حتی زمانی که بدهیهای تامین کننده سرمایه گذاری های تجاری مشروط به یک نرخ بهره شناور باشد ،نه به یک نرخ ثابت ، در صورتی که نرخ شناور به وسیله یک معامله پایاپای بهره یا قراردادی مشابه به نرخ ثابت تبدیل شود ، یک مشکل حسابداری بروز می کند.قراردادهای معاوضه که بهره ثابت را به ازای دریافت سود شناور پرداخت می کنند ،گاهی اوقات "مصونیت جریان نقد" می نامند. چون از خطر نوسانات بهره در قبال درامد عملیاتی مورد انتظار در آینده ، محافظت میکند.بر خلاف سپرهایی که در مقابل تغییرات در ارزش بازار وجود دارد ،مشکلات بسیار پیچیده ایی در رابطه با تخصیص سود با توجه به تغییرات قیمت بازار موجود است.این نوع معامله حفاظتی ،ریسک تغییرات را در ارزش بازاری موقعیت افزایش می دهد ، در حالی که نوسانات جریانهای نقدی را حذف میکند. از این نظر ،این معامله به عنوان نوعی سفته بازی در نظر گرفته می شود.البته معاماه حفاظتی ریسک نوسان را در سرمایه گذاریها از بین می برد. بنابراین الگوهای محافظتی به اینکه درآمد مربوطه بوسیله تغییرات ارزش بازار اندازه گیری می شود یا توسط جریانات نقد ی ،بستگی دارند.در این صورت ،چون سود و زیانی که قرار است محافظت شود ،جریان نقد بازپرداخت سود است ،اجرای قرادادهای پایاپای نرخ بهره را می توان بجای اندازه گیری تغییرات در ارزش بازار ،با دیفرانسیلهای معاوضه پایاپای برای هر سال اندازه گیری کرد.
به طور خلاصه ،بدهی با نرخ شناور همراه با قرارداد معوضه با نرخ بهره ،یک بدهی با نرخ ثابت است.بنابراین در مواردی که سود یا زیان یک بدهی با نرخ ثابت بر اساس جریانات نقدی به جای تغییرات ارزش بازار تخصیص داده میشود ،سود نرخ بهره ،نوسانات پرداخت بهره که بر اساس جریان نقد مشخص میشود ،از بین میبرد.تغییرات ارزش بازار در پیش بینی جریانات نقدی آتی ،ربطی به اجرای یک معامله محافظتی ندارد.البته اگر وضعیت به صورت سفته بازی باشد، به عنوان یک عملکرد محسوب می سود.
اثبات اینکه یک قرارداد معوضه نرخ بهره از نوسانات جریانات نقدی محافظت میکند به صورت تایید این مطلب است که بدهیهایی که نرخ بهره آنها ثابت است محدود به داراییهای مالی هستند و بهره توسط جریانات نقد فعالیتهای عملیاتی باز پرداخت می شود.در این مورد ،تغییرات ارزش بازار بدهی را نمی توان به عنوان تحقق جریانات نقدی در نظرگرفت.با این حساب ،سود و زیان اندازه گیری قیمت بازار قرارداد پایاپای نرخ بهره ، اساساً در سود جامع گنجانده می شود و پس از آنکه به عنوان یک دیفرانسیل معاوضه در سال تحقق یافت ،به سود خالص انتقال می یابد.بهر حال ،تخصیص سود باید مابسته به ماهیت سرمایه گذاری باشد نه به شکل ظاهری دارایی. ابزار مالی که سود یا زیان ارزیابی شده توسط آن نمی تواند سود تحقق یافته را مشخص کند، تنها محدودیت بدهی برای سرمایه گذاری های تجاری نیست.یکی از مسایل مهم بیانیه شماره 115 fasb ،که اندازه گیری اوراق بهادار قابل فروش را مورد توجه قرار داده است ، معامله اوراق بدهی تا زمان سررسید آنها است.حتی در این بیانیه که مطابق ارزیابی قیمت بازار می باشد ،بیان شده است که اوراق بهادار بدهی که شرکت آنها را تا سررسید بدون تبدیل به پول نقد نزد خود نگهداری میکند ،باید به قیمت مستهلک شده (واگذار شده ) اندازه گیری شود زیرا آنها با توجه به تغییرات نرخهای بهره در معرض ریسک نوسانات ارزش بازار نیستند.البته ،در مورد اوراق بدهی که شرکت در هر زمانی تمایل به فروش آنها دارد ،اجرای سرمایه گذاری به طور کلی بستگی به قیمت بازار نامعین در آینده دارد.در چنین مواردی ، قیمت رایج بازار جدیدترین اطلاعات برای اندازه گیری سود است .البته وقتی اوراق بدهی تا تاریخ سررسید نگهداری می شوند ،عملکرد سرمایه توسط جریانات نقد پرداخت سود و باز پرداخت ،معین میشود. با این فرض که هیچ تاخیری در پرداخت بدهی وجود نخواهد داشت ،عملکرد سرمایه گذاریها در زمان خرید اوراق بدهی ،ثابت است.
در این صورت سود را می توان بدون توجه به تغییرات غیرقطعی در قیمت بازار با تخصیص نتایج قراردادی بین دوره ها مشخص کرد .این تخصیص بهترین اطلاعات را در مورد جریانات نقدی که در طی دوره های بعد ثابت هستند در اختیارقرار می دهد . البته حتی زمانی که تصمیم بر نگهداری اوراق تا سررسید می باشد ، اگر فرصت های از دست رفتهء انتفاع از معاملات کوتاه مدت به عنوان یک مشکل در نظر گرفته شوند، سرمایه گذاری هنوز در نعرض ریسک نوسانات ارزش بازار است