1. اثر جمعیت زیاد بر رفتار اجتماعی چیست؟
2. آیا مردان و زنان عکس العمل یکسانی در خصوص جمعیت زیاد دارند؟
1] یک سلسله آزمایشات کلاسیک که اثرات جمعیت زیاد را روی جامعه ای از موشها تعیین می کند در فوریه 1962 در یک مقاله با عنوان آمریکای علمی گزارش شد. آزمایشات توسط یک روانشناس به نام جان – بی – کالن ، و همکارانش هدایت شدند. در هریک از این آزمایشها ، یک رقم برابر از موشهای نر وماده بالغ در یک محوطه قرار گرفته بودند و فرارورده های مناسبی از غذا، آب و سایر ضروریات به آنها داده می شد. اجازه داده می شد که جمعیتهای موش افزایش یابد. کالن بواسطه تجربه دانست تقریباً چه تعداد از موشها می توانستند در محوطه بدون تجربه فشار روانی ناشی از ازدحام جمعیت زندگی کنند. او به جمعیت اجازه داد که تقریباً به دوبرابر این رقم افزایش بیابد. سپس او تثبیت کرد جمعیت را بوسیله برداشتن فرزندانی که به مادر هایشان وابسته نبودند. سپس او و همکارانش بدقت مشاهده کردند و رفتار ها راثبت کردند در این اجتماع پر جمعیت. در پایان آزمایشهایشان ،کالن وهمکارانش توانسته بودند استنتاج کنند که ازدحام سبب یک جدایی در ارتباط اجتماعی عادی میان موشهامی شود، نوعی از بیماری اجتماعی . موشها در این آزمایشات نتوانستند الگوهای رفتاری یکسانی را پیروی کنند همانند موشهایی که بودند در یک اجتماع بدون ازدحام زیاد .
2] ماده ها درجمعیت موشها بیشتر بطور جدی توسط تراکم جمعیت بالا تحت تأثیر واقع شده بودند. آنها انحراف رفتار مادری را نشان دادند: آنها رفتار نکردند همانند رفتار موشهای مادر معمولی . در حقیقت ، بسیاری از توله سگها ، همانطور که بچه موشها نامیده می شوند، درنتیجه یک مراقبت ضعیف مادری مردند. برای مثال ، بعضی وقتها مادرها توله سگهایشان را ترک می کنند و بدون مراقبتهای مادری توله سگها مردند. تحت شرایط عادی موشهای مادر تمایل ندارند بچه هایشان را به تنهایی ترک کنند تا بمیرند. به هر حال ، آزمایشات معلوم کردند که در اجتماعات شلوغ موشهای مادر به طور عادی رفتار نمی کنند. رفتار آنها ممکن است از نظر آسیب شناختی به عنوان بیماری مطرح شود.
3] نرهای غالب در جمعیت موش ها کمترین اثر را از جمعیت زیاد گرفته بودند. هر یک از نرهای قوی یک فضایی از محوطه را بعنوان داراییش ادعا می کرد. بنابراین این موشها ازدحام زیاد را تجربه نمی کنند در روشی یکسان آنچنانکه دیگر موشها تجربه می کنند. در حقیقت آن نرهای غالب در جاییکه زندگی می کردند فضای کافی داشتند ممکن است توضیح دهد چرا آنها خیلی بطور جدی توسط جمعیت زیاد همانند سایر موشها تحت تأثیر واقع نشدند. بهر حال ، نرهای غالب در دوره از نظر ناخوشی شناسی ، مریض رفتار کردند. رفتارهای نابهنجار آنها عبارت بودند از حمله به همسر، ماده ها و موشهای نابالغ . این رفتارهای منحرف نشان داد که حتی باوجود اینکه نرهای غالب فضای کافی برای زندگی داشتند آنها نیز بطور کلی توسط محوطه بسیار شلوغ تحت تأثیر واقع می شوند.
4] رفتارهای نابهنجار اجتماعی نرهای ناغالب در جامعه آزمایشی موش نیز نشان داده شد. برخی کاملاً منزوی شدند؛ آنهایی که خیلی کم حرکت می کردند و می خوردند و میاشامیدند در دوره هنگامیکه سایر موشها خواب بودند بدین ترتیب از تماس با آنها اجتناب کنند. نرهای ناغالب دیگر ناآرام بودند؛ آنها خیلی فعالتر بودند نسبت به موشهایی که عادی رفتار می کردند و آنهایی که بایکدیگر جنگ می کردند. این قسمت از جمعیت موشها شبیه همه بخشهای دیگر، تحت تأثیر جمعیت زیاد بود.
5] رفتار موشهای نر ناغالب و دیگر مؤلفه های جمعیت موش برابری می کند با رفتار انسان . مردم در فضاهای جمعت دار متراکم نشان می دهند رفتار نابهنجار شبیه موشهایی که در آزمایشهای کالن بودند. در مناطق شهری بزرگ ازقبیل نیویورک ، لندن ، کلکته ، جاکارتا، مکزیکوسیتی و قاهره ، در آنجا بچه ها تر ک می شوند. وجود دارد ستمکار ، اشخاص نیرومند ،هم از زن وهم از مرد. آنجا نیز مردمانی که منزوی هستند و مردمی که نارام می شوند وجود دارد. کمیتی از صورتهای دیگر انحرافات اجتماعی مانند قتل ، تجاوز جنسی و دزدی نیز بارها در جمعیتهای متراکم جامعه انسانی اتفاق می افتد. علت اصلی این بی نظمی های جمعیت زیاد چیست؟ آزمایشات کالن پیشنهاد می کند که آن می تواند باشد. . در هرصورت ، دانشمندان علوم اجتماعی و طراحان شهر از نتایج این سلسله آزمایشات تأثیر خواهند گرفت