مقدمه
یکی از مباحث مهم تحقیق، انواع متغیر ها و مقیاسهاست. متغیرها در تعاریف مختلف، به عواملی اطلاق میشوند که ثابت نبوده، در یک مجموعه1 و یا در ارتباط با پدیدههای دیگر، میتوان آنها را جایگزین عوامل معینی که هممقدار باشند، کرد.
درباره مطالعات پژوهش، متغیرها عبارت از عوامل تأثیرگذاری هستند که نقش و ارزش و میزان تأثیر آنها ثابت نیست؛ اما در عین حال، میتوان اثرگذاری آنها را اندازه گرفت. از این رو، متغیرها عواملی هستند که بر پدیدهها و بر یکدیگر، تأثیر میگذارند؛ ولی ارزش و میزان تأثیرشان ثابت نیست و نقش آنها، پایدار نیست؛ اما قابل اندازهگیری هستند. بعد از شناسایی متغیرهای تحقیق که سنگ بنای پژوهشند، چون اندازهگیری آنها به یک صورت ممکن نیست، لزوم پرداختن به مقیاس ها ضروری میشود که عبارتند از مجموعه قواعدی برای انتساب آزمودنیها به مقولهها یا اعداد به آزمودنیها (Baron & Kenney 2001 p 51) که این دو مبحث را در این بخش پی میگیریم.
سازه، مفهوم و متغیر :
مفهوم،2 تجریدی از رویدادهای قابل مشاهده است که معرف شباهتها یا جنبههای مشترک میان آنهاست. مفاهیم، واژههایی انتزاعی هستند که برای توضیح دادن و یا معنا دادن به تجربیات، از آنها استفاده میکنیم؛ برای مثال، «پیشرفت تحصیلی»، مفهومی است که میتوان آن را از طریق عملکرد (نمرههای کلاسی) دانش آموزان در درسهای مختلف، مشاهده کرد(Carver& etal , 1990 p 52).
برخی واژهها مثل انگیزش، هوش، خود، اضطراب و قابلیت اجتماعی، به صورت مستقیم قابل مشاهده نمیباشند. این مفاهیم پیچیده که در سطح بالایی از تجرید (انتزاع) قرار دارند، سازه3 نامیده میشوند. سازهها غالباً از نظریهها مشتق میگردند. «قابلیت اجتماعی»، یک سازه است؛ زیرا از یک سو به مهارتهای اجتماعی، شناختی و عاطفی و از سوی دیگر، به فرآیند اجتماعی شدن و تجربههای اجتماعی در روابط میان فردی، اشاره دارد. مشاهده قابلیت اجتماعی، تنها با ایجاد شرایط خاص و با کمک متغیرها، امکانپذیر میگردد (بازرگان و دیگران، 1385، ص 39).
پس به مفاهیم انتزاعی و مشاهدهناپذیری که از روی آثار آنها به وجودشان پی میبریم، سازه گفته میشود؛ مثل هوشیاری و اضطراب که ما از علائم و رفتار یک فرد میفهمیم که شخص، در حال حاضر، هوشیار است یا مضطرب.
تعریف متغیر:
متغیر از نظر لغوی به معنی چیزی است که تغییر میکند، اما در فعالیتهای تحقیقی، متغیر ویژگیهایی دارد که باید مورد مطالعه قرار گیرند و تعریف عینی آن، عبارت است از: ویژگیها و خصایصی که مقادیر مختلفی را قبول میکند و یا ارزشهای مختلفی را میتوان به آنها نسبت داد. جنسیت، سن، میزان درآمد، هوش، استعداد و مذهب نمونههایی از متغیرها هستند (رمضان، 1388، ص 119). همچنین متغیر عبارت است از ویژگی واحد مورد مشاهده و یا متغیر کمیتی است که میتواند از واحدی به واحد دیگر یا از شرایطی مشاهده به شرایط دیگر، مقادیر مختلفی را اختیار کند و به بیان دقیقتر، متغیر، نمادی است که اعداد یا ارزش ها به آن منتسب میشوند؛ مثلاً نمرات حاصله از آزمون پیشرفت تحصیلی، یک متغیر است؛ زیرا از فردی به فرد دیگر متفاوت است و یا حداقل تمام افراد، نمره یکسانی از آن به دست نمیآورند.
تبدیل مفهوم انتزاعی به تعریف عملیاتی
برای تبدیل یک مفهوم انتزاعی به تعریف های عملیاتی، باید نکات زیر را در نظر گرفت:
1. بررسی تعریف های عملیاتی ارائه شده، برای پدیده مورد نظر در تحقیقات قبلی.
2. انتخاب یا تدوین مناسبترین تعریف عملیاتی.
3. انتخاب بهترین شیوه اندازهگیری متغیر تعریف شده.
در بیان تعریف عملیاتی، این سؤال نیز مطرح میگردد: آیا تعریف عملیاتی مورد نظر، معرف واقعی مفهوم یا سازه مورد مطالعه در تحقیق میباشد؟ پاسخ به این سؤال، اعتبار تعریف عملیاتی را مشخص میکند. به طور خلاصه، برای تعریف عملیاتی یک سازه، باید متغیرهای معرفی را که نشانگر این سازه میباشند، مشخص کرد.
انواع متغیر ها
متغیرها را میتوان به صورتهای مختلف دستهبندی کرد. این صورتها عبارتند از:
1. متغیر پیوسته و طبقهای (گسسته یا ناپیوسته)
1.1. متغیر پیوسته
متغیری است که قابلیت این را دارد که مجموعه منظمی از ارزشها یا مقادیر را در محدوده معینی بپذیرد. هر چه ارزش یک متغیر بیشتر باشد، به این معنی است که در مقایسه با ارزش کوچکتر، مقادیر بیشتری از خصوصیت مورد نظر را دارد. متغیرهایی مثل وزن و قد که میتوانند مقادیر متفاوتی را به خود اختصاص دهند، پیوسته نامیده میشوند؛ مثلاً وزن میتواند مقادیری چون 60، 5.60 و75.60 کیلوگرم را به خود اختصاص دهد (مهریار، 1362، ص 75).
2.1. متغیر طبقهای (گسسته یا ناپیوسته)
این نوع متغیرها نمیتوانند هر ارزشی را به خود اختصاص دهند؛ بلکه فقط مقدار مشخصی را به خود نسبت میدهند. در این نوع متغیرها، مقیاس مورد استفاده، اسمی میباشد و از قانون همه یا هیچ استفاده میشود؛ مثلاً در متغیرهای جنسیت و تعداد فرزندان، یک شخص ممکن است مرد باشد یا زن. اگر مرد بود، زن نیست و برعکس و یا این که تعداد فرزندان 2 و یا 3 و یا... میباشد و نمیشود گفت که تعداد فرزندان، 5.2 نفر است(پاشا شریفی،1374، ص 76).