فصل اول:
بررسی تاریخچه باغسازی
1-1- باغهای جهان
1-1-1- بین النهرین (3500 سال قبل از میلاد)
بین النهرین یا میان دو رود، جلگه حاصلخیزی بین رودهای فرات و دجله است و یکی از نخستین بهنه های تمدن انسانی شناخته می شود.
در دوران باستان این سرزمین،«رابطه ستایش آمیزبا طبیعت»، مبین نوع ارتباط انسان با طبیعت پیرامونش بوده و ویژگیهای این رابطه را عناصر زیر تشکیل میداده است.
احترام به محیط طبیعی و تقدیس آن، انسان را موظف میساخت که تمای فعالیتش را با طبیعت هماهنگ سازد.
تقدیس طبیعت، موجب میشد که انسان خود را نگهبان آن بپندارد و تمامی عملیاتش را با عناصر آن ( خطوط، نور و رنگهای طبیعت ) همگون و هماهنگ سازد.
زمین به عنوان “زمین - مادر” منبع و منشاء تمامی خوبیها و زایشها و بقای هستی تلقی می شد.
آب نیز عنصری برای تولید و بقا محسوب می شد و برای رویاندن و ایجاد خنکی به کار می رفت واهمیتی تمثیلی و معنوی داشت.
نگرش و اعتقادات موجود در این زمینه، در باغهای معلق یا پردیس های بابل تجلی یافته که در امتداد دیوارهای شهر بابل در زمین های حاصلخیز به صورت یک سری از تراس های مشجر روی یکدیگر ساخته شده بود و از فراز آن، جلگه و بیابانهای اطراف دیده می شد. روی هر یک از تراسها گونههای گیاهی متفاوت کاشته شده بود.(شکل)
این باغ ها دارای محوری بودند که با دو ردیف درخت احاطه می شده و از میان آنها جویی از آنها می گذشت.
سیمای این باغها از طریق کشفیات باستان شناسی مشخص شده که کروکی Lacon آن را نشان دهد. باغهای معلق بابل از قدیمیترین باغهای کهن جهان میباشد، این باغ در سال قبل از میلاد مسیح و همزمان با شروع سلسله پادشاهان پارسی احداث شده است. این باغ یکی از عجایب هفتگانه جهان محسوب می شود. باغ مذکور رابه شکل هرم ساخته اند. این هرم را تراس بندی کرده و طبقات و تراسها را از وسط پلکانهای عظیم به یکدیگر مربوط ساخته بودند. در هر تراس درختان و درختچه ها و درختان گلدار فراوان کشت نموده بودند تا باغ به شکل یک کوه پردرخت در آید. در این باغ نه تنها به طور زیبائی بلکه بخاطر پیچیدگی ساختمان و نحوه آبیاری آن حائز اهمیت به سزا میباشد.
1-1-2- مصر (3500 سال قبل از میلاد )
جلگه حاصلخیز مصر نیز در امتداد رود پرآب نیل همزمان با تمدن بین النهرین جایگاه یکی از تمدنهای بزرگ دوران باستان بوده که از کشاورزی یافتهای نیز برخوردار بوده است.
دراین سرزمین، رابطه انسان مبتنی بر “الهام از طبیعت” و “آمیختگی معماری با طبیعت” قرار داشت و ویژگی آن بدین شرح قابل جمع بندی است:
طبیعت پایه الهام معماری بنای معابد مصری بشمار میرفت. به نحوی که مونومان ها ( اهرام، معابد و …) تقلیدی از کوه وجهت نزدیکی به خورشید است، ستون ها تقلیدی از نخل و سرستون ها تقلیدی از گلهای نیلوفر (Lotus) و پاپیروس (Papirus).
معبد دیرالبحری، نمونه بارزی از معماری این دوره است که تراسهای آن با آمفی تئاتر طبیعی آمیخته شده است و آخرین تراس آن به عنوان المان نهائی بنا به کوه متصل میشود.
سیستم باغسازی در مصر باستان، قطعات مسطح مستطیل شکلی بودند و گیاهان در آن با فرم منظمی کاشته میشدند و دیوارهای بلندی آنها را احاطه میکردند (شکلهای 8 و9)
این باغ ها با کانالهای آبی که نخلهای کوتاهی کنار آنها کاشته شده بود، به قسمتهای متعدد بصورت شطرنجی تقسیم میشدند.
در کناراین کانالهای آب، گذرهایی نیز برای ارتباط قسمتهای مختلف در نظر گرفته میشد.
داربستهای مو نیز در این باغها از در ورودی تا آستانه محل اقامتگاه امتداد مییافت.
در مواردی وسط این باغها حوض آبی تعبیه میشد که عمدتاً از زهکش آبهای زمینی تغذیه میشدند و محل پرورش گیاهان آبزی بشمار میرفتند و در خنک ساختن محیط نقش داشتند.
در اطراف این باغها یک ردیف درخت در کنار دیوار باغ کاشته میشد تا از نفوذ بادهای صحرا به داخل آن جلوگیری بعمل آید.
در مجموعه، طراحی این باغها تحت تأثیر عوامل اقلیمی و محیطی آنها قرار داشت و باغها مکانی برای زندگی خصوصی محسوب میشدند.
اغلب تصاویر این دوره، تعویض فصول، بذرافشانی، میوه چینی، دامپروری، پرندگان مختلف، مرداب ، رود نیل و دیگر محیطهای طبیعی را نشان میدهند که بیانگر وابستگی مصریان باستان به عناصر طبیعی پیرامون خویش هستند.
باغ مصری دوران باستان، الگوی مشخصی برای باغسازی در غرب بوده است.
1-1-3- یونان ( از قرن پنجم تا چهارم پیش از میلاد)
تمدن یونان باستان درجنوب شبه جزیره بالکان شکل گرفت که سرزمینی کوهستانی، کم باران، با خاکی نه چندان حاصلخیز و سواحلی بینهایت صخرهای و کوهستانی بود. این سرزمین تنها در بعضی مناطق جدا افتاده مانند “لاکونی” و “بثوتی” در مرکز و “ستالی” در شمال دارای دشتهای حاصلخیز و مناسب برای کشاورزی بود و هر چند که دریا در تکامل جامعه آن نقش عمده است، اما در سراسر این شبه جزیره، رودخانه ای موجود نبوده است.
بطور خلاصه یونان کشوری است با جغرافیا و آب و هوای متغیر خطوط ساحلی آن عمیقاً تو رفته و بریده بریده است. در این دوران برای یونانیان طبیعت مکانی مقدس بود ونظم هندسی معماری در نظم طبیعت ادغام میشد. ویژگی ارتباط انسان با عناصر طبیعت در یونان باستان به شرح زیر جمع بندی میشود:
در ادبیات یونان باستان که آثار “هومر” (ایلیاد و اودیسه) شاخص آن است، طبیعت به عنوان مکانی مقدس توصیف شده است.
شیوه معماری و نوع استقرار معابد در بستر طبیعت به گونهای بوده که به فضا، ابعاد و مضامین نمادین (سمبلیک) میبخشیده است.
نظم هندسی معابد، درکنار نظم طبیعت شکل میگیرد و با آن ادغام میشود. مانند معبد اکروپولیس در یونان ( واقع در روی تپه) و معبد Peastum در ایتالیا ( واقع ر زمین صاف و باز) .
با توجه به تفکر راسیونالیستی حاکم در این دوران، شهرها به عنوان ملاک زیبائی شناخته میشدند نه طبیعت و باغها، براین مبنا، لذت بردن از عناصر طبیعی دریونان باستان، غیرمنطقی و غیرقابل تعریف شناخته شده بود.
در دوران کلاسیک به ویژه درزمان افلاطون و ارسطو، هنر باغسازی وجود داشت. این باغها محل تجمع فلاسفه محسوب می شد که از آن جمله میتوان باغهای آکادمی افلاطون و اپیکور را نام برد.
باغسازی بعد از اسکندر بزرگ اهمیت یافت و با تسلط رومیان بر یونانیان توسعه پیدا کرد. “یونانیها بین سالهای 600 قبل از میلاد تا شروع دوران مسیحیت خدمات ارزنده ای به باغسازی جهان نموده اند. اولین باغ عمومی با پارک در یونان کهن احداث گردید. اغلب این پارکها محل تجعم فلاسفه و متفکرین و دانشجویان بود. هنر باغسازی کهن در اوایل دوران مسیحیت و امپراطوری روم به اوج خود رسید. تأثیرات و سنتهای کلاسیک سبک باغسازی یونانی در قرن بیستم نیز دنبال میشود.”
1-1-4- روم ( از اواخر قرن چهارم قبل ازمیلاد تا قرن پنجم بعد از میلاد)
شبه جزیره “آپه نین”(Apenine) در مرکز دریای مدیترانه مهد دولت روم بود. هر چند که این سرزمین نیز مانند یونان، کوهستانی بوده ، اما وجود درههای وسیع ومناسب برای کشاورزی وخاک مستعد و سیمای توانمندتری از فعالیت کشاورزی وباغسازی آن در مقایسه با یونان عهد باستان ارائه میکرد. بهره وری از طبیعت، سازماندهی سرزمین برای تولید، ساخت “ویلا- باغ” و توانائی تکنیکی و صحنه آرائی، در مجموع گرایش غالب رومیان باستان در برخورد و ارتباط با طبیعت بشمار میرفت.
ویژگیهای این رابطه به شرح زیر قابل جمعبندی است:
در روم باستان طبیعتی مورد ستایش بود که حضور انسان در آن حس میشد.
زیبائی نیز در رابطه مستقیم با سودمندی قرارداشت و عملکرد زیبایی منظر با ارزش درآمد زائی آن مرتبط بود.
نوسازی در منظر طبیعی، با کاشت متقارن درختان و جستجوی فرمهای هندسی برای المانهای طبیعی همراه بود.
باغهای رومی مانند تابلوی طراحی شدهای بودند که با مجسمه قهرمانان، فواره،استخر و معابد آراسته میشد.
“ویلا- باغ” در این دوره بعنوان مکانی برای تفریح واقامت اشراف در خارج از شهر فرم خاص منظر رومیان را آشکار میسازد.
توانائی تکنیکی وصحنهآرایی به وسیله المانهای طبیعی و مصنوعی در این باغها قابل توجه است. به نحوی که طراحی فضا های داخلی به نوعی در فضا های باغ اجرا میگردید.
در “ویلا- باغ” ها عناصر معماری مثل آب، مجمسه و .. با گیاهانی که به یاری تکنیک Ars-Topiaria شکل مییافتند، ترکیب می شدند. با استفاده از تکنیک Ars-Topiaria گیاهان به صورت متنوعی هرس میشدند و به اشکال مکعب، استوانه، کره و … در میآمدند.
نمونه این “ویلا- باغ” ها را میتوان “ویلا آدریانا” (Adriana) و در نزدیکی رم در “تیولی” (Tivoli) نام برد که مجموعه عظیمی است که از منظر، معبد، بنای آکادمی، حمام ، استادیوم، آمفی تئاتر و کتابخانه، در ساخت این مجموعه، الهام از شیوههای معماری مناطق مستعمره به چشم میخورد. و نظام فضائی آن بر پایه سیستم محوری شکل گرفته بود.
1-2- باغسازی در قرون وسطی
1-2-1- باغهای اروپا
با سقوط امپراطوری روم باغبانی و باغسازی نیز مانند بیشتر هنرهای دیگر افول کرد. در قرن ششم بعد از میلاد مسیح راهبان در نقاط مختلف اروپا شروع به کشت و کار و باغبانی نمودند. گلهائی مانند رز که مسیحیان اولیه کشت آنها را گناه میدانستند زینت بخش کلیساها شد. راهبهها نیز به کشت و پرورش گیاهان داروئی و گلها و درختچههای زینتی پرداختند. به این ترتیب به مدت دو قرن باغبانی فقط در دیرها توسط راهبها یا راهبهها انجام میگرفت.
در قرن نهم و دهم میلادی به دیرها نیز توجهی نمیشد و دوباره هنر باغبانی فراموش شد. در قرن یازدهم میلادی نورمن های انگلیسی به مذهب روی آوردند و دیرها دوباره رونق گرفت و در نتیجه باغبانی مورد توجه قرار گرفت… در قرن هفدهم میلادی هانری ششم پادشاه انگلستان دیرها را تعطیل نمود و به باغسازی دیرها نیز خاتمه داد.
1-2-2- باغهای اسلامی در اسپانیا
در زمانی که اروپا تلاش میکرد که تمدن خود را که با سقوط روم از دست رفته بود دوباره زنده کند، اسپانیاییها تحت فرماندهی مورها زندگی آرام و غنی را می گذراندند. لذا در این دوران باغهای تفریحی و پرتجمل بسیاری ساخته شد. تأثیر این سبک باغسازی هنوز در باغ الحمرا درگرانادا که در قرن پنجم میلادی ساخته شد به چشم میخورد. این قصر چهار باغچه دارد که به سبک باغهای شرقی بنا نهاده شده است. شکلهای (2و3و7)
1-2-3- ایران ( از قرن پنجم پیش از میلاد تا قرن هفتم بعد از میلاد)
این دوران با حکومت هخامنشیان، اشکانیان و ساسانیان برایران همراه است. و طی آن،مفاهیم “باغ - بهشت” و “باغ - شهر” رابطه بین طبیعت و ایرانیان باستان را تعیین میکند. این مفاهیم، نماد (سمبل) خنکی و حاصلخیزی به شمار میرفتند و منشاء هستی و آفرینش و عامل تسلط بر دنیای بیرونی محسوب می شدند. در چنین نگرشی، بقای شهر به وجود باغ بستگی داشت و شهر تا زمانی میتوانست به هستی خود ادامه دهد که در مدخل آن، باغ مستقر باشد ، چون مبنای این اعتقاد، آب به عنوان منشاء حیات، توسط باغ از سینه خاک گرفته میشد و در شهر پخش میگردید.
در مجموع، ویژگیهای ارتباط ایرانیان با طبیعت و منظر به شرح زیر قابل توصیف است:
در ایران باستان مانند تمدن بینالنهرین، باغ تصویری از جهان جاودانه بود.
در باغهای ایران باستان، کشت درختان به صورت منظم بوده و درختان میوه در کنار گیاهان معطر قرار میگرفته است.
رویهمرفته، منشاء این نظم با سنن بابل و مصر پیوند داشت.
ترسیم هندسی باغهای ایرانی که بوسیله دیوار محصور میشد، یادآور باغهای مصری بود.
نظم هندسی این باغ ها از اصل تقارن پیروی میکرد که مفاهیم افسانهای و عرفانی داشته است.
در دوران ساسانیان، باغها بنا به تصوری که از آفرینش جهان وجود داشت، بوسیله دو محور عمود بر هم که در وسط آن آبی وجود داشت. به چهار قسمت تقسیم می شدند، که در تقاطع این محورها، کوشک قرار میگرفت.
در تمدن ساسانیان، نظم هندسی باغ، ایده جهان را تداعی میکرد و حفاظت از زمین و محیط مقدس شمرده میشد.
باغها در مجموع، مکانهای سحرآمیزی بشمار میرفتند که هم شهر بودند و هم “باغ- بهشت” این مکانها در عین حال، نماد(سمبل) خنکی، حاصلخیزی و تولید محسوب میشدند.
“باغ- بهشت” ها نمایانگر یگانگی آسمان و زمین بودند و با ایجاد نظم در زمین، نظم خدائی جستجو می شد.
انتقال آب به داخل باغ، زندگی بخشیدن به آن، محدود ساختن آن در میان دیوارها و … نوعی ایجاد نظم شناخت میشد که محیط باغ را از آشفتگی بیرونی (طبیعی) جدا میساخت.
1-2-4- قرون میانی ( از قرن پنجم تا قرن پانزدهم میلادی)
در این دوره ، تمایز بین فرهنگ غرب و شرق آشکار شد و در غرب، ترس از طبیعت و دنیای بیرونی شکل گرفت. از این رو، معماری شهرها به درون حصارها در منظر طبیعی پناه برد و طبیعت ایده آل تنها در تصاویر و آفرینش هنری تجلی یافت.
ویژگیهای این دوره از دید منظرسازی به شرح زیر قابل توجه است:
1-2-5- از قرن پنجم تا یازدهم:
در نتیجه جنگها و گرایش به ایزوله شدن درنقاط جمعیتی بسته و محدود، منظر دوران روم باستان از بین رفت و نابود شد.
سیستمآبیاری رها شد و بدون استفاده ماند.
زمینهای بایر افزایش یافت.
جادهها به تدریج خراب شدند.
1-2-6- از قرن یازدهم به بعد:
شهرها مجددا شکل گرفتند.
صنایع توسعه یافتند و صنفهای متعدد به فعالیت پرداختند.
در این دوره نوعی بی اعتمادی نسبت به دنیای غیرقابل کنترل (طبیعت) بوجود آمد.
ضرورت دفاع از فضاهای باز محل زیست به وسیله معماری حصارها مطرح شد.
نقاط جمعیتی روی بلندی ها متمرکز شدند.
منظر این دوره با معماری قلعه و سیستمهای دفاعی قابل تعریف است.
صومعه و دیر، بناهائی بودند که به منظر این دوره، حالت ویژهای بخشیدند و بصورت ارگانیزمی مستقل، در منظر طبیعی جای گرفتند.
باغها در یک فضای بسته درونی همراه با قطعات کشاورزی بوجود آمدند که در آن ها گیاهان درمانی و معطر همراه با درختان میوه کاشته می شد. به این ترتیب، مینیاتوری از منظر کشاورزی در بین حصارها شکل گرفت.
در تصاویر این دوره، باغ به عنوان مکانی لذتبخش، فضائی برای خوشی و سلامتی و تصوری از جهان خیالی مطرح است.
1-2-7- باغهای اندرونی خلفای بنیامیه در اندلس ( از قرن هشتم تا قرن پانزدهم میلادی)
باغهای اندورنی در اندلس، بعد از تسخیر اسپانیا در سال 750 میلادی توسط بنی امیه ساخته شدند که نمودی از آمیختگی فرهنگ باغسازی رومیان و ایرانیان (دوره ساسانی) با تمدن اسلامی بودند و به صورت “کاخ باغ- تراس باغ” تجلی داشتند.
در مجموع، باید توجه کرد که در این دوره، اسپانیا از نظر فرهنگی پلی بود بین شرق و غرب و ویژگیهای عام آن در ارتباط با طبیعت و منظر به شرح زیر قابل جمعبندی است:
در باغسازی این دوره، دو گرایش عمده غالب بود:
1- شیوه باغسازی قرن میانی اروپا.
2- شیوه باغسازی دوره باستانی ایران، روم و بیزانس.
در ترکیب فضائی باغها، عمدتاً از سنت رومی و شکل پاسیوهای مغربی استفاده به عمل میآمد و کاخ، از یک سری پاسیو( مانند Peristyle رومی ) تشکیل میشد.
موضوع این باغها از سنت اسلامی و جنبههای عرفانی پیروی میکرد و باغ را به عنوان مکانی فرحبخش، آرامبخش و سلامتزا و انگاره ای از جهان خیالی نشان میداد.
نمونه مشخص باغهای اندرونی خلفای بنی امیه در اسپانیا، دو مجموعه الحمرا و جنته العارفیه بودند که در قرن سیزدهم روی دو تپه موازی مشرف به شهر گرنادا(قرنطینه) ساخته شده اند.
این “کاخ-باغ” از عناصری به شرح زیر تشکیل میشدند:
الف- دارای ابعاد کوچک بودند.
ب- آب به صورت آرام در کانال یا استخر و یا به صورت فواره، مثل پاسیوی شیرها که به چهار قسمت تقسیم میشد و در مرکز آن، فواره معروف به 12 شیر قرار داشت.
ج – تعبیه قابهای پنجره مانند در دیوارها که از طریق آن چشمانداز فضای بیرونی قابل مشاهده بود.
د- بهرهگیری از کاشی های رنگین برای پوشش دیوارها و کفها بجای گیاهان پوششی.
ه- پاسیو اتاقهایی بودند که اطراف آن بوسیله دیوارها محاصره میشد، اما سقف آنرا آسمان تشکیل میداد.
در هر پاسیویی به خاطر ارزش گذاری به ویژگی فردی هر گیاهی، تنها یک گونه در کنار هم گذاشته میشد، مثلاً مورد در یک پاسیو نارنج در پاسیوی دیگری که “پاسیوی مورد” و «پاسیوی نارنجستان» نامیده میشدند.
1-3- باغسازی بعد از قرون وسطی
1-3-1- دوران انسانگرائی ( از قرن پانزدهم تا اواخر قرن شانزدهم )
دوران انسانگرائی با جنبش شکاف در نظم و ارزش های قرن میانی با شاخص عمده تفسیر طبیعت و کنترل آن بوسیله منطق و شکل گیری “ویلا- باغ- منظر”، از قرن پانزدهم در فلورانس آغاز شد و با برخورداری از ویژگیهای زیر راه تکامل پیمود:
احیاء دوران باستان و فراگیری روش طراحی معماری و باغسازی دوران کهن، از ویژگیهای عمده دوره انسانگرائی محسوب میشود و در ترکیب معماری و طبیعت این دوره، صحنه آرائی باغ دوران باستان ( استفاده از تراسبندیها، پلهها، آب نماها، مجسمه ها و بهرهگیری از تکنیک Ars-To piaria مورد تقلید و الهام طراحان
ابداع تکنولوژی و منسوخ شدن سیستم تعاونیها، تقسیم کار اجتماعی را با دگرگونیهای نوینی همراه ساخت و معمار به عنوان طراح پذیرفته شد.
وحدت فضا بوسیله پرسپکتیو با تعیین یک نقطه گریز مرکزی شکل گرفت. به این طریق، جلوههای گوناگون فضا دستهبندی گردید و در یک سیستم منطقی و عقلانی نظم داده شد.
این سدهها، دوره گذر از فضای تجربی قرن میانی به فضائی که منطق بر آن حاکم است نیز شناخته شده است.
در این دوران، آثار هنری کاربرد بیشتری برای نمایش اندیشه انسان پیدا میکند و به عنوان کلیدی برای درک جامعه، طبیعت تاریخ، و انسان بکار گرفته میشود. حضور منظره در آثار نقاشی به صورت توجه به طبیعت تجلی مییابد که نمونه آن را میتوان در تابلوهای رافائل، لئوناردو داوینچی و بوتیچلی مشاهده کرد.
مفهوم منظر زیبا سبب به وجود آمدن “ویلا- باغ- منظر” شد که ضرورت استقرار بنا به سوی محیط اطراف را مطرح ساخت.
شکل هندسی این باغها، ایده حاکمیت بر طبیعت و کنترل آن از طریق منطق را تداعی میکند.
در این دوران، باغ مکانی بود برای برخورد انسان با طبیعت ورابطه با طبیعت، مفهوم تغییر آن را داشت نه تسخیر آن را که در باغهای فرانسوی مدنظر قرار گرفته بود.
منظر کشاورزی با تسخیر فضاهای قابل کشت، خشک کردن باتلاق ها، ساماندهی سیستم هیدرولیک و پیشرفت تکنیک کشاورزی ابعاد نوینی یافت و به قطعات منظوم و بزرگی برای تولید تبدیل شد و ساماندهی آن از طریق تراس بندی در دامنه تپه ها انجام پذیرفت.
تفکر علمی در زمینه گیاه شناسی، موجب به وجود آمدن نخستین باغ های گیاه شناسی در پادوا (سال 1545 /م) و رو (سال 1566/م) گردید.
در این دوران، ویلاها در دوران مناظر طبیعی و کشاورزی جای گرفتند. از معروف ترین ویلاهای این دوران میتوان ویلامدیسی، ویلا پالادیو، ویلا ماداما، ویلا لانته و … را نام برد.
1-3-2- نمونه های ویلا- باغ- منظر
ویلا مدیسی (Medici) در سال 1458 توسط میکلوتسو (Michelozzo) در دامنه تپه اطراف فلورانس واقع در Fiesole ساخته شد. ساخت این ویلا نخستین اقدام برای ایجاد پیوند بین بنا و محیط اطراف آن محسوب میشود. این ویلا مانند سایر باغ های این دوره، تصویری از ویژگی های منظر کشاورزی است که در آن تراس بندی و کاشت گیاهان به صورت خطی و تصویری از ویژگیهای منظر کشاورزی است که در آن تراس بندی و کاشت گیاهان بصورت خطی و توده ای مشاهده میشود.
ویلاهای پالادیو (Palladio) در سال 1500 در استان ونتو (Veneto) در مرکز منظرهای کشاورزی به عنوان نقاط عطف این منظرها استقرار یافتند. در این ویلاها، حجم های معماری، نقش نظم دهنده “ویلا- باغ” ها، گذر از معماری به فضای کشاورزی به طور تدریجی انجام می گرفت و معماری کلاسیک آن ، عنصر سازمان دهنده منظر شناخته می شد. ویلا ماداما (Madama) در سال 1519 توسط رافائل در داخل جنگل و کنار رودخانه Tevere طراحی شد. سازماندهی محوری این ویلا با حجم های معماری انجام شده بود که فضای بناهای دوران باستان را تداعی می کرد. در این ویلا، گیاه و زمین به مثابه مصالح ساختمانی طراحی شده و ترکیب آن، مجسمه ها و عناصر معماری، فضای نمایشی و باشکوهی را ایجاد کرده است. درختان در این ویلا به صورت خطی و توده ای کاشته شده و به فرم منظم هندسی هرس شده اند.
ویلا لانته (Lante) در سال 1564 بوسیله معمار بزرگ قرن شانزدهم “وینولو” (Vignolo) در بانایا (Bagnaia) احداث شده، آب و حرکت آن در امتداد محور باغ، موضوع اصلی این “ویلا- باغ- منظر” را تشکیل می داد. بدین معنی که حرکت آب از درون یک غار جنگلی واقع در قسمت فوقانی به صورت طبیعی شروع می شد و پس از عبور از تراس ها به تدریج حالت پیچیده تری می گرفت و در فواره ها و کانال ها جریان می یافت تا سرانجام در پائین ترین سطح باغ به فضای طراحی شده متشکل از پارترهای منظم وارد می گشت و به صورت ساکن در آبنمایی آراسته به مجسمه های متعدد ظاهر می شد.
ویلا دسته (D'Este) در سال 1550 توسط پیرولیگوریو (Piero- Ligorio) در تیولی (Tivoli) نزدیکی رم طراحی شده، طرح آن کاملاً بصورت محوری تنظیم شده بود و از دو محور پرسپکتیو تشکیل می شد که یکی به طرف ویلا و دیگری به طرف محیط پیرامون امتداد می یافت. از ویژگی های عمده این ویلا- باغ میتوان صحنه آرایی آن را با آب نام برد.
علاوه بر این، تمامی ویژگی باغهای این دوره، در “ویلا دسته” با ابعاد نمودی زیر تجلی یافته است:
درختکاری منظم در امتداد خیابان با سروهای بلند.
معبرهای سرپوشیده با گیاهان.
تراس بندی همراه با مجسمه ها.
پله ها و رامپ هایی که تراس ها را به یکدیگر متصل می ساختند.
1-3-3- دوره باروک (قرن هفدهم)
دوره باروک با درک نوین مفهوم فضا و رواج نقاشی منظر همراه بود. باغ های این دوره با توجه به شکل گیری اشرافیت جدید به صورت “ویلا- پارک” تجلی یافته است. ویژگی های عام این دوره، بشرح زیر قابل جمع بندی است.
در هنر و معماری این دوره، توجه به پرسپکتیوهای با نظم گریز در بینهایت جایگزین فضاهای با پرسپکتیو مرکزی و محدود دوره رنسانس (قرن پانزدهم) میشود. به نحوی که پویایی مفهوم فضای بینهایت، ویژگی عمده هنر و معماری این دوره را بیان می دارد.
این مفهوم از درک مفاهیم نوین جهان ناشی میشود که به دنبال کشفیات گالیله و کوپرنیک، مفهوم خورشید مداری جایگزین مفهوم زمین مداری گردید. برمبنای این نگرش، جهان فاقد مرکزیت است و از یک سری بخشهای هموژن و متعادل تشکیل شده است. این نگرش، هر چند که جهان را بی نهایت می داند، اما هماهنگی و یکپارچگی برای آن قائل است و آن را دارای سیستمی می داند که از قسمتهای به هم پیوسته تشکیل شده و بر پایه وحدت سازمان یافته است.
آثار دوره باروک از فضاهای نمایشی با پرسپکتیو نامحدود تشکیل شده و ترکیبی از فضاهای متضاد ایستا و پویا را ارائه می دهند که نمود آن در طراحی “ویلا- پارک” های این دوره در ایتالیا و بخصوص فرانسه بازتاب یافته است.
در نقاشی های منظر این دوره محیط فیزیکی طبیعت با مونومان های باستانی مثل معابد یا خرابه های روم باستان ترکیب شده که آثار “لورن” (Lorraine) و “پوسن” (Poussin) دو نقاش فرانسوی نمونه ای از آن را آشکار می سازد.
در مجموع، اکثر هنرمندان این دوره از منظر به عنوان پس زمینه ای برای بیان موضوع اصلی آثارشان که عمدتاً بناهای باستانی، افسانه ای و یا اساطیری بود، استفاده می کردند و به واقع، منظر زمینه ای برای نگاه نوستالوژیک به تمدن گذشته بود که آثار نقاشانی چون “بروگل” (Brugel) “کاراچی” (Carracci) و “دومنیگنیو” (Domenichino) معرف این نوع نگرش اند.
در این دوره نخستین مدارک تصویری به صورت نقشه های توپوگرافی و کاراستر تهیه شده که اطلاعات وسیعی در مورد سازماندهی سیستم کشاورزی، نوع کشت، تجهیزات و تاسیسات و سایر اطلاعات در خصوص دخل و تصرف در پهنه طبیعت را ارائه می دهند.
سبک باروک، معماری رسمی شهر رم به عنوان مرکز قدرت کلیسای کاتولیک شناخته شده و در این شهر معماری باروک به اوج تکامل خود رسیده است.
در دوره باروک، مفهوم فضای بینهایت، به خدمت خلاقیت هنرمندان در عرصه نقاشی، معماری و معماری بنظر درآمده است.
در این دوره، اشرافیت جدید، پاپ ها و کاردینال ها، استفاده از ویلا در مناطق ییلاقی خارج از شهر رم را رواج دادند که به “ویلا- پارک” معروفند. این ویلاها فضاهای مستقلی در منظر بودند و جدا از مزارع کشاورزی ساخته می شدند.
1-3-4- نمونه های “ویلا- پارک”
ویلا آلدو براندینی (Aldobrandini) در سال 1598 در فراسکاتی (Frascati) نزدیک شهر رم ساخته شد و طراحان آن “دلاپورتا” (Della Porta) “مادرنا” (Maderna) و “فونتانا” (Fontana) بودند. صحنه آرایی این ویلا حول یک محور اصلی سازمان یافته است و منظر طبیعی به طور هماهنگی با منظر معماری در آن ترکیب شده است.
فضاهای متضاد به نحوی در کنار یکدیگر قرار گرفته اند که هر کدام بدون دیگری، ناقص جلوه می نماید.
ویلا گامرایا (Garzoni) در سال 1650 در “لوکا” احداث شده است. در این ویلا فضای نماشی دوره باروک به حد کمال خود رسیده و باغ به صورت یک صحنه تئاتر متجلی شده است. سه تراس این ویلا حول یک محور طولی نظم یافته و عناصر معماری و نظم آن در قسمت فوقانی در جنگل های انبوه ناپدید شده است.
1-3-5- نقش فرانسه در تکامل طراحی منظر قرن هفدهم
قرن شانزدهم در فرانسه، دوران گذر از معماری شیوه گوتیک به معماری شیوه رنسانس شناخته میشود. در این قرن هنوز شهرها درون قلعه ها، صومعه ها و قصرها که عناصر اصلی منظر محسوب می شدند، محصور بودند.
قصرها به عنوان اقامتگاه شاهان و اشراف، با فضاهای مونومانتال و ساختاری نظامی، برج های کنج و شیروانی حیاط درونی و خندق های پیرامون، زندگی شاهان و اشراف را در درون خود محصور می ساخت و فضای آن را از فضاهای بیرونی کاملاً جدا می کرد.