است که هر صاحب خردی از امت مرا همراهی می کند، گفتند: چه چیزهایی؟ فرمود: گوش سپاردن به دانش و حفظ و انتشار و عمل به آن.
10.قال رسولالله(ص): من نشره علما فله اجر من عمل به.12
پیامبر(ص): هرکس دانشی را انتشار دهد،اجرای مساوی با عملکننده به آن خواهد داشت. همچنین ائمه اطهار نیز در جملات خود، بر علم و دانشاندوزی تأکید کرده و آن را از اصول اساسی اسلام برشمردهاند؛ تا بدان جا که علی(ع) در فرازی از سخنان خود خطاب به کمیلبن زیاد اساساً مردمان را به سه دسته تقسیم کردهاند:
«الناس الثلاثه: فعالم ربانی و متعلم علی سبیل نجاه و همج رعاع اتباع کل ناعق یمیلون مع کل ریح، لم یستضیئوا بنور العلم و لم یلجاوا الی رکن وثیق.»13
مردم سه دستهاند: دانایی که شناسای خداست، آموزندهای که در راه رستگاری کوشاست و فرومایگی رونده به چپ و راست که درهم آمیزد و پی هر بانگی را گیرند و با هر باد به سویی خیزند، نه از روشنی دانش فروغی یافتند و نه به سوی پناهگاهی استوار شتافتند.
در جای دیگر میفرمایند:
«اغد عالماً او متعلماً و لاتکن الثالث فتعطب».14
یا دانا باش یا جوینده دانایی و سومی باش که به دشواری و هلاکت میافتی.
آن حضرت خود در پارهای از خطبههای نهجالبلاغه، به مسائل و آثار خلقت، مانند مورچه و شبپره پرداختهاند که نشانه آشکاری است از پیروی از آیات قرآن کریم مبنی بر دقت در آفرینش.
در دوره حیات ائمه بزرگوار شیعه، به ویژه پس از حضرت صادق(ع)- که علم بر علمآموزی رونق تمام داشت- آن حضرات، یاران خویش را به اندوختن علم و دانش تحریض و تشویق میفرمودند. ما در زیر برای نمونه برخی از احادیث ائمه(ع) در این زمینه اشاره میکنیم:
1. الامام الصادق(ع): اذکان یوم القیامه، جمعالله عزوجل الناس فی معید و احد و وضعت الموازین فتوزن دماء الشهداء مع مداد العلماء فیرجح مداد العلماء علی دماء الشهداء.15
امام صادق (ع): چون روز قیامت فرا رسد، خداوند مردم را در یکجا گردآورد، آنگاه ترازوها، خون شهیدان را بر مرکب دانشمندان وزن کند، آنگاه مرکب دانشمندان بر خون شهیدان سنگینی خواهد کرد.
2. الامام الصادق(ع): اکثر الناس قیمه، اکثرهم علما.16
امام صادق(ع): با ارزشترین مردم کسی است که دانش بیشتری داشته باشد.
3. الامام الصادق(ع): العاملعلی غیر بصیره کالسلئر علی غیر طریق فلا تزیده سرعه السیر الابعداً.17
امام صادق(ع): کسی که بدون آگاهی و بصیرت به کاری دست زند، مانند آن است که رونده راهی به جز راه اصلی باشد، بنابراین هرچه بیشتر پیش رود، بیشتر از مسیر منحرف خواهد شد.
4. الامامالباقر(ع): العالم کمن معه شمعه تضی الناس.18
امام باقر(ع): عالم چونان کسی است که با خود شمعی دارد و مردم از پرتو آن بهره میبرند.
5. الامامالباقر(ع): لایقبل عمل الا بمعرفه.19
امام باقر(ع): هیچ کاری بدون داشتن معرفت و آگاهی پذیرفته نیست.
همه این موارد که نمونههای بسیار دیگری از آنها در آثار حدیثی مسلمانان به دستمیآید،20 نشان میدهد که نه تنها اسلام با دانش تضادی ندارد، بلکه به نحوی ملازم آن است و ائمه اسلام به طور مؤکد بارها تکرار کردهاند که هیچ عبادت و فریضهای بدون کسب آگاهی و بصیرت از مؤمنان پذیرفته نیست. افزون بر اینها، کارنامه درخشان تمدن اسلامی نشان میدهد که عالمان مسلمان در هر رشته و موضوعی که به کار علمی میپرداختهاند،انسانهایی با ایمان بوده و گاه کار علمی را برخود فرض میدانستهاند.21
در واقع اگر هم در برخی ادیان و مکاتب دیگر، نزاعی میان علم ودین وجود داشته باشد، ربطی به اسلام ندارد و دلیل بزرگ آن بخش مهمی از آیات قرآن کریم و احادیث مأثور است که همگی مؤمنان را به دانش و آگاهی روزافزون دعوت میکند.
البته میباید این نکته را درنظرگرفت که دانش و دانشاموزی در اسلام شرایط خود را داراست؛ بدین معنی که اسلام میان علم و اخلاق فاصلهای نمیبیند و همواره بر پیوستگی این دو تأکید ورزید است. درواقع عالم در اسلام، صاحب مسئولیت است و عالم بیاخلاق جز به گمراهی هدایت نمیکند. این موضوع خود از امتیازات اسلام است که در زمینه تعلیم و تربیت مکتبی خاص دارد.22
مراکز علمی در قلمرو اسلامی از ارج و منزلت والایی برخوردارند. میراث عظیم فرهنگی مدون در طی اعصار و قرون مبین آن است که این نهاد فرهنگی، در ادوار درخشان تمدن اسلامی دارای فضیلت فراوانی بوده و از ارکان اساسی جامعه اسلامی به شمار میآمده است. اصولاً کتابخانهها در ادوار باثبات شکوفا میشوند و نهادهایی چون مدرسه، دانشگاه،دارالعلم، بیتالحکمه و کتابخانه در یک جامعه باثبات و مشحون از وحدت،صلح و صفا و پیشرفت و موفقیت، ایجاد میشوند. هر زمان چنین زمینههایی در قلمرو تمدن اسلامی فراهم شده، مدارس و کتابخانههای عظیمی در آن بهوجود آمده،رشد کره و به کانونهای فرهنگی روزگار خود بدل شده است. در این قلمرو منظور اصلی و هدف از بهوجود آمدن این مدارس این بود که هرکسی بتواند دانسته به دین اسلام وارد شود و مسلمان واقعی گردد.
رسول اکرم(ص) برای رساندن پیام خدا به گوش مردم و هدایت آنان به صراط مستقیم از همان روزهای اول بعثت، افراد شایستهای را برای تبلیغ و دعوت به اسلام به اطراف اعزام نمود. برای نمونه، طفیلبن عمر به محض ایمان آوردن،مأمور شد که به سوی قبیله خود بازگردد و به آنان تعلیم دهد. وی در روز حادثه خیبر با هشتاد مسلمان دیگر در حال تعلیم قرآن کشته شد و شمار بسیاری از مبلغان، از جمله زیدبن وثنه و حبیببنعدی، به دست قبائل خودشان شهید شدند.23 کمکم دامنه دعوت عمومی پیامبر گسترش یافت و نخستنی مسجدی که در مدینه تأسیس گردید، مرکز آموزش، تبلیغ، قضاوت، امور سیاسی، نظامی و فرهنگی شد.
حضرت علی (ع) نیز در روشهای تربیتی خود همچنان از رسول خدا(ص) پیروی مینمود و نظام آموزشی را بیشتر در همان مساجد قرار داده بود. حضرت در جلسات مشترک با خلفا، معارف اسلامی را مطرح میکرد و حتی در زمان جنگ به بحث و گفتوگوی علمی میپرداخت. و پس از شهادت ایشان این خط سیر به وسیله طرفداران اهل بیت (ع) ادامه یافت و در بغداد و اکناف جهان اسلام مدارس، بیتالحکمهها و کتابخانههایی تأسیس گردید.