بهداشت روانی :
بهداشت روان در گرو آرامش و امنیت روانی است . افرادی که نمی توانند فشارهای وارده از امواج صوتی را تحمل کنند به پرخاشگری و عصبانیت با دیگران روی می آورند . امواج صوتی ، مقصر دانستن دیگران را در مردم القا کرده و احساس کمک به همنوع را کمرنگ می کند . وجود امواج صوتی ، پرخاشگری و عصبانیت را بین کارگران و کارفرمایان را نیز افزایش می دهد . امواج صوتی به نوبه خود بیماری روانی را موجب می گردد . به عبارتی دیگر استرسهای حادث شده با امواج صوتی ، اختلالات عاطفی را به وجود می آورند . رفتارهای ضد اجتماعی که به علت آلودگی صوتی پیش می آید به مراتب بیش از آن است که در باور بگنجد .
آموزش بهداشت روانی
تلاش برای بوجود آوردن سلامت روان در افراد جامعه و حفظ و ارتقاء آن را مراقبتهای بهداشت روان گویند .
پیشگیری در بهداشت روان:
پیشگیری از بیماریهای روانی و عصبی سه نوع است :
پیشگیری نوع اول
پیشگیری نوع دوم
پیشگیری نوع اول:
هر فعالیتی که برای جلوگیری از مبتلا شدن افراد به بیماری روانی انجام گیرد را پیشگیری نوع اول گویند .
مراقبت از مادران و کودکان
تشویق مردم به برقراری ارتباط دوستانه و زندگی محبتآمیز با یکدیگر
جلوگیری از ایجاد ضربه به سر و عفونتهای مغزی
پیشگیری نوع دوم :
در صورت ابتلا به بیماری روانی تشخیص زودرس بیماری و درمان مناسب کمک می کند تا ضمن جلوگیری از پیشرفت بیماری سلامت دوباره بازگردد و بتواند به زندگی و کار روزانه خود ادامه دهد .
آموزش در پیشگیری نوع سوم :
در بیماریهای مزمن روانی و عصبی که بیمار دچار معلولیتهای جسمی و ذهنی می شود و قادر نخواهند بود که کارهای شخصی و روزمره خود را انجام دهد و یا ارتباط صحیحی با افراد خانواده یا جامعه خود برقرار کنند .
به کمکهایی که به این قبیل بیماران می شود تا بتوانند توانایی های از دست رفته خود را بدست آورند توانبخشی یا پیشگیری نوع سوم می گویند . مانند کمک به بیماران در جهت کارآموزی و اشتغال و تشویق آنان به انجام امور روزمره زندگی
آموزش بهداشت روان:
ساده ترین آموزش بهداشت روان و دادن پاسخهای ساده و روشن به پرسشهای بیماران روانی و خانواده آنهاست .
در برنامه بهداشت روان وظایف زیر را انجام دهید :
آموزش : به مردم بیمار و خانواده او آموزش دهید.
بیمار یابی : افراد مشکوک به بیماری را شناسایی کنید .
ارجاع : موارد شناسایی شده را به پزشک مرکز بهداشت درمانی ارجاع دهید .
پی گیری : دستورات داده شده از طرف پزشک مرکز بهئاشت درمانی را پیگیری کنند .
توجه :
اگر حمله بیشتر از 5 دقیقه طول بکشد حتما پزشک راخبر کنید یا ارجاع فوری دهید .
آموزش بهداشت روان در عقب ماندگی ذهنی :
به خانواده بیمار عقب مانده ذهنی توصیه کنید :
از داشتن چنین کودکی احساس ناراحتی نکنند و خجالت نکشند .
کودک را تحقیر و تنبیه نکنند و اجازه ندهند دیگراان او را مسخره کنند یا به او آزادر برسانند .
انتظار زیادی از دانش آموزان عقب مانده نداشته باشند و در آموزش آنها سعی و کوشش بیشتری نمایند .
توجه :
موثرترین روش مراقبت از این بیماران آموزش به مردم و خانواده بیمار و خود بیمار است .
آموزش بهداشت روان :
در برخورد با این مشکل به خانواده کودک توصیه کنید :
از کودک بخواهید آهسته صحبت نماید .
با کودک با حوصله و محبت رفتار کنند .
عواملی که اضطراب و ترس در کودک را بوجود می آورند را رفع کنید .
کودک را تشویق کنید و اورا مطمئن سازدید که بزودی حل خواهد شد .
ناخن جویدن و شست و مکیدن
ناخن جویدن و شست و مکیدن رفتارهای غیر طبیعی می باشند که کم کم به صورت عادت در می آیند و نشان دهنده و وجود اضطراب در کودک می باشند .
آموزش بهداشت روان :
در برخورد با این مسئله موارد زیر را به خانواده ها توصیه دهید :
نسبت به این عادت بی تفاوت باشند و از تنبیه و تحقیر کودک خودداری کنند .
کودک را به خاطر بلند شدن ناخنها یا کوتاه کردن ناخن هایش تشویق کنند .
در اوقات فراغت کودک را به کارهای دستی مثل نقاشی و کاردستی مشغول کنند .
روانشناسی شادی :
شادی یکی از نیازهای اساسی انسان و لازمه ی زندگی اوست و اساسا خلقت هستی و انسان به گونه ای است که خود به خود شادابی هایی برای آدمی فراهم می آورد . بهار طرب انگیز وآبشارهای زیبا _ گلهای رنگارنگ منظره ی طلوع خورشید . پرندگان زیبا و نغمه خوان رویش گیاهان عشق و مهربانی و بسیاری دیگر از پدیده های جهان که برای انسان شادی آفرین است . با این همه یکی از غریب ترین نشانه های مشخص عصر ما غفلت انسانها از نشاط و شادی و در نتیجه افزایش بیماری های روانی همچون اضطراب می باشد جامعه ای زنده و پویا است که عناصر شادی آفرین در آن فراوان باشد و اضطراب غم در آن کمتر به چشم آید .
پرسش های بیمار یابی :
آیا افرادی در خانواده وجود دارد که هر چند وقت دچار حمله یا غش می شود ؟ (مثلا دست و پا می زند زبانش را گاز می گیرد و از دهانش کف خارج می شود و بی هوش می افتد)
آیا دانش آموزی در خانواده وجود دارد که از نظر درسی بسیار ضعیف است و مرتب مردود می شود ؟
آیا فردی در خانه وجود دارد که چیزهایی می شنود یا می بیند که دیگران آن را نمی شنوند یا نمی بینند ؟
استرس
هر چند اصطلاح استرس را در علوم مختلف انسانی و پزشکی بکار می برند ولی درباره معنای آن چندان توافقی دیده نمی شود . با توجه به اینکه تعریف واحدی از استرس که قبول عام یافته باشد در دست نیست . اما در حد خطوط کلی ، پاره ای استرس را بعنوان یک محرک در نظر گرفته اند . از این دیدگاه استرس ، چیزی است که از خارج بر فرد تحمیل می شود و ناراحتیهای جسمانی و روانی را در پی دارد . در روی آورد دوم ، استرس به منزله یک پاسخ توصیف شده است . این الگو که بر نشانگان عمومی سازش ، ( سلیه ، 1956 ) مبتنی است ، استرس را یک فرآیند پاسخدهی می داند . روی آورد سوم ، بر چگونگی ادراک فرد از موقعیت تأکید می ورزد و استرس را به شبکه وسیع عواملی مانند محرک ، پاسخ ، ویژگیهای فردی ، ارزشیابیها و سبکهای سازشی نسبت می دهد که بر یکدیگر تأثیر متقابل دارند . در این دیدگاه موقعیتها به خودی خود ، استرس زا نیستند بلکه استرس ناشی از عدم موازنه ایست که بین ادراک فرد از الزامهای محیطی و توانایی خویشتن در پاسخدهی به آنها بوجود می آید ( استوارا ، 1991 به نقل از دادستان ، 1377 ) .
در این پژوهش ، تعریف استرس بر مبنای روی آورد سوم در نظر گرفته می شود .
مقابله
بر اساس نظر لازاروس و فولکمن (1991) مقابله در واقع تلاشهای شناختی و رفتاری شخص برای غلبه کردن بر استرس ، تحمل کردن ،کاهش یا به حداقل رساندن اثر آن است . بر اساس این تعریف آنها دو نوع شیوه مقابله مسئله محور و هیجان محور را مطرح کرده اند . در شیوه مقابله مسئله محور ، فرد بطور مستقیم بر رویداد استرس زا متمرکز می شود تا آن را تغییر دهد یا کنترل نماید . شیوه مسئله محور ، شامل فنونی چون جمع آوری اطلاعات ، حل مسئله ، آموزش مهارتهای اجتماعی و ارتباطی ، برنامه ریزی و کسب راهنمایی از دیگران می شود . شیوه هیجان محور ، شامل انکار ، بی توجهی به مسئله ، جلب حمایت عاطفی و رهایی فکری و عملی خود از استرس است ( به نقل از کافی ، 1375 ) .
در این پژوهش ، شیوه های مقابله ای مسئله محور و هیجان محور ، با استفاده از پرسشنامه شیوه های مقابله ای لازاروس و فولکمن (WOC) اندازه گیری می شود .
محور ، با استفاده از پرسشنامه شیوه های مقابله ای لازاروس و فولکمن (WOC) اندازه گیری می شود .
جهت گیری مذهبی درونی
جهت گیری مذهبی درونی بصورت یک چارچوب معنا بخش می باشد که بر حسب آن تمام زندگی شناخته می شود ( دوناهو، 1985 ) . اشخاصی با این جهت گیری ، انگیزه های اصلی خود را در خود مذهب ، می یابند . دیگر نیازها هر چقدر هم که قوی باشند ، نسبت به انگیزه ارزش کمتری دارند .
جهت گیری مذهبی برونی
یک روی آورد ابزاری در خدمت خود و برای متناسب و شایسته نشان دادن خود ، می باشد ( دوناهو ،1985 ) . اشخاصی با این جهت گیری مذهبی ، از مذهب برای رسیدن به مقاصدشان استفاده می کنند . ارزشهای افرادی که چنین جهت گیریی دارند ، اغلب ابزاری و منفعت طلبانه می باشد . بعبارت دیگر ، مذهب برای چنین اشخاصی ، وسیله ای می باش تا بوسیله آن به هدفهای دیگری که برای آنها مهمتر می باشد برسند ( آلپورت ، 1967 ) .
در این پژوهش ، جهت گیری مذهبی درونی و برونی بوسیله پرسشنامه جهت گیری مذهبی (درونی و برونی ) آلپورت (ROS) مورد سنجش قرار می گیرد .
از نظر شهید مطهری (1366) آثار و فوائد ایمان مذهبی عبارتند از :
الف بهجت و استنباط : ایمان مذهبی از آن جهت که تلقی انسان را نسبت به جهان شکل خاص می دهد به این نحو که آفرینش را هدفدار و هدف را خیر و تکامل و سعادت معرفی می کند طبعاً دید انسان را نسبت به نظام کلی هستی و قوانین حاکم بر آن خوشبینانه می سازد .
ب نقش ایمان در بهبود روابط اجتماعی : زندگی سالم اجتماعی که افراد قوانین و حدود و حقوق یکدیگر را محترم شمارند ، عدالت را امری مقدس بحساب آوردند ، به یکدیگر مهر بورزند ، هر یک برای دیگری آن را دوست بدارد که برای خود دوست می دارد و آن را نپسندد که برای خویش نمی پسندد ، به یکدیگر اعتماد و اطمینان داشته باشند ، در مقابل ستم به پا خیزد و ارزشهای اخلاقی را محترم شمارند و با هم متحد و متفق باشند ، در سایه ایمان مذهبی است که تحقق می یابد .
ج کاهش ناراحتیها : ایمان مذهبی در انسان نیروی مقاومت می آفریند و تلخیها را شیرین می گرداند . انسان با ایمان می داند هر چیزی در جهان حساب معینی دارد و اگر عکس العملش در برابر تلخیها به نحو مطلوب باشد ، اگر غیر قابل جبران باشد به نحوی دیگر از طرف خداوند متعال جبران می شود .
از نظر روان شناسان مسلم و قطعی است که اکثر بیماریهای روانی که ناشی از ناراحتیهای روحی و تلخیهای زندگی است ، در میان افراد غیر مذهبی دیده می شود . افراد مذهبی به هر نسبت که ایمان قوی و محکم داشته باشند ، از این بیماریها مصونترند . از این رو یکی از عوارض زندگی عصر ما که در اثر ضعف ایمانهای مذهبی پدید آمده است افزایش بیماریهای روانی و عصبی است .
مکینتاش [1]، سیلور و ورتمن[2] ( 1993 ) اشاره می کنند که افراد مذهبی ، دارای روان بنه های مذهبی می باشند که می تواند آنها را در پردازش شناختی مرگ کمک کند . بر مبنای این نظریه می توان گفت که روان بنه های مذهبی می توانند ارزیابی ما را از رویدادهای استرس زا را تحت تأثیر قرار دهند و بنابراین ، این روان بنه ها می توانند هم بر ارزیابی ما از رویدادها و هم بر شیوه های مقابله با آنها و حتی بر چگونگی وقوع رویدادها اثر داشته باشند و افراد مذهبی دارای جهت گیری درونی ، دارای روان بنه هایی می باشند که نحوه ارزیابی آنها را از رویدادهای استرس زا ، تحت تأثیر قرار می دهد .
این افراد ، معمولاً از شیوه های رویارویی مسئله محور ، استفاده می کنند و لذا در موقعیت های مختلف سازش بهتری را نشان می هند .
پارک و کوهن (1990) ، به این نتیجه رسیدند که مذهبی بودن درونی ، که در آن فرد با انگیزه ای درونی به ارزش های والایی اعتقاد دارد ، ارتباط بیشتری بات رویارویی مسئله محور و در نتیجه سلامت روانی دارد .
همچنین واتسون و دیگران (1994) این فرضیه الیس را که اظهار داشته بود ، مذهبی بودن میزان ناسازگاری را افزایش می دهد ، با نمونه ای متشکل از 351 آزمودنی مورد بررسی قرار دادند . نتایج آنها فرضیه الیس را تایید نکرد . آنها به این نتیجه رسیدند که افراد دارای مذهب درونی ، سازش یافتگی بیشتری از خود نشان می دهند و حتی مذهبی بودن سنتی نیز با همسازی همراه است . یعنی بر اساس این تحقیقات نه تنها نمی توانیم بپذیریم که مذهب موجب شکل گیری ساختارهای شناختی غیر منطقی می گردد ، بلکه آنهایی که به راستی مذهبی هستند ، با مسائل زندگی به گونه ای منطقی و کار آمد مواجه می شوند .