به جز حالتهای استثنایی، ویژگیهای زیر در گسل های ایران عمومیت دارد.
1- گسلهای دارای روند شمالی – جنوبی و یا شمال باختری – جنوب خاوری، به سن پرکامبرین پسین، و حاصل کوهزایی کاتانگایی هستند.
2- گسل های شمالی – جنوبی و شمال باختری – جنوب خاوری از انواع امتدادلغز راستگرد هستند.
3- گسلهای دارای روند شمال خاوری – جنوب باختری، به سن دونین و حاصل عملکردهای احتمالی جنبشهای زمینساختی کالدونی هستند
4- گسلهای شمال خاوری – جنوب باختری تغییر شکل برشی چپگرد دارند.
5- گسلهای مربوط به رخدادهای زمینساختی چرخه آلپی بیشتر موازی روند زاگرس، یعنی امتداد تقریبی N140 درجه دارند.
6-گسلهای ایران نقاط ضعیف پوسته هستند که رها شدن انرژی متمرکز را ممکن میسازند و لذا گسلها به ویژه انواع طولی عمده (با طول بیش از ده کیلومتر) در لرزهخیزی ایران نقش دارند (به جز گسلهایی که در 700 هزار سال گذشته حرکت نداشتهاند). در این میان، نباید گسلهای بینام نادیده گرفته شوند، چراکه بسیاری از گسلهای بینام نیز میتوانند لرزهزا باشند. برای مثال میتوان به بزرگترین زمینلرزه ایران با بزرگی 7/7 در 16 سپتامبر 1978 (شهریور 1357) در شهر طبس اشاره کرد که بر روی یک گسل بینام و ناشناخته روی داده است (بربریان، 1980).
7- قرارگیری کانون زمین لرزه های سده بیستم در درازای بسیاری از گسلهای ایران، نشان میدهد که بسیاری از گسلهای ایران هنوز فعال هستند.
8- گسلها در تحولات زمینساختی گوناگون (دگرشیبی، چینخوردگی، ماگماتیسم و 000) نقش مؤثری داشتهاند. برای نمونه، بسیاری از تکاپوهای آتشفشانی شکافی ایران از طریق گسلها و بازشدگی آنها به سطح زمین رسیدهاند.
9- در ریخت زمینساخت امروز ایران، گسلهای طولی و عمده نقش سازنده داشتهاند به گونهای که بسیاری از روندهای ساختاری کنونی ایرانزمین نتیجه حرکت افقی و قائم گسلها است (شکل 9-1).
10- در بین گسلهای ایران، انواع برگشته و راندگیها، نقش بیشتری در دگرشکلی پوسته داشتهاند. به گفته دیگر، دگرشکلی کنونی ایران بیشتر در ارتباط گسلهای معکوس حدکوه و دشت به ویژه راندگیها، و کمتر در ارتباط با گسلهای امتداد لغز میباشند.
11- بیشتر گسلهای قدیمی دارای حرکتهای راستگرد هستند در حالی که گسلهای فعال کنونی همگی امتداد لغزچپگرداند.
12- برخی از گسل های فعال کنونی ایران، از نوع عمیق چند نقش میباشند. برای نمونه میتوان به گسلهای طولی برگشته – رانده پهنههای مکران و کپهداغ اشاره کرد که در زمان تشکیل حوضه رسوبی از نوع عادی بودهاند ولی پس از برقراری رژیمهای فشارشی به انواع برگشته تبدیل شدهاند.
13- یک گسل در گذر تکاملی فعالیت خود، ممکن است گاه راستگرد، گاه چپگرد و گاه بدون حرکت باشد.
14- در طول یک گسل، مقدار و سازوکار جابهجایی، یکسان و همانند نیست و ممکن است بخشی از یک گسل به صورت فشارشی و بخش دیگر آن به صورت کششی عمل کند.
دستهبندی گسل های ایران
گسل های ایران را میتوان بر اساس زمان پیدایش، زمان آخرین حرکت و پراکندگی جغرافیایی دستهبندی کرد.
در نقشه لرزهزمینساخت ایران (بربریان، 1976) گسلهای ایران به سه دسته عمده زیر تقسیم شدهاند:
1- گسل های زمینلرزه ای جوان: که در طی رویدادهای زمینلرزهای و مخرب زمان حال به وجود آمدهاند و یا دوباره فعال شدهاند مانند گسل ایپک، گسل دشت بیاض و 000 .
2-گسلهای کواترنری: گسلهایی هستند که در دو میلیون سال گذشته حرکت داشتهاند (مانندگسل کلمرد) ولی به ظاهر زمینلرزه تاریخی و ثبت شده ندارند.
3-گسلهای پیش از کواترنری، این گسلها سنی بیش از دو میلیون سال دارند ولی به احتمال از زمان جنبشهای آلپ پایانی تاکنون حرکتی نداشتهاند. با این حال، نباید این گسلها را مرده تصور کرد چراکه ممکن است حرکتهای جوان آنها ناشناخته باشد. در ضمن، در بسیاری از حالات، ممکن است در اثر فرسایش، پوشش گیاهی و یا عملکرد انسان، نشانه حرکتهای جوان این گسلها از بین رفته باشد. لذا، هرگز نباید اهمیت این گسلها را نادیده گرفت.
در این نوشتار، دستهبندی گسلها بر اساس پراکندگی جغرافیایی آنها است درباره زمان پیدایش، زمان آخرین حرکت و لرزهخیزی آنها مطالبی بیان شده است
گسل های زاگرس
راندگی اصلی زاگرس Main Zagros thrust: راندگی اصلی زاگرس از شمال بندرعباس تا ناحیه مریوان، در طول 1350 کیلومتر امتداد دارد. در ناحیه مریوان این گسل وارد خاک عراق میشود و بار دیگر به ناحیه سردشت میرسد و از سردشت وارد خاک ترکیه میشود. نخستین بار ریچاردسون و لیس از آن به عنوان زون راندگی نام بردند. گانسر (1960) آن را خط راندگی اصلیMain thrust line نامیده است.
این مسیر گسلی در اواخر پرکامبرین و در اثر کوهزایی کاتانگایی شکل گرفته و از آن به بعد در شکلگیری حوضه زاگرس و در تغییرات ساختاری و رخسارهای طرفین خود مؤثر و کنترل کننده بوده است.گسل زاگرس اثر چشمگیری در لرزهخیزی ایران دارد و در حال حاضر، به ویژه بخش شمال باختری آن و یا گسلهای منطبق بر این زون شکستگی، فعالیت جوان داشته و لرزهخیزی تاریخی و ثبت شده دارند.
راستای گسل زاگرس از مرز ترکیه تا خاور حاجیآباد بندعباس، شمال باختری – جنوب خاوری (N130E) است ولی در این پهنه، پیچش مییابد. از این مکان به سمت جنوب، گسل زاگرس با درازای 250 کیلومتر دارای روند شمال باختری – جنوب خاوری (N170E) است. این بخش از گسل زاگرس به نامهای خط عمان، گسل زندان و یا گسله میناب نیز نامیده شده است.
سازوکار گسل زاگرس راندگی – فشاری است. شیب گسل در بخش با راستای N130E، به سمت شمال خاوری (رانده شدن ایران مرکزی بر روی زاگرس) و در بخش N170E به سمت خاور شمال خاوری (رانده شدن مکران بر روی زاگرس) است.
مطالعات برو و ریکو (1971)، نشان میدهد که راندگی اصلی زاگرس یک شکستگی تنها نیست، بلکه در حقیقت دو گسل راندگی اصلی است که گاه با هم موازی بوده و گاه بر هم منطبق شده. ولی، گاهی نیز به طور قابل ملاحظه از یکدیگر دور میشوند. از نظر زمان پیدایش، دو گسل تا حدی با یکدیگر تفاوت دارند. گسل قدیمیتر که در جنوب باختری قرار دارد، یک گسل معکوس کم شیب و مشخصکننده حد جنوب باختری ایران مرکزی و زاگرس است. این گسل جابهجایی افقی حدود 40 کیلومتر دارد. گسل جوانتر به سمت شمال خاور شیب زیاد دارد و یک گسل معکوس با زاویه نزدیک به قائم و با مؤلفه راستگرد است. مشاهدات زمینشناسی حرکت راستگرد این گسل را تأیید میکند و به احتمال همین حرکات موجب جابهجایی سنگهای تبخیری در زاگرس بوده است. به گونهای که سنگهای مذکور که به طور عملی باید در حوضه تبخیری پرکامبرین در امتداد قطر – کازرون تشکل یافته باشند، امروزه در زردکوه بختیاری یعنی 200 تا 300 کیلومتر دورتر قرار دارند. گسل (های) جوان منطبق بر گسل اصلی زاگرس را چالنکو و برو (1974) به نام گسل اصلی عهد حاضرMain Recent fault خواندهاند که منطبق بر گسل قدیمی است. این گسل، یک ساختار تنها نیست بلکه زون باریکی از قطعات گسل منفرد و مجزا و به طور عمومی راستگرد است و طرح همپوشان en echelon دارد. از جنوب خاوری به شمال باختری، قطعات گسل اصلی عهد حاضر عبارتند از گسل دورود، گسل نهاوند، گسل گارون (قارون)، گسل صحنه، گسل مروارید و گسل پیرانشهر (شکل 9-3).
گسل اصلی عهد حاضر، دارای فعالیت لرزهخیزی بالایی است و بسیاری از زلزلههای عهد حاضر در امتداد آن صورت گرفته است و حرکات کواترنری این گسل از نوع امتداد لغز راستگرد است که با تغییر شکل رسوبات کواترنر همراه است. شرح مختصر بخشهای گوناگون گسل اصلی عهد حاضر به شرح زیر است.(بربریان، b 1976).
- گسل دورود : دارای روند عمومی شمال ْ315 و به طول تقریبی 100 کیلومتر است که از جنوب دورود تا حوالی بروجرد امتداد دارد. آخرین حرکت نسبت داده شده به این گسل مربوط به زلزله مخرب سیلاخور در سال 1909 است.
- گسل نهاوند : در دنباله گسل دورود است که از 55 کیلومتری باختر بروجرد تا شمال باختری نهاوند، در یک راستای شمال 320 درجه، امتداد دارد. این گسل از چند قطعه مجزا تشکیل شده که خود نامهای جداگانه دارند.
- گسل گارون : به موازات گسل نهاوند و در فاصله تقریبی 10 کیلومتری جنوب باختری آن قرار دارد. این گسل که در حاشیه جنوب باختری دشت نهاوند قرار دارد رسوبات آبرفتی کواترنر را از سنگهای دگرگونه گارون جدا میکند. حرکات جوان این گسل، همانند گسل نهاوند، با تغییر شکل رسوبات کواترنر و به ویژه زمینلرزه 1958 نهاوند به اثبات رسیده است.
- گسل صحنه: گسل صحنه با طول نزدیک به 100 کیلومتر، در یک روند N295 E تا N300 E دو گسل گارون و گسل مروارید را به یکدیگر وصل میکند. چالنکو این گسل را به سه قطعه جنوب خاوری، مرکزی و شمال باختری تقسیم نموده است.
- گسل مروارید : بخشی از گسل اصلی عهد حاضر است که در منطقه کامیاران قابل رؤیت است. امتداد آن N315-310 است. در نزدیکی کامیاران، این گسل یک توده بازیک بزرگ را محدود کرده است که در امتداد گسل آلتراسیون هیدروترمال توسعه گسترده دارد. خش لغزهای سطح گسل گویای حرکات بسیار جوان آن است.
- گسل پیرانشهر : نخستین بار افتخارنژاد (1973) این گسل را به نام گسل پیرانشهر نامید. دارای روند شمال باختری – جنوب خاوری است که مرمرهای ژوراسیک – کرتاسه را در جنوب باختری از آبرفتهای کواترنر در شمال خاوری جدا میکند. چالنکو و برو (1974) این گسل را قطعه شمال باختری گسل اصلی عهد حاضر دانستهاند. زمینلرزههای متعددی از سال 1964 تاکنون بر روی این گسل ثبت شده است.
گسل کازرون : گسل شمالی - جنوبی کازرون در 15 کیلومتری باختر این شهرستان قرار دارد. طول آن 450 کیلومتر برآورد شده و گسلی است پیسنگی و قدیمی که ضمن کنترل مرز باختری حوضه نمکی هرمز، بر رسوبات زاگرس نیز اثرگذار بوده به گونهای که ساختارهای زاگرس را با جهت راستگرد خمیده و جابهجا کرده است. در استان فارس، این خمش بسیار چشمگیر است.
شواهد نشان میدهد که گسل کازرون با روند به تقریب شمالی – جنوبی و یا شمال شمال باختری – جنوب جنوب خاوری دارای حرکت راستگرد جزیی است. برای نمونه روندهای زمینساختی، در شمال خلیج فارس نشان میدهد که خط مرزی سکوی عربستان و واحد زاگرس به وسیله این گسل در جهت راستگرد جابهجا شده است. به ظاهر این گسل مرز باختری گسترش حوضه تبخیری پرکامبرین پسین – کامبرین ایران را تشکیل میدهد و در طول آن دو گنبد نمکی رخنمون دارد. (اسفندیاری و برزگر، 1358).
نبود دادههای ریزلرزهای و کمبود کانون زلزله نشانگر عدم فعالیت جدید این گسل است، اما زمینزلزلههای ژانویه 1967 و اکتبر 1971 در بخش جنوبی گسل کازرون، نشانگر فعالیت بخشی از گسل کازرون در دوره کواترنری است (بربریان، b 1976) .
گسل دنا (دینار) : گسل دنا با راستای شمال شمال باختری و شیب به سمت خاور شمال خاوری یکی از گسلهای اصلی زاگرس است که بیش از یکصد کیلومتر طول دارد و طرفین خود را به دو بخش با ویژگیهای زمینساختی، لرزهزمینساختی و ریختشناسی متفاوت تقسیم کرده است.
در نقشه ژئوفیزیک هوایی، ژرفای پیسنگ مغناطیسی در بخش باختری گسل دنا حدود ده هزار متر و در بخش خاوری آن، بین 1 تا 5 هزار متر زیر سطح دریاست. بدینسان نتیجه شده است که بخش خاوری این گسل، به همراه پیسنگ، به صورت فرابوم بالا آمده است.
گسل دنا، یکی از شکستگیهای اصلی در پی سنگ پرکامبرین زاگرس است که با فعالیتهای بعدی خود، در مواردی بر رسوبات زاگرس تأثیر گذاشته است. بدینسان که رسوبات زاگرس را در مناطقی قطع و در مناطقی باعث پیچش و تغییر راستای این رسوبات و ساختارهای آنها شده است.اطلاعات ژئوفیزیک هوایی مغناطیسی بخش جنوبی گسل دنا را به صورت دو شاخه نشان میدهد. یکی از شاخهها به طرف جنوب میرود و در امتداد خط کازرون قرار میگیرد، شاخه دیگر به سوی جنوب شرق و شیراز میرود. زون گسلی دنا در انتهای شمالی خود یعنی جایی که به گسل بزرگ زاگرس نزدیک میشود نیز شاخه شاخه میشود و به سمت شمال باختر متمایل میشود. در ضمن اطلاعات ژئوفیزیکی گسل مهم دیگری را در امتداد شمالی گسل دنا نشان میدهد که تا دریای خزر ادامه دارد.با بررسی نقشههای زمین شناسی، عکس هوایی و تصویرهای ماهوارهای چنین به نظر میرسد که گسله دنا افزون بر جنبش فشاری، دارای جنبش راستالغز از گونه راستبر مهمی نیز است. این جنبش، سبب پیچش و کشش پوزه رشته شمالی کوه دنا شده و احتمال میرود کوه هزاردره و چرو ادامه جابهجا شدگی کوه دنا به صورت راستبر باشد.از ویژگیهای مهم زمینشناسی گسل دنا، بیرونزدگی شماری گنبد نمکی در درازای آن است. در مسیر این گسل، در بخش باختری کوه دنا، سازندهای زاگون و لالون (کامبرین) بر روی سنگهای کرتاسه رانده شدهاند (ستودهنیا، 1975). در گستره شمال کوه دنا، در دامنه باختری کوه درهبادامی و کوه کمانه سنگهای کرتاسه بر روی دشت و یا سازند بختیاری (پلیوسن) رانده شدهاند (بربریان و قرشی، 1365).