تحقیق مقاله انقلاب

تعداد صفحات: 31 فرمت فایل: word کد فایل: 24430
سال: مشخص نشده مقطع: مشخص نشده دسته بندی: تاریخ
قیمت قدیم:۲۳,۰۰۰ تومان
قیمت: ۱۷,۸۰۰ تومان
دانلود فایل
  • خلاصه
  • فهرست و منابع
  • خلاصه تحقیق مقاله انقلاب


    انقلاب

    کلمه ی (انقلاب) در زبان فارسی معادل لفظ Revolution در زبان های فرانسه و انگلیس است.
    واژه Revolution که در سده های میانه در زبان انگلیسی به کار رفته است،ریشه در کلمه ی لاتینی Revolution-on و ریشه ی Revolvere دارد.کلمه ی Revolution هم،اصطلاحی اخترشناسانه است که به معنای حرکت دورانی اجرام سماوی و چرخش ستاره ها به دور کره ی زمین بوده است. در سال 1450 میلادی این واژه در معنایی دیگر به کار رفته است؛(لحظه ی) تغییر بزرگ در امور) اما تا قرن هفدهم به عنوان یک اصطلاح سیاسی به کار نمی رفت. در این قرن Revolution معنایی سیاسی یافت و به این صورت به کار می رفت: (گردش جهت بازگشت به وضع اول) یا (بازگشت به نظمی که از آغاز تعیین شده بود) به این ترتیب مشخص می شود که در کاربرد سیاسی آغازین این واژه،معنای آن احیای کمال آغازین یا نظم نخستین بوده است. از سال های 1600 میلادی این اصطلاح را به معنای (واژگونی تمام عیار حکومت و جایگزینی حکومت جدید از طریق خشونت) به کار بردند. با وقوع (انقلاب انگلیس) به سال 1688 میلادی این واژه کاربردی رایج در ادبیات سیاسی یافت.
    با وقوع انقلاب 1789 فرانسه،انقلاب تعبیری کاملاً سیاسی یافت و معادل فروپاشی رژیم پیشین و شکل گیری نظام سیاسی جدید گردید. در این تعریف،انقلاب عبارت است از (روی داد قهر آمیز جشن آوری که ساختار سیاسی،اقتصادی،اجتماعی پیشین را به صورت بنیادین و ریشه ای دگرگون کرده و مناسبات جدیدی را جایگزین آن نماید (؛به این اعتبار؛انقلاب،شؤون مختلف سیاسی،اقتصادی،اجتماعی و فرهنگی پیدا می کند. انقلاب یک تحول کیفی و عمیق است که غالباً با حضور سترده ی مردمی صورت می گیرد. تفاوت انقلاب با (کودتا) در این است که کودتا نحوی جابجایی در قدرت سیاسی است که در میان حاکمان پدید می آید و مردم نقشی در ایجاد آن ندارند.
    انقلاب ها گاه صرفاً تحولات و تغییرات سیاسی و یا اجتماعی- اقتصادی هستند اما انقلاب های مثبت یا منفی واقعی،روی دادهای دوران سازی هستند که موجب تغییر مبنایی یک صورت نوع تاریخی- فرهنگی به صورت نوعی دیگر می گردند. در واقع انقلاب- های معنایی فراتر از تحولات سیاسی – اقتصادی دارد. انقلاب های دوران ساز که مبتنی بر یک تفکر نوین هستند،ساحت و صورت غالب تاریخی بک دوره را عوض می کنند و صورتی دیگر پدید می آورند؛ مثلاً با پایان گرفتن قرون وسطی و از اواخر قرن چهاردهم و قرن پانزدهم،روی داد دوران سازی ظهور کرد که به همراه خود صورت تمدنی و تاریخی – فرهنگی قرون وسطایی را متحول ساخته و صورتِ تمدن مدرن را جایگزین آن ساخت.
    انقلاب رسانس یک رویداد صرفاً سیاسی یا اجتماعی نبود،بلکه تحولی دوران ساز بود که صورت تاریخی – فرهنگی مدرن را جانشین صورت فرهنگی قرون وسطایی ساخت. البته اگر به معنای وسیع کلمه ی انقلاب- که معادل احیای نظم اصیل و کمال آغازین است – توجه نماییم،چون تحول رسانس با حاکم کردن بشرانگاری موجب بُعد تاریخی انسان از حقیقت را فراهم آورده و این امر،خلاف کمال آغازین و واپسین بشر است،پس رسانس فاقد جهت گیری تاریخی کمال گرایانه ی لازم برای مفهوم انقلاب بوده است. اما اگر به معنای اصطلاحی انقلاب توجه نماییم،رسانس روی دادی دوران ساز بود که صورتِ نوع تاریخی – فرهنگی بشر را دگرگون ساخت و موجب پیدایی نظم مدرن گردید. با رسانس، بشرانگاری مدرن جایگزین فرهنگ یونانی- مسیحی قرون وسطی گردید. بنابراین رسانس،انقلاب دوران سازی بود که انقلاب های سیاسی و اقتصادی- اجتماعی مدرن نظیر (انقلاب انگلستان 1688) ، (انقلاب فرانسه 1789) ، (انقلاب‌آمریکا 1776) و (انقلاب اکتبر روسیه 1917) ذیل آن تحقق یافته اند.
    در روز گار ما که زمانه ی سیطره ی تفکر و تمدن اومانیستی مدرن است،یک انقلاب اصیل و بنیادین و حقیقی،انقلابی است که صورت نوع تاریخی- فرهنگی حاکم یعنی صورت اومانیستی مدرن را نفی نماید.
    لذا ایدئولوژی های عالم مدرن اعم از سوسیالیستی،مارکسیستی،لیبرالیستی،فاشیستی،ناسیونالیستی و فمنیستی هیچ یک در معنای واقعی کلمه انقلابی نیستند. در عصر مدرن که اومانیسم حاکم است،انقلاب واقعی یعنی انقلاب علیه سیطره ی مدرنیته و اومانیسم. بر این اساس روشن می شود که تنها تفکر به راستی انقلابی این زمان،تفکر دینی است که صبغه ی ضد اومانیستی دارد.


    درواقع هر رویداد سیاسی یا جنبش اصلاح طلبانه یا به اصطلاح انقلابی که خود ریشه در مبادی و غایات مدرن داشته باشد،ماهیتاً غیر انقلابی است؛زیرا در عصر سیطره ی مدرنیته،تنها تفکری که قادر به درهم شکستن صورت تمدن الحادی مدرن باشد انقلابی به معنای حقیقی کلمه است و چنین اندیشه ای همانا تفکر دینی است. نکته ی جالب در خصوص معنای لغوی انقلاب این است که این واژه در اصل به معنای گردشی دورانی جهت احیای کمال آغازین است و این درست بر خلاف جهت معنای انقلاب در تفکر مدرن و هگلی است که انقلاب را در پرتو (اصل ترقی و پیشرفت) تعریف می کند.
    در روزگار ما تنها انقلاب به راستی واقعی که امکان عبور از مرزهای مدرنیته را دارد انقلاب دینی است،در حالی که انقلاب های پرآوازه وبزرگ سیاسی و اجتماعی – دویست سال اخیر از انقلاب فرانسه تا انقلاب روسیه و چین همگی ذیل صور مختلف ایدئولوژی های مدرن تحقق یافته اند.


    از سال های دهه ی هفتا و هشتاد قرن بیستم میلادی تدریجاً یک روی کرد ضد آرمان گرایی و ضد انقلابی که ماهیتاً نئولیبرالی است،بر فضای اندیشه ی سیاسی غرب سایه افکنده است که مدعی است اساساً انقلاب،واقعیتی شکست خورده است که هیچ گاه به اهداف خود دست نمی یابد و در نهایت،موجب ظهور خشونت و دیکتاتوری می گردد. کسانی مثل خانم (هانا آرانت) یا آقای (کرین برینتون) و (کارل پوپر) که مبلغ چنین دید گاه هایی هستند به سیر تحولات در انقلاب های فرانسه و روسیه و چین استفاده می کنند. در خصوص این آرای گفتنی است که؛
    اولاً مواردی که آن ها به عنوان قانونمندی سیر انقلاب ها ذکر می کنند بر همه یا اکثر انقلاب های دو قرن اخیر به طور تام و تمام حاکم نبوده است.


    ثانیاً علت اصلی بحران زدایی انقلاب هایی نظیر روسیه یا چین،در تناقض میان قابلیت ها،ظرفیت های ایدئولوژری ها و تمدن مدرن با شعارهای عدالت طلبانه و انسانی،نهفته است.
    این امر بدیهی است که جوهر نا عادلانه و توتالیتاریستی تمدن مدرن،امکان تحقق شعارهایی نظیر عدالت وآزادی را به هیچ روی فراهم نخواهد ساخت و طبعاً سرانجام شعارهای موهوم مدرنیستی،شکست و عدم تحقق آنهاست. این تناقض بنیادین انقلاب های مدرن است که شعارهای زیبای آزادی،برادری و عدالت سر می دهند اما تحقق آن را ذیل ایدئولوژی های مدرن و مارکسیستی یا لیبرالیستی جستجو می کنند و البته بدیهی است که جامعه ی مدرن،ظرفیت و پتانسیل تحققق چنین 
    شعارها و وعده هایی را ندارد.


    این تناقض در بنیان تئوریک مفهوم هگلی انقلاب نیز نهفته است. هگل،تاریخ را سیر روح مطلق فرض می کرد و مدعی بود که این سیر دیالکتیکی،نهایتاً در وجود بشر بورژوا (اومانیسم) به رهایی از دست از خود بیگانگی می انجامد،حال آن که از خود بیگانگی،صفت ذاتی مدرنیته و اومانیسم است. علت اصلی ناتوانی انقلاب های اومانیستی دویست ساله ی اخیر از تحقق شعارهای خود نیز در همین امر نهفته است.


    اما انقلاب دینی به لحاظ مبادی و غایات نظری و ماهیت علمی خود،با انقلاب های مدرن تفاوت دارد. انقلاب دینی اصیل و واقعی،ریشه در طلب قرار ازلی و عهد (الست) و بازگشت به روزگار پیش از هبوط تاریخی و احیای نظم حقیق قدسی و سنتی امور دارد و فاقد آن جنبه های تخریبی و قهر آمیز و نیهیلیستی انقلاب های مدرن است. انقلاب دینی در باطن و جان انسان ها تحقق می-یابد و چونان آتشی ناپاکی های وجودشان را می سوزاند تا ایشان رتا به روزگار وصل برگرداند:


                       هرکسی کو دور ماند از اصل خویش                       باز جوید روزگار وصل خویش.


    انقلاب دینی،نسبت بشر با هستی را دگرگون می کند و آدمی را در مقام مخلوقیت و بندگی الهی کرامت می بخشد و بر پایه ی این نسبت وجودی و تفکر مبتنی بر آن به تأسیس نظام سیاسی و مناسبات اجتماعی – اقتصادی می پردازد،از این رو امری اساساً متفاوت از عهد مدرن است و طبعاً به آفتاب انقلاب های مدرن نیز مبتلا نیست. انقلاب اسلامی رگه های پر رنگ یک انقلاب دینی را با خود داشته است و به میزانی که از حضور و فعلیت این گرایش های دینی و معنوی آن کاسته شود و بر خصلت های مدرنیستی آن افزوده شود،آفات انقلاب های مدرنیستی نیز به خودنمایی خواهند پرداخت. بنابراین باید بر وجه دینی و صبغه ی معنوی انقلاب همواره تأکید ورزید و در تقویت آن کوشید.

    پی نوشت:

     

  • فهرست و منابع تحقیق مقاله انقلاب

    فهرست:

    ندارد.
     

    منبع:

    ندارد.

تحقیق در مورد تحقیق مقاله انقلاب , مقاله در مورد تحقیق مقاله انقلاب , تحقیق دانشجویی در مورد تحقیق مقاله انقلاب , مقاله دانشجویی در مورد تحقیق مقاله انقلاب , تحقیق درباره تحقیق مقاله انقلاب , مقاله درباره تحقیق مقاله انقلاب , تحقیقات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله انقلاب , مقالات دانش آموزی در مورد تحقیق مقاله انقلاب , موضوع انشا در مورد تحقیق مقاله انقلاب
ثبت سفارش
عنوان محصول
قیمت