تعاریف تاریخ :
تاریخ پلی میان گذشته و آینده بشریت است و مسیری است که اگر با بینش و دقت در آن قدم نهاد افقهای روشنی را در برابر جوامع انسانی خواهد گشود و علمی است که حرکتی بکنواخت دارد و بدون معلم میاموزد از آنچه کرده ایم و از آن پشیمانیم و از آنچه بوده و ما را سربلند ساخته و تمدن امروزی را به نسل بشر ارمغان آورده است نشات گرفته است . تاریخ، عبارت است از بررسی اعمال گذشتگان که در طی گذشت زمان تکمیل شده و باعث بوجود آمدن علوم جدید شده است و مطالعه و تحلیل وقایع و رخدادهای گذشتگان و استفاده از آن جهت تصمیم گیری آینده است.
تاریخ علمی :
آیا تاریخ را باید تنها بازخوانی گذشته و هیاهوی قدرتمندان و پادشاهان و مجموعهای از حوادث دانست؟ آیا علم تاریخ مثل یک داستان یا رمان، روایت مجموعهای از حوادث تلخ و شیرین است ؟ و هدف آن افزایش معلومات دایره المعارفی انسان است؟ دایره المعارف بریتانیکا در معرفی علم تاریخ میگوید:
"تاریخ، قواعدی است که ثبت وقایع مؤثر بر مردم یک ملت را با حفظ تسلسل تاریخی و زمانی آن مطالعه میکند و مبنی بر تحقیق منتقدانه منابع اطلاعاتی و توضیح دلایل آنها است."
دکتر عبدالحسین زرینکوب نیز در کتاب " تاریخ در ترازو" در معرفی علم تاریخ میگوید:
"تاریخ تنها گردآوری روایات و مقایسه آنها و شناخت "واقعیت" حوادث گذشته نیست. ورای این کار،نظر به توجیه و تفسیر این واقعیات دارد که بین جزئیات رابطه برقرار میکند و آنها را به یکدیگر پیوند میدهد. این کار در واقع عبارت از تجدید بنای گذشته است به کمک مصالح و موادی که اینجا و آنجا از بقایای آوار حوادث باقی مانده است." در واقع علم تاریخ تحولات گذشته جامعه انسانی را که میتواند زمینه سیاسی، اقتصادی، اجتماعی یا فرهنگی داشته باشد، مورد مطالعه قرار میدهد. به همین دلیل رشته بسیار گستردهای است و اشتباه است که آن را صرفاً مطالعه مواد خام تاریخی بدانیم بلکه باید فرا گرفت که چگونه از تحلیل و تلفیق مواد خام تاریخی به نتایج علمی برسیم .
شروع مبحث علم تاریخ :
این مبحث بعد از برخورد خشونتآمیز کلیسا با دانشمندان چون گالیله و با ایجاد تضاد در تفسیر کتاب مقدس بین کلیسا و با وجود آمدن نظریههای جدید علمی در اروپا و در قرون جدید شروع شد.
در ایران نیز با حمله مغول رکود علمی شروع گردید و با مخالفت عالمان دینی در دورهی قاجار مطرح شد. بعد دانشمندان در صدد حل این مشکل، سعی کردند تا به علم جدید مثبت نگریسته و دورهی اخیر دانشمندانی مثل سیدجمالالدین اسدآبادی باز کوشیدند بین گزارههای دینی و علمی هماهنگی و وحدت ایجاد کنند
موضوع علم تاریخ :
موضوع تاریخ " انسان " است و این موضوع، موضوع پیچیده ای است تشخیص مسائلی که به طبیعت انسان یا طبیعت جامعه مربوط است کار مشکلی است زیرا (طبیعت) انسان و زندگی انسان قانون دارد و قانونش کلیت دارد ولی موضوع مطالعه را مشکل می کند .
مراحل نوشتن یک تاریخ علمی توسط مورخ :
متاسفانه تا مدت چندین قرن، تاریخ به عنوان علم محسوب نمی شد، بسیاری از مردمان ملت ها و اقوام ، تاریخ را تنها پدیده ای می دانستند که به هنگام فراغت از کار و برای لذت بردن از گذشته، برای تنوع مطالعه می کردند. تاریخ نویس که در گذشته صرفا به نوشتن وقایع تاریخی صرف می پرداخت ، حال برای کشف واقعیات تاریخی، همانند دیگر شاخه های علوم از سه مرحله عبور می کرد : فرضیه ، تحقیق ، نتیجه
مورخ ، از طریق فرضیات سعی به کشف حقایق دارد. فرضیات در تاریخ، راه پژوهش را باز می کند. ولی با پیدا کردن فرضیاتی در موضوعی از یک مقطع خاص شروع به تحقیق می کند و اطلاعات گوناگون را که مواد کار خود هستند، جمع می آورد و با آنها فرضیه ی او اثبات یا رد می شود. اما همین کار او که نتیجه ی خاصی به دنبال دارد، نوعی کار علمی است .
در بررسی فرضیه، مورخ دو متغیر را در نظر می گیرد و سعی می کند رابطه ی این دو متغیر را با هم کشف و بررسی کند. مثل سرد شدن آب و هوا و مهاجرت آریایی ها به سرزمین ایران که مورخ به دنبال یافتن رابطه ای بین کوچ آریایی ها و اوضاع و احوال جغرافیایی است. به این ترتیب تاریخ که در ابتدا بر قصص و افسانه ها و روایات متکی بود و جزئی از ادبیات محسوب می شد و به صورت روایت ها سینه به سینه نقل می شد، امروزه مانند دیگر شاخه های علمی به علت و معلول در گذشته ی جامعه بشری و رابطه ی آن با حال و آینده می پردازد. اولین کوشش هر مورخی این است که در باره هر قومی که منظور او نوشتن تاریخ ایشان است کلیه اطلاعاتی را که به این قوم تعلق داشته جمع آورد سپس انواع حوادث را که در قرون گذشته برای این قوم اتفاق افتاده را طبقهبندی کند و آداب و عادات و تمدن ( علوم اجتماعی ) و سیاست ( علوم سیاسی ) و بیماریها ( علم پزشکی ) و وقایع نظامی ایشان را مطالعه کند و تا رسیدن به حدی که دایره اطلاعات خود را کامل سازد چون اگر بخواهد دایره تحقیق خود را محدود نماید ممکن است که اصل موضوع و حقیقت مطلب از نظر پنهان بماند .
خشت اساسی بنای تاریخ علمی :
تاریخ حقیقی و علمی به دست کسی نوشته میشود که به کلی از خویشتن خویش رها شود به عبارتی به مقتضای زمان و مکان جنبه دیگری به خود بدهد و روحیه همان مردم معاصر را پیدا کند.
این خشت اساسی بنای تاریخ علمی است و اگر راهی غیر از این راه مورد نظر مورخ باشد تاریخ به حدود و وظایف خود عمل نکرده و جنبه علمی آن رعایت نشده است . به همین منظور شخص مورخ ملزم است که در این قبیل تحقیقات زمان خود و آن محیطی را که در آن زندگی میکند را به کلی فراموش نماید. به این معنی که دیگر خود را نبیند و عقاید شخصی و توهمات و طرز احساس خویش را کنار بگذارد . بهترین مورخین کسی است که به هیچ زمان یا به هیچ مملکت تعلق نداشته باشد .
هدف تاریخ علمی :
رسیدن به حقیقت : تنهاو ظیفه علم توصیف کردن واقعیت ها و رویدادها است تا به ما بگوید چه روی می دهد ،چه روی داده است ، و چه روی خواهد داد . زبان علم ، زبان بیان امور واقعی و حقیق است .تاریخ علمی خاص است، علم تاریخی علمی است که پیش از هر چیز علمی بودن خود را مدیون هدفی می داند که همچون علوم دیگر همان رسیدن به «حقیقت» است.
مشخص کردن علتها و معلولها : تمام لذت تاریخ فقط در این نیست که انسان به وسیله مطالعه آن حس کنجکاوی خود را برانگیزد و با مطالعه گذشته اوقات بیکاری خود را به این وسیله بیثمر بگذراند.البته چیزی که انسان را به مطالعه تاریخ وامیدارد همان حس کنجکاوی است ولی نه برای گذراندن وقت بلکه برای آنکه بداند که چه مسائلی در طی قرون گذشته پیش آمده است تا انسان از عصر حجر قدیم به این مرحله رسیده و اسرار این پیشرفت که مرحله به مرحله انجام یافته چه بوده است.تاریخ علمی در مورد حوادثی که آنها را از پس پرده نسیان بیرون میکشد با تمام تلاش سعی میکند که ارتباط حقیقی آنها را با یکدیگر برقرار سازد و عللی را که باعث تبدیل حادثهای از صورتی به صورتی دیگر شده بیان نماید. بنابراین منظور واقعی تاریخ علمی این است که علل حوادث گذشته را برای ما مشخص سازد یعنی ترکیببندی علتها و معلولهایی را واضح و روشن در پیش چشم ما بگذارد و اگر در مطالعه حوادث این روش راهنمای ما نباشد خواه ناخواه به وادی ضلالت میافتیم و تاریخ صورت یک کتابچه یادداشت نامنظم را پیدا میکند