اَیران واجَ(ایرانویج)
آریایی ها در محلی به نام اَیران واجَ در روسیه ی جنوبی کنونی زندگی میکردند شغل اصلی آنان دامداری و دامپروری بود.اَیران واجَ زمینی حاصلخیز و خوب داشت و گرمای دلپذیری داشت ولی پس از مدتی زمین یخ زد و یخبندان به وجود آمد، به طوری که فقط ۱۰ ماه از سال سرد و بخ بندان و ۲ماه آن آفتاب خوبی به زمین میتابید.
به همین علت مهاجرت آریایی ها از اَیران واجَ به سمت غرب شروع شد. آریایی ها در این سفر با خطرات گوناگونی مواجه شدند،تنگه های باریک،باد های شدید،برف و کولاک،زمین های داغ و... پس از آن بسیاری از آریایی ها در رشته کوه های هندوکش را پایین آمده و به منطقه ی جدیدی رسیدند،بعضی ها هم که کنجکاوی آن ها را به سمت غرب کشاند.
آریایی ها اروپا
آریایی هایی که به سفر ادامه دادند به سرزمین جدیدی رسیدند.و بعد ها بخاطر نام یکی از الهه ی آنان نام آن سرزمین را «اروپ» نامیدند.
آریایی های ایران
آریایی هایی که به سمت ایران آمدند «آریان» نامیده میشدند که آن هم باز از شاخه ی کلمه ی «آریا» گرفته میشد. معنی آریا یعنی «نجیب» زیرا آریایی ها خود را نجیب میخواندند.
آنها پس از ساکن شدن در فلات ایران با ساکنان اصلی این سرزمین مواجه شدند که گویند از نژاد حبشی بودند. پس بنابر این در ایران ساکن شده و با آن ها وارد جنگ شدند،زیرا ساکنان ایران از حیث ادب،تربیت،اخلاق،دین،فرهنگ از آریایی ها بسیار پست تر بودند.پس بنابر این دژ هایی ساختند و شب ها هر بار یک نفر نگهبانی مردم را میکرد که تا متوجه حمله شدند بقیه ی مردم را خبر کنند تا از خانواده ی خود مراقبت کنند.پس بنابر این خیلی از ساکنان اصلی کشته شدند.و ایران برای آریایی ها مملکتی عالی به شمار میامد چرا که آفتاب،هوا،خاک حاصلخیز ایران را در هیچ کجای دنیا نداشت.به همین علت هم ایرانی ها از فروغ آتش لذت زیادی میبردند و آتش را بین عناصر چهارگانه(آب،باد،خاک،آتش) از همه برتر میدانستند.از گرما و نور طلایی خورشید لذت بسیار برده و میگفتند این گرما دل های مردم را به هم نزدیک میکند.
ولی تنها چیز بدی که در ایران متوجه آن شدند اقوام تازه نفس سامی نژاد از قبیل: آشوری ها،بابلی ها بودند که گویی،بویی از انسانیت نبرده بودند و همیشه با هم سر ستیز داشتند.
مذهب آریان ها
آریان ها در ابتدا مذهبشان با هندی ها یکی بوده و برای هر چیزی الهه ای داشتند مثل الهه ی آب،آسمان و...
آن ها معتقد بودند نفس ها به دو دسته:«نفس های خوب مثل:نیکوکاری،باران و...» و «نفس های بد مثل: دورغ و خشکسالی و...» تقسیم میشود. آریان ها بعد ها پس از آمدن حضرت زرتشت یکتاپرست شدند و خدای بزرگ(اهورامزدا) را پرستش میکردند.ظهور زرتشت در ایران بسیار مفید بود چرا که ایرانیان را از همان ابتدا با خدای یکتا آشنا ساخت.حضرت زرتشت بر ضد خیلی از خرفات قیام کرد مثل: مرده پرستی که به مرده های خود بسیار احترام میگذاشتند. فقط این را میتوان گفت که آریایی ها هیچ گاه بت پرست نبودند.
در اواسط هزارۀ دوم ق.م، اقوام اریایی، از منطقۀ سیبری ِ اوراسیا ( مرز بین دو قارۀ اسیا و اروپا )، و به قولی از سرزمین های واقع بین دریاچۀ ارال و دریای خزر، به سوی اروپا و فلات ایران سرازیر شدند. وِندیداد در « فرگرد اول»، مرکز اصلی انها را « ایران وئیجه» دانسته است که پس از مهاجرت، دارای 16 مملکت شدند. این دوران را متعلق به قبل از ظهور اشوزرتشت می دانند. زمانی که اریایی ها از ایران وئیجه به راه افتادند، به تدریج در نقاط مختلفی که انها را «شهرهای شادی بخش»، نام نهادند، استقرار یافتند. اکثر این شهرها، در شمال شرقی فلات ایران قرار داشتند که مهم ترین انها عبارت بودند از :
سُغد – سوغده ( sughdhe )
مرو – مورو ( moru )
نسا – نیسایه ( nisaya )
بلخ – بخده ( bakhdha )
رخج – هره هوایتی ( herahvaiti )
هرات – هرویو ( harogu )
گرگان – وهرکانه ( vehrkana )
هلمند – هائتومنت ( haltumyant )
کابل – وئه کرته ( vaekereta )
همان گونه که ملاحضه کردید، بعضی از این نقاط ، سرزمین هایی هستند که در حوالی دو رود سیحون و جیحون واقع شده بودند که بعدها، اوغوزها، و از جمله ترکمانان، در انجا مستقر شدند و اکنون نیز بخشی از سرزمین های فعلی جمهوری ترکمنستان را تشکیل می دهند.
باستان شناسی اسیای میانه و ترکمنستان :
اسیای میانه یا اسیای مرکزی، شامل چندین کشور مهم می شود که هر کدام از انها دارای تاریخی کهن بوده و در قلب محدودۀ خود، زیستگاه های اولیۀ بشری را جای داده اند.
ترکمنستان، قزاقستان، تاجیکستان، قرقیزستان و اوزبکستان، از جملۀ این کشورها هستند.
فلات ایران از گذشته های بسیار دور، ارتباط و پیوستگی قابل توجهی با این نواحی جغرافیایی داشته که بعدها با هجوم و یا مهاجرت های مکرّر اریایی ها، هپتال ها، ترک ها، اوزبکان و ترکمانان از سوی شمال شرق ایران، این ارتباط دو چندان شد. مهاجرت ها و تهاجمات سبب گردیدند که در طی قرون متوالی، بِده بِستان های فرهنگی نیز بین این نقاط انجام گیرد که هرگز از چشم تیزبین باستان شناسان و سپس مورخین، دور نماند.
دیاکونف، تمدن ابتدایی بعضی از نقاط شمال شرق و شمال ایران را از جمله : « تورَنگ تپه» استراباد ( گرگان فعلی)، را با تمدن اولیۀ اسیای میانه مربوط دانسته و دامنۀ شباهت های ان را تا « تپه حصار» دامغان هم، از نظر دور نداشته است.
سایکس معتقد است :
« از حفاری های پَمپِلی ( pampelly )، نزدیک شهر عشق اباد، میشود نتیجه گرفت که ظروف سفالین دوره های قدیمی گرگان شمالی یا « تپۀ انو» در ترکمنستان شمالی، ممکن است واسطۀ بین تمدن دورۀ سنگ و دورۀ فلز ماوراء خزر و ایلام باشد.»
اسطوره و تاریخ در اسیای میانه
برای بررسی و شناخت اسیای میانه و پیوندهای ان با فلات ایران، لازم است که اسطوره و تاریخ ایران را در چهار مرحله مورد کنکاش قرار داد :
دوران اساطیری
2- دوران اوستایی : که بیشترر شامل تاریخ این منطقه در عصر هخامنشیان می شود.
3- دوران تاریهی تا پایان عهد ساسانی
4- دوران اسلامی
دوران اساطیری :
یکی از جالب ترین و در عین حال پر ابهام ترین بخش تاریخ این دوران، بخش اسطوره های ایران باستان است که اختصاصآ در این قسمت به ان خواهیم پرداخت.
سرزمین کهن خوارزم و سواحل شرقی دریای مازندران، از اولین نواحی بودند که اریایی در انجا مسکون شدند. در ان دوران، رود جیحون (امودریا)، سراسر این منتطقه را پیموده و سپس به دریای مازندران می ریخت. این امر باعث ابادانی محل زیست جمعیت های مختلفی شده بود. امّا اندکی پس از تغییر مسیر این رود و سرازیر شدن ان به سوی شمال شرقی و ریختن به دریاچۀ ارال، قسمت عمده ای از مناطق قبلی، دچار بی ابی شده و متروک گشتند که در گذشته به انان « دشت خاوران» یا ( قره قوم)، می گفتند.
به اعتباری، دلیل اینکه ایرانیان، به غرب، خاوران می گفتند، بدان جهت بود که در غرب این دشت می زیستند. ناحیه ای را که اریایی های ایرانی در ان می زیستند، « ائیران» و ناحیۀ دیگری را که هم نژادان انها، با سطح تمدن پایین تری در همسایگی و شرق انها سکونت اختیار کرده بودند، « توران» نامیدند.
تُرکستان نیز از گذشته های دور، به سرزمین هایی اطلاق می شد که مسکن اصلی اقوام ترک ( اوغوزها و ترکمن ها)، بود و در واقع، ایالت وسیعِ «سین کیانگ یا ترکستان چین کنونی »، تا قسمت های گسترده ای از شرق را در بر می گرفت. ولی بر اثر مهاجرت های پی در پی به سوی غرب، بخش هایی از سرزمین های ماوراء النهر هم ترکستان نام گرفت. ان چنان که دامنه ای جبالِ تیانشان، دره های بالای رود جیحون و سیحون، یعنی حوضۀ دریاچۀ بالخاش و قره گُل، ایسیق گُل و دره و انهار ایلی را هم شامل می گشت.
این مناطق را در عهد باستان، توران می گفتند.
مسئلۀ تورانیان در تاریخ ایران، به ویژه اسیای میانه که بعدها قلمرو زیستی ترکان و ترکمانان گردید، بخاطر جنگ های طولانی افراسیاب تورانی و ارجاسب، با پادشاهان پیشدادی و کیانی، اهمیت زیادی یافت و بخشی از حماسه های باستانی ایرانیان را بوجود اورد. این وقایع را فردوسی بزرگ، به زیبایی در شاهنامۀ شش هزار بیتی، در قالب نظم جاودانه نمود. این تورانیان را بسیاری از مورخین ( به خصوص در قرون اولیۀ هجری)، از نژاد ترک دانسته اند که اگر این نظریه را بپذیریم، وقایع انها، بی ارتباط با اخلاف بعدی انان، یعنی سایر اقوام اوغوز ( ترکها و ترکمن ها)، نخواهد بود. مرحوم حسین پیرنیا که پژوهش و تفحّص عمیقی در تاریخ ایران باستان داشت، در ذکر خصوصیات سکاها، تلویحآ انها را از نژاد تورانیِ التایی، یعنی تورانیانِ متعلق به منطقۀ التایی، که ترک بودند، دانسته است.
امّا گروهی دیگر، که اکثریت قریب به اتفاق، مورخین معاصر می باشند، تورانیان را همان سکاهای شرقی ( سرم، سرمات، سورمات)، و بعضی از اریایی های مهاجر دانشته اند. گروهی دیگر با پذیرش این عقیده، قدم ها را بلندتر برداشته و تورانیان رابه دورۀ متأخرتری کشانده اند.
از جمله، کریستین سِن، معتقد است :
« جنگ های ایرانیان و تورانیان، مربوط به دوران اشکانی و ساسانی است. تورانیان، اقوامی بیابان گرد و وحشی، مستقر در شمال و شمال شرقی ایران بودند … جنگ های فیروز ساسانی با هپتال ها و یا جنگ های ایرانیان با افراسیاب، در حقیقت بازتاب نبردهای سرداران ایرانی، با اقوام تخار، آلان، چینی و هپتالی بودند.»
بر اساس میتولوژی و حماسه های باستانی ایرانیان، مهاجران اریایِ ایران، با دو دشمن روبرو بودند :
الف : اریایی های وحشی سکایی، که به انان تور و تورانی می گفتند.
ب : اقوام بومی فلات ایران، که از نظر انان، « دیو» به حساب می امدند.
گروه اول، یعنی تورانیان، به طور مداوم، شهرهای اریایی های هم نژادِ خود را که در شمال شرق ایران مسکون شده بودند، مورد تهاجم قرار می دادند. سپس به فراخنای بیابان های ان سوی جیحون (امودریا) و سیحون (سیر دریا)، یعنی منطقۀ اسیای میانه و ماوراء النهر می گریختند که تعقیب انها را بسیار مشکل می نمود. در عهد اوستا، از جنگ های بین ایرانیان و غیر ایرانیان ( تورانیان)، سخن بسیار رفته است.چنانکه دشت های نزدیک کرانۀ خزر، دریاچۀ ارال، تا دریای سیاه را بوسیلۀ گروههایی از اقوام مهاجر، اشغال شده ذکر میکند. این اقوام مهاجر، همان « سیت ها» بودند. اریایی های اصیل و خالص (تورانیان)، هنوز زندگی عشیره ای دامداری و صحراگردی داشتند. حال انکه اریایی های سُغدی، پارسی، مادی و باکتریایی، یکجا نشین شده بودند و زندگی کشاورزی را برگزیده بودند. این گروه ذکر شده، در حقیقت « ایرانیان»، یا به تعبیر دیگر، اریایی های مسکون شده به حساب می امدند. با تکیه بر منابع چینی، خانات خیوه (بعدی)، بخارا، خوقند و بسیاری از نقاط ترکستان شرقی، در همان دوران باستان، توسط اریایی ها اشغال شد که بعدها با قبایل بَدویِ تاتار، روبرو گردیدند.
حال برای اشنایی با این دو دسته از اریایی ها و جنگ های « ایرانیان – تورانیان»، به ذکر وقایع ان عهد، از دید اندیشمندان گذشته و حال می پردازیم.
قاضی احمد غفاری، فخرالدین بناتکی و ابن بلخی، در ذکر « ملوک فُرس، از ابتدای عهد کیومرث تا اخرین ایام یزدگرد»، انها را به چهار طبقۀ :
پیشدادیان، کیانیان، اشکانیان و ساسانیان، تقسیم کرده و چنین نوشته اند :
« طبقۀاول، پیشدادیان، که ایشان 11 تَن بودند. کیومرث بن یافث، که ترکستان را عمارَت کرد و او را سه پسر بود به نامهای :
ترک، ریغاث و اشکفار.