نوشتهای که هم اکنون پیش روی شماست تلخیصی است اندک بر کتابی عظیم, کتاب سیره نبوی از استاد شهید مرتضی مطهری است.
در ابتدای کتاب در باره کلمه سیره و علل انتخاب این کلمه برای روش پیامبر و منطقی بودن تفکرات و رفتار پیامبر را توضیح میدهد اقسام حکمت و منطق را نام برده و استفاده از برهان در منطق نظری و تفاوت آن با شعر را بیان میدارد و اینکه اسلام چگونه مکتبی است تا مسئله نسبیت اخلاق و نظر عدهای را با نظر اسلام مورد مقایسه قرار میدهد اصولی که پیامبران استفاده نمیکردند و اصولی که مورد استقاده قرار دادند و روش پادشاهان گذشته را بیان میکند.
کیفیت استخدام وسیله یعنی چگونگی استخدام و بکار گرفتن وسیله و اینکه آیا از هر وسیلهای و لو غیرمقدس میتوان برای هدف مقدس استفاده کرد؟ واقعیت داشتن داستانهای قرآن و داستانهای غیرحقیقی نبودن آنها, نو استنباط کردن با بدعت متفاوت است و جائز میباشد, و داستان ابراهیم پسر رسولالله و کسوف بعد از وفاتش و شایعه و پاکی هدف و وسیله پیامبر و استفاده نکردنش از جهل مردم.
قسمت بعد داستان داود پیغمبر را مورد بررسی قرار میدهد و صحت و سقم تعابیر مختلف را بیان میکند.
دعوت بحق و استفاده نکردن از راه باطل و پوچ در این راه.
قسمت دیگر: چگونگی تبلیغ و رساندن پیام حق که کار آسانی نیست و راههای دعوت به خدا که بشارت و تنذیر از نکات اساسی آن است.
تفاوت تنفیر با تنذیر و داستان با ایمان شدن, یمنیان بطور مثال, که پیامبر از معاز تبشیر وتنذیر مردم را خواست نه تنفیر.
قسمت دیگر در مورد خشیت و خداترسی, تفاوت بین خشیت و خوف و استقامت, تفکر و تذکر, شوری و مشورت از مواردی است که درتبلیغ اسلام پیشبرد دعوت الهی پیامبراکرم بکار میبردند وعلل پیشرفت اسلام را نیز ذکر میکند.
و در پایان استاد مطهری ذکر این مطالب را بمناسبت اصل و تبلیغ میداند و رفق و ملایمت را از ارکان تبلیغ بحساب میآورد و مسئله رهبری و مدیریت را مسئله مستقلی میداند که احتیاج به بحث مفصلی است ولی با کمال تاسف دست جنایتکار منافقان این درخت پربار استاد شهیدمان را از دست ما گرفت: جزایشان با خدا باد.
●سیره نبوی:
یکی از منابع شناخت, سیره پیامبر اکرم (ص) است که دو امتیاز نسبت به ادیان دیگر دارد: ۱- سخنان پیامبر اکرم امروز در دست ماست. ۲- تاریخ پیامبر اسلام تاریخ بسیار روشن مستندی است.
حتی تعائق و جزئیاتی چون تاریخ تولد, دوران شیرخوارکی و بلوغ تا دوران بعثت و رسالتشان همه و همه دقییقاً روشن است و امروز در دست ماست
در صورتی که اگر تائید قرآن نبود اصلاً عیسی (ع) را در دنیا نمی شد اثبات نمود اما برای مسلمین گفتار و رفتار پیامبر اکرم (ص) دو منبع بسیار مهم و راهنما و سنداست.
رسول اکرم (ص) میفرماید: « اعطیت جوامع الحکم» خدا به من کلمات جامعه را داده است و نیز میفرماید : خداوند خرم سازد چهره آن بندهای را که سخن مرا بشنود و ضبط کند و برساند به آن کسانی که آنها از من نشیدهاند و اضافه فرمودند چه بسا افرادی که جملهای که عمق داشته باشد را حمل میکنند ولی خودشان عمیق نیستند.
●فرق فقه و فهم :
فهم, مطلق فهمیدن است اما فقه, فهم عمیق را میگویند و اگر فقه به کلام اطلاق شود یعنی سخنی که عمق زیاد داشته باشد.
رسول اکرم (ص) فرمود: « چه بسا مردمی که فقهی را حمل میکنند یعنی جمله را که از من شنیدهاند حفظ میکنند و نقل میکنند برای کسانی که عمق فکرشان بیشتر است» اینجاست که ما میبینیم که سخنان پیامبر دقیقاً قرن به قرن عمق بیشتری برای آن کشف شده است در فقه, معارف و ... در هر کدام که بنگریم عمق کلمات رسول بیشتر شده است مثلاً یک نابغه هزار سال پیش مثل شیخ صدوق را اگر با یک دانشمند نهصد سال بعد مثل شیخ انصاری را مقایسه کنیم میبینیم شیخ انصاری بهتر میتواند که سخن پیامبر را تحلیل کند این بدلیل نبوغ بیشترش نیست بلکه علم زمان شیخ انصاری وسعت بیشتری دارد از علم زمان شیخ صدوق.
●رفتار پیامبر اکرم (ص) :
رفتار پیامبر هم عیناً مانند سخنانش همه معنی و تفسیر دارد و در آنها باید تعمق کرد. به تعبیر قرآن: وجود پیغمبر اکرم (ص) اسوه ایست برای شما یعنی وجود پیامبر (ص) مرکز و کانونی است که ما از آن کانون بایستی وظایفمان را استخراج کنیم و حرف نقل تاریخ که مهم نیست بلکه تفسیر عمل پیامبر مهم است.
در زمینه سیره پیامبر هر چه جلوتر میرویم عمق رفتار آنحضرت را در مییابیم.
●واژه سیر:
سیره در عربی از تیتر به معنی حرکت و راه رفتن است انتخاب این لغت بسیار عالی بوده است قویترین سیرهها از این اسحاق است او شیعه و در قرن دوم هم می زیسته است پس ابن هشام آنرا بصورت کتابی در آورد. سیر یعنی رفتار است و سیر بر وزن فعله یعنی نوع رفتار و آنچه مهم است.شناخت سبک رفتار نبی است.
▪شعر و شاعر :
هر چیزی سبکی دارد که فقط افراد متخصّص آن سبک را تشخیص میدهند مثلاً : رودکی, سعدی , و... همه شعر میگویند و برای شخصی که وارد بر سبک شعر نیست همه شعرند ولی یک سبکشناس مثلاً ملکالشعراء بهار که کتاب سبکشناسی را نوشته سبک آنها را از هم تشخیص میدهد و نثر و هنر نیز اینچنین است . تفکّرات و سبک دانشمندان هم با هم متفاوت است مثلاً : ابوریحان سبک تجربی ولی ابوعلیسنا سبک ارسطوئی دارد با اینکه هر دو نابغها بودند و معاصر هم .
رفتارها هم سبکهای مختلفی دارند سلاطین, فلاسفه و پیامبران هر کدام سبکی جداگانه و مخصوص بخود دارند, اکثریت مردم در تفکرات و رفتارشان سبک و منطقی ندارند مگر گروه قلیلی که چون هدف دارند سبک و روش هم دارند. اما سیره پیامبر یعنی متدی که پیامبر در عمل و در روش برای مقاصد خویش بکار میبرند مثلاً : روش پیامبر در تبلیغ اسلام, رهبری سیاسی, در زندگی اجتماعی, در رفتار با یاران و دشمنان هر کدام چگونه بوده است و دهها سبک دیگر که باید روشن شود.
●رهبریهای اجتماعی و سیاسی :
بعضی از فراد سبکشان دررهبری روز است. مثل سیاست آمریکایی ویزیدی بعضیها سیاستشان بر پایه نیرنگ و ریاست مثل سیاست معاویهای, یزید و معاویه هدفشان یکی بود ولی روششان با هم متفاوت بود.
برخی متدشان اخلاق است اخلاقی واقعی مثل سیره علی سیاست یعنی اداره امور و سائس یعنی مدیر و قرآن میگوید: « وساسهالعیاد» یعنی سیاستمداران بندگان خدا، ولی کم کم نیرنگ و ریا معنی داد و مردم از علی میخواستند که روش معاویه را در پیش بگیرد و کم کم این توهم پیش آمد که معاویه زرنگ است ولی علی زرنگ نیست وعلی خودش میگوید: قسم به خدا که معاویه ازمن زیرکتر نیست او فاجر است و مکر و غدر میکند و مکر و غدر کفر است.
یعنی سبکشان دوراندیشی, برخی قاطع, برخی انفرادی برخی نیز سبکشان اجتماعی و مشورتی است. پیامبر اسلام در مقام نبوت شوری تشکیل میدادند و نمیخواستند سبکشان انفرادی باشد و کمترین ضرر مشورت نکردن شخصیت ندادن به اصحاب و حالت ابزاری داشتن آنهاست در جنگ احد پیامبر (ص) با یارانش مشورت کردند که آیا داخل شهر بمانند بجنگند و با بیرون از شهر مبارزه کنند و سرانجام بنا به نظر اکثریت که جوانان بودند اسلحه بدست گرفته همراه با یارانش برای مبارزه به بیرون از شهر می روند . علی (ع) میگوید: پیامبر طبیبی است که همیشه با تبسمی در حرکت است و انسانها را معالجه میکند و آموزش میدهد» همه مردم فکر میکنند ولی اکثرشان منطقی و براساس معیارهای علم منطق فکر نمیکنند به همین دلیل اکثریت مردم رفتارشان منطق ندارد به جزء عده معدودی.