مقدمه:
انقلاب اسلامی ایران را می توان از منظر دیگری نیز توصیف کرد. مهیا کردن میدان برای حضور بایسته و شایسته جوانان پر انرژی و خلاق در عرصه های مختلف جامعه از مهمترین ویژگی های این انقلاب مردمی به شمار می رود. به گزینه دیگر فرصتی تاریخی را فراروی جوانان قرار داده تا آن گونه در اعتلای نام و هویت ایران و ایرانی تلاش کنند که اکنون و به رغم سانسور و بایکوت شدید رسانه های بیگانه، در ردیف بهترین نام آوران عرصه های مختلف قرار گیرند. این روند بدون تردید شتاب بیشتری به خود می گیرد.
آزادی اندیشه در ایران پس از پیروزی انقلاب، در تاریخ تحولات سیاسی و اجتماعی این سرزمین، یک نقطه عطف در اذهان ملی است. از این منظر ذهن و روان در بستر شفافیت فضای استقلال فکری بر وفق سلامت و آسوده اندیشی، سازندگی، پیشرفت و امنیت زندگی، پر و بال نو می گشایند. زندگی در جغرافیای زیستی مفاهیم تازه را تنفس می کند. سرزمین ایران در سرشت خود جوانه های استعداد و شکوفایی اندیشه و لمس باورهای خود توانمندی در عرصه های دانش و تکنولوژی را در پرتو انقلاب، برمی تاباند چرا که تفکر ایرانی و نسل جوان، عزت و باورهای عزم ملی در ایجاد تحولات علمی متکی به شعور و توانمندی را از رهگذر تاریخ خود برگرفته است.
با تامل، دقت و مطالعه بیشتر در مسیر دگرگونی های زمانی و موقعیت های جهانی در قالب انقلاب، درمی یابیم هر انقلاب سرانجام یافته، پیام، تئوری و برنامه هایی در جامعه و کشور داشته است. اما آزادی فکر از اهداف انقلاب اسلامی بوده است و به نظر می رسد تنها وجود همین مورد می تواند اجماع مردمی- جامعه- را در راستای خودباوری برای تحقق نیازهای فردی- ملی و پیشرفت کشور توجیه و تبیین کند. زیرا فکر آزاد، بدون تردید مولد، پیش رو و یابنده است و این، قوی ترین و معتبرترین سرمایه دولت و دولت های فرانگر و هوشمند در شکوفایی، خودباوری در کمک به توسعه برنامه سازی ها و تقویت زیربنایی کشور است؛ چیزی که بیش از گذشته در مقطع کنونی می تواند جزو نیازمندترین و با اهمیت ترین برنامه های دولت باشد و البته دولت نهم باب اجرایی آن را گشوده است؛ حمایت از جوانان با استعداد و واگذاشتن مسئولیت ها و رده مدیریتی، از این طیف توجه به جامعه است. تشکیل گروه مشاوران جوان ریاست جمهوری، ردیابی و شناسایی نیروهای جوان توانگر عرصه های خلاقیت ها در فناوری های نوین و مدیریتی است.
فولاد، حرکت به سوی خود باوری
پایهریزی و گسترش صنعتی مانند صنعت فولاد در هر کشوری از اهمیت و حساسیت فراوانی برخوردار است و بدون تردید باید تلاش در راه تحقق آن را از مهمترین و راهبردیترین اقدامات دولتها برای نهادینه کردن فرهنگ توسعه و فراهم ساختن بسترهای لازم برای پیشرفت دانست.
پایهریزی و گسترش صنعتی مانند صنعت فولاد در هر کشوری از اهمیت و حساسیت فراوانی برخوردار است و بدون تردید باید تلاش در راه تحقق آن را از مهمترین و راهبردیترین اقدامات دولتها برای نهادینه کردن فرهنگ توسعه و فراهم ساختن بسترهای لازم برای پیشرفت دانست.
این جایگاه و نقش اساسی برای صنعت فولاد در کشوری مانند ایران که در برهههای زمانی خاصی رویای خروج از پیله اقتصاد و زندگی سنتی را در سر میپروراند، صدچندان است چرا که صنعت فولاد به دو جهت از غیرقابل چشمپوشیترین صنایع مادر در مسیر انتقال یک کشور از حیطه اقتصادی سنتی به اقتصاد مدرن به حساب میآید، نخست اینکه فولادسازی در اقتصاد دنیا پس از صنعت نفت، بیشترین گردش مالی را دارد و دوم آنکه این صنعت چه از لحاظ تهیه مواد اولیه و چه از جنبه تولید محصولات میانی یا تمام شده، مولد بسیاری از صنایع و مشاغل دیگر است.
بر همین اساس به نظر میرسد، رژیم پهلوی در زمان رضاشاهی که داعیهدار مدرنسازی ایران بود در پی ایجاد صنعت فولاد بود از آن زمان تا مقطع پیروزی انقلاب اسلامی و تا امروز که سابقه تلاشی ۳۰ ساله را در راستای حفظ و ارتقای این صنعت در چنته مدیریت اقتصادی کشور داریم، راه درازی را از وابستگی به خارجیان در پیادهسازی زیرساختهای صنعت فولاد (قبل از انقلاب) تا بومیسازی این صنعت ارزشمند (در سالهای بعد از انقلاب) پیمودهایم و امروز در نقطهای ایستادهایم که مدیران و مسوولان اقتصادی و صنعتی با قاطعیت از بومی شدن صنعت فولاد در کشور سخن میگویند افتخاری که باید دستیابی به آن را مرهون تک به تک کارگران، مهندسان، مدیران، کارشناسان و... دانست که در مدت ۳ دهه پس از پیروزی انقلاب اسلامی در این ورطه زحمت کشیدهاند.
نخستین تکاپوها
اولین تلاشها برای ایجاد صنعت فولاد در کشور از زمان حکومت پهلوی اول شروع شد. به این ترتیب که در دهه ۴۰، حکومت وقت ایران به سراغ کشور روسیه رفت و قرارداد ساخت کارخانه ذوب آهن اصفهان بین دولت ایران و روسیه منعقد شد.
نکته جالب توجه در این زمینه این است که در زمانیکه دولت وقت سرگرم مذاکره با روسها برای انعقاد قرارداد ذوب آهن اصفهان بود، چند تن از تاجران و متمولان ایرانی یک واحد فولاد احداث کردند که در سال ۱۳۵۱ به بهرهبرداری رسید و این در واقع نخستین واحد فولادسازی در ایران بود که با سرمایه و همت بخش خصوصی احداث شد که دارای ظرفیت سالانه ۳۰ هزار تن بود.
در طی سالهای قبل از انقلاب نخستین و بزرگترین واحد فولادسازی کشور در اصفهان به بهرهبرداری رسید تا این استان بزرگ به قطب فولادسازی ایران تبدیل شود چنانچه سالها بعد و در سال ۱۳۷۰ هم فولاد مبارکه اصفهان در همین استان ساخته شد تا به تنهایی نیمی از تولید فولاد را در کشورمان برعهده داشته باشد. هر چند که احداث مجتمعهای فولادسازی در دوران رژیم پهلوی فقط به همان ذوبآهن اصفهان ختم شد.
با این حال بررسی آمارهای آخرین سال حکومت پهلوی نشان میدهد که مصرف فولاد کشور در سال ۱۳۵۶ به حدود ۴ میلیون تن رسیده بود در حالی که حجم فولاد تولیدی در داخل حدود یک میلیون تن بود.
پیروزی انقلاب اسلامی و حرکت به سوی خودباوری
با پیروزی انقلاب اسلامی و دگرگونی ساختار حکومت در ایران چند اتفاق مهم درحوزه صنعت کشورمان به وقوع پیوست که ما را با شرایط جدیدی روبهرو ساخت.
در این شرایط تمام کارشناسان خارجی ایران را ترک کردند و این در شرایطی بود که صنعت فولاد ایران به طور صددرصد به حضور این کارشناسان وابسته بود، ضربه بزرگی برای این صنعت به حساب میآمد. علاوه بر این تجهیزات و نقشههای طراحی شده، دو واحد فولادسازی که قرار بود در مبارکه اصفهان و استان خوزستان ساخته شود نیز رها شد. مساله دیگری که در ماههای نخست پس از پیروزی انقلاب به سرعت خودنمایی کرد، عدم امکان استفاده از توان و ظرفیت متخصصان و نیروهای ماهر داخلی بود چرا که در پی گسترش جو حاکم بر فضای کشور در روزهای انقلاب، بسیاری از کارشناسان با تجربه از سوی مدیران جوان انقلابی به نوعی کنار زده شدند. این رفتار از آنجا نشات میگرفت که برخی از کسانی که پیش از انقلاب و در رژیم سابق فعالیت میکردند، فاقد صلاحیت و تعهد لازم بودند.
مساله بعدی که به نوعی از همان تفکر غیرکارشناسی مورد قبل ریشه میگرفت این بود که واحدهایی مانند فولاد مبارکه یا فولاد خوزستان باهدف وابسته کردن هر چه بیشتر ایران به کشورهای دیگر طراحی و ساخته میشوند، بنابراین باید ساخت آنها یا بهرهبرداری از این واحدها را تعطیل کرد.
با وجود این شرایط عملا صنعت فولاد را در کشور دچار رکود و سیر نزولی کرده بود تا جایی که تولید فولاد به۵۰۰ هزار تن در سال کاهش یافت.
این روند تا حدود سال ۶۰ ادامه یافت تا این که در این سال بتدریج با درک ضرورت فوقالعاده این صنعت برای کشور راه ورود نیروهای جوان متخصص به صنعت فولاد باز شد و در عین حال سایه سنگین تفکرات نادرست نیز از سر صنعت و اقتصاد کشور کنار رفت و به این ترتیب زمینه برای پیشرفت و توسعه صنایع فولادسازی بیش از پیش فراهم شد.
براساس آنچه از آمارهای موجود از تولید محصولات فولادی در کشور وجود دارد، از سال ۱۳۶۰ تا سال ۱۳۶۷ که زمان ورود اولین سری از محصولات فولاد مبارکه به بازار است، میزان تولید محصولات فولادی از ۴۷۴ هزار و ۸۶۲ تن به حدود یک میلیون و ۲۹۰ هزار تن در سال رسیده است.
درخشانترین مولود فولادی انقلاب
از روند صعودی تولید و همچنین مصرف فولاد در کشور، کاملا آشکار است که نیاز به تولید بیشتر محصولات فولادی همپای رشد و توسعه صنعتی کشور، همواره روبه افزایش بوده است. همین نیاز روز افزون مدیران و مسوولان کشور را بر آن داشت که طرح احداث مجتمعهای فولادی بزرگی مانند فولاد خوزستان و فولادمبارکه اصفهان را مطرح کنند.
با وجود تمام تلاشهای صورت گرفته کشورمان از جایگاه در خور خود درحوزه فولادبرخوردار نیست
بر مبنای همین دیدگاه، عملیات اجرایی فولاد مبارکه اصفهان در سال ۱۳۶۰ به همت متخصصان داخلی آغاز شد.
خاطرات مدیرعامل فولاد مبارکه که از ابتدای عملیات اجرایی این مجتمع در این واحد حضور داشته در این زمینه بسیار شنیدنی است.
مهندس رجایی، روزهایی را به خاطر میآورد که کارگاه ساخت زیرساختهای فولاد مبارکه آنچنان دور افتاده بود که برای رسیدن به آن باید ساعتها در جادههای خاکی حرکت میکردند یا شبهای هولناکی را توصیف میکند که هواپیماهای دشمن بعثی که با هدف بمباران شهر اصفهان بر فراز این منطقه پرواز میکردند، از شدت دور افتادگی و ناشناختگی بدون هیچگونه عکسالعملی از فراز محل ساخت فولاد مبارکه عبور میکردند.
وی به یاد میآورد که نظام بهرهبرداری از فولاد مبارکه را تنها با ۴ هزار فانکشن از خارجیها تحویل گرفتهاند ولی امروزه این واحد عظیم با ۲۴ هزار فانکشن در حال فعالیت است.
از این رو فولاد مبارکه اصفهان، نهتنها بزرگترین مجتمع فولاد سازی کشور و وسیعترین مجتمع صنعتی ایران است، بلکه به نمادی برای خودباوری و خود اتکایی ایرانیان در حوزه صنعت تبدیل شده است.
این مجتمع که در ۷۵ کیلومتری جنوب غربی اصفهان واقع شده دارای مساحتی ۳۵ کیلومترمربعی که ۱۷ کیلومترمربع آن را سالنهای تولید تشکیل میدهند.
این مجتمع عظیم با هزینهای حدود ۲/۱ میلیارد دلار در سال ۱۳۶۷ به بهرهبرداری رسید و بیشترین حجم تولید فولاد را به میزان حدود ۵ میلیون تن در سال دارد.
براساس برنامهریزیهای صورت گرفته حجم تولید فولاد در این مجتمع تا سال آینده با راهاندازی ۳ واحددیگر به حدود ۵/۱۰ میلیون تن خواهد رسید.
چشمانداز صنعت فولاد ایران
واقعیت این است که با وجود تمام تلاشهای صورت گرفته طی ۳ دهه سپری شده از انقلاب اسلامی، کشورمان از جایگاه در خور خود در حوزه فولاد برخوردار نیست، بنابراین باید تلاش مضاعفی در راه توسعه ظرفیتهای این بخش صورت پذیرد.
اگر در ۴۰ سال گذشته، ظرفیت تولید سالانه کشور به ۱۰ میلیون تن بالغ شده، باید برای پشت سر گذاشتن رقبای منطقهای و فرامنطقهای خود و جبران عدم تحقق برخی از اهداف رشدهای ۲ یا ۳ رقمی را هدفگیری کنیم.
از این رو ایران باید بتواند طی زمان باقیمانده تا پایان برنامه چهارم، ظرفیت تولید فولاد خود را به ۲۹ میلیون تن در سال برساند که احداث ۸ واحد فولادسازی که در قالب طرح جامع فولاد کشور صورت میگیرد ازجمله این برنامهها است.