دید کلی
اصلیترین راه ورود هوا به دستگاه تنفسی ، بینی است. 3/2 بخش تحتانی حفره بینی پهنتر از بخش فوقانی بوده و بوسیله مخاط تنفسی ضخیم پرعروقی پوشیده شده است. و 3/1 فوقانی آن ، که باریکتر است، بوسیله مخاط بویایی رنگ پریدهای پوشیده شده و محل قرار گیری گیرندههای بویایی میباشد. استخوان بینی (Nasal bone) ، استخوانی است زوج و مستطیلی که در طرفین خط واسط و در زیر استخوان پیشانی قرار گرفته است و اندازه و شکل آن در افراد مختلف ، متغیر است.
ساختمان بینی
بخش خارجی بینی (external nose)
بخش خارجی ناحیه برآمده و سطحی است که در ناحیه صورت وجود دارد و شامل دو بخش است:
بخش استخوانی ، شامل استخوانهای بینی و زایده پیشانی فک بالا.
بخش غضروفی که شامل تعدادی غضروف بهم چسبیده است.
بخش داخلی یا حفره بینی (Nasal Cavity)
از سوراخهای خارجی بینی (Nostrils) در جلو تا سوراخهای عقبی بینی (Choanae) امتداد داشته و توسط یک دیواره میانی بینی به دو نیمه چپ و راست تقسیم میگردد. ابعاد تقریبی هر حفره بینی شامل ارتفاع 5 سانتیمتر ، طول 5 - 7.5 سانتیمتر و پهنا از نزدیکی کف 1.25 سانتیمتر و پهنای سقف بینی در یک حفره حدود 2 میلیمتر است. هر حفره شامل جدار تحتانی ، جدار فوقانی ، جدار داخلی و جدار خارجی است. در تشکیل هر جدار بخشهای زیر شرکت دارند:
جدار تحتانی از زائده کامی استخوان ماگزیلا و صفحه افقی استخوان کامی.
جدار فوقانی از جلو به عقب ، استخوان پیشانی و استخوان اسفنوئید شرکت دارند.
جدار داخلی از استخوان خیش ، تیغه عمودی استخوان غربالی و غضروف تیغه بینی تشکیل شده است.
جدار خارجی دارای سه برجستگی به اسامی شاخکهای فوقانی ، میانی و تحتانی میباشد.
در عقب حفره بینی ، سوراخ شیپور استاش قرار دارد که بینی را با گوش میانی مرتبط میسازد. مخاط پوشاننده حفرههای بینی به داخل گوش میانی و سینوسها نیز کشیده شده و التهاب این مخاط را در داخل سینوسها ، عارضه سینوزیت را ایجاد میکند.
حفره بینی از لحاظ بافت شناسی و وظایف آن
قسمت قدامی بینی ، دهلیز نامیده میشود که اپی تلیوم آن در امتداد با پوست و دارای موهای زبر و کوتاه ، غدد چربی و غدد عرق میباشد. قسمت خلفی حفره بینی توسط اپی تلیوم تنفسی پوشیده شده و بدین جهت ، ناحیه تنفسی نیز نامیده میشود. در زیر اپی تلیوم ناحیه تنفسی آستر قرار گرفته که حاوی غدد مختلط سروزی و موکوسی و اجسام تورمی (Swell bodies) است.
اجسام تورمی شبکههای وریدی وسیع و تغییر یافتهای میباشند که در عمق آستر شاخکها در ناحیه تنفسی قرار گرفتهاند و ضمن عبور هوا باعث گرم شدن آن میگردند. تجمع خون در اجسام تورمی بطور متناوب باعث انسداد یکی از مجاری بینی میشود که این امر مانع از خشک شدن مخاط تنفسی در اثر عبور هوا میشود و آن را سیکل بینی نیز مینامند. در بیماریهای تنفسی مانند زکام ، اجسام تورمی هر دو مجرای بینی متسع شده و سبب گرفتگی بینی میشوند.
علاوه بر اجسام تورمی ، سیستم عروق غنی و سازمان یافته این ناحیه در گرم کردن هوای دم نقش مهمی دارد. بافت همبند آستر همچنین حاوی سلولهای لنفاوی ، مالت سل و پلاسما سل میباشد که آنتی بادیهای مترشحه بوسیله آنها مخاط بینی را در مقابل آنتی ژنها و میکروبهای مهاجم ، حفاظت میکند. مخاط تنفسی بینی فاقد زیر مخاط میباشد.
ناحیه بویایی حفره بینی
سقف حفره بینی ، قسمت فوقانی دیواره بینی و سطح شاخکهای فوقانی توسط اپی تلیوم بویایی پوشیده شده است. اپی تلیوم بویایی منظره مطبق کاذب دارد و متشکل از سه نوع سلول میباشد که عبارتند از: بویایی ، پشتیبان و قاعدهای.
سلولهای بویایی (Olfactory Cells)
نورونهای دوقطبی و دارای هسته مدور هستند که دندریت آنها در قسمت انتهایی متسع شده و وزیکول بویایی را بوجود میآورد. از وزیکولهای بویایی 8 - 6 مژه ثابت خارج و بطور افقی در سطح اپی تلیوم قرار میگیرد. اکسونی که از انتهای تحتانی سلول بویایی خارج میشود. بدون میلین بوده ، ولی پوشیده با سلول شوان میباشد که همراه با اکسون سایر سلولها ، عصب بویایی را بوجود میآورند. عصب بویایی پس از عبور از استخوان پرویزنی (ethmoid) به پیاز بویایی در مغز وارد میشود. مخاط بویایی حاوی رشتههای عصبی دیگری غیر از اعصاب بویایی است که برای دریافت تحریکات غیر بویایی میباشند.
سلولهای پشتیبان
این سلولها از نوع منشوری بلند و دارای میکروویلیهای متعدد در سطح رأسی میباشند که هسته آنها در سطح فوقانی واقع شده است.
سلولهای قاعدهای
سلول های گرد کوچکی هستند که بر روی غشاء پایه ، قرار گرفتهاند. این سلولهای متمایز نشده میتوانند تقسیم شده و به دو نوع سلول دیگر ، تمایز یابند. محل اتصال حفره بینی به حلق را (nasopharynx) یا قسمت بینی حلق مینامند که توسط اپیتلیوم تنفسی پوشیده شده است.
سینوسهای مجاور بینی (paranasal sinuses)
سینوسهای پارنازال ، فضاهای بستهای هستند که در ضخامت استخوانهای پیشانی ، فک بالا ، پرونزی و اسفنوئید قرار گرفتهاند. این فضاها توسط اپی تلیوم تنفسی پوشیده شدهاند و آستر زیرین این اپی تلیومها که در امتداد با پریوست استخوان قرار دارد، حاوی تعداد کمی غدد سروزنی - مولکولی است. سینوسها توسط منافذ کوچک با حفره بینی در ارتباط هستند و ترشحات آنها از این طریق دفع میگردد. انسداد منافذ تخلیهای سینوسها ، در اثر التهاب ، باعث بروز سینوزیت میشود. سینوسها در زمان بلوغ به حداکثر حجم خود رسیده و شکل نهایی صورت را تعیین میکنند . کار اصلی آنها تشدید صوت میباشد.
بوها چگونه ادراک می شوند؟
پیاز بویایی ، ساختمان تخصص یافتهای از ماده خاکستری مغز است که مشابه ساقهای از ناحیه بویایی مغز به شمار میرود. آکسونهای انتهایی سلولهای گیرنده ، هنگامی که در پیاز بویایی قرار میگیرند، با دندریت سلولهای دیگر ، سیناپس تشکیل میدهند. این ترکیب سیناپسی شبیه توپ ، گلومرول بویایی نام دارد. هر گلومرول ، تکانه یا ایمپالسهایی را از حدود 26000 سلول گیرنده دریافت میکند.
این تکانهها که در طول آکسونهای سلولهای انتقال دهنده حس بویایی حمل میشوند، راه بویایی را تشکیل میدهند که در جهت خلفی به قشر بویایی واقع در لوب گیجگاهی مخ میرود. بویایی تنها حسی است که قبل از رسیدن به قشر مخ ، رشتههایی را به تالاموس نمیفرستد.
تکانههای بویایی قبل از این که به قشر مخ مخابره شوند، در گلومرولها طبقه بندی میشوند. تصور میشود که گلومرولها مناطق حیاتی هستند که بوها ابتدا در آنجا پردازش میشوند. قشر بویایی نخست در تشخیص و تعیین شدت بوها عمل میکند، در واقع ما اطلاع کمی از ساز و کار عصبی بویایی داریم.
ما میدانیم که به منظور اینکه این مواد حس شوند، باید به صورت گاز و یا محلول در آیند. بدون وجود این کیفیتها ، ذرات بودار نمیتوانند بوسیله جریان هوا به حفره بینی حمل شوند. این ذرات در پوشش موکوسی اپی تلیوم بویایی حل میشوند و به سد لیپیدی احاطه کننده سلولهای گیرنده بویایی نفوذ میکنند.
نظریههای فراوانی درباره اینکه ما چگونه بوها را درک میکینم، ارائه شده است. یک پیشنهاد احتمالی این است که مولکولهای بو یک واکنش متقابل فیزیکی با مناطق پروتئینی گیرنده غشای سلولی دارند. این اتصال ، کانالهای یونی را میگشاید و اجازه میدهد تا یونهای سدیم (+Na) به داخل سلولها جریان یابند و آن را دپلاریزه کنند و در نتیجه یک پتانسیل مولد را بوجود آورند.
پتانسیل مولد ، پتانسیلهای عمل را در رشتههای عصبی که با نورونها در پیاز بویایی سیناپس برقرار میکنند، تولید میکند. طبق این تئوری تمیز دادن بوهای مختلف بطور همزمان و با تحریک سلولهای گیرنده متفاوت ، صورت میگیرد.
بیماری های بینی
کورک بینی
کورک یا فورنکل ، موجب تورم ، قرمزی و درد بینی میشود. در کورک بینی اگر چه ضایعات اصلی در داخل بینی است، ولی علائم آن از خارج آشکار است. کورک نوک بینی ، پرههای آن و لب فوقانی ، خطرناک است. زیرا وریدهای این ناحیه صورت با وریدهای مغزی از طریق کاسه چشم مربوط بوده و ممکن است میکروب عفونی کورک بینی به مغز و پردههای آن انتقال یابد و التهاب پردههای مغز یا مننژیت را تولید کند. معالجه آن از طریق کمپرس گرم ، تابش اشعه فرابنفش و مرهم است.