مقدمه:
موضوع مشارکت و چگونگی تحقق آن ریشه در تاریخ دیرینه ملت ها داردوجوانبی از آموزش و پرورش بسیاری از کشورها ازجمله کشورما نیز بر پایه ی آن استوار بوده است.(قاسمی پویا1380ص 13)
امروزه این مفهوم اهمیّت دو چندان پیدا کرده و مشارکت در عرصه های گوناگون همواره مورد بحث بسیاری از اندیشه گران و دست اندر کاران بویژه در زمینه آموزش و پرورش قرار گرفته است. به گونه ای که به نظر برخی از اندیشه گران،محوراصلی توسعه برپایه مشارکت درآموزش و پرورش استواراست. به باوراین صاحب نظران،برای توسعه یافتگی ضرورت دارد همواره در سیاست گذاری های کلان اجتماعی و اقتصادی دو عنصر آموزش و پرورش و مشارکت را تقویت کنیم.(قاسمی پویا 1380 ص 13)زیرا تجارب جهانی هم نشان می دهد که هر کشوری که به آموزش و پرورش خود توجّه نموده و در زمینه مشارکت فعال عمل کرده است ،توانسته است در حد قابل قبولی از توسعه ،علمی ،فرهنگی ،اجتماعی ،اقتصادی و سیاسی دست یابد و کشورهایی که به آن بی توجّه بوده اند ،از توسعه مناسب در زمینه های یاد شده باز مانده اند.
مفهوم مشارکت
برای روشن شدن موضوع، ابتدا مفهوم مشارکت را توضیح می دهیم و سپس ادامه بحث را پی می گیریم .مشارکت کلمه ای است عربی و از باب مفاعله ومعادل فارسی آن انبازی ،همیاری،همراهی و شریک شدن و همدست شدن در کارهاو همکاری کردن است .به عبارت دیگر مشارک به معنی شریک کردن متقابل درامری است(دفتر هماهنگی شوراهای آموزش و پرورش ، واحد توسعه 1378ص4)
مشارکت در لغت هم به معنی انبازی کردن ، شریک شدن و شریک کردن ، همدستی، تعیین سود و زیان کسانی که با سرمایه های معیّن در زمان های مشخص به بازرگانی پرداخته اند، آمده است. (نصرالله اژنگ 1381جلد دوم ص1524 )
از مفهوم مشارکت تفسیر های متعددی به عمل آمده است . گونه گونی تفسیر ها سبب شده است تا برخی آن را به کیسه ای تشبیه کنند که عده ای تمایل دارند تا با در اختیار داشتن آن هر آنچه دلخواهشان است از آن بیرون کشند (قاسمی پویا1380ص24)
همچنین در تعریف مشارکت گفته اند که مشارکت امری از پیش مشخص شده نیست، بلکه باید ابعاد آن را خوب ترسیم کنیم.منظور از این سخن آن است که در باب مشارکت تعریف همگانی پذیر وجود ندارد. بنابر این با توجه به هدف و زمینه مورد نظر باید از آن تصویر دست دهیم. از بررسی تعریف های گونا گون در این زمینه،این استنباط را می توان داشت که مشارکت نوعی سهیم ودخیل شدن در تصمیم گیری و برنامه ریزی و اجراست. این تصمیم گیری معطوف به هدفی است که مشارکت کنندگان تمایل نشان می دهند ، برای تحقق مشترک با دیگران به کنش متقابل یاریگرا یانه بپردازند. پس اگر هدفی مشترک در میان نباشد ، یا دخل و سهیم شدن در تصمیم ها عملی نباشد،مشارکت مفهوم نخواهد داشت. هدف ممکن است کسب منزلت اجتماعی و اَجر اُخروی و تشفی روانی وسود اقتصادی یا برآوردن یک خواست درونی یا جز اینها باشد. در هر صورت، هدف مشارکت برای شرکت کنندگان همواره یکسان نیست. و مشارکت کننده با توجه به نیاز و علایق گوناگون خود به مشارکت روی می آورد. گاهی هدف ابزاری است، یعنی منظور از شرکت در یک فعالیت ، دست یابی به نیاز و علایق گذرا و فوری است و گاهی هدف غایی و عمیق است و اندیشه وسیع تری در تلاش ها نهفته است. ( قاسمی پویا 1380ص24)
نظر به این که بنیاد و سر چشمه بوجود آمدن فرهنگ ها و تمدن ها، مشارکت مردم در امور مختلف بوده است ، این واژه به دلیل گستردگی معنی و ویژگی خاص آن در تاریخ زندگانی اجتماعی انسان ها به صورت و مفهوم های گوناگون به کار رفته و در زبان فارسی واژگانی چون ، معاضدت ، تعاون، همکاری، همیاری،تشریک مساعی، یادگیری، کمک متقابل، کنش متقابل، همنوایی، مبادله افکار،بسیج مردم،سهیم شدن، مردم سالاری ، مسؤولیت پذیری، خود یاری، خود گرائی ، تقسیم کار ، تعامل ، تلاش مشترک،همفکری، مدد کاری، معاونت ، پشتیبانی، یاوری، اعانت، مددخواهی، دستگیری، خود اتکائی، و ...برای این مفهوم بکار رفته است.
این واژگان نشانگر این واقعیت است که همکاری، همفکری و تعاون بنیاد زندگی اجتماعی انسان هاست و زندگی جمعی جز از راه مشارکت و یاری امکان پذیر نیست. ( دفتر هماهنگی شورا های آموزش و پرورش، واحد توسعه1378ص3)
تعریف مشارکت
با توجه به تعبیرها و تفسیرهای مختلف و گوناگونی که از مفهوم مشارکت در نزد اقوام و ملل و فرهنگ های مختلف وجود دارد، نمی توان تعریف مشخص و تعیین شده ای که مورد پذیرش همگانی یافته و جهانی باشد، برای آن ارائه کرد. بنابراین مشارکت را می توان با در نظر گرفتن زمینه ای که مشارکت در آن تحقق یافته است، به یکی از شکل های زیر تعریف کرد. در این نوع تعریف ها «بر عکس تعریف لغوی، موضوع نه بر اساس ریشه مفهوم مشارکت،بلکه از نظر ویژگی ها وخصوصیات وکاربرد آن توصیف ]بررسی یا تحلیل[ می شود.(دفتر هماهنگی شورای مناطق آموزش و پرورش ،واحد توسعه1378ص4)
مبانی نظری مشارکت
در پاسخ به این سؤال که «ریشه ومنشاء مشارکت چیست؟ » اندیشه گران با زمینه های گونا گون دینی، فلسفی، علمی پاسخ های متفاوتی به آن داده اند،این پاسخ ها را می توان در چند مقوله مورد مطالعه قرار داد (قاسمی پویا 1380ص26)
مبانی دینی وفلسفی مشارکت
از دیر باز اندیشمندان و صاحب نظران با زمینه های گو ناگون دینی ،فلسفی و علمی به مفهوم همکاری و یاریگری و تعاون و مشارکت پرداخته و بر این نکته تأکید داشته اند که دست یابی به سعادت جمعی در گرو تعاون و مشارکت است. یاری به دیگران ،کوشش برای کمک به تربیت نوع بشر و شور در امور مختلف زندگی از جمله آموزش های آیین زرتشت بوده است .
در اندیشه خرد ورزان باستان از جمله : افلا طون در کتاب جمهوری جامعه آرمانی را جامعه ای دانسته است که همه مردم در نیک بختی و بد بختی هر فردی شریک شوند.به نظر وی بهترین جامعه ، جامعه ای است که افراد آن همانند اعضای یک تن چنان با هم ارتباط داشته باشند که رنج و درد یک عضو سبب رنج و درد دیگر اعضای جامعه باشد.او منشاء مشارکت ها را رفع هر نوع تعلق ها و مالکیت و رسیدن به هدف مشترک در جامعه ای مبتنی بر حکومت اندیشه گران و یا فیلسوفان می داند.
بسیاری از اندیشمندان (اسپینوزا، اگوست کنت، هیوم و ..)مشارکت در امور و همدردی را از جمله فطرت آدمی دانسته اند . به نظر اینان حس تعاون و عدالت خواهی به صورت غریزی در روح انسان، رسوخ کرده است. در قرآن کریم نیز جای جای ] آن[ به اهمّیت مشارکت و تعاون و شور اشاره شده است.طبق آیات قرآنی ، وضعیت و سرنوشت یک جامعه به وضعیت مردمش و عملکرد آنها بستگی دارد و اموری از قبیل انفاق، جهاد،امر به معروف و نهی از منکر ، اقامه عدل و قسط، مشاوره در اداره امور جامعه و ...مصادیق بارز مشارکت به شمار آمده اند.فلاسفه اسلامی نیز مشارکت در زندگی اجتماعی و خانوادگی را جزو ذات انسان ها و تعاون را از جمله ضرورت های زندگی دانسته اند.( امام محمد غزالی).
مبانی جامعه شناختی مشارکت
به اعتباری پیکره ی جامعه را مشارکت تشکیل می دهد .با توجه به این که اکثر بحث های جامعه شنا ختی بر مطالعه گروه ها و روابط آنها استوار است ،از دیر باز یکی از اساسی ترین صورت های روابط اجتماعی بوده است .
«مشارکت طریقه ی زندگی است ،به نوعی روش زیستی است که جوانب اجتماعی و فرهنگی و روان شناختی دارد»(قاسمی پویابه نقل از دری نوگران1380ص29)
«فرنچ»جامعه شناس فرانسوی معتقد است که مشارکت جریانی است که طی آن دو گروه یا بیشتر ،در ایجاد طرح ها ،خط مشی هاو تصمیم های معین بر یک دیگر تاثیر متقابل دارند. این اثر فقط به تصمیم هایی محدود می شود که در تصمیم گیرندگان و آنچه آنان ارائه می دهند،تأثیر های آتی داشته باشد . در این صورت میزان مشارکت یک شخص ،معادل تاثیری است که وی در تصمیم ها و طرح های پذیرفته شده داشته است.به سخن دیگر ،معادل تأثیراتی که دیگران در جریان اخذ تصمیم پذیرا شده اند.
از دیدگاه جامعه شناختی برای دریافت مفهوم مشارکت باید به بنیاد اندیشه ها و اصول نظرات پرداخت و از این لحاظ تفسیرهای متفاوت از انواع مشارکت مفهوم پیدا می کند. مثل مشارکت سیاسی ،مشارکت سازمان یافته ،مشارکت جمعی ،مشارکت عمومی ، مشارکت رسمی ،مشارکت نهادی شده ،مشارکت مشروط و ...( قاسمی پویا به نقل از ساروخانی 1380ص30 )
مفهوم این اصطلا حات و ترکیب ها با توجه به دید گاه فکری در باره مشارکت تعبیر و تفسیر می شود . بدین سبب در آغاز سخن گفته شد که مشارکت را به کیسه شانسی تعبیر کرده اند که هر کسی برداشتی از آن دارد . از آنچه اهمّیت دارد این است که مفهوم مشارکت ریشه در تفکرات گونا گون دارد و برای پی بردن به مفهوم آن باید مفاهیم مؤلفه های تشکیل دهنده دید گاه را بررسی و سپس به مفهوم آن پرداخت (قاسمی پویا/1380/ص30)
مفهوم روانشناختی مشارکت
جنبه روان شناختی در همه ی انواع مشارکت مستقیم و غیر مستقیم مستتر است . بعدی از مشارکت به جنبه های روانی انسان مشارکت کننده ربط دارد . انسانی که در کاری خود را سهیم بداند، بویژه اگر در تصمیم گیری ها شرکت کند « خود» او رشد و تکامل می یابد، پنداری که شخص از خود پیدامی کند ، پنداری مثبت ودر نتیجه ی تقویت کننده ی رفتار اجتماعی و مشارکتی وی خواهد بود . وقتی که انسانی خود را همراه و همکار دیگران احساس می کند و میان علاقه های فرد و جمعی وجوه اشتراکی می یابد ،این احساس مشترک او را مسؤول بار می آورد.
مشارکت ورضامندی : روانشناسانی که در زمینه مشارکت مطالعه کرده اند ، معتقدند که مشارکت در کارها ، سبب قدرت ، مسئولیت شغلی و رضامندی باطنی و ارضای نیازهای درونی می شود . بلامبرگ افزوده است که حاکمیت مطلق بر افراد به منزله ی باز گرداندن بزگسالان بالغ به دوران کودکی است. فرد بالغ می کوشد در جهان خود نقش فعال ایفا کند، اما سلسله دستورات کاری و بکن نکن های منفعل اورا کم انگیزه در می آورد.
عرصه ی مشارکت بهترین میدان واقعیت ها می شود. داوری در باره خود و دیگران ، زمانی به درستی صورت می گیرد که شخص در عمل وارد کارزار شود و در مراحل گوناگون تصمیم گیری ، اجراء و ارزش یابی شرکت فعال داشته باشد . فرق است میان دیدگاه کسی که در کنار دریا نشسته است و موج ها را نظاره می کند با کسی که شخصاً در گیر دریا و موج ها و دیگر رخداد های درون دریاست.
مازلو روانشناس انسان گرا نیز تنهایی و انزوا و ریشه در جامعه نداشتن را از درد های انسان می داند و براین باور است که انسان از نظر روانی نیازمند و در گروه بودن است . او می گوید «انسان ها می خواهند با داشتن روابط صمیمی با دیگران احساسات شایع از خود بیگانگی و تنهایی و غربت و بی همدلی که بر اثر مشغله های فراوان انسان به وجود آمده است، غلبه کنند. »
گروشه روانشناس و مار کوپ جامعه شناس مدت پنج سال فقدان مشارکت و آسیب های ناشی از آن را روی 1500 بیمار روانی که به نوعی روان پریشی بر اثر «خلاء اجتماعی » دچار بودند ، مطالعه کردند. آنان به این نظر رسیده اند که مشارکت وقتی بوجود می آید که حد اقل ، وجدان و نظام اجتماعی و تعهد فرد نسبت به آن بر قرار باشد ( قاسمی پویا به نقل از گلشن 1380ص 32)
در مشارکت بر عکس انزوا طلبی و گوشه گیری ، همکاری ، که از اندیشه و احساس و ...سر چشمه می گیرد، تعلق شخص به گروه و وابستگی به آن سبب پویایی رفتار درونی شخص می شود.
پژوهش های مک کلند نشان داد افرادی که دارای انگیزه پیشرفت در کارها هستند ، نسبت به افرادی که از این انگیزه بی بهره اند پیشی می گیرند، اما در بعضی از موارد افراد دارای انگیزه ی پیشرفت بالا، در حد افراد با انگیزه پایین بوده است.