سهام
امروزه یکی از هدفهای بلند مدت شرکتها ایجاد نقدینگی برای صاحبان شرکتها وتضمین آینده ای روشن برای افزایش سرمایه گذاری آنان در شرکت می باشد. به عبارت دیگر باید حداکثر کردن ثروت صاحبان شرکت ( حداکثر کردن ارزش سهام شرکت ) یکی از مهمترین هدفهای شرکتها می باشد. هدفها وسیاست ها توسط صاحبان شرکتها (سهامداران) و بوسیله مدیران منتخب آنان ( هیات مدیره ) تعیین می گردد.
با توجه به گسترش کمی و کیفی نقش اطلاعات مالی وحسابداری در تصمیم گیری ها و تخصیص بهینه منابع چنانچه در بازار تجزیه تحلیل مناسبی از اطلاعات به عمل آید، و اهداف بلند مدت شرکتها بدرستی معین شود از یک طرف باعث تخصیص مطلوب منابع واز طرف دیگر منجر به حداکثر شدن ثروت سهامداران ( حداکثر شدن ارزش شرکت ) خواهد گردید.
حداکثر کردن ارزش شرکت در بلند مدت به متغیرهای مالی و عوامل متعددی بستگی دارد. در تحقیق حاضر محقق در صدد است که برخی از عوامل تاثیر گذار بر ارزش بازار سهام شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران را طی یک دوره سه ساله مورد بررسی وتجزیه و تحلیل قرار دهد.
2-1) تعریف موضوع :
در شرکتهای سهامی سرمایه گذاران در غالب دارندگان سهام یا متقاضیان سهام با انگیزه های مختلف نقش اساسی در تامین منابع مالی مورد نیاز واحدهای اقتصادی ایفا می کنند. واحدها ی اقتصادی هم از جذب سرمایه گذاریها ی پراکنده اهداف متفاوتی را دنبال می کنند که درنهایت نقطه بهینه برای هر دو گروه رسیدن به منافع بیشتر و حداکثر نمودن ثروت می باشد. منافعی که از این سرمایه گذاریها نصیب سهامداران می شوند در غالب سود پرداختی به سهامداران یا افزایش قیمت سهام و یا هر دو تجلی می کند.
سود پرداختی حاصل از فعالیت یک شرکت در طول دوره مالی و تصمیمات اتخاذ شده توسط سطوح بالای مدیریت می باشد و معمولا سهامداران نمی توانند دخالت ویا مشارکت مستقیم در فرآیند ایجاد سود و افزایش سود داشته باشند اما در مورد عوایدی که از افزایش قیمت سهام نصیب آنها می شود می تواند تاثیر به مراتب بیشتری داشته باشد.
تعیین ارزش انواع دارائیهای مالی ( ارزش شرکت ) در تصمیم گیری سرمایه گذار نقش قابل توجهی دارند. زیرا سرمایه گذار قبل ازخرید انواع اوراق بهادار، علاقه مند است از ارزش آن آگاهی یابد. ارزش یک قلم دارائی اعم از اینکه واقعی یا مالی باشد بستگی به این دارد که تا چه حد بتواند خواسته ها ونیازهای اشخاص را ارضاء کند. از دیدگاه مدیران مالی ارزشیابی دارائیهای مالی اهمیت قابل توجهی دارند، زیرا آنان می خواهند که هدف به حداکثر رساندن ثروت سهامداران تحقق یابد. مدیران در تصمیم گیریها اهداف خود را به گونه ای تعیین می کنند که موجب افزایش تقاضای سرمایه گذاران برای خرید انواع اوراق بهادار شرکت گردد.
در تحقیق حاضر درصدد برآمدیم تا به منظور بهبود شرایط توسعه فعالیتهای بازارمالی و اخذ تصمیمات متناسب از سوی مدیران با در نظر گرفتن انتظارات آتی سهامداران از عواملی که می توانند بر ارزش شرکت تاثیر گذار باشند به سیاست های وخط مشی های تقسیم سود و سطح بدهی بپردازیم و رابطه این عوامل را با ارزش شرکت مورد بررسی قرار دهیم.
3-1) اهمیت موضوع :
از آنجائیکه حداکثر کردن ثروت سهامداران یک راهنمای قابل قبول برای اداره موسسه های بزرگ بازرگانی، خدماتی و صنعتی و تخصیص موثر منابع جامعه بدست می دهد، آنرا به عنوان هدف مورد قبول پذیرفته ایم. هدف بازار سرمایه تخصیص موثر پس اندازها از پس انداز کنندگان اصلی به استفاده کنندگان اصلی که در دارائیهای واقعی سرمایه گذاری می کنند است. چنانچه بنا باشد پس انداز به سمت سرمایه گذاری در موقعیت های مناسب سوق داده شود باید معیارهای اقتصادی منطقی تعیین گردد. از سوی دیگر تصمیم گیری بلند مدت مبتنی بر منابع مالی بلند مدت بوده وبه مواردی چون تامین مالی ، سیاستهای تقسیم سود شرکت می پردازد. اگر هر یک از این تصمیمات در رابطه با هدف شرکت باشد، ارزش شرکت را برای سهامداران به حداکثر خواهد رسانید و از آنجائیکه این تصمیمات با هم مرتبط هستند باید تاثیر آنها بر ارزش سهام شرکت مورد بررسی قرار گیرد.
4-1) هدف و علت انتخاب موضوع :
استفاده کنندگان اطلاعات مالی مانند سرمایه گذاران، سهامداران، تحلیل گران مالی و ... بسیار علاقه مند در کسب اخبار مربوط به شرکتها می باشند و با تجزیه تحلیل این اخبار نسبت به خرید یا فروش سهم مورد نظر خود اقدام می نمایند. از آنجائیکه سهامداران خواهان حداکثر منافع و مدیران در پی تصمیمات خود هدف به حداکثر رساندن منافع سهامداران را دنبال می کنند همواره تلاش می کنند تا با یک ریسک منطقی اقدام مثبتی را برای افزایش قیمت سهام در بازار انجام دهند. می توان کمک به سرمایه گذاران در ارزیابی و انتخاب شرکت مورد نظر و ارائه اطلاعات مفید به آنان از جنبه های مختلف تقسیم سود وتامین مالی را از اهداف تحقیق حاضر به شمار آورد.
5-1) فرضیه های تحقیق :
تحقیق حاضر شامل دو فرضیه است فرضیات ذیل، فرضیه صفر(( H0 خوانده می شود و فرضیه های مقابل این فرضیات ، فرض جانشین
( H1 )نامیده می شود.
فرضیه اول :
ارتباط معنی داری بین نسبت سود تقسیم نشده به سود تقسیم شده با ارزش شرکت وجود ندارد.
فرضیه دوم :
ارتباط معنی داری بین نسبت بدهیها به مجموع دارائیها با ارزش شرکت وجود ندارد.
6-1) روش تحقیق، جامعه آماری و شیوه جمع آوری اطلاعات :
جامعه آماری :
جامعه آماری تحقیق حاضر شامل شرکتهای پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران می باشد.
انتخاب نمونه :
جهت انتخاب نمونه شرکتهائی که دارای شرایط ذیل باشند مد نظر قرار گرفته اند.
1- شرکتها ی نمونه از شرکتهای سرمایه گذاری و واسطه گری نباشند زیرا که ماهیت فعالیت آنها غیر تولیدی است.
2- در طی دوره تحقیق هر ساله تقسیم سود نقدی داشته باشند.
3- شرکتهای نمونه از شرکتهای زیان ده نباشند زیرا هیچ گونه سودی برای تقسیم ندارند.
روش تحقیق :
روش تحقیق فوق، روش کتابخانه ای می باشد و از اطلاعات و گزارشات سالانه شرکتهای پذیرفته شده دربورس اوراق بهادار تهران که در بانک اطلاعاتی بورس ارائه گردیده استفاده شده است. ادبیات موضوعی وسوابق تحقیق با مطالعات کتا بخانه ای از قبیل مطالعه کتب مختلف مدیریت مالی و پایان نامه های مختلف کارشناسی ارشد بدست آمده است.
روش اماری:
برای محاسبه متغیرها ی مستقل و وابسته با استفاده از نرم افزار محاسباتی EXCEL وبرای تجزیه تحلیل روابط آماری بین آنها از نرم افزار آماری SPSS جهت رد یا پذیرش فرضیات استفاده شده است.
7-1) متغیرها :
متغیر وابسته : ارزش شرکت در تحقیق حاضر به عنوان متغیر وابسته مورد بررسی قرار می گیرد.
متغیر مستقل : نسبت سود تقسیم نشده به سود تقسیم شده و نسبت بدهی به مجموع دارائیها به عنوان متغیرهای مستقل مورد بررسی قرار می گیرند.
8-1) قلمرو تحقیق :
قلمرو زمانی : قلمرو زمانی تحقیق شامل دوره سه ساله ، سال 1380 لغایت 1382 بر مبنای گزارشهای مالی بورس اوراق بهادار تهران می باشد.
قلمرو مکانی : شرکتهای عضو بورس اوراق بهادار تهران به عنوان قلمرو مکانی تحقیق در نظر گرفته شده است.
قلمرو موضوعی : قلمرو موضوعی تحقیق تعیین برخی عوامل موثر بر ارزش بازار سهام می باشد.
9-1) استفاده کنندگان از تحقیق :
استفاده کنندگان از تحقیق شامل سهامداران فعلی وسرمایه گذاران بالقوه ، مدیران شرکتها ، اعتبار دهندگان ، دانشجویان ، حسابداران و سایر تصمیم گیرندگان وعلاقه مندان به اطلاعات مالی می باشد.
10-1) تعریف واژه ها و اصطلاحات کلیدی :
ارزش شرکت : در این تحقیق لگاریتم ارزش بازار سهام شرکت در پایان دوره مالی به عنوان ارزش شرکت در نظر گرفته شده است و از رابطه زیر محاسبه می شود.
MV = Log (P.N)
P: قیمت هر سهم در پایان دوره مالی
N : تعداد سهام منتشر شده در پایان دوره مالی
2) سود تقسیم نشده : هر گونه منافع حاصل از سهام در یک دوره مالی که بین سهامداران توزیع و پرداخت نشده باشد، سود تقسیم نشده گویند. بنابراین سود تقسیم نشده، سود سهامی است که از شرکت خارج نشده است و در تحقیق حاضر از طریق رابطه زیر محاسبه می شود :
سود تقسیمی هر سهم – سود هر سهم = RE=EPS – DPS
3) سود نقدی تقسیم شده : مبلغی از سود سهام عادی که بین سهامداران به صورت نقدی تقسیم شده است.
4) سود تقسیمی هر سهم : سود تقسیمی هر سهم میزان سودی را که واقعاً بین دارندگان هر سهم عادی توزیع گردیده است، بیان میکند. اطلاع از سود تقسیم شده هر سهم طی چندین سال از علایق خاص سرمایه گذاران می باشد. ارزش بازار سهام عادی تا حد زیادی تحت تأثیر سود سهام پرداخت شده و پیش بینی شده قرار می گیرد. این نسبت بیان می کند که چه درصدی از عایدی شرکت به سهامداران در قالب سود سهام پرداخت می شود و چه درصدی برای نیاز مالی آینده مورد استفاده قرار می گیرد.
5) بدهی : بدهیهای یک شرکت شامل حق قانونی اشخاص حقیقی و حقوقی بستانکار از شرکت بوده و متشکل از دو گروه کوتاه مدت و بلند مدت می باشند. به تعریفی دیگر بدهیها معرف تعهدات قانونی یا تعهدات ناشی از قراردادهای واحد تجاری است که در نتیجه معاملات و رویدادهای گذشته ایجاد شده و باید از طریق انتقال دارائیها، ارائه خدمات یا از محل عواید آتی تأدیه گردد. در این تحقیق جمع بدهیهای کوتاه مدت و بلند مدت در محاسبات منظور گردیده است.
6) دارائیها : دارائیها معرف منابع اقتصادی است که در نتیجه فعالیتها و رویدادهای گذشته توسط یک واحد تجاری مشخص تحصیل شده و دارای منافع اقتصادی آتی است. در این تحقیق جمع داراییهای جاری و غیر جاری در محاسبات لحاظ شده است.
7) نسبت سود تقسیم نشده به سود تقسیم شده ():
تئوریهای ارائه شده در مورد تقسیم سود یا عدم تقسیم سود مختلف است. گروهی از پرداخت سود سهام بیشتر حمایت می کنند و معتقدند که تقسیم سود بیشتر موجب افزایش تقاضا برای سهام شرکت شده و باعث بالا رفتن قیمت سهام می شود. در مقابل گروهی دیگر معتقدند با توجه به اینکه عدم تقسیم سود باعث سرمایه گذاری مجدد آن و افزایش ثروت سهامداران می گردد. لذا موجب افزایش تقاضا برای سهام و در نتیجه افزایش سهام می گردد. گروهی هم بر این باورند که ارزش شرکت مطلقاً به سیاست تقسیم سود بستگی ندارد. این نسبت در واقع ترکیبی از نسبت سود تقسیم شده و سود نگهداری شده در شرکت است و بیان می دارد که در ازای هریک ریال سودی که بین سهامداران توزیع شده است چه مقدار سود در شرکت باقی مانده است. با این نسبتا تأٍیر توأمان سود تقسیمی و سود انباشته بر ارزش بازار سهام شرکت سنجیده می شود.
به عبارت دیگر این نسبت نشان دهنده این است که مدیران و سهامداران کدام خط مشی را در بلندمدت بر افزایش ارزش شرکت بر می گزینند و آیا رابطه ای بین سیاست تقسیم سود و یا عدم تقسیم سود با ارزش بازار وجود دارد یا خیر؟ نسبت فوق از رابطه زیر محاسبه می گردد :
8) نسبت بدهی به مجموع دارائیها () :
این نسبت از جمله نسبتهای ساختار سرمایه می باشد. نسبت فوق کل وجوهی که از محل بدهیها تأمین شده است را تعیین می کند. از این نسبت غالباً به عنوان شاخصی برای تعیین ریسک مالی استفاده می کنند. بطور کلی وام دهندگان و اعتبار دهندگان نسبت بدهی نسبتاً کم را ترجیح می دهند. زیرا آنرا به معنی سلامت وضعیت خود و ایمنی بیشتر تلقی می کنند. نسبت بدهی زیاد معمولاً واحد تجاری را ناگزیر به پرداخت سود تضمین شده بالاتری برای استقراض ترغیب می کند. اگر به هر دلیلی این نسبت افزایش یابد از یک طرف وام دهندگان تمایل کمتری به سرمایه گذاری در شرکت خواهند داشت و از طرف دیگر نشان می دهد که ریسک شرکت زیادتر شده است.