بنابه اظهار نظر مایکل آنگر(9)، پروفسور در رشته اعتبارات بین الملل در دانشگاه امریکن در واشنگتن دیسی، هرچند که بازارهای سرمایه توسعه نیافته میتوانند برنامه خصوصی سازی را به شدت تحت فشار قراردهند، اما کشورهایی در آفریقا و نقاط دیگر در حال یافتن تکنیکهای مالی دیگری هستند که به جابجایی این عملیات به سمت جلو کمک کند.
از سال 1984 تا 1996 آنگر رئیس متخصص اقتصاد اعتباری در آژانس ایالات متحده در دایره توسعه بین الملل برای تشکیلات اقتصادی خصوصی و مشاور ارشد در اداره یواساید برای آفریقا بود.
خصوصی سازی تشکیلات اقتصادی استانی (اساوای)(55) در وحله اول یک داد و ستد اقتصادی است، که بازارهای سرمایه را به یک بخش کامل در این فرآیند سوق داده است. با توجه به کمبود سرمایه و پول در بسیاری از کشورها، خصوصا کشورهای آفریقایی، دولت یادگرفته که تکنیکهای دیگر اعتباری را استفاده کند که هم باعث تسهیل در خصوصی سازی شود و هم درعمل، بازارهای سرمایه کشور را عمیق تر کند.
بصورت مجازی تمام تکنیکهایی که در پایین توضیح داده شدهاند با ارایه قراردادهای بلند مدت و کوتاه مدت برای سرمایهگذاران و تولید درآمد برای دولت به توسعه بازارهای سرمایه کمک میکنند. آنها معرف بدنه در حال رشد تجربیات از طریق مکانیزم سرمایه گذاری هستند که بر نیاز مبرم به سرمایه پیروز میشوند و صاحبان محلی را دلگرم میسازند.
اوراق قرضه عمومی
اوراق قرضه عمومی ویا آغاز عرضه عمومی (آیپیاو)(56) معمولا درخور شرکتهای بزرگتر است – که معمولا سوددهی بیشتر دارند و بهتر اداره میشوند – که باعث جذب تعداد زیادی از سرمایهگذاران می شوند ، و بدین ترتیب تعداد زیادی از صاحبان سهام را تشویق و ثروت را در سطح وسیعی توزیع میکنند.
عرضه سهام عمومی، بطور معمول در کشورهای پیشرفته استفاده میشود اما استفاده از آن در کشورهای درحال توسعه که بازارهای سرمایه فعال و مکانیزمی برای گسترش داد و ستد سهام دارند نیز، رواج یافته است.
با بکارگیرای آن در سطح وسیع، آیپیاو عموما دارای خصایص صراحت، شفافیت و دسترسی آسان به سرمایهگذاران کوچک است. مشکل عرضه سهام بطورعمومی، در واقع دارای پیچیدگی و وقت گیر است و در نتیجه نیازمند نیروهای فنی مانند وکیل، کامند بانک سرمایهگذار، موسسات حسابرسی میباشد. مزایای آیپیاو بقرار ذیل است:
با مخاطب قرار دادن بخش عظیمی از سرمایهگذاران، هدف جابجایی منصفانه سرمایه از دولت به سمت مردم را ممکن میسازد.
مخصوصا در کشورهای در حال توسعه ، آیپیاو اغالبا درجه اطمینان قابل توجهی را کسب کرده ، و فعالیت بازاهای سرمایه را تحریک کرده است و طبقه دیگری از صاحبان سرمایه را بوجود آورده. هیجانات فعالیت خصوصی سازی در شیلی عامل اصلی گسترش سریع بازار بورس سندیگو بود و سرمایهگذاری که در بین سالهای 1989 و 1993 تقریبا پنج برابر شد.
صراحت آیپیاو کمکی است برای جلوگیری از گسترش این تردید که دولت داراییهای استانی را به بهرههای پولی قدرمتمند ویا اشخاص ثروتمند زیر قیمت بازار تبدیل میکند.
آیپیاو میتواند منبع درآمد مهمی برای دولت باشد.
آیپیاو موفق و منفعتهای متعاقب آن در قیمت سهام، برای بوجود آوردن حوزههای انتخاباتی که پروژههای فعلی و بعدی خصوصی سازی را حمایت کنند، مورد استفاده قرار میگیرد. این وضعیت در انگلیس برای خصوصی سازی بریتیش تلهکام(57) رخ داد. این شرکت آنقدرمورد پسند عوام بود که حزب کارگری کشور تهدید کرده بود که اگر به قدرت برسند تمامی سهام را باز میگردانند و البته این تهدید را بعدا پس گرفتند. و خصوصی سازی در بریتانیای کبیر با تندی انجام پذیرفت.
تعداد زیادی از کشورهای آفریقایی آیپیاو را بعنوان بخشی از برنامه خصوصی سازی خود برگزیدهاند. در کنیا پنج تشکیلات اقتصادی استانی با استفاده از روش آیپیاو در سال 1993 خصوصی شدهاند. دو موسسه، شرکت اعتباری مسکن کنیا (58) وسوپر مارکت اوچامی (59) در عرض سه ماه بوسیله فروش 15 میلیون دلار سهام خصوصی شدهاند.
کشورهایی که بازارهای سرمایهای آنها کمتر توسعه یافته است از ترکیب آیپیاو و فروش خصوصی اعتبارات استفاده کردهاند. در این روشها، آیپیاو به گسترش مالکیت سهام در میان عموم مردم کمک میکند و همزمان مهارتهای مدیرانه و تکنیکی، مانند تامین سرمایه (از محل)، سرمایهگذاران اصلی جهت تامین اعتبارات بازسازی پس از خصوصی را ترسیم میکند. برای مثال زامبیا از فرمول 70-30 ( کاهش 70 درصدی از طریق فروش خصوصی و 30 درصد از طریق بازار بورس) برای خصوصیسازی تعدادی از تشکیلات اقتصادی استانی بزرگ استفاده کردهاست.
جایگزینی و فروش خصوصی
هنگامی که شرکت بدنبال مهارتهای مدیریتی و فنی می گردد، فروش خصوصی سهام بصورت مزایده رقابتی ویا مذاکره مستقیم، ممکن است بهترین روش خصوصی سازی باشد. فروش خصوصی، بعنوان یکی از روشهای متداول استفاده شده برای خصوصی سازی میباشد، که دارای اشکال متفاوتی است که شامل مالکیت مستقیم بوسیله یک خریدار و جایگزینی خصوصی با استفاده از گروهی ویژه از خریداران میباشد.
دولت ها تکنیک های گوناگونی را برای فروش خصوصی تشکیلات اقتصادی ایالتی استفاده میکند. دو روش متدوال آن دعوت برای دادن پیشنهاد از طریق مزایده عمومی یا دعوت برای مذاکره مستقیم میباشد. عموما مذاکرات مستقیم برای فروش به شخصیت حقوقی که سهام یک تشکل اقتصادی استانی را دارا میباشد ارجحیت دارند. مزایده عمومی، گروه کثیری از خریداران بالقوه با محدوده وسیعی از پیشنهادات را برای فروشنده فراهم میآورد. هرچند که فرآیند مزایده عمومی احتمالا پرهزینهتر و زمانبرتر از مذاکره مستقیم میباشد. مزایای فروش مستقیم عبارتند از:
در صورت فقدان بازارهای توسعه یافته برابر، فروش خصوصی، روش قابل انجامی میباشد. انتظار برای بوجود آمدن بازار سرمایه، خصوصی سازی را سالها به تاخیر میاندازد.
فروش خصوصی این امکان را برای دولت فراهم میکند که خریداران بالقوه را از نزدیک بررسی کند. دولت برای مثال ممکن است بدنبال مالکی با مهارتهای مدیریتی، تکنولوژیکی، قابلیت دسترسی به بازارهای خاص و یا با سیستم سوددار کارمندی باشد.
فروش خصوصی انعطاف پذیر است؛ دولت میتواند خصوصی سازی را با فروش خصوصی آغاز کرده و با روش دیگری به پایان رساند.
فروش خصوصی میتواند جزیی یا کلی باشد. میتواند اشکال متفاوتی داشته باشد و شامل خریداران بالقوه متعدد ویا معدودی باشد.
در جایگزینی خصوصی، دولت کنترل بیشتری بر درخواستهای سهام، قیمت سهام، فروش سهام نسبت به عرضه عمومی دارد.
در فروش خصوصی، اطلاعاتی که خریدار بالقوه بتواند برای رقابت بدست آورد محدود است. این مزیت به دولت امکان میدهد که کنترل بیشتری روی این فرآیند داشته و از موقعیت بهتری برای مذاکره برخوردار باشد.
فروش خصوصی سهام ساده تر و کم هزینه تر از روشهای دیگر است، بخصوص در مقایسه با عرضه عمومی و اصطلاحاتی همانند فاش سازی، نیازمندیهای قانونی و هزینه معاملات.
هنگامی که فروش خصوصی مد نظر باشد، دولت باید این مزیتها را در برابر مشکلات مربوط به این روش مورد سنجش قرار دهد. فروش خصوصی ممکن است باعث افزایش انتقادها در مورد کمبود شفافیت در انتخاب خریداران و نگرانیهای مربوط به انصاف و برابری شود.
سازمانهای مالی و سرمایهگذاران سازمانی
سازمان های مالی و سرمایهگذاران سازمانی همانند صندوق بازنشستگی و وجوه مضاربهای خارجی منابع مهم سرمایه هستند. موسساتی که اختصاصا برای تسهیل خصوصی سازی راهاندازی شدهاند از سرمایه مطمئن خصوصی سازی هستند که ممکن است از سرمایه سر-بسته ( همانند سرمایه گذاری سپرده)، سرمایه سر-باز (مانند واحد سرمایهگذارسپرده)،و یا موسسات انبار کالا باشد.