بسم الله الرحمن الرحیم. انا اعطیناک الکوثر، فصل لربک وانحر. ان شانئک هو الابتر»
معنویت قدسى فاطمه (س) در قرآن کریم، جلوهاى تام یافته. جمال معنوى و اوج پاکى و عصمتش، در آیه تطهیر، (1) درخشش انسان کامل را متجلى ساخت، آیه مباهله (2) شاهدى بر شکوهمندى و قدر و جلالتش شد.
و سوره «هل اتى» (3) جلوهاى از مروت و ایثار فاطمه(س) را همراه با عارفانهترین زمزمه هستى - «على حبه» - تجسمى زیبا بخشید.
این جویبارهاى فضیلتبه هم پیوند خورد و در سوره «کوثر» مجموعهاى دلانگیز از زیباییها و اصالتها را رقم زد و آن را به عنوان، هدیهاى الهى، تقدیم رسول خاتم(ص) کرد، زیرا فاطمه(س) یکى از مظاهر فیض مداوم و جریان پر برکتحرکت محمدى است که استمرار آن را با ذریه خویش تضمین کرد.
در این راستا نگاهى به سوره کوثر داریم:
الف: جلوههاى اعجاز در سوره کوثر; آنان که اهل ذوق و ادب و آشناى با آهنگ کلمات هستند و معانى زیبا و معارف بلند را درک مىکنند سورههاى قرآن را آنچنان پرجاذبه و دلربا احساس مىکنند که خضوع و فروتنى خویش را در مقابل این اعجاز بزرگ اعلام داشته و اسلام را به عنوان دین و برنامه زندگى خویش برمىگزینند.
5) اعجاز قرآن در سوره کوثر نه تنها در موزون بودن کلمات و ترکیب زیباى آن نهفته استبلکه با پیشگویى درست از آینده، جلوهاى دیگر از اعجاز را فراراه حق جویان قرار داده است. با استخدام کلمات غنى و برخوردار از معانى بلند آنچنان به سوره کوثر استحکام بخشیده، که مجال ظهور و مقاومت هر گونه معارضهاى را از بین برده است و اگر کسى به این کار دست زد نه تنها بر آن خدشهاى وارد نساخته بلکه بر رونق آن نیز افزوده است. نمونه آن را در کار یکى از مزدوران استکبار در کتاب «حسن الایجاز» (6) «حویش» مشاهده مىنماییم. نویسنده به گمان خود به مقابله با سوره «کوثر» برخاسته و معارضه خویش را این چنین آورده است: «انا اعطیناک الجواهر فصل لربک و جاهر - ولا تعتمد قول ساحر; ما به تو زر و زیور دادیم، پس براى پروردگار خویش نماز بگزار و آن را آشکار کن و به سخن جادوگر اعتماد نکن.»
اولین سؤالى که براى هر فرد پیش مىآید این است که; این چه نوع مقابله و معارضهاى است که بیشترین الفاظ را از خود سوره کوثر انتخاب کرده است و فقط به جایگزینى بعضى الفاظ بسنده کرده است؟ آیا همانندى یک اثر زیبا این گونه است که عبارات آن اثر با تغییرات اندک ذکر نشود؟ علاوه اینکه تاکید آورده شده در جمله «انا اعطیناک» که لفظ «انا» و «نا» و آوردن فعل ماضى گواه آن است مىبایستبیانگر امرى باشد که از اهمیت فراوانى برخوردار است. هر انسان اندیشمند و متفکر این را به خوبى مىفهمد که نعمتهاى مهمترى مانند عقل، ایمان و حیات با این تاکید و اهتمام سازگارى و تناسب تام دارد و آوردن زر و زیور تنها به خاطر همان روحیه بندگى و پویندگى در مقابل جواهرات است که از بین همه نعمتها به آن اهتمام ورزیده است. (7) سوره کوثر جداى از کوتاهى عبارات، از مضامین بلند و معارف زیبایى برخوردار است و این معجزه و سند نبوت پیامبر گرامى(ص)براى همیشهدر تاریخاز مردم خواسته است که اگر مىتوانند یک سوره هر چند به کوتاهى سوره کوثر، بیاورند.
سوره کوثر با این جمله آغاز مىشود «انا اعطیناک الکوثر». سؤالى که مطرح است این است که چگونه عطاى خداوندى به صورت جمع، ما، آورده شده است؟ با این که خداوند متعال یگانه یکتاست و همه نعمتها از او سرچشمه گرفته استبراى این تعبیر که نظیر آن در سورههاى دیگر از جمله سوره قدر «ما قرآن را در شب قدر فرو فرستادیم»فخر رازى، از علماى اهل سنت، در تفسیر خود مىنویسد: سومین نظر در معناى کوثر این است که منظور از آن فرزندان آن حضرت است، و این به آن جهت است که; این سوره در رد کسانى نازل شده است که از آن حضرت به خاطر نداشتن فرزندان عیبجویىمىکردند.
مشاهده مىشود، دو جواب داده شده است: 1 - تعبیر جمع به خاطر عظمت دادن به او است و اینکه مورد، کوثر، ذکر شده است، نشان دهنده اهتمام فوقالعاده خداوند است.
ب: معناى کوثر: مرحوم طبرسى در معناى لغوى «کوثر» مىنویسد: «الکوثر، فوعل من الکثره و هو الشئ الذى من شانه الکثره و الکوثر، الخیر الکثیر» کوثر صفت مبالغه و وزن فوعل را دارد و بر گرفته از کثرت است و آن عبارت از چیزى است که; شایستگى و زیادى را داشته باشد و منظور از آن خیر فراوان است. (10)
بیضاوى، از دیگر مفسرین اهل سنت، نیز زیادى فرزندان و پیروان را در شمار معانى کوثر ذکر مىکند.
ج: مظاهر و جلوههاى کوثرى: خیر فراوان در این آیه به امور مختلفى از جمله: قرآن، نبوت، چشمهاى در بهشت، علماء، زیادى فرزندان، حوضى در بهشت، حکمت و شفاعت تفسیر شده است. (11)
هیچ کدام از این معانى با یکدیگر منافاتى ندارند، زیرا همه بیانگر همان مضمون متعالى کوثر و خیر فراوانند. نکته در خور توجه این است که این زیادى فرزندان و نسل پیامبر(ص) که از چشمهسار فاطمه(س) جوشیده است، در میان دیگر معانى از درخشش و جلوه بیشترى برخوردار است. برخى از شواهد و قرائنى که آن را تایید مىکند عبارتند از:
الف. شان نزول سوره: مفسرین از شیعه و اهل سنت در شان نزول این سوره این گونه نگاشتهاند که; عاص بنوائل سهمى جلوى یکى از درهاى مسجد الحرام بنام باب بنى السهم با رسول گرامى اسلام ملاقات کرد و با آن حضرت به گفتگو پرداخت. قریشىها که شاهد این منظره بودند از او سؤال کردند: با چه شخصى سخن مىگفتى؟ او با عبارات بیشرمانه گفتبا ابتر.
این جواب به آن جهتبود که عبدالله، آخرین فرزند پسر آن بزرگوار، زندگى را بدرود گفته بود. و عرب جاهلى کسانى را که داراى فرزند پسر نباشد «ابتر» قلمداد مىکردند زیرا تنها راه استمرار اهداف فرد را در وجود پسر مىدانستند. (12) در نتیجه، این شان نزول متناسب با سرزنش آنان خواهد بود.
ب: دومین شاهد بر اینکه در کوثر معناى فرزندان فراوان منظور شده، ذیل سوره شریفه است که مىفرماید: «ان شانئک هو الابتر.» محققا دشمن تو بىدنباله است; زیرا که ظاهر کلمه ابتر، عبارت از قطع نسل و بىفرزندى است چنانکه شان نزول سوره آن را تایید مىکند و یا دلیلى بر انحصار به یکى از موارد آن مثل جدا شدن از خیرات ... است.
و یا از قوم خود نخواهد دانست و بیانگر هرگونه انقطاع و جدا شدن مىباشد در هر صورت بدون دنباله بودن از نظر فرزند، در معناى ابتر ملاحظه شده است که خود دلیلى بر این است که در کوثر معنایى مقابل آن ارائه شده است; یکى وجود فرزندان بسیار است که به پیامبر(ص) اعلام مىدارد که: اى پیامبر ما به تو خیر فراوان از جمله فرزندان بسیار دادیم و دشمن تو براى همیشه تاریخ از تمامى نیکیها و از نسل و فرزندان منقطع و جدا خواهد بود و از آنجا که بستر کوثر و جریان پرفیض و مداوم، در وجود مقدس حضرت صدیقه طاهره فاطمه(س) قرار دارد، به عظمت این سرچشمه خیرات و وجود با برکتبیشتر مىتوان پى برد. وجود مقدسى که نعمتبزرگ الهى و استمرار فرزندان رسول گرامى اسلام(ص) به وسیله او تحقق یافت، تا شخصیت زن را در ابعاد معنوى و اجتماعى جلوه بیشترى بخشیده تا هیچ فردى به خود اجازه ندهد که فرزندش را تنها به خاطر جنسیت مورد تحقیر قرار دهد زیرا که الگوى زن مسلمان فاطمه(س) است. همان بزرگوارى که حلقه پیوند شکوهمند رسالت و امامت گشت و زیباترین جلوههاى انسانى معنوى را در خویش متجلى ساخت.
مکتب فاطمه(س) مجموعهاى از فضایل انسانى و منظومهاى از گلواژههاى نیک زیستن است که در هسته مرکزى آن پیامبر قرار گرفته است و فرزندان معصومش، اقمار این منظومهاند. جهان امروز به همان مقدار نیازمند به آرمانهاى فاطمى است، که جامعه دیروزجاهلى.