ابوعبدالله جعفربن محمدبن حکیمبن عبدالرحمنبن آدم رودکی (مرگ ۳۲۹ یا ۳۳۰ (هجری))از شاعران ایرانی دوره سامانی در سده چهارم هجری قمری است. او استاد شاعران آغاز قرن چهار هجری قمری ایران است. از کودکی نابینا بوده است و بهروایتی بعدها کور شد. رودکی در روستایی بهنام بَنُج [۱] (پنجکنت امروزی) در ناحیه رودک در نزدیکی نخشب که امروزه با نام قرشی در ازبکستان است بهدنیا آمده است.
رودکی را نخستین شاعر بزرگ پارسیگوی و پدر شعر پارسی میدانند.
زندگی و مرگ
او زاده نیمه دوم سده سوم هجری بود. رودکی در دربار امیر نصر سامانی بسیار محبوب شد و ثروت بسیاری به دست آورد. میگویند رودکی در حدود یک صدهزار بیت شعر سروده است[۲] و درموسیقی، ترجمه و آواز نیز دستی داشته است.
وی اسماعیلی بود و نصر نیز نخستین امیری بود که این مذهب را پذیرفت و به مبلغان اسماعیلی اجازه داد تا در قلمروش آزادانه مذهب خود را تبلیغ کنند.
پس از خلع نصر سامانی، عدهای در پی آزار و اذیت رودکی و سایر اسماعیلیان برآمدند، رودکی از دربار طرد شد و در در زادگاه خود با فقر درگذشت. رودکی در هنگام مرگ کور بود. عده ای اورا نابینای مادرزاد می دانند و گروهی معتقدند که بعدها نابینا شده اسنت.
او مدحکننده امیر سعید نصر بن احمد اسماعیل(۳۰۱-۳۳۱ (هجری)) امیر سامانی،ابوجعفر احمد بن محمد بن خلف بن لیث یا بانویه امیر صفاری(۳۱۱-۳۵۲ (هجری))،ماکان پسر کاکی سردار دیلمی و خواجه ابوالفضل بلعمی وزیر سامانیان-که رودکی را به نظم کلیله دمنه انگیزاند- بودهاند. درباره صلههای گرانی که او از ماکان گرفت خود چنین سرود:
بدا میر خراسانش چل هزار درم
وزو فزونی یکپنج میر ماکان بود
شعر
میگویند توان و چیرگی رودکی در شعر و موسیقی به اندازهای بوده است که نیروی افسونگری شعر و نوازندگی وی در ابونصر سامانی چنان تأثیر گذاشت که وی پس از شنیدن شعر «بوی جوی مولیان» بدون کفش، هرات را به مقصد بخارا ترک کرد.
بوی جوی مولیان آید همی
یاد یار مهربان آید همی
ریگ آموی و درُشتیهای او
زیرپایم پرنیان آید همی
آب جیحون از نشاط روی دوست
خنگ ما را تا میان آید همی
ای بخارا ، شاد باش و دیر زی
میر زی تو شادمان آید همی
میر سرو است و بخارا بوستان
سرو سوی بوستان آید همی
میر ماه ست و بخارا آسمان
ماه سوی آسمان آید همی
مهمترین اثر او کلیله و دمنه منظوم است. جز آن سه مثنوی از او به ما رسیده و از بقیه اشعارش جز اندکی نمانده است.
شمس قیس رازی نویسنده المعجم فی معاییر اشعار عجم او را آفریننده دوبیتی میداند.
نابینایی رودکی
برخی از نویسندگان همانند محمد عوفی در لبابالالباب رودکی را کور مادرزاد دانستهاند. ولی برخی تنها از نابینایی او سخن گفتهاند چنانکه ابوزراعه گرگانی میگوید:
اگر به کوری چشم او بیافت گیتی را
ز بهر گیتی من کور بود نتوانم
و نیز دقیقی میگوید:
استاد شهید زنده بایستی
وان شاعر تیرهچشم روشنبین
و فردوسی نیز آنجا که از نظم کلیله و دمنه سخن میگوید نابینایی رودکی را مینمایاند:
گزارنده را پیش بنشاندند
همه نامه بر رودکی خواندند
و ناصر خسرو میگوید:
اشعار زهد و پند بسی گفتهست
آن تیرهچشم شاعر روشنبین
با این همه برخی هیچ سخنی از کوری او نمیگویند مانند سمعانی در الانساب و یا نظامی عروضی در چهار مقاله و نیز در کتاب تاریخ سیستان. از دیگر سو شعرهایی نیز از رودکی بهجامانده که او را بینا مینمایاند:
همیشه چشمم زی زلفکان چابک بود
همیشه گوشم زی مردم سخندان بود
یا
چادرکی رنگین دیدم بر او
رنگ بسی گونه بر آن چادرا
محمد دبیر سیاقی با نگرش به آنچه در بالا گفتهشد نوشته محمود بن عمر نجاتی نویسنده کتاب بساتینالفضلاء را که در ۷۰۹ (هجری) نوشتهشده درست میانگارد که چنین میگوید:«رودکی در پایان عمر کور شده است.»
منابع
محیط زندگی و احوال و اشعار رودکی ، سعید نفیسی.
تاریخ ادبیات در ایران ، ذبیح الله صفا ، ج۱ .
چهار مقاله ، نظامی عروضی سمرقندی ، مصحح علامه محمد قزوینی.
قصیده بوی جوی مولیان ، هومن یوسفدهی ، نامواره دکتر محمود افشار (مجموعه مقالات) ، ج ۸ .
چشمه روشن ، دکتر غلامحسین یوسفی .
گزیده اشعار رودکی ، دکتر خلیل خطیب رهبر.
محمد دبیر سیاقی،پیشاهنگان شعر پارسی،شرکت انتشارات علمی و فرهنگ