اشاره
ایران اسلامی از یک فرهنگ ارزشمند و اصیل برخوردار است و چهره های درخشان علمی، فرهنگی و ادبی کشور ما از دیرباز زبانزد کشورهای دیگر نیز بوده است.
در کتاب های درسی برخی از بزرگان علمی، فرهنگی و ادبی به طور مختصر برای نسل نو معرفی شده اما نیاز نیست مشاهیر ایرانی برای نوجوانان و جوانان بهتر شناسانده شود.
انتشارات تیرگان با توکل به خداوند مهربان، تلاش دارد در راستای محتوای کتاب های درسی و برای ارتقای سطح علمی نسل جوان چهره های صاحب نام ایران را با زبان ساده و قابل فهم تحت عنوان مشاهیر ایرانی برای نسل امروز معرفی نماید.
امیدواریم با معرفی زندگی و آثار مشاهیر ایرانی، گامی مثبت در جهت گسترش فرهنگ کتابخوانی در بین نوجوانان و جوانان برداشته باشیم.
ان شاء الله شورای بررسی
«تولد و دوران جوانی»
رودکی – پدر شعر فارسی- یکی از بزرگترین و مشهورترین شاعران ایران است که در میان شاعران و سخنوران به استاد شاعران و سلطان شاعران معروف شده است. نام او ابوعبدالله جعفر بن محمد رودکی است که در این روستای بنج یکی از روستاهای رودک سمرقند به دنیا آمد. در مورد علت نام رودکی نظرهای گوناگون ارایه شده است عده ای می گویند چون رودکی «رود» می نواخت به او رودکی گفته اند. اما برخی از دیگران این نظر را نپذیرفته و بر این عقیده اند که او چون در روستای رودک به دنیا آمد، نام رودکی را بر او گذاشته اند. البته عقیده ی رود می نوازد چنان که در زبان فارسی نسبت داده کسی به چیزی یا مکانی با حرف (ی) انجام می گیرد نه با حرف (ک) در مورد سال تولد رودکی و دوران زندگی او اطلاع دقیقی در دست نیست پژوهشگران با حدس و گمان تاریخ ولادت او را اواسط قرن سوم دانسته اند. اما آن چه مسلم است این است که رودکی در هشت سالگی حافظ کل قرآن بود و در همان روزگار کودکی و نوجوانی به سرودن شعر می پرداخت گفته می شود که رودکی از علم موسیقی اطلاع کافی داشت و به نواختن چنگ و رود می پرداخت.
«بینایی یا نابینایی»
بسیاری از تذکره نویسان بر این باورند که رودکی نابینای مادرزاد بود و از همان آغاز تولد قادر به دیدن محیط اطرافش نبود اما عده ای دیگر از تذکره نویسان به نابینا بودن رودکی اشاره نکرده اند و گمان می رود که رودکی نابینای مادرزاد نبوده بلکه در پایان عمرش نابینا شده است و چشمهایش را میل کشیده اند. در زمان گذشته اگر می خواستند کسی را مجازات کنند آهنی داغ بر چشمش می کشیدند و او را نابینا می کردند و رودکی نیز در پایان عمرش مورد غضب پادشاه زمان خود قرار گرفته بود و به دستور آن پادشاه چشمهایش میل کشیده شد. یکی از دلایلی که باعث می شود رودکی را کور مادرزاد ندانیم سروده های به جا مانده از اوست که در آن سروده ها رودکی دقیق طبیعت و محیط اطرافشانرداخته است شعر زیر از رودکی نشان دهنده ی این مطلب است.
خورشید از ابر دمد روی گاه گاه چونان حصاری که گذر دارد از رقیب
شاعر لحظه های آشکار و ناپدید شدن خورشید در آسمان بهاری را به مردی زندانی تشبیه کرده که با ترس از مقابل نگهبان زندان فرار می کند که بی شک برای بیان چنین تصویری در شعر حتماً باید بینا بود و این تصویر را در طبیعت با چشم مشاهده کرد. در شعر نجوی که برای نمونه ذکر می شود رودکی درخشش برق در آسمان به تمیز قصیب تشبیه می کند که باید شاعر برای بیان چنین مطالبی تصویری از آن را در محیط اطرافش دیده باشند.
تندر میان دشت همی باد بر دمد برق از میان ابر همی کشید قصیب
یکی دیگر از دلایلی که موجب می شود کور مادرزاد بودن رودکی را نپذیریم یافتن قبر رودکی در تاجیکستان در سال 1336 است هنگامی که کاوشگران قبر رودکی را شکافتند متوجه شدند در کاری چشم وی در قسمت جمجمه اش نشانه هایی از سوختگی وجود دارد که در اثر برخورد جسم گداخته ای با چشم های او به وجود آمده است. کاوشگران بعد از مطالعه ی دقیق بر روی استوان های رودکی در ستون فقرات او اثر شکستگی مشاهده کردند و بیان داشتند که رودکی در برابر آهن داغ مقاومت نموده و به اجبار شرش را به سوی آتش خم کرده اند برای همین استخوان های پشتش شکسته شده است. رودکی در همان آغاز جوانی به دعوت بلعمی وزیر دانش دوستی سامانیان – به دربار سامانیان راه یافته بود و شاعر و ندیم نصر بن احمد بن اسماعیل دارای مال و ثروت زیادی شده و پاداش های زیادی از این پادشاه دریافت کرده بود او به خاطر سروده های زیبا و هم چنین به خاطر مال و ثروتی که در اختیار داشت در آن زمان در میان شاعران هم عصرش بسیار معروف شده بود و شاعران هم روزگار او به دلیل شعرهای رودکی اشعارش را سر لوحه ی کار خود قرار می دادند و از آن ها پیروی می کردند.
«دوران پیری»
در سالهای آخر عمر رودکی امیر نصر بن احمد از حکومت برکنار شد و این مسئله به ضرر رودکی تمام شد زیرا او دیگر نمی توانست دربار بماند بنابراین به ناچار بخاطر را ترک کرد و به زادگاه اصلی خود برگشت تا توجه به اشعاری که از او به جای مانده متوجه می شویم که رودکی سال های آخر زندگی خود را در رنج و سختی به سر برد و مورد بی مهری قرار گرفت شعار زیر تأیید کننده کننده ی این مطلب است.