1 . آیا هر کاری را با بسم الله الرحمن الرحیم شروع کردم .
2 . آیا نسبت به دیگری حسادت ورزیدم .
3 . آیا تظاهر به دانستن چیزی کردم که نمی دانستم .
4 . آیا به دیگران فخر فروشی کردم .
5 . آیا هنگام غذا خوردن به یاد فقیران بودم .
6 . آیا مالی که به خدا تعلق داشت از خودم حساب کردم .
7 . آیا مرگ را فراموش کردم .
8 . آیا قهقه خندیدم و سختی آخرت و خدا را فراموش کردم .
9 . آیا در راه خدا و انجام وظیفه تلاش کردم برای بهتر شدن و موفقیت تلاشی کردم .
10 . آیا عفت زبانم را با کلمات بیهوده کردم .
11 . آیا برای دوستم آرزوی کفر کردم تا ایمانم نمایان تر شود .
12 . آیا سعی کردم نیازمندان و مستضعفان را درک کنم .
13 . آیا منتظر بودم تا دیگران به من سلام کنند .
14 . آیا امام زمان را شناختم و به او محبت ورزیدم .
15 . آیا دیگری را وادار کردم تا به بزرگی من اعتراف کند و خودش از بزرگی باز ماند .
16 . آیا شب هنگام برای ادای نماز شب بیدار شدم .
17 . آیا دیگران را به کسی خنداندم و غافل بودم که خود از همه خنده دار تر هستم .
18 . آیا از دیگری عیب جویی کرده و عیب خود را فراموش کردم .
19 . آیا لحظه ایی به امید ابدی بودن دنیا و تجملاتش فکر کردم .
20 . آیا حق والدینم را ادا کردم .
21 . آیا به تکبر و بدون سلام از کنار دوستم رد شدم در حالی که متوجهش بودم .
22 . آیا لحظه ای چشمم به گناه و نا پاکی آلوه شد .
23 . آیا امیدم به بنده خدا بیشتر از امیدم به خدا بود .
24 . آیا شنیدن حرف حق برایم سخت بود .
25 . آیا به دیگران نشان دادم که چه کاره ( کسی ) هستم .
26 . آیا آنچه بر خود پسندیدم بر دیگران هم پسندیدم .
27 . آیا نمازم را اول وقت ادا کردم .
28 . آیا منتظر تعریف و تمجید دیگران بودم و خدا را فراموش کردم .
29 . آیا سعی کردم کار زشت خود را توجیه کنم .
30 . آیا در سخن گفتن و راه رفتن ادای دیگران را در آوردم .
31 . آیا رسوا شدن در دنیا برایم دشوار تر از رسوایی در آخرت بود .
32 . آیا خدا را فراموش مردم .
33 . آیا حق نعمتهای خدا را که استفادۀ صحیح از آنها بود ادا کردم .
34 . آیا هنگام شنیدن غیبت از ته دل خوشحال شدم .
35 . آیا سخنانم دروغ نبود .
36 . آیا پولی بخشیدم و دلم خواست از من تشکر کند .
37 . آیا به وعده هایی که دادم عمل کردم .
38 . آیا به عهدهای خود با خدا عمل کردم .
39 . آیا در حرف زدن مبالغه کرده و چیزی را بزرگتر از آنچه بود نشان دادم .
40 . آیا وقت خود را با گفتن مطالب غیر ضروری و بی جا تلف کردم .
41 . آیا شکر نعمتها را به جای آوردم .
42 . آیا بهداشت فردی و اجتماعی را رعایت کردم .
43 . آیا به فکر سلامت روح و جسمم بودم .
44 . آیا شبها به یاد خدا خوابیدم .
45 . آیا دیگران را امر به معروف و نهی از منکر کردم .
46 . آیا نماز را همراه با حضور قلب خواندم .
47 . آیا ملاک زندگی را پول ، تسهیلات ، زیبایی و . . . قرار دادم .
48 . آیا در نماز خواندن دچار حواس پرتی و اشکال شدم .
49 . آیا اعمال واجب را به خاطر گناهان ترک کردم .
50 . آیا در ترک گناهانم تلاشی کردم .
51 . آیا هنگام غیبت دوستم ، من در صدد دفاع از خوبیهایش بودم .
52 . آیا منافع خودم را بر منافع دیگران ترجیح دادم .
53 . آیا به نا محرم توجهی کردم .
54 . آیا سعی کردم دیگران را وادار به گناه کنم .
55 . توجهم به دنیا بیشتر از توجه به خدا بود .
56 . آیا به فکر کسب تقوا و خدا ترسی بودم .
57 . آیا غیبت دیگران را کردم .
58 . آیا خودم را برتر از دیگران تصور کردم .
59 . آیا خشم خود را فرو بردم .
60 . آیا فقر مادی ، بی سوادی یا موفقیت اجتماعی دیگران باعث می شود خودم را برتر از آنان بدانم .
امام مجتبى (ع) فرمود: برادرم مرا به زهر مىکشند در حالى که تمام وسائل حاضر است (آب بخواهم آماده است، شیربخواهم آماده است و... برادران و خواهران همگى اطراف من جمعند) اما «لایوم کیومک یا اباعبداللّه» هیچ روزى مانند روز (عاشوراى) تو نیست روزى که سى هزار نفر از کسانى که خود را امّت جدّمان مىدانند تو را محاصره مىکنند و بر کشتن تو همّت مىگمارند تا تو را بکشند و خونت را بریزند و زن و فرزندانت را اسیر نمایند، و مال و اموالت را به غارت برند، در این هنگام لعنت خدا بر بنى امیّه روا گردد و آسمان و زمین و حیوانات دریایى و صحرایى بر تو خواهند گریست .