فصل اول
مقدمه
در قرآن کریم تاکید فراوانی به سیر و سیاحت و اندیشه در سرنوشت اقوام و ملل شده و این امر انگیزهای بسیار قوی است تا در احوال و سرگذشت اقوام و امم مختلف درزمینههای گوناگون از جمله تاریخ، جغرافیا، فرهنگ و غیره کوشا باشیم. اگر کمی به گذشته برگردیم و سابقه و قدمت و اقتدار تمدن و فرهنگ اسلامی را مد نظر بیاوریم متوجه این نکته میشویم که ارمغان جاودانهای که اسلام به همراه مواهب دیگر برای بشریت آورد و برای همیشه او را مدیون مراحم عمیق خویش قرار داد، همان فرهنگ و تمدن انسان فراگیری است که هنوز انسانیت از ثمرات آن بهرهمند است. کارنامه اسلام در قرنهای درخشان آن، کارنامه فرهنگ انسانی است. این نکته که اسلام در طی قرنهای دراز موجد یک فرهنگ پیشرو بوده است چیزی است که از تاریخ فرهنگ انسانی به درستی بر میآید و به قول برخی از محققین «دنیای اسلام به قدر کافی افتخارات راستین دارد که نیاز به گزاف و دعوی نداشته باشد.»
با نگرشی بر جریانات حاکم بر جهان علم و سیاست، متوجه میشویم مدتی طولانی است که مبارزهای تمام عیار از سوی غربیها علیه مشرق زمین خصوصاً ممالک اسلامی در جریان است و هر لحظه بر التهاب شعلههای این نبرد و تهاجم فرهنگی و سیاسی افزوده میشود.
به نظر نگارنده یکی از راههای مبارزه صحیح و اصولی با این تهاجمات، مسلح شدن به سلاح علم و ایمان است. اگر ما مسلمانان مختصری از تاریخچه تمدن و فرهنگ عظیم و با شکوه اسلامی را بدانیم و با نقاط ضعف و قوت آن آشناشویم و بکوشیم افتخارات عظیم علمی گذشته ایران و اسلام را حتیالامکان زنده نماییم، خود بهترین حربه برای مبارزه با این شبیخون فرهنگی و سیاسی خواهد بود و به نظر میرسد «حداقل تحقیق و تفحص در احوال امم گذشته در کشورها و بلاد اسلامی میتوان آن حس حقارت نفس را که هجوم تجاوز گرانه فرهنگ غربی در بعضی بیخبران ما برانگیخته، بکاهد.» ما در گذشته توانستهایم و هم اکنون نیز میتوانیم در عرصه علم و دانش و تمدن و فرهنگ (به مانند قرون اولیه اسلامی) بدرخشیم، هر چند که این امر مستلزم پیمودن راهی بس مشکل و طولانی است اما رسیدن به آن محال نمیباشد.
با توجه به این موضوع، بررسی مسائل تاریخی خصوصاً جغرافیای تاریخی کشورمان حداقل ما را با گذشته شکوهمند آن در بستر زمان آشنا میکند و بدین ترتیب از نقاط ضعف و قوت آن مطلع میشویم و چون علم جغرافیای تاریخی در برگیرنده ابعاد مختلف و زمینههای متنوع علمی (وضعیت طبیعی، اجتماعی، سیاسی، فرهنگی، تاریخی، آثار تاریخی و ...) است، در این جهت سودمندتر خواهد بود.
خراسان سرزمینی است گسترده در پهنه فلات ایران با شهرها و دهکدههایی کوچک و بزرگ که جایگاه آغاز ساختن و پرداختن زندگی و تمدن بشری بوده است و بدون تردید نه تنها در آفرینشهای تمدن ایران زمین بلکه در ساختارهای گوناگون جامعه انسانی نقش راستین را داشته و بدین جهت است که بسیاری خراسان را سرزمین مقدس جامعه انسانی به حساب آورده و شناخت و آشنایی با آنه در تاریخ زندگی انسان بر این محیط گذشته است تغییرات و تحولاتی که در این کانون در طول قرنها به وقوع پیوسته خود، حرکت انسان به سوی انسان شدن را نمایان میسازد و پیوسته بر این مسیر دشوار انسان بودن، حرکت خود را ادامه داده و بازگو مینماید، چه مشکلاتی در راه بوده تا روشنایی را تجدید حیات بخشد و بدین جهت گذشته خراسان چراغی است فرا راه آینده بشری.
آنچه بر دیدگاه مینشیند، پژوهشی است بر مبنای جغرافیای تاریخی پارهای از این سرزمین افسانهای که خود با رازهای بسیاری همراه است و اگر چه مفهوم جغرافیای تاریخی هنوز از نظر محققان به طور دقیق تعریف نشده و مشخص نگردیده است و گاهی آن را شعبهای از جغرافیای انسانی شمرده و زمانی مطالعه تغییرات عوامل جغرافیایی در طول زمان به حساب آوردهاند ولی به نظر میرسد که جغرافیا بستر رویدادهایی است که محتوای تاریخی دارند و باید چنین نتیجه گرفت که جغرافیای تاریخی مجموعهای است از مطالعات محلی با وجه به دگرگونیها و بازسازیها و خلاقیتهای انسان در طول حیاتش در آن ناحیه و بدین ترتیب جغرافیایی در طول تاریخ با توجه به عوامل انسانی تاثیر گذار بر این مکانهای جغرافیایی میباشد.
بیان مسئله
در این مجموعه که به صورت پایان نامه مکتوب گردیده سعی شده از اطلاعات و مدارجی که درج میشود به بهترین حالت ممکن استفاده شود تا در صورت امکان یک منبع اطلاعاتی به عنوان مفید در دسترس خوانندگان قرار گیرد. در این مجموعه علاوه بر جغرافیای طبیعی به ویژگیهای انسانی و تاریخی این منطقه اشاره گردیده است و علاوه بر آن اشارهای به رویدادهای تاریخی شده است و همین طور آشنایی با آداب و رسوم و باورهای مردم منطقه و تاثیر آن بر رفتاری مردمان آن دیار توجه گردیده است.
بیان هدف
هدف از انتخاب این موضوع این موضوع جهت ارائهی پایان نامه تحصیلی شناخت و معرفی هر چه بیشتر منطقهی باستانی از سرزمین کهنمان است.
همین موضوع باعث گردیده که با یاری خدا بتوانیم از این طریق شناخت بیشتری نسبت به منطقهی تاریخی گناباد پیدا کنم و در خدمت علاقمندان و دوستداران این گونه اطلاعات قرار دهم.
طرح تحقیق
آنچه در این تحقیق فراهم شده مختصری از مونوگرافی همان طوری که میدانیم مونوگرافی سبک نگاری جامعه یا اجتماعی است که در یک محل زیست میکند و در اصطلاح به معنی شناخت جغرافیایی و اقتصادی و اجتماعی و انسانی یک منطقه است.
مونوگرافی حاضر مربوط به روستای گناباد است و مونوگرافی روستایی بررسی موقعیت و شناخت جغرافیایی، اجتماعی، اقتصادی و انسانی روستا یا ده است.
با این حال نویسنده کوشش دارد که فقط آمار و ارقام را ارائه ندهد بلکه علاوه بر آمار و ارقام، تحلیل بر مونوگرافی روستای گناباد داشته تا تحقیق جنبهی تحلیلی به خود بگیرد.
با توجه به فرهنگ روستا، نوع ساختار اجتماعی و هم چنین آداب و رسوم و زبان که آکنده از سنتهای اسلامی و قدیمی و لبریز از قوانین منظم و یا قبیلهای بوده است که خود نشان دهندهی غنا و قدمت روستا بوده که تحقیق در مورد این مسائل علاوه بر این که ما را با فرهنگ روستا آشنا میکند، چند دربارهی این سنتها را نیز میتواند به دنبال داشته باشد در واقع این تحقیق میتوان به یک رشته از اطلاعات و گوناگون که در مورد روستا است دست پیدا کرد.
وضعیت طبیعی گناباد
گناباد در منابع معتبر تاریخی و وجه تسمیه
گناباد از جمله شهرهای کهن و بسیار قدیمی ایران است که قدمت آن به چند هزار سال قبل می رسد. با نگرشی به منابع تاریخ و جغرافیای کشورمان درمی یابیم که این شهر طیّ دورانهای تاریخ به نامهای گوناگون نامیده اند که در برخی از آنها خود لفظ نشان دهندۀ معنی می باشد.
در این قسمت به برخی از اسامی گوناگون و تعابیر مختلفی که در جهت تعریف و شناساندن گناباد، در مراجع و فرهنگهای مورد مطالعه وجود دارد اشاره می شود.
در برخی از منابع آمده که : «قهستان(قوهستان) ناحیه ای از خراسان در بیابان فارس است و شهری بدین نام ندارد و قصبه ( مرکز) آن قاین و شهرهای آن ینابذ (گناباد) و طبسین است که ...»
همچنین مترجم ذکر می کند:« در شاهنامۀ فردوسی نیز به لفظ کُنابَد (کُنابُد) آمده است آنجا که می گوید:
یکی سوی کوه کنابَد برفت یکی سوی ریبَد خرامید نفت»
البته مؤلف در حاشیه توضیح می دهد که «ظاهراً این محل در شاهنامه همان کوغناباد است و [محلی به غیر از] گناباد می باشد» و در صفحات بعد آمده است که : « بادغیس دارای شهرهای کوه سیم (جبل الفضّه) کوه کوغناباد، بست، ... است و همین لغت در نزهه القلوب به صورت کوه غناباد آمده است.»
نکته قابل ذکر اینکه تطبیق نقاط جغرافیایی مطرح شده در شاهنامه فردوسی (مرتبط با نبردهای حماسی ایران و توران در خراسان بزرگ و مرز توران) با گناباد فعلی واقع در جنوب خراسان، مورد تأیید اکثر محقّقین و مؤلفین می باشد.
البته در این باره برخی از محقّقین اعلام نموده اند که شاید منظور فردوسی از کَلات (محل نبرد فرود با طوس سردار کیخسرو) کلات گناباد نبوده و مثلاً کَلات مشهد یا منطقه ای واقع در ترکمنستان فعلی می باشد. البته به نظر نگارنده شواهد غیرقابل انکار و معتبری وجود دارد که نشان می دهد منظور فرودسی از کُنابَد و اعلام جغرافیایی دیگر چون کَلات، چَرَم و ... گناباد واقع در جنوب خراسان فعلی است. در این مورد در بخشهای تاریخ اسطوره ای و آثار تاریخی قبل از اسلام مطالبی بیان خواهد شد.