تعریف
دانش ادیان یا مطالعه علمی دین که به آن دین شناسی تطبیقی نیز اطلاق میشود، یک علم تجربی و استقرایی با روشی توصیفی و تحلیلی و با تأکید بر سیر تاریخی و مقایسه سنّتهای دینی است. به بیان دیگر، دین شناسی تطبیقی را شاید بتوان مطالعه تطبیقی ادیان و یا بررسی و مقایسه ادیان بزرگ دنیا و به معنی دقیقتر، مطالعه ویژگیهای مهم ادیان گوناگون جهان به شیوه کاملاً علمی و عینی و بدون پیشداوری است.
از این رو برای مطالعه علمی در زمینه ادیان، محقق بایستی نسبت به ادیان دیگر (غیر از دین خود) احساس همدلی بیشتری داشته باشد و سعه صدر نسبت به ادیان دیگر جزء ضروری مطالعه علمی ادیان دیگر است. در عین حال این مطالعه باید توأم با بیطرفی معقولانه باشد. یک مطالعه واقعی و علمی باید مطالعهای توصیفی و مقایسهای درباره موضوعات گوناگون و به شیوهای علمی و تا حدی ارزشگذارانه و انتقادی نیز باشد. در عین اینکه باید نهایت کوشش خود را برای رعایت انصاف نسبت به تمامی ادیان به عمل آورد.
برای وضوح بیشتر باید توجه نمود رشته ادیان، با علم کلام و الهیات متفاوت است، همانگونه که با فلسفه الهی و فلسفه دینی نیز تفاوت دارد. به ویژه آنکه رشته ادیان با الهیات مدافعهگرانه و رشته دفاعیات کلامی کاملاً مغایرت دارد. البته الهیات خود بخشی از رشته ادیان است، چنانچه فلسفه دین نیز بخش دیگری از این رشته است.
دین شناسی تطبیقی با تاریخ ادیان نیز متفاوت است؛ چرا که این رشته به بررسی و مطالعه دقیق اعتقادات و آداب و جهان بینی ادیان میپردازد در حالی که تاریخ ادیان همانگونه که از نامش پیداست، خاستگاهها و پیدایش و سیر و تحولی هر دین را در طول تاریخ بدون مقایسه با ادیان دیگر، چه معاصر و یا غیرمعاصر با آن دین بررسی میکند تا عقاید و اعمال مهم آنها روشن شود. در اینجا تذکر این نکته ضروری است که برای تحقق اهداف تطبیق ادیان بایستی در ابتدا به فراگیری تاریخ و سیر تحول ادیان پرداخت، چرا که بدون شناخت کامل ادیان مورد تحقیق نمیتوان آنها را به خوبی با هم مقایسه نمود.
موضوع
موضوع مشخص این رشته از علم، شناخت توصیفی و استقرایی ادیان با توجه به سیر تاریخی و موقعیت اجتماعی و محتوای فلسفی و اندیشهای آنها است. یعنی نگرش تجربی و جامعهشناسانه به ادیان، و حاصلِ پس از تحقق آنها و بررسی مقایسهای آنها در سطوح مختلف اعتقادی، اخلاقی و حقوقی وظیفه این رشته است
فایده و کاربرد
هدف دین شناسی تطبیقی تنها بررسی و تطبیق غیر مغرضانه ادیان در کنار یکدیگر است تا هر چه بیشتر پیروان ادیان را به یکدیگر نزدیک نماید، نه آنکه بر نقاط ضعف یا قوت هر دین تأکید نماید. همانطور که گذشت، بدون آشنایی کامل نسبت به ادیان مورد بحث نمیتوان به این هدف نایل شد؛ بنابراین گام نخست، شناخت کامل هر دین و گام بعدی در کنار هم قرار دادن نقاط مشترک و گام سوم توجه به نقاط افتراق ادیان است تا بتوان از بسیاری از اختلافات و منازعات میان پیروان این ادیان جلوگیری نمود تا آنان بتوانند در محیطی توأم با آرامش و صفا در کنار یکدیگر زندگی کنند.
تاریخچه
دین شناسی تطبیقی دانش نوینی با بیش از یک قرن حیات است. این رشته به عنوان مطالعه علمی ویژگیهای متفاوت ادیان گوناگون جهان، در بعد تطبیقی، زمانی متولد شد که به تدریج شماری از متفکران غربی به ادیان شرقی به عنوان گونههایی از میراث ارزشمند بشری نگریستند و از آن پس این دانشمندان نیاز به بررسی تطبیقی ادیان و اهمیت آن را درک کردند.
هرچند ریشههای این رشته علمی به یونان باستان میرسد، امّا در دوران معاصر در قالب علمی مستقل شکل گرفته و به شاخههای متعددی مانند جامعه شناسی دین، روانشناسی دین، فلسفه دین و... تقسیم شده است. مطالعات این رشته بیشتر برگرفته از رشتههای زبانشناسی، تاریخ، قومشناسی، مردمشناسی و بسیاری از رشتههای دیگر علوم انسانی و علوم اجتماعی است. نخستین کرسی دانشگاهی رشته ادیان در سال 1873 در ژنو و سپس در هلند، بروکسل، فرانسه و آلمان تأسیس شد.
تا سالیان اخیر کتابهایی که درباره تطبیق ادیان به چاپ میرسید، به طور عمده متعلق به دنیای غرب بود که در آنها تعصب زیادی نسبت به اندیشه مسیحی وجود داشت و پیوسته تلاش میشد تا با محکوم نمودن ادیان غیر مسیحی، به نگرش مسیحی حجیت بخشیده شود، امّا با گسترش روابط فرهنگی ملتها و سیر نزولی گستره سلطه سیاسی غرب، نگاه محققین کم کم به سوی بیطرفی کشیده شد و عقاید ارزندهای در این زمینه ارائه شد، اگرچه هنوز این عقاید دارای صبغهای مسیحی است.
در آخرین ربع قرن بیستم، رهیافتهای گوناگونی در علوم اجتماعی و علوم انسانی در کانون توجه بوده و لاجرم بر دینپژوهی اثر نهاده است. رهیافتهای جدید را میتوان در اصطلاحاتی چون ساختار، نماد (یا نشانه) و نظام (سامانه) خلاصه کرد. این اصطلاحات در عصر جدید در بند رشتههای نوینی چون زبانشناسی ساختاری، نشانهشناسی و سیبرنتیک (فضای مجازی) است.
در دنیای اسلام تلاشهایی در زمینه مطالعه تاریخ ادیان خیلی پیشتر از آن آغاز شده بود. امّا جنبههای تطبیقی ادیان به شکل امروزین آن کمتر مورد توجه واقع شده است. در ایران اگرچه در سالهای بسیار دور کسانی مانند ابوریحان بیرونی تلاشی اندک در جهت تطبیق ادیان شناخته شده، صورت دادند، امّا مطالعه و تحقیق به شکل علمی آن در دهههای اخیر آغاز شده است. تحصیل در رشته ادیان و عرفان در دانشگاههای ایران به کمتر از حدود نیم قرن میرسد و کتابهای تألیف و چاپ شده در این رشته نیز تعداد کمی را به خود اختصاص میدهند بخش عمدهای از کتابهای موجود نیز متعلق به بخش ترجمه است.
بنیانگذاران
معمولاً سرآغاز دین پژوهی تطبیقی را در ربع سوم قرن نوزدهم و سر رشته آن را در آثار زبانشناس آلمانی ف. ماکس مولر (1900 1823) قرار میدهند.
آگوست کنت (1857 1798) که دین را مربوط به مرحله کودکی اجتماعی میدانست، در عین حال آن را نیروی مترقیای در اعصار پیشین تلقی میکرد و هربرت اسپنسر (1903 1820) که قائل به نظریه تکامل از ساده به پیچیده در همه حوزههای معرفت از جمله منشأ دین در دینشناسی بود، با رهیافت تکاملی در عرصه دین پژوهی گام برداشتند.
ای. بی. تیلور (1917 1832) مؤسس دین پژوهی مردم شناختی بود. و امیل دورکیم (1917 1858) بر خصلت اجتماعی دین و نیز در مورد توتمیسم تأکید داشت و این شیوه پرستش قبیله بدوی را ابتداییترین شکل حیات دینی میدانست. نقطه آغاز تحقیق او تعریف دین به عنوان نظامی از معتقدات و مراسم ناظر به امر قدسی بود که انسانها را به هم پیوند میدهد و از آنها یک جمع یا جامعه اخلاقی میسازد، و نیز بنای فعالیتش بر این استوار بود که گروه اجتماعی، مرجع عینی تصویرها و تصورات مربوط به امر قدسی است. دور کیم نیز رهیافتی مردم شناختی در مطالعات خود داشت.
لوسین لوی برول (1939 1857)، فرانتس بو آس (1942 1858)، ا. ر. راد کلیف براون (1955 1881) و میرچا الیاده (1986 1907) برخی دیگر از بنیانگذاران نحلههای مختلف رشته دین شناسی تطبیقیاند.
جایگاه آن در قرآن و سنّت
ادلّه کلی دعوت به فراگیری دانش و سیر در زمین مانند: «قُلْ سِیرُوا فِی الْأَرْضِ فَانْظُرُوا کَیْفَ کانَ عاقِبَهُ الَّذِینَ مِنْ قَبْلُ کانَ أَکْثَرُهُمْ مُشْرِکِینَ»؛[7] بگو: در زمین بگردید و بنگرید فرجام کسانی که پیشتر بوده (و) بیشترشان مشرک بودند، چگونه بوده است. و نیز دعوت به تعمیق آگاهیها و تلقّی محققانه از دین: « قُلْ هَلْ یَسْتَوِی الَّذِینَ یَعْلَمُونَ وَ الَّذِینَ لا یَعْلَمُونَ إِنَّما یَتَذَکَّرُ أُولُوا الْأَلْبابِ»؛[8]